مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

[ghlobe]

من چند روز پیش داشتم می رفتم سره کار...یه ساندویچ از خونه درست کردم...داشتم از چراغ سبز عابرپیاده رد میشدم...یه دستم کتاب بود یه دستم ساندویچم.......
یهو بغضم گرفت...گفتم چرا باید اینچوری باشه...یعنی من اینقدر بیپاره شدم که زمان ندارم یه ناهار درست حسابی بخورم؟ باید موقعی که دارم از خط عابر رد می شم ناهار بخورم (

اینطور نگید. بیچارگی واقعی در اینه که کارنداشته باشید و مجبور باشید هر روز ساندویچ به دست توی خونه دیوار اتاق تون رو نگاه کنید و فکرکنید که بالاخره کی میتونید کار پیدا کنید و به یک جایی برسید. کاش همه همیشه سرشون شلوغ باشه!

[attanew]

من چند روز پیش داشتم می رفتم سره کار...یه ساندویچ از خونه درست کردم...داشتم از چراغ سبز عابرپیاده رد میشدم...یه دستم کتاب بود یه دستم ساندویچم.......
یهو بغضم گرفت...گفتم چرا باید اینچوری باشه...یعنی من اینقدر بیپاره شدم که زمان ندارم یه ناهار درست حسابی بخورم؟ باید موقعی که دارم از خط عابر رد می شم ناهار بخورم (

با سلام دوست عزیز

هر شکل زندگی زیباست، تنها باید بدونیم چطور ازش لذت ببریم. همانطور ghlobe عزیز گفتند اون ساندویچ به عنوان نهار به شما نشون میده که شما کار دارید و در جهت هدفتون دارید تلاش می کنید. این رو هم بدونید بد نیست؛ روزی هم خواهد اومد که با هزاران تشریفات نهار خواهید خورد و روز دیگه ای خواهد آمد که با کسانی که بهشون عشق می ورزید دور یک میز نشستید و از خاطرات همین ساندویچ ( نمی دونم پنیر بود یا تن ماهی ) برایشان حرف می زنید.

[ahmadlove]

بچه ها من دیروز تا حالا کلی فکر کردم. فکر کنم مشکل اصلی من اینه که خیلی به اینده فکر میکنم. و فقط میترسم که دکتری با فاندنتونم پذیرش بگیرم! چون یه از درسا ترسیدم و نگرانم که گند بخوره تو معدلم.
امروز رفتم پیش یکی از رفقا که چند سالیه اینجاس و تجربش از من بیشتره. کلی روحیم عوض شد. واقعا اینجور وقتا یه دوست خیلی کمک بزرگیه! فهمیدم که نگرانیم بیشتر به خاطر استرس دانشگاس تا دلتنگی یا پول یا ...
و یه چیز که شاید خیلی تاثیر داشت این بود که بابام گفت حق نداری بیای دوسال درست رو میخونی مدرک میگیری مثل ادم!!! اولش ناراحت شدم و کلی بهم برخورد اما الان میبینم اگر میگفت پسر بابا بدو بیا خونه حتما از راهی که شروع کردم برمیگشتم و همه چیز به راحتی فنا میشد!
میدونم که شاید تو این چند ماه اول باز هم این احساسات رو داشته باشم اما سعی میکنم بهتر باهاشون کنار بیام . به هر حال تمام سعیم رو میکنم که گند نزم

[blur]

بچه ها من دیروز تا حالا کلی فکر کردم. فکر کنم مشکل اصلی من اینه که خیلی به اینده فکر میکنم. و فقط میترسم که دکتری با فاندنتونم پذیرش بگیرم! چون یه از درسا ترسیدم و نگرانم که گند بخوره تو معدلم.
امروز رفتم پیش یکی از رفقا که چند سالیه اینجاس و تجربش از من بیشتره. کلی روحیم عوض شد. واقعا اینجور وقتا یه دوست خیلی کمک بزرگیه! فهمیدم که نگرانیم بیشتر به خاطر استرس دانشگاس تا دلتنگی یا پول یا ...
و یه چیز که شاید خیلی تاثیر داشت این بود که بابام گفت حق نداری بیای دوسال درست رو میخونی مدرک میگیری مثل ادم!!! اولش ناراحت شدم و کلی بهم برخورد اما الان میبینم اگر میگفت پسر بابا بدو بیا خونه حتما از راهی که شروع کردم برمیگشتم و همه چیز به راحتی فنا میشد!
میدونم که شاید تو این چند ماه اول باز هم این احساسات رو داشته باشم اما سعی میکنم بهتر باهاشون کنار بیام . به هر حال تمام سعیم رو میکنم که گند نزم

حتما حتما حل میشه دوست عزیز...آره بعضی وقتا دیگه نباید پسر بابا یا دختر یکدونه مامان بود چون آدم استقلال و زندگی و آینده شو ممکنه به فنا بده اولاش سخته متاااااااااااااااسفانه ولی عادت حلال این مشکله...موفق باشین
امید با مرگ هم به گور نمی رود. شیلر

[s_manifar]

شاید به نطرتون مسخره بیاد
اما من فقط یه چیزی میگم از خاطراتم
دوستان قدیمی آا میشناسن منو
همه دوستام رفتن
من سالها لنگ ریز نمره بودم
نداشتم که اپلای کنم
پارسال
تو ازمایشگاه میخوابیدم
تو یکی از دانشگاه های خوب
میدیدم برم خونه بیام پول کم میارم رو هیتر سوپ 750 تومنی درست میکردم میخوردم
با نهار دانشگاه
شبا رو میز میخوابدیم تو ازمایشگاه
اون همه زحمت هیچ اثر خاصیم نداشت و دود شد و رفت هوا
خیلی سیگار میکشیدم ومیکشم(سیگار بهمن ارزون ترین سیگار...)
گفتم که نگید لای پر قو بودم واینا
یه دکتر عزیزی
کتابی به من معرفی کرد به اسم
پگونه شخصیت سالمتر بیابیم نوشته وین دایر
دوستان
عزیزان این کتاب رو اگر حالتی مثل من دارید بخونیدش
به خدا تا صبح دلم میخواد بنویسم بخونیدش بخونیدش بخونیدش
خیلی کمکتون میکنه

من رو از اون ایام سگی نجات داد

[pimi810]

من چند روز پیش داشتم می رفتم سره کار...یه ساندویچ از خونه درست کردم...داشتم از چراغ سبز عابرپیاده رد میشدم...یه دستم کتاب بود یه دستم ساندویچم.......
یهو بغضم گرفت...گفتم چرا باید اینچوری باشه...یعنی من اینقدر بیپاره شدم که زمان ندارم یه ناهار درست حسابی بخورم؟ باید موقعی که دارم از خط عابر رد می شم ناهار بخورم (

mark your calendar and stick to your schedule
go food shopping weekly
Use technology!! slow cooker, rice cooker, steam cooker ,....
precook raw foods the day before in order to have enough time to cook the day after

[pimi810]

این پیامو بیزحمت فقط کسایی که از اقشار آسیب پذیر جامعه هستن مطالعه کنن:
واله منم هنوز منتظرم احساس کنم که عجب حرکت حکیمانه ای انجام داده م، ولی اینو به آقایون میگم که مجرد هستن و هنوز حرکت نکردن و اگر احیانا از نظر اقتصادی متوسط هستن، رسما از غذاهای درست و حسابی که مامانا میدن خداحافظی کنین، این حرفا رو هیشکی به آدم نمیگه ولی من اینجا خیلی آدم مجرد دیدم، خدایی اکثرا همینجوری هردمبیلی شام و ناهار میخورن، (خانما رو نمیگما، خانما تو این چیزا یه توانایی هایی دارن که مردا ندارن)، اینا عادتای غذاییشون با ما فرق میکنه ، تا بیای بهش عادت کنی از زندگی سیر میشی بقران، تن ماهی تو آبه، سبزی خوردنشون مث شمشادای میدون امام حسینه، اگه متاهل هستی که خوبه خانما آدمو جمع میکنن، ولی اگه مجردی حتما آشپزی یاد بگیر
سبزی کیلویی 16.99 دلاره یا گوجه فرنگی 8.9 دلاره، البته من گرونتریناشو دارم میگم ولی اینا چیزای ضروریه، نخوری متابولیسمت مرخصه.
تو این پستهای دیگه بخون بچه ها چه توصیه هایی به هم میکنن: "آقا غذای دانشگاهو نخورین گرونه یا بده، مک دونالد ارزون تر در میاد" ، اینا داستاناییه که اکثرا در گیرشیم.
البته اگه وضع اقتصادی خوبی دارین بهترین غذاها در بهترین رستورانها بی صبرانه در انتظار هستن.
(البته ببخشید که زیاد ربطی به این تاپیک نداره ولی خداییش بنظرم تغذیه تو روحیه آدم خیلی تاثیر میذاره)

I dont agree with you. Here we have very high quality fruits and vegetables in farmer's markets.
you dont need to buy luxury tomato packages!!!


Cooking needs time! and Time is money! if you have a well-paying job that you can earn more money during the same time interval you need for cooking, just do your job!!! and let chefs do their jobs too!

But if you can not afford paying $ for healthy foods at restaurants, pay Time for it.
nothing is free.

When I cook, I always look upon it as a money saving strategy.

And one more point, Considering the cooking ability, I have not seen any significant difference between female and male students here, you can always find either good cooks, or lazy ones

[Ghahraman2012]

زندگی به من آموخت هر چیز قیمتی دارد ،
پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود !

گیله مرد میگفت : حرفها سه دسته اند :

دسته اول : گفتنی ها ،

دسته دوم : نوشتنی ها ،

و دسته سوم : قورت دادنی و خوردنی ها و دم بر نیاوردنی ها
دو تای اول سبک ات می کنند سومی سنگینت ...
دوستانم بهترین راه حل داشتن یه دوست خوب برای در دل است مثل شماها

[sarada]

به نظرم اگه آدم زیاد به خودش تلقیین نکنه که تنهاست و تو غربته و این حرفا اونقدرام سخت نیست ...فکر کنم خیلی قضیه رو بزرگ میکنین برای خودتون !
من که همیشه با خودم میگم یه زمانی کلی تلاش کردم که به اینجا برسم پس تا میتونم ازش استفاده میکنم . به هرحال شرایطو باید بپذیریم .
هر چیز خوب کنارش سختی هم داره هر چیزیم که منو نکشه قوی ترم میکنه

[dream_liner]

با نظرتون موافقم. اما دو تا سوال دارم:
میشه بگین چند وقته اومدین (آمریکا؟) ویزاتون سینگله یا مالتی؟
اوایل خوش میگذره اما بعدش سختی ها شروع میشه و البته بعد از مدتی آدم عادت میکنه (به قول بعضی ها پوست کلفت میشه یا یادش میره یا هرچی که اسمشو هرکی یه چیزی میذاره) اما در بازه زمانی بین زیبایی اولیه و انس گرفتن نهایی سختی هایی هستن که آدم رو میسازن. بهرحال اگه بعداز زمین خوردن پا نشیم تا ابد مجبوریم چهار دست و پا راه بریم......

به نظرم اگه آدم زیاد به خودش تلقیین نکنه که تنهاست و تو غربته و این حرفا اونقدرام سخت نیست ...فکر کنم خیلی قضیه رو بزرگ میکنین برای خودتون !
من که همیشه با خودم میگم یه زمانی کلی تلاش کردم که به اینجا برسم پس تا میتونم ازش استفاده میکنم . به هرحال شرایطو باید بپذیریم .
هر چیز خوب کنارش سختی هم داره هر چیزیم که منو نکشه قوی ترم میکنه