من حدود دو ساله اومدم اروپا. البته خب اوايل چون با دوستم بوديم نسبت به بقيه كمتر حس غربت و اينچيزا داشتم . صد البته ادم حس دلتنگي مياد سراغش اما واقعا سختيش كشنده نيست اونقدرام اذيت نميشي ... بعضي وقتا فكر ميكنم ما مشكلارو واسه خودمون بزرگ ميكنيم كه بگيم ما داريم يه كار خارق العاده انجام ميديم . انقدر خاطره راجع به اين قضيه دارم كه يه كتاب ميشه اما دير يا زود همه به اين ميرسن كه كاش استفاده ميكردم از اون روزا... من كه نفرت دارم از گفتن اين جمله تا جايي كه ميتونم سعي ميكنم پيش نياد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)