صفحه 17 از 59 نخستنخست ... 789101112131415161718192021222324252627 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 582

موضوع: مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

  1. #161
    Junior Member sarada آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    ارسال‌ها
    88

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط dream_liner نمایش پست ها
    با نظرتون موافقم. اما دو تا سوال دارم:
    میشه بگین چند وقته اومدین (آمریکا؟) ویزاتون سینگله یا مالتی؟
    اوایل خوش میگذره اما بعدش سختی ها شروع میشه و البته بعد از مدتی آدم عادت میکنه (به قول بعضی ها پوست کلفت میشه یا یادش میره یا هرچی که اسمشو هرکی یه چیزی میذاره) اما در بازه زمانی بین زیبایی اولیه و انس گرفتن نهایی سختی هایی هستن که آدم رو میسازن. بهرحال اگه بعداز زمین خوردن پا نشیم تا ابد مجبوریم چهار دست و پا راه بریم......

    من حدود دو ساله اومدم اروپا. البته خب اوايل چون با دوستم بوديم نسبت به بقيه كمتر حس غربت و اينچيزا داشتم . صد البته ادم حس دلتنگي مياد سراغش اما واقعا سختيش كشنده نيست اونقدرام اذيت نميشي ... بعضي وقتا فكر ميكنم ما مشكلارو واسه خودمون بزرگ ميكنيم كه بگيم ما داريم يه كار خارق العاده انجام ميديم . انقدر خاطره راجع به اين قضيه دارم كه يه كتاب ميشه اما دير يا زود همه به اين ميرسن كه كاش استفاده ميكردم از اون روزا... من كه نفرت دارم از گفتن اين جمله تا جايي كه ميتونم سعي ميكنم پيش نياد.

  2. #162
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    ارسال‌ها
    36

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarada نمایش پست ها
    من حدود دو ساله اومدم اروپا. البته خب اوايل چون با دوستم بوديم نسبت به بقيه كمتر حس غربت و اينچيزا داشتم . صد البته ادم حس دلتنگي مياد سراغش اما واقعا سختيش كشنده نيست اونقدرام اذيت نميشي ... بعضي وقتا فكر ميكنم ما مشكلارو واسه خودمون بزرگ ميكنيم كه بگيم ما داريم يه كار خارق العاده انجام ميديم . انقدر خاطره راجع به اين قضيه دارم كه يه كتاب ميشه اما دير يا زود همه به اين ميرسن كه كاش استفاده ميكردم از اون روزا... من كه نفرت دارم از گفتن اين جمله تا جايي كه ميتونم سعي ميكنم پيش نياد.
    نه عزیز من، آدما برای اینکه بتونن کاری رو درست انجام بدن نیاز دارن که در شرایط روحی مناسبی باشن، حالا سر قضیه ی شرایط روحی، آدما به دسته های مختلفی تقسیم میشن مثلا احتمالا شما ذر مورد همین عدم وجود حمایت روانی اطرافیان که ما به نوعی بهش میگیم غربت، خیلی آسیب پذیر نیستی یا اینکه جایگزین مناسبی براش پیدا کردین در نتیجه فکر میکنی که سختیش کشنده نیست و این حرفها رو بهونه ای برای خارق العاده جلوه دادن عمل میدونی، اما ممکنه کس دیگه ای نسبت به همین مسئله ی عدم وجود حمایت روانی اطرافیان، ساختار حساس تری داشته باشه و یا جایگزین مناسب پیدا نکنه در نتیجه همش حس سر در گمی داره و نمیتونه رو کاراش تمرکز کنه چون روحش جای دیگه میلوله، این آدم رو نباید سرزنش کرد. پس بنا بر مطالب حکیمانه فوق به هیچ کدوم از این دو روحیه نمیشه ایراد گرفت و هیچ کدوم هم مایه ی مباهات نیست چون این خصوصیات ریشه در خمیر مایه اولیه آدما و بعد از اون در تربیتشون داره در واقع میشه گفت جفتش درسته ولی ما میتونیم حودمون رو به سمت اون روحیه ای که برای شرایط فعلیمون مناسب تره انعطاف بدیم.

  3. #163
    Junior Member sarada آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    ارسال‌ها
    88

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط havaarh نمایش پست ها
    نه عزیز من، آدما برای اینکه بتونن کاری رو درست انجام بدن نیاز دارن که در شرایط روحی مناسبی باشن، حالا سر قضیه ی شرایط روحی، آدما به دسته های مختلفی تقسیم میشن مثلا احتمالا شما ذر مورد همین عدم وجود حمایت روانی اطرافیان که ما به نوعی بهش میگیم غربت، خیلی آسیب پذیر نیستی یا اینکه جایگزین مناسبی براش پیدا کردین در نتیجه فکر میکنی که سختیش کشنده نیست و این حرفها رو بهونه ای برای خارق العاده جلوه دادن عمل میدونی، اما ممکنه کس دیگه ای نسبت به همین مسئله ی عدم وجود حمایت روانی اطرافیان، ساختار حساس تری داشته باشه و یا جایگزین مناسب پیدا نکنه در نتیجه همش حس سر در گمی داره و نمیتونه رو کاراش تمرکز کنه چون روحش جای دیگه میلوله، این آدم رو نباید سرزنش کرد. پس بنا بر مطالب حکیمانه فوق به هیچ کدوم از این دو روحیه نمیشه ایراد گرفت و هیچ کدوم هم مایه ی مباهات نیست چون این خصوصیات ریشه در خمیر مایه اولیه آدما و بعد از اون در تربیتشون داره در واقع میشه گفت جفتش درسته ولی ما میتونیم حودمون رو به سمت اون روحیه ای که برای شرایط فعلیمون مناسب تره انعطاف بدیم.
    بله فكر ميكنم شما درست ميگين من خب تو اون شرايط نبودم و نميدونم ادم چجوري نميتونه يا چجوري كشنده ست براش! سختيشو ميفهمم علت سختيشم ميفهمم اما اينكه چجوري نشه باش كنار اومد رو نميدونم. هرچيزي خوبي و بدي داره اما احساس ميكنم خوبيهاي تحصيل در خارج بيشتر از بديهاش باشه. بله شايد من خيلي شخصي نگاه ميكنم ولي شرايط روحي رو خود ادم درست ميكنه با تلقيين كردن به جاي دنبال راهش گشتن نشستن و غصه خوردن ... صد در صد شخصيت ادما فرق داره اما هيچكس نيست كه نتونه راهو پيدا كنه شايد سخت تر اما حتي با وجود تربيت متفاوت حساس بودن بيش از حد روحيه ... فكر نكنم كار غيرممكني باشه

  4. #164
    Senior Member mdemehri آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    ارسال‌ها
    761

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarada نمایش پست ها
    بله فكر ميكنم شما درست ميگين من خب تو اون شرايط نبودم و نميدونم ادم چجوري نميتونه يا چجوري كشنده ست براش! سختيشو ميفهمم علت سختيشم ميفهمم اما اينكه چجوري نشه باش كنار اومد رو نميدونم. هرچيزي خوبي و بدي داره اما احساس ميكنم خوبيهاي تحصيل در خارج بيشتر از بديهاش باشه. بله شايد من خيلي شخصي نگاه ميكنم ولي شرايط روحي رو خود ادم درست ميكنه با تلقيين كردن به جاي دنبال راهش گشتن نشستن و غصه خوردن ... صد در صد شخصيت ادما فرق داره اما هيچكس نيست كه نتونه راهو پيدا كنه شايد سخت تر اما حتي با وجود تربيت متفاوت حساس بودن بيش از حد روحيه ... فكر نكنم كار غيرممكني باشه
    بحث سر اینکه ممکنه یا غیر ممکنه نیست....بحث روحیه ی آدماست...
    من که از ایران اومده بودم( همین امسال بعد از 1ماه مسافرتم) اینجا برام غیر قابل تحمل بود...نه حرف می زدم نه کاری...عین این آدمایی که پُتک خورده تو سرشون بودم.... به هر حال روحیه ی منِ نوعی جوریه که اونجا رو بیشتر دوست دارم با خانوادم و دوستام و.....
    تلقین یه درصدی می تونه آدم رو بسازه.... نیازهای روانیه که می تونه به آدم کمک کنه....
    الان من انگشت پام شکسته .... بیام تلقین کنم که اتوبوس بهتر از ماشینه ؟ چه جوری برم تا ایستگاه اتوبوس که برم کلینیک؟ نمی شه دیگه....
    آدم یه وقتایی فقط می خواد بدونه که یکی تو این شهر هست که هواش رو داشته باشه..... که زنگ بزنه بگه: میای بریم قدم بزنیم...میای خونمون یه چایی بخوریم.... همزبون باشه....
    ویرایش توسط mdemehri : October 25th, 2012 در ساعت 03:47 PM
    وقتی یکی به سئوالتون جواب می ده از روی وظیفه نیست، از رو لطفه....اینو یاد بگیرید که تشکر کنید.... آفرین!
    از پاسخ به هر گونه سئوال شخصی معذوریم. حتی شما دوست عزیز

  5. #165
    Junior Member sarada آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    ارسال‌ها
    88

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mdemehri نمایش پست ها
    بحث سر اینکه ممکنه یا غیر ممکنه نیست....بحث روحیه ی آدماست...
    من که از ایران اومده بودم( همین امسال بعد از 1ماه مسافرتم) اینجا برام غیر قابل تحمل بود...نه حرف می زدم نه کاری...عین این آدمایی که پُتک خورده تو سرشون بودم.... به هر حال روحیه ی منِ نوعی جوریه که اونجا رو بیشتر دوست دارم با خانوادم و دوستام و.....
    تلقین یه درصدی می تونه آدم رو بسازه.... نیازهای روانیه که می تونه به آدم کمک کنه....
    الان من انگشت پام شکسته .... بیام تلقین کنم که اتوبوس بهتر از ماشینه ؟ چه جوری برم تا ایستگاه اتوبوس که برم کلینیک؟ نمی شه دیگه....
    آدم یه وقتایی فقط می خواد بدونه که یکی تو این شهر هست که هواش رو داشته باشه..... که زنگ بزنه بگه: میای بریم قدم بزنیم...میای خونمون یه چایی بخوریم.... همزبون باشه....
    درسته. من انكار نميكنم كه سختي ها زياده و واقعا يه چيزايي نياز داريم كه خب اينجا نداريمشون. ولي وقتي من اين همه زحمت كشيدم اومدم اينجا(شما هم احتمال زياد همينطور) حالا كه دارمش چرا تا ميتونم ازش استفاده نكنم؟ معلومه كه سختي داره اما همينه يا باش كنار مياي و ميري دنبال چهارتا رفيق و همزبون و برنامه ريزي ميكني براي روزاي خاليت يا ميشيني و ميگي چه حس غربتي چه دنياي نامردي كي تموم ميشه ....منم از ايران ميام افسردم و وقتايي كه با مادرم حرف ميزنم و بغضشو ميشنوم بينهايت دلتنگ ميشم من بچه اخر و لوسترين بچه خونه هم بودم ... اما اونا جاي خود داره نبايد باعث شه كه هيچ لذتي از هيچي نبرم. من وقتمو تا ميتونم پر ميكنم تا كمتر حس تنهايي داشته باشم وقتي هم تنهام يا كتاب ميخونم يا درس يا فيلم يا ....



  6. #166
    Junior Member sarada آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    ارسال‌ها
    88

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    راستی در مورد تلقین هم بگم منظور من برعکس بود.. در مورد همون مثال شکستن پا یعنی به جای اینکه فکر کنی یه راهی پیدا کنی حالا یا زنگ بزنم دکتر بیاد یا زنگ بزنم یکی بیاد کمکم یا اصلا خودم پاشم با همه این بدبختی تا ایستگاه اتوبوس برم برسم بالاخره . به جای اینکه به دکتر برسونی خودتو درمان کنی تا دیگه درد نکشی و بعد از داشتن پای سالم لذت ببری زمان بیشتری رو با درد پات سپری میکنی و بعد یه مدت طولانی به این نتیجه میرسی که ای بابا... باید یه کاری میکردم تو این مدت به جای درد کشیدن!

  7. #167
    Senior Member mdemehri آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    ارسال‌ها
    761

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarada نمایش پست ها
    راستی در مورد تلقین هم بگم منظور من برعکس بود.. در مورد همون مثال شکستن پا یعنی به جای اینکه فکر کنی یه راهی پیدا کنی حالا یا زنگ بزنم دکتر بیاد یا زنگ بزنم یکی بیاد کمکم یا اصلا خودم پاشم با همه این بدبختی تا ایستگاه اتوبوس برم برسم بالاخره . به جای اینکه به دکتر برسونی خودتو درمان کنی تا دیگه درد نکشی و بعد از داشتن پای سالم لذت ببری زمان بیشتری رو با درد پات سپری میکنی و بعد یه مدت طولانی به این نتیجه میرسی که ای بابا... باید یه کاری میکردم تو این مدت به جای درد کشیدن!
    بله دسته...اما آدما همه به " بودن" می خوان... اون افراد رو دمه دست می خوان.... الان من نمی دونم چه جوری بگم دقیقاً :|
    اما همش همش بر می گرده به خوده آدم...همین.
    وقتی یکی به سئوالتون جواب می ده از روی وظیفه نیست، از رو لطفه....اینو یاد بگیرید که تشکر کنید.... آفرین!
    از پاسخ به هر گونه سئوال شخصی معذوریم. حتی شما دوست عزیز

  8. #168
    ApplyAbroad Champion

    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    ارسال‌ها
    4,241

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    با سلام

    دوستان گرامی، پست های اخیر با توجه به اینکه مرتبط با عنوان تاپیک نبودند، به تاپیک جدید تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی منتقل شدند.

    لطفا برای ادمه بحث با حفظ احترام متقابل به تاپیک ذکر شده، مراجعه نمایید.

    با سپاس


    پ.ن. چنانچه پیشنهاد دیگری برای عنوان تاپیک جدید، دارید، لطفا به بنده پیام دهید.
    لطفا پست نامرتبط و خلاف مقررات را گزارش فرمایید.



  9. #169
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    ارسال‌ها
    23

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mdemehri نمایش پست ها
    بحث سر اینکه ممکنه یا غیر ممکنه نیست....بحث روحیه ی آدماست...
    من که از ایران اومده بودم( همین امسال بعد از 1ماه مسافرتم) اینجا برام غیر قابل تحمل بود...نه حرف می زدم نه کاری...عین این آدمایی که پُتک خورده تو سرشون بودم.... به هر حال روحیه ی منِ نوعی جوریه که اونجا رو بیشتر دوست دارم با خانوادم و دوستام و.....
    تلقین یه درصدی می تونه آدم رو بسازه.... نیازهای روانیه که می تونه به آدم کمک کنه....
    الان من انگشت پام شکسته .... بیام تلقین کنم که اتوبوس بهتر از ماشینه ؟ چه جوری برم تا ایستگاه اتوبوس که برم کلینیک؟ نمی شه دیگه....
    آدم یه وقتایی فقط می خواد بدونه که یکی تو این شهر هست که هواش رو داشته باشه..... که زنگ بزنه بگه: میای بریم قدم بزنیم...میای خونمون یه چایی بخوریم.... همزبون باشه....
    از چیزی گفتی که دقیقاً برای من هم پیش اومد چون روحیه منم میشه گفت حساسه ولی جی میشه گفت...

  10. #170
    Senior Member mdemehri آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    ارسال‌ها
    761

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    یاد روز اومدنم میفتم .... دلم میگیره !!! بدترین خاطرهٔ زندگیمه ! وقتی‌ از تو پنجرهٔ هواپیما برا آخرین بار شهرتو ببینی‌ ! آخرین بار خیابونایی رو ببینی‌ که توشون بزرگ شدی !‌ای خدا !! 176019_drtboeiwydmrw9jt.gif
    وقتی یکی به سئوالتون جواب می ده از روی وظیفه نیست، از رو لطفه....اینو یاد بگیرید که تشکر کنید.... آفرین!
    از پاسخ به هر گونه سئوال شخصی معذوریم. حتی شما دوست عزیز

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •