نبینم ، این دم رفتن ، تو چشمات غصه میشینه ، همه اشکاتو می بوسم، می دونم قسمتم اینه
سلام
1-فقط یه جمله از امام علی میخواستم بگم:
غریب، کسی است که دوست ندارد.
سعی کنید تا اونجا که می تونید واسه خودتون رفیق پیدا کنید (البته از نوع حسابیش)
2-ازدواج فکر خوبیه به شرط اینکه (به نظر من البته) با یه دانشجوی دیگه (ترجیحا ایرانی) که فاند داره باشه. این طوری اتفاقا به نظر من در خیلی از هزینه ها صرفه جویی میشه
3-خدا رو فراموش نکنید
4-این خاطره رو واستون تعریف می کنم که فکر نکنید خدایی نکرده زندگی در غربت خیلی وحشتناکه:
چند وقت پیش با یکی از دوستانم در سوئد چت می کردم. اولین چیزی که بهش گفتم این بود: " با غم غربت چه می کنی؟" گفت برو بابا جمع کن این حرف هارو اینجا از بس با این و اون فارسی حرف زدم خسته شدم!!! (اونجا پر از ایرانی و کورد هست)
5- شما معمولا در بدو ورودتون اونقدر درگیر مسائلی چون ثبت نام و اسکان و غذا و ریسرچ میشید که عملا دلتنیگی و غربت اصلا در دلتون راه پیدا نمی کنه بنابراین اصلا خودتون رو اذیت نکنید و توکل داشته باشید.
موفق باشید
دلتنگی زمانی ایجاد میشه که بخواین از خانواده ، فامییل ، و حتی حیوانات و وسایل شخصی خودتان جدا شوید.ما به کمک یکی از ویژگی های انسان به عنوان عادت زندگی را برای خودمان در بیشتر شرایط آ|سوده تر می کنیم.اما بارها ثایت شده که عادت می تونه خیلی هم مخرب باشه.همیشه گفتن که ترس به خاطر ناشناخته ها ایجاد میشه ، پس به ظنر من دلتنگی رو حتی میشه یه نوع ترس قلمداد کرد.باور کنید چاره ای جز گذر زمان هم نداره.تکنولوژی هم که در این حد پیشرفت کرده و می تونید به کمک هزار و یک روش خودتون رو تا رسیدن به مرحله ی دیگری از زندگی و عادت به اون آرامش بدید
Galaxy Lights, Solar Echoes and Dark Matters Calling Us to Sth Bigger
John Oliver Explains Everything That is Wrong With Standardized Testing
يه راه خيلي مفيد كه كسي اينجا شاره نكده ورزش كردنه. كه خيلي جواب ميده. اونهايي كه اهل ورزش منظم هستند كه ميدونند خودشون باي اونهايي ميگ مكه امتحان نكردند. توصيه ميكنم حداقل هفته اي 3 جلسه حداقل يك ساعت و نيم ورزش كنيد.حالا اين ورزش ميتونه هرچيزي كه بهش علاقه داريد باشه يا يه ورزش كلي مثل اروبيك يا بدن سازي يا انواع كلاس هاي رقص كه اونجا هست. با امكاناتي هم كه ممولا دانشگاه هاي كشور هاي پيشرفته دارند با كمترين هزينه ممكن حتي كمتر از اينجا ميتونيد انواع ورزش ها رو امتحان كنيد.
اگر كمي خجالتي هستيد پيشنهاد ميكنم حداق چندجلسه اول رو با يكي از دوستاتون بريد ولي مطمئن باشيد بعد از يكي 2 هفته ميتونيد با تعدادي كه مثل شما ميان آشنا شيد. هفته اي 7 8 ساعت هيچ دانشمندي رو بيسواد و هيچ بي سواي رو هم دانشمند نميكنه.
حتي دوستايي رو پيدا ميكنيد كه ميتونيد باهاشون ثلا ماهي يكي دو شب بريد كمپينگ اتفاقا خيلي هم لذت بخشه
جدا از تاثير مثبت جسماني و سوزوندن انرژي اضافه شما و تخليه استرس و هيجان و شادابي مثل اروبيك شنا رقص بهتون اعتماد به نفس و حتي انگيزه براي تلاش بيشتر هم ميده مخصوصا ورزش هاي رزمي و بدن سازي وورزش هايي مثل يوگا باعث افزايش تمركز هم ميشن
بعدش هم هرجاي دنيا براي مصاحبه براي يك شغل بريد فردي با بدن آماده و متناسب هميشه شانس يشتري داره.البته اين تو ايران يك مقداري برعكسه . . .
فايده هاي زياد ديگه اي هم براي هر نوع ورزش هست كه ديگه خودتون با سر زدن به سايت بخش ورزش دانشگاهتون ميتونيد باخبر بشيد
ورزش خیلی مهمه.
به علاوه، سرگرم کردن خودتون. یعنی اگر صبح تا شب بشینید توی اتاقتون، صد در صد افسرده میشید.
بالاخره آدم یه gym ثبت نام میکنه، اونجا با یه عده آشنا میشه. یه library میره، باز اونجا با چند نفر هم صحبت میشه. میتونه اوقاتی رو اصلا برای تفریح در نظر بگیره با دوستاش.
خلاصه که آدم اگر سر خودش رو گرم کنه، این مسائل کمتر خودنمایی میکنه.
Never Stop Dreaming Of A Better Tomorrow
به نظر منم دلتنگی یه چیز مقطعیه ... البته نمیگم سخت نیست ولی به نظر من میشه بهش عادت کرد یا اینکه با سرگرم شدن باهاش مبارزه کرد .
مقصد بهانه است .... رفتن رسیدن است .......
این دقیقا پیشنهادی بود که به من شد. گفتن اول تو کشور خودمون برو یه جا تنها زندگی کن، آشپزی کن، ظرف بشور، برو خرید، درس بخون، دخل و خرج و هماهنگ کن، شب به تنهایی بخواب، صبح واسه خودت صبحانه درست کن، دوستات و نبین، و هزاران کار دیگه که بعدا باید انجام بدیم... ببین اگه تونستی یعنی بعدا هم می تونی. و به نفعتم هست چون حداقل عادت می کنی و یکدفعه وارد اون محیط جدید نمیشی ...!!!
بسیار فکر خوبیه !!!
سلام
من هم فردی مثل شما هستم که همیشه با خانواده هستم و هیچ وقت تنهایی و با دوستان بودن رو به خانواده ترجیح ندادم. البته با این تفاوت بزرگ که دبیرستان و لیسانس رو در خوابگاه بودم. با این که این دوران مشکل زیادی نداشتم (شاید به خاطر این که بهم خیلی سخت نگذشته و با دوستان تجربه های تازه ای داشتم)، اما الان که هنوز معلوم نیست پذیرش بگیرم یا نه دلتنگ خانواده ام میشم.
در مورد من، علتش اینه که فکر می کنم مسئولیت پذیرتر شدم و دوست ندارم خانواده ای که من رو تا اینجا جلو آوردن و تنها نگذاشتن، رو یک شبه تنها بگذارم. اگه این همه وقت، انرژی و هزینه برای اپلای نگذاشته بودم و تحصیل دکترا در ایران و خارج فاصله مالی و ریسرچی کمتری داشت، مسلماً می موندم. اما هر گام که جلو می روم، وقتی به پشت سرم نگاه می کنم انگیزه ام بیشتر میشه و بیخیال رفتن شدن برام سخت تر میشه.
به نظر من اگه موفقیتت برات مهمتر باشه در دوران تحصیل اذیت نمیشی و انگیزه می گیری. به هر حال، موفقیت ما برای خانواده مون خیلی باارزش خواهد بود چون بیشتر نتیجه تلاش اونهاست، پس به این فکر کن که چطور انتظارات اونا رو برآورده کنی.
به نظر من آدم باید ببینه چه چیزی رو از دست میده و در قبالش چه چیزی رو به دست میاره.
من خودم 1 سال به این موضوع فکر کردم و بعد تصمیم به اپلای گرفتم، با اینکه اکثر بچه های شریف همون سال چهارم اپلای میکنن ولی من اون موقع نتونستم تصمیم قطعی بگیرم و الآن این تصمیم رو گرفتم.
به نظرم ازدواج شاید 20% مشکل تنهایی رو حل کنه. چون یه سری از دوستام که ازدواج کردن و بعد رفتن، الآن که اونجان، 24 ساعته پای skype و oovoo و ... هستن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)