صفحه 4 از 59 نخستنخست 123456789101112131454 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 582

موضوع: مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

  1. #31
    Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    رشته و دانشگاه
    مهندسی برق- مخابرات UBC
    ارسال‌ها
    125

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط giftofgod نمایش پست ها
    اگه بتونید ازدواج کنید و دو تایی برید. تحمل دوری از خانواده راحت تر باشه.
    سلام

    بدبختی اینه که فاند کم می دهند این دانشگاه های کانادایی!
    نمیشه ازدواج کنیم.
    من از تنهایی می ترسم.
    البته فعلن دلم به این خوشه که تو وونکوور کلی ایرانی هست.
    شاید درد غربت کمتر باشه.
    اما درد دوری از خانواده، سخته!

    ممنون
    نبینم ، این دم رفتن ، تو چشمات غصه میشینه ، همه اشکاتو می بوسم، می دونم قسمتم اینه

  2. #32
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    رشته و دانشگاه
    Mathematics, Sharif Uni
    ارسال‌ها
    80

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط MAnewzealand87 نمایش پست ها
    درسته که اینترنت(yahoo massenger و vovoo و Skype و...) کاری کرده که شرایط نسبت به گذشته فرق کنه،ولی خوب هیچ ارتباطی ارتباط حضوری نمی شه.
    در ضمن این که ادم درگیر مسایل روزمره خانه و خانواده می کند( عمه و خاله و......) و اینا که Royal2009 گل گفتن واسه بعضیا صدق می کنه.واسه اونایی که زیاد دور و ورشون فامیل(خاله و عمو و ....) اینا نیست چی.واسه اونایی که با فامیل رابطه خوبی دارن و بدون حاشیه هستن چی.
    واسه بعضی ها کلا حضور مجازی پدر و مادر و خانواده(توسط حالا Yahoo Massenger )نمی تونه جای حضور فیزیکی و بگیره.به هر حال درمونش به نظر زمان و همین کفایت به Webcam می رسه.خوشحال می شیم راه حل های دیگه هم مطرح یشه.
    ببین رفیق اصلا طرف اینترنت برا این جور موارد نرو... من رفتم... مثل سراب عمل می کنه... جز اینکه اعصابت رو در مجموع خرد تر کنه چیزی نیست... تحمل کردن خیلی آسون تره به نظرم...

  3. #33
    Junior Member cyrusIII آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    رشته و دانشگاه
    AUT
    ارسال‌ها
    99

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    سلام
    1-فقط یه جمله از امام علی میخواستم بگم:
    غریب، کسی است که دوست ندارد.
    سعی کنید تا اونجا که می تونید واسه خودتون رفیق پیدا کنید (البته از نوع حسابیش)
    2-ازدواج فکر خوبیه به شرط اینکه (به نظر من البته) با یه دانشجوی دیگه (ترجیحا ایرانی) که فاند داره باشه. این طوری اتفاقا به نظر من در خیلی از هزینه ها صرفه جویی میشه
    3-خدا رو فراموش نکنید
    4-این خاطره رو واستون تعریف می کنم که فکر نکنید خدایی نکرده زندگی در غربت خیلی وحشتناکه:
    چند وقت پیش با یکی از دوستانم در سوئد چت می کردم. اولین چیزی که بهش گفتم این بود: " با غم غربت چه می کنی؟" گفت برو بابا جمع کن این حرف هارو اینجا از بس با این و اون فارسی حرف زدم خسته شدم!!! (اونجا پر از ایرانی و کورد هست)
    5- شما معمولا در بدو ورودتون اونقدر درگیر مسائلی چون ثبت نام و اسکان و غذا و ریسرچ میشید که عملا دلتنیگی و غربت اصلا در دلتون راه پیدا نمی کنه بنابراین اصلا خودتون رو اذیت نکنید و توکل داشته باشید.
    موفق باشید

  4. #34
    ApplyAbroad Veteran
    kasra-dan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    رشته و دانشگاه
    Marketing @ BI
    ارسال‌ها
    645

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    دلتنگی زمانی ایجاد میشه که بخواین از خانواده ، فامییل ، و حتی حیوانات و وسایل شخصی خودتان جدا شوید.ما به کمک یکی از ویژگی های انسان به عنوان عادت زندگی را برای خودمان در بیشتر شرایط آ|سوده تر می کنیم.اما بارها ثایت شده که عادت می تونه خیلی هم مخرب باشه.همیشه گفتن که ترس به خاطر ناشناخته ها ایجاد میشه ، پس به ظنر من دلتنگی رو حتی میشه یه نوع ترس قلمداد کرد.باور کنید چاره ای جز گذر زمان هم نداره.تکنولوژی هم که در این حد پیشرفت کرده و می تونید به کمک هزار و یک روش خودتون رو تا رسیدن به مرحله ی دیگری از زندگی و عادت به اون آرامش بدید
    Galaxy Lights, Solar Echoes and Dark Matters Calling Us to Sth Bigger

    John Oliver Explains Everything That is Wrong With Standardized Testing

  5. #35
    Member mehdinus آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    رشته و دانشگاه
    Master of Architecture
    ارسال‌ها
    168

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    يه راه خيلي مفيد كه كسي اينجا شاره نكده ورزش كردنه. كه خيلي جواب ميده. اونهايي كه اهل ورزش منظم هستند كه ميدونند خودشون باي اونهايي ميگ مكه امتحان نكردند. توصيه ميكنم حداقل هفته اي 3 جلسه حداقل يك ساعت و نيم ورزش كنيد.حالا اين ورزش ميتونه هرچيزي كه بهش علاقه داريد باشه يا يه ورزش كلي مثل اروبيك يا بدن سازي يا انواع كلاس هاي رقص كه اونجا هست. با امكاناتي هم كه ممولا دانشگاه هاي كشور هاي پيشرفته دارند با كمترين هزينه ممكن حتي كمتر از اينجا ميتونيد انواع ورزش ها رو امتحان كنيد.
    اگر كمي خجالتي هستيد پيشنهاد ميكنم حداق چندجلسه اول رو با يكي از دوستاتون بريد ولي مطمئن باشيد بعد از يكي 2 هفته ميتونيد با تعدادي كه مثل شما ميان آشنا شيد. هفته اي 7 8 ساعت هيچ دانشمندي رو بيسواد و هيچ بي سواي رو هم دانشمند نميكنه.
    حتي دوستايي رو پيدا ميكنيد كه ميتونيد باهاشون ثلا ماهي يكي دو شب بريد كمپينگ اتفاقا خيلي هم لذت بخشه
    جدا از تاثير مثبت جسماني و سوزوندن انرژي اضافه شما و تخليه استرس و هيجان و شادابي مثل اروبيك شنا رقص بهتون اعتماد به نفس و حتي انگيزه براي تلاش بيشتر هم ميده مخصوصا ورزش هاي رزمي و بدن سازي وورزش هايي مثل يوگا باعث افزايش تمركز هم ميشن
    بعدش هم هرجاي دنيا براي مصاحبه براي يك شغل بريد فردي با بدن آماده و متناسب هميشه شانس يشتري داره.البته اين تو ايران يك مقداري برعكسه . . .
    فايده هاي زياد ديگه اي هم براي هر نوع ورزش هست كه ديگه خودتون با سر زدن به سايت بخش ورزش دانشگاهتون ميتونيد باخبر بشيد

  6. #36
    ApplyAbroad Hero minoo.shahriar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    رشته و دانشگاه
    Master of Business
    ارسال‌ها
    1,080

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdinus نمایش پست ها
    يه راه خيلي مفيد كه كسي اينجا شاره نكده ورزش كردنه. كه خيلي جواب ميده. اونهايي كه اهل ورزش منظم هستند كه ميدونند خودشون باي اونهايي ميگ مكه امتحان نكردند. توصيه ميكنم حداقل هفته اي 3 جلسه حداقل يك ساعت و نيم ورزش كنيد.حالا اين ورزش ميتونه هرچيزي كه بهش علاقه داريد باشه يا يه ورزش كلي مثل اروبيك يا بدن سازي يا انواع كلاس هاي رقص كه اونجا هست. با امكاناتي هم كه ممولا دانشگاه هاي كشور هاي پيشرفته دارند با كمترين هزينه ممكن حتي كمتر از اينجا ميتونيد انواع ورزش ها رو امتحان كنيد.
    اگر كمي خجالتي هستيد پيشنهاد ميكنم حداق چندجلسه اول رو با يكي از دوستاتون بريد ولي مطمئن باشيد بعد از يكي 2 هفته ميتونيد با تعدادي كه مثل شما ميان آشنا شيد. هفته اي 7 8 ساعت هيچ دانشمندي رو بيسواد و هيچ بي سواي رو هم دانشمند نميكنه.
    حتي دوستايي رو پيدا ميكنيد كه ميتونيد باهاشون ثلا ماهي يكي دو شب بريد كمپينگ اتفاقا خيلي هم لذت بخشه
    جدا از تاثير مثبت جسماني و سوزوندن انرژي اضافه شما و تخليه استرس و هيجان و شادابي مثل اروبيك شنا رقص بهتون اعتماد به نفس و حتي انگيزه براي تلاش بيشتر هم ميده مخصوصا ورزش هاي رزمي و بدن سازي وورزش هايي مثل يوگا باعث افزايش تمركز هم ميشن
    بعدش هم هرجاي دنيا براي مصاحبه براي يك شغل بريد فردي با بدن آماده و متناسب هميشه شانس يشتري داره.البته اين تو ايران يك مقداري برعكسه . . .
    فايده هاي زياد ديگه اي هم براي هر نوع ورزش هست كه ديگه خودتون با سر زدن به سايت بخش ورزش دانشگاهتون ميتونيد باخبر بشيد
    ورزش خیلی مهمه.
    به علاوه، سرگرم کردن خودتون. یعنی اگر صبح تا شب بشینید توی اتاقتون، صد در صد افسرده میشید.
    بالاخره آدم یه gym ثبت نام میکنه، اونجا با یه عده آشنا میشه. یه library میره، باز اونجا با چند نفر هم صحبت میشه. میتونه اوقاتی رو اصلا برای تفریح در نظر بگیره با دوستاش.
    خلاصه که آدم اگر سر خودش رو گرم کنه، این مسائل کمتر خودنمایی میکنه.
    Never Stop Dreaming Of A Better Tomorrow


  7. #37
    Junior Member mahdi123321 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    رشته و دانشگاه
    Mechanical Engineering
    ارسال‌ها
    34

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    به نظر منم دلتنگی یه چیز مقطعیه ... البته نمیگم سخت نیست ولی به نظر من میشه بهش عادت کرد یا اینکه با سرگرم شدن باهاش مبارزه کرد .
    مقصد بهانه است .... رفتن رسیدن است .......

  8. #38

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط pimi810 نمایش پست ها
    اگرچه می دونم 90% قفل می کنن ولی به احترام این دوستمون می نویسم....

    به نظر من بعضی چیزها اصولا به زمان نیاز داره، شما نمی تونید 1 روزه با 1 ماهه از وابستگیهاتون دل بکنید و گاها" ممکنه یکی دو سال هم طول بکشه.

    من خودم شخصا" اصلا" این مشکل شما رو ندارم شاید چون از اول لیسانسم خونه نبودم.... چیزی که مهمه انگیزه ی اصلی شما برای رفتن به عنوان یک دانشجو باید خیلی خیلی خیلی بالا باشه و به رشته و دانشگاه و .... علاقه ی زیادی داشته باشین وگرنه فشار ناشی از این تغییر محیط بهتون غلبه می کنه، نمی خوام نگرانتون کنم اما مهمه که بدونین، من دوستایی دارم مثل شما که حتی متاهلی رفتن ولی شاد نیستن و همه ش به خانواده دوستان و موقعیتهایی که تو ایران داشتن فکر می کنن. طبیعیه شما بیست و چند سال وقت صرف کردین که به اینجا برسین، حالا می خواید برین و از یه دنیای نو دور و برتون بسازید.

    با همه ی اینها انسان موجود انطباق پذیری هستش اما به نظر من تنها وقتی باید منطبق بود که ارزشش رو داشته باشه. دوستان به ارتباطات اینترنتی و ... اشاره دارن اما به نظر من این اصل قضیه روحل نمی کنه، اگه انگیزش روانی شما برای تحصیل اونقدر بالا نباشه چت کردن و اسکایپ گرفتن از ایران کار رو بدتر هم می کنه و آدم رو هوایی.

    و اما پیشنهاد های من:

    1. به نظر من اگه تحصیل براتون از همه چی مهمتره و اگه امکانش هست همین چند ماه رو هم تو ایران مستقل زندگی کنین. یکی از دوستای من که پذیرشش اومده الان تو تهران با وجود اینکه خونوادش هم اینجان و وضع مالی خوبی هم دارن رفته دورترین نقطه ی شهر و یه اتاق اجاره کرده و خرج خودشم خودش میده!!! اونطور که خودش می گفت خیلی براش مفید بوده و الان بعد 1 ماه یواش یواش داره راه میفته.

    2. این قضیه ی زبان رو خیلی جدی بگیرین، زبان ضعیف یعنی گوشه گیری مضاعف....

    3. اگه می تونین زودتر برین کشور مقصد. با این شرایط شما که من دارم میبینم اینکه از هواپیما پیاده بشین و فرداش برین سر کلاس و زیر فشار درس و کار و تحقیق برین خیلی سخته و ممکنه از پس کاراتون برنیاید و استرس ناشی از این هم به بدتر شدن اوضاع روحیتون منجر بشه.

    4. عبادت کنید.
    این دقیقا پیشنهادی بود که به من شد. گفتن اول تو کشور خودمون برو یه جا تنها زندگی کن، آشپزی کن، ظرف بشور، برو خرید، درس بخون، دخل و خرج و هماهنگ کن، شب به تنهایی بخواب، صبح واسه خودت صبحانه درست کن، دوستات و نبین، و هزاران کار دیگه که بعدا باید انجام بدیم... ببین اگه تونستی یعنی بعدا هم می تونی. و به نفعتم هست چون حداقل عادت می کنی و یکدفعه وارد اون محیط جدید نمیشی ...!!!
    بسیار فکر خوبیه !!!

  9. #39

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط MAnewzealand87 نمایش پست ها
    سلام عزیزان،لطفا در این تاپیک نظرتون و بگین تا اونایی که مثل من این مشکل و دارن بتونن حداقل یه راه حلی دستشون بیاد و اون و به کار ببندند تا وقتی از خانواده دور می شن بدونن که چکار کنن که دلتنگیشون حداقل کمتر بشه.می خواستم این تاپیک و یه چند ماه دیگه درست کنم ولی ذهنم همش درگیرش شده و دلم طاقت نیوورد و برای اینکه تا چند ماه دیگه که موقع رفتن خیلی از ما هاست به نتیجه ای رسیده باشیم،این تاپیک و الان ایجادش کردم.بنابراین از همه می خوام که درش شرکت داشته باشن.پیشاپیش از پاسخ هاتون ممنونم.
    از خودم بگم که من تا حالا از خانوادم جدا زندگی نکردم،نه خوابگاه بودم و نه موقع اردو و مراسم های دیگه که مدرسه و دانشگاه می گذاشت ازشون جدا نشدم.همیشه با هم مسافرت رفتیم،با هم خرید رفتیم،با هم مهمونی رفتیم و....حالا که کم کم باید ازشون جدا شم نمی دونم چطوری و کی می تونم با قضیه نبودن اونها کنار بیام و از الان دلتنگ می شم چه برسه به اون موقع!شما شاید بگین که اه،چقدر این بچه! وابسته و بچه ننه و مامانی بار اومده!ولی باور کنین این مسئله ای است که خیلیا درگیر اون هستن و نمی تونن همین جوری خانواده،فامیل و حتی وطن و جایی که درش زندگی می کنن و رها کنن و برن.
    می دونم شما شاید می گین که : دم طاووس کس خواهد جور هندوستان کشید باید! و اینکه کسی که هدفش پیشرفت و اینا باشه دیگه این فکرا نباید بیان تو ذهنش ولی نه واقعا واسه من حداقل این طوری نیس و حضور خانواده بوده که به اینجا رسیدم.کسی که خارج رفته نمی تونه بگه که،نه من تا به حال دلتنگ و Homesick نشدم.دلتنگی واسه همه هس.واسه بعضیا کم و واسه بعضیا زیاده.حلا واسه اونایی که زیاده باید واقعا چکار کرد؟
    از همتون می خوام نظرتون و بگین که افرادی مثل من که با افراد خانواده رابطه صمیمی داره و هر روز اونا رو می بینه،چطور می تونه با این قضیه که واسه چند ماه و چند سال دیگه نمی تونه حضوری اونا رو ببینه، کنار بیاد واین قضیه تو روند تحصیلیش اثر منفی نذاره؟
    از همگی ممنونِ ممنونم.
    سلام
    من هم فردی مثل شما هستم که همیشه با خانواده هستم و هیچ وقت تنهایی و با دوستان بودن رو به خانواده ترجیح ندادم. البته با این تفاوت بزرگ که دبیرستان و لیسانس رو در خوابگاه بودم. با این که این دوران مشکل زیادی نداشتم (شاید به خاطر این که بهم خیلی سخت نگذشته و با دوستان تجربه های تازه ای داشتم)، اما الان که هنوز معلوم نیست پذیرش بگیرم یا نه دلتنگ خانواده ام میشم.
    در مورد من، علتش اینه که فکر می کنم مسئولیت پذیرتر شدم و دوست ندارم خانواده ای که من رو تا اینجا جلو آوردن و تنها نگذاشتن، رو یک شبه تنها بگذارم. اگه این همه وقت، انرژی و هزینه برای اپلای نگذاشته بودم و تحصیل دکترا در ایران و خارج فاصله مالی و ریسرچی کمتری داشت، مسلماً می موندم. اما هر گام که جلو می روم، وقتی به پشت سرم نگاه می کنم انگیزه ام بیشتر میشه و بیخیال رفتن شدن برام سخت تر میشه.
    به نظر من اگه موفقیتت برات مهمتر باشه در دوران تحصیل اذیت نمیشی و انگیزه می گیری. به هر حال، موفقیت ما برای خانواده مون خیلی باارزش خواهد بود چون بیشتر نتیجه تلاش اونهاست، پس به این فکر کن که چطور انتظارات اونا رو برآورده کنی.

  10. #40

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    به نظر من آدم باید ببینه چه چیزی رو از دست میده و در قبالش چه چیزی رو به دست میاره.
    من خودم 1 سال به این موضوع فکر کردم و بعد تصمیم به اپلای گرفتم، با اینکه اکثر بچه های شریف همون سال چهارم اپلای میکنن ولی من اون موقع نتونستم تصمیم قطعی بگیرم و الآن این تصمیم رو گرفتم.
    به نظرم ازدواج شاید 20% مشکل تنهایی رو حل کنه. چون یه سری از دوستام که ازدواج کردن و بعد رفتن، الآن که اونجان، 24 ساعته پای skype و oovoo و ... هستن.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •