Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true
سلام خدمت تمامی دوستان.
من حتی هنوز رسما اپلای هم نکردم ولی یه سری فکرها چند روزه که فکرم و مشغول کرده.
من مشکل خودم نیستم. بیخیال خودم شدم و گفتم هربلایی سرم بیاد خودم این راه و انتخاب کردم و مسئولیتشم با خودمه. هرچی سختی بکشم حقمه.
ولی الآن چند روزه دارم به خونواده فکر میکنم. من میدونم که من برم جو خونه خیلی دپرس میشه و سوت و کور ): از طرفی سن پدر و مادرمم داره میره بالا و من این و توی این 1 2 سال اخیر قششنگ دارم درک میکنم ): من به خاطر مشکا سربازی برم هم دیگه نمیتونم برگردم. مگر اینکه ویزا M بگیرم.
مثلاً تا چند وقت پیش میگفتم بدون فاند هم میرم ولی الآن با خودم میگم اگه فقط فاند قبل رفتن جور شد برو ( یعنی فکر میکنم دارم یه جورایی خودم و توجیه میکنم که نرم )
من برادر بزرگ ترم هم 2 3 سالی هست که رفته. این و بگم که از وقتی اون رفت واقعاً جو خونه ما تغییر کرد و قشنگ تفاوت زمانی که اون بود و الآن که نیست محسوسه. من میدونم که منم برم خیلی بدتر میشه.
ممنون میشم اگه دوستانی که تجربه های مشابه وضعیت من داشتن و رفتن بیان تجربشون و بگن و اینکه بالاخره چیکار کردند و . . . .
مرسی.
"Energy and persistence conquer all things"
B. Franklin
خلاصه
این تجربه تقریبا واسه اکثر افراد مثل شما اتفاق می افته و هر قدر نزدیک میشین به پرواز یه جورایی احساس میکنین نرم بهتره!!
تکرار میکنم نه همه بلکه افراد با شرایط شما که من هم یکیش بودم و البته هستم!
ویزای M هم دردی دوا نمیکنه به نظر من حداقل. چون برگشتن واسه 1 ماه و عادت دوباره در حال که تازه از اون فضا دور شدین ممکنه باز براتون سخت بشه. البته اگر سن به نسبت کمتری دارین.
در نهایت شما باید این رو بدونید که خانواده شما صلاح شما رو بیشتر از همه میدونن و موفقیت شما در دره اول هستش. دپرسیون در چند روز اول هست و جای شما خالی میشه وگرنه کم کم این حس عوض میشه طوری که حتی من به شوخی وقتی به خانواده میگم برمیگردم ببینمتون یه جورایی زیاد هم دلشون نمیخواد برگردم چون درس و کار اینجا زیاده و موفقیت در درجه اول.
شما هم نگران نباش درست میشه
سلام. مرسی بابت راهنمایی و بیان تجربیات خصوصیتون.
من یه سوال دارم از شما . اگه ایراد نداره جواب بدین. شما میخواستین برین وضعیت فاندتون معلوم بود؟ یعنی پذیرشتون با فاند بود؟
من چون به شخصه از لحاظ مالی مشکل دارم و پدر و مادر هم نهایتاً بتونن 1ترم هزینه بدن. که همونشم براشون بسیار سنگینه. من همش از این میترسم که فاند حور نشه ( که احتمالش برای کیس من بالاست ) و اونجا هم برم و نتونم فاندی جور کنم. اینجوری فقط bother کردم همه رو و کلی پول الکی از دست دادن پدر و مادرم. خب این وضعیت هم قضیه رو دو چندان سخت میکنه و فشار و استرس رو بیشتر و خب به درس هم طبیعتاً لطمه میزنه. من از اینا هم علاوه بر چیزی که گفتم خیلی میترسم.
"Energy and persistence conquer all things"
B. Franklin
!One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness
دوست عزیز نکنید این کارو بنده هم یک ترم اونجا بودم با هزینه شخصی هم بودم فاند که جور نشد هیچ دلار هم سه برابر شد و اصلا در توان من نبود اون هزینه سه برابری رو از جیب بدم . آزمون SAT هم قبول شده بودم و در دانشگاهی بسیار خوب هم قبول شده بودم ولی برگشتم به ایران متاسفانه! البته. من سنم البته خیلی کم بود ولی این حالت روحی رو داشتم و فرصت به مچ شدن البته نرسید و مجبور به بازگشت شدم!
علاقه مندی ها (Bookmarks)