سلام دوست عزیزم؛
اجازه بدید منم نظرمو خدمتتون بدم دوست عزیزم.
ای بابا گذشته گذشته اصلا بهش فکر نکن بقول شاعرمون میگه که از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن از فردا که نیومدست فریاد مکن برنامدو گذشته بنیاد مکن، حالی خوش باشو عمر بر باد مکن. حالو دریابت دوست عزیزم. فدای سرت که این مشکلات هزینه برات ایجاد کرده، اگه خواستی من برات بشمرم که این هزینه می تونست برای چه چیزای دیگه باشه که خیلی خیلی بد تر از این باشه. همیشه درنظر داشته باش که شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند. پس همین الان بورو بگو خدایا شکرت تو مطمعنا بهترین برای من درنظر می گیری و من با فکر بشریم قادر به درک مسائلی که پشت این اتفاق هست نیستم.من می بایست مریض میشدم و این هزینه ها تو این راه می بایست خرج می شد وگرنه وای وای معلوم نبود اون اتفاقات بعدی چی بود. به قول البرت اینشتاین هیچ چیزی مثل چیزای معنوی به آدم آرامش نمی ده. پس اولین کار اینه که اینو باورداشته باشی که والله بالله این بهترین حالت برات بود و اینکه این می بایست برات اتفاق بیوفته و باید همینطوری می شد چون خدا برای من اینطور مقدر دونسته؛ و بدون هیچ شک و تردیدی و با جان و دل بپذیر. اگر هم خواستی یه مثال ساده بزنم برات که اصلا قابل مقایسه با این اتفاق که الان برات افتاده نیست. پس این بهترین حالت بود که برات می بایست اتفاق می افتاد و با تمام وجودت بپذیرش.
بعدش شما قراره خانم دکتر مملکت ما بشی و به افراد دیگه تو تخصصتون کمک کنید پس اولین مرحله اینه که آموزشدهنده باید خودش نسبت به دیگران با استقامت تر باشه. همه مشکلات دارن اصلا زندگی همینه دیگه. حالا مثلا من همین الان برات زندگی 10 سال آینده رو میگفتم و حتی همش با موفقیت و شادی و خوشحالی همراه بود؛ حالا حاضر میشدی دیگه اصلا زندگی کنی، خوب خوبی زندگی به همینه که فردا معلوم نیست. همیشه به فردایی زیبا فکر کن.
بعدش برگردم چی خواهر عزیزم، اصلا نگران نباش مشکلاتت تموم شده و الان شما تو مرحله بهبود هستی دیگه، اگه می خواستی برگردی اونم برای یه احوال پرسی پیش خانوادت اون موقعه ای بود که اوایل بود. الان دیگه تموم شده و فقط یه خورده مونده که مثل روز اولت بشی. یه مثال ساده برات می زنم. فرضا شما سرما خوردی و عفونتی و چیزی نداری و یه خورده غذاهای ویتامینه می خوری و حل میشه و رو به بهبود میری، و 1-2 روز اول خوب اگه می خواستی بری پیش پزشک بد نبود که برات یه تقویتی چیزی بنویسه ولی روز سوم دیگه برای چی بری، الان دیگه خوب شدی و فقط یه خورده اون کوفتگی برات مونده و اونم تا چند روز دیگه خوب میشه. الانم حال شما اینطوری، شما اون دوره رو سپری کردی و روز به روز مثل همون روز اولی که اومدی نزدیک میشی. خیالت راحت دوست عزیزم.
بعدشم افسردگی یعنی چی، این که مریضی نیست اگه بریم معنی علمیشو در بیارم برای یه دانشجوی دور از کشورش. یعنی چی که افسرده شدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؛ هرکی بره خارج کشور و کساشو نبینه خوب یه خورده ناراحت و دلتنگ هست دیگه، پس بگو من دلم نسبت به بقیه برای کسام تو ایران بیشتر تنگ شده مثلا بقیه 25درصد دلتنگ میشن من 90درصد دلتنگ شدم. این کلمه و جمله درستی که باید بگی، که اینم نشون میده که شما چه قلب مهربونی داری.
اگرم اونجا آهنگ چیزی گوش میدی برای الانت بزار کنار، آهنگ مثل چاقوی دولبست!!!!!!!!!!!!
راستی می دونستی که ورزش درمان همه چییه؟ همه چییا!. از فردا صبح قبل از کلاس درس و کار زودتر پاشو و 1-2-3 بگو و تو هوای دل انگیز صبح شروع کن به نرم نرم دویدن و اگه هم کسی بود و مایل بود باهت بدوه حتما با خودت ببر. مثلا امروز حوصله نداری خوب بگو من باید این کارو بکنم. پس فردا هم همین و پس اون فردا وسایل ردیف کن که آخرش بری و حوصلت بگیره. اولشم حتی 1-2 دقیقه شده بدو بعد آروم آروم 5 دقیقه بعد تا نیم ساعت در عرض 1 ماه. اگه هم هردارویی پزشکا بهت دادن می تونی با این روش اروم آروم به کلی حذف کنی و اصلا نگران نباش این مشکل فعلیت همون جا حل میشه لازم نیست بیای ایران تا حلش کنی، مگه نمی خوای بیای ایران تا حلش کنی، خوب همونجا حلش می کنیم به امید خدا باز چرا اینهمه راهو بیای.
اگرم باز احساس می کنی نیاز به همفکری بیشتری داری، بهم پیغام خصوصی بده تا اگه هر روز با خونت صحبت می کردی تبدیلش کنم به هفته ای یک بار.
علاقه مندی ها (Bookmarks)