صفحه 53 از 59 نخستنخست ... 34344454647484950515253545556575859 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 521 تا 530 , از مجموع 582

موضوع: مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

  1. #521
    Junior Member adelarch آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    ارسال‌ها
    63

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sysco نمایش پست ها
    کلا این مرز ایران و معمولا اکثر مرزهای دیگه خاصیت خیلی جادویی دارند: وقتی ازش رد میشی و میری بیرون، فیلت یاد هندوستان میفته؛ وقتی هنوز داخلش هستی یا برمیگردی، فکر فرار به سرت میزنه!

    دانشمندان این اثر را اثر "هر کجا هستم، نباشم" (نه آنطوری که سهراب خدابیامرز می گقت، هر کجا هستم، باشم ...) نامیده اند: بدین معنا که ذاتا انسان در جای فعلی خود آرام و قرار نداره و همش یا فکر هندوستانه، یا فکر فرار. دقیق تر توضیح بدیم، همیشه "این" ی که توش هستیم را می خواهیم رد کنیم و بهتر کنیم و مطلوبتر و به "آن" جای خوب و مطلوب و بهتری که بیرونش هستیم ولی می تونیم "ببینیمش و تصورش کنیم" برسیم (احتمالا فلاسفه اگزیستانسیالیزم و امثال کامو و افسانه سیزیفش حرفهای زیادی در این مورد دارند). وانگهی بعضی از اصطلاح "سراب" استفاده کردند، تا بگن، اون وضعیت مطلوب هم که قلا برات تصور بود، وقتی بهش رسیدی، خودش میشه یک "این" ی که می خوای ازش رد بشی، به قول سالکین، هجرت کنی ...
    رنج بزرگی انسان بودن: رنج پیشرفت، دغدغه "پیشرفت"، رنج کمال، ... تازه به قول شاعر "مقصد ما کبریاست"، (بابا یکی بگیره این شاعر را، عجب دردسرهایی درست می کنه برای ما!)


    از اونجا که این موضوع خاصیتی از انسانه و نه محیط (که می بینید به حمدالله گاوان و خران و گوسفندان و اسبان و دلفین ها ...، هزاران سال هست در این محیط ما (هم اونطرف مرز و هم اینطرف مرز) دارند زندگی می کنند و نغ هم نمی زنند)، راه حلی براش یُخدی. باید ساخت و آزمود و سفر رفت و برگشت و سوخت و خراب کرد و خراب شد و خراباتی شد و محو شد و عصیان کرد و اعتراض کرد و دیوانه شد و دیوانه بازی در آورد و و فکر کرد و گاهی بشقابی شست و سیبی گاز زد با پوست و آرام گرفت و ذوق کرد و خوشحال شد و موفقیت به دست آورد و تحمل کرد و آرزوهای بزرگ پرورد و بدبختی و سختی کشید و انتظار کشید و سر خودت را گرم کرد و تو اپلای ابراد کامنت گذاشت و هزار تا چیز دیگه ...
    بله، این زندگی انسانه: چه حالی میده!
    اینا رو که خوندم گفتم من کی اینا رو نوشته بودم ؟ سمت راست رو نگاه کردم دیدم ای بابا مال کسی دیگه س.
    عجیب وصف حال ما رو نوشتی
    ویرایش توسط adelarch : September 26th, 2015 در ساعت 12:37 PM
    با توجه به تجربیات و اطلاعاتم ، این نظر منه و ممکنه لزوما با آنچه شما می دانید یکی نباشه.
    با دادن امتیاز ، کسانی را که اطلاعات خود را با ما به اشتراک می گذارند تشویق کنیم

  2. #522
    Senior Member MAHAN7 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    ارسال‌ها
    938

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    امیدوارم جزو اون دسته از کسایی که دو طرفو باختن نبباشید☺ ولی در کل بودن تو جایی مثل امریکا و کانادا و انگلیس و هم جنسشون تا اونجایی که میدونم بعد تموم شدن درس خوبه. البته من فعلا ایرانم.
    یه توصیه روانشناسانه به دوستان، نگهداری حیوان خانگی هستش خیلی خوبه!!!!
    با توجه به روحیه تون و بودجن تون و یکم بعضیا اعتقاداتتون، از پرنده و خرگوش و گربه و .... تا چیزایه دیگه نگهدارید. تا حس تنهایی تون تا یافتن شخص/ اشخاص مورد نظر حل بشه.
    امیذوارم این حرفام بدرد بعدا خودمم بخوره.

  3. #523
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    ارسال‌ها
    7

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط MAHAN7 نمایش پست ها
    امیدوارم جزو اون دسته از کسایی که دو طرفو باختن نبباشید☺ ولی در کل بودن تو جایی مثل امریکا و کانادا و انگلیس و هم جنسشون تا اونجایی که میدونم بعد تموم شدن درس خوبه. البته من فعلا ایرانم.
    یه توصیه روانشناسانه به دوستان، نگهداری حیوان خانگی هستش خیلی خوبه!!!!
    با توجه به روحیه تون و بودجن تون و یکم بعضیا اعتقاداتتون، از پرنده و خرگوش و گربه و .... تا چیزایه دیگه نگهدارید. تا حس تنهایی تون تا یافتن شخص/ اشخاص مورد نظر حل بشه.
    امیذوارم این حرفام بدرد بعدا خودمم بخوره.



    دوست عزیز حیوون خونگی رو به چشم ابزاری برای رفع دلتنکی نبینیم بهتره...خیلیا متوجه نیستن با اینکار یه موجوده ضعیف دیگه رو به خودشون وابسته میکنن و بعد که به قول شما شخص مورد نظر رو یافتن معلوم نیس چه سرنوشتی رو برای اون بیچاره در نظر میگیرن...منظورم کلی بود ازم ناراحت نشید...و در آخر اینکه حق هر موجودی هست که در محیط طبیعیه خودش باشه نه در اسارت و نه ابزاری برای لذت موجوده دیگه

  4. #524
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sysco نمایش پست ها
    کلا این مرز ایران و معمولا اکثر مرزهای دیگه خاصیت خیلی جادویی دارند: وقتی ازش رد میشی و میری بیرون، فیلت یاد هندوستان میفته؛ وقتی هنوز داخلش هستی یا برمیگردی، فکر فرار به سرت میزنه!

    دانشمندان این اثر را اثر "هر کجا هستم، نباشم" (نه آنطوری که سهراب خدابیامرز می گقت، هر کجا هستم، باشم ...) نامیده اند: بدین معنا که ذاتا انسان در جای فعلی خود آرام و قرار نداره و همش یا فکر هندوستانه، یا فکر فرار. دقیق تر توضیح بدیم، همیشه "این" ی که توش هستیم را می خواهیم رد کنیم و بهتر کنیم و مطلوبتر و به "آن" جای خوب و مطلوب و بهتری که بیرونش هستیم ولی می تونیم "ببینیمش و تصورش کنیم" برسیم (احتمالا فلاسفه اگزیستانسیالیزم و امثال کامو و افسانه سیزیفش حرفهای زیادی در این مورد دارند). وانگهی بعضی از اصطلاح "سراب" استفاده کردند، تا بگن، اون وضعیت مطلوب هم که قلا برات تصور بود، وقتی بهش رسیدی، خودش میشه یک "این" ی که می خوای ازش رد بشی، به قول سالکین، هجرت کنی ...
    رنج بزرگی انسان بودن: رنج پیشرفت، دغدغه "پیشرفت"، رنج کمال، ... تازه به قول شاعر "مقصد ما کبریاست"، (بابا یکی بگیره این شاعر را، عجب دردسرهایی درست می کنه برای ما!)


    از اونجا که این موضوع خاصیتی از انسانه و نه محیط (که می بینید به حمدالله گاوان و خران و گوسفندان و اسبان و دلفین ها ...، هزاران سال هست در این محیط ما (هم اونطرف مرز و هم اینطرف مرز) دارند زندگی می کنند و نغ هم نمی زنند)، راه حلی براش یُخدی. باید ساخت و آزمود و سفر رفت و برگشت و سوخت و خراب کرد و خراب شد و خراباتی شد و محو شد و عصیان کرد و اعتراض کرد و دیوانه شد و دیوانه بازی در آورد و و فکر کرد و گاهی بشقابی شست و سیبی گاز زد با پوست و آرام گرفت و ذوق کرد و خوشحال شد و موفقیت به دست آورد و تحمل کرد و آرزوهای بزرگ پرورد و بدبختی و سختی کشید و انتظار کشید و سر خودت را گرم کرد و تو اپلای ابراد کامنت گذاشت و هزار تا چیز دیگه ...
    بله، این زندگی انسانه: چه حالی میده!
    متاسفانه من گفته شما رو قبول ندارم. و هیچ مرزی خاصیت جادویی ندارد و انسانها هم با هم فرق می کنند. یادمه به من میگفتند که بعد از یک سال دچار غربت و .. خواهید شد. الان تقریبا 3 سال که ما در کانادا هستیم و یک بار هم ایران نرفتیم و اگر (به خاطر خانواده ) مجبور نباشیم اصلا دوست نداریم به ایران بریم.
    اما این رو میتونم بگم که اگر یک ماه از کانادا دور باشم canada sick خواهم شد واقعا این کشور رو دوست دارم. هر چقدر از جایی که اومدم تنفر دارم از اینجا خوشم میاد.
    شاید بگید که من غرب زده شدم یا وطن فروش هستم اما به نظر من وطن فروش کسی هست که
    1- در کشور خودش پارتی بازی میکنه و انواع دروغها دو میگه تا خودش رو بکشه بالا
    2- با دو رویی کارهای روزمره رو انجام میده
    3- به دقل بازی میگه زرنگی
    4- از کار خودش میزنه
    5- قوانین جامعه رو رعایت نمیکنه
    6- به هموطنانش احترام نمیگذاره
    7- رشوه میده که کارش راه بیوفته.
    8- رشوه میگیره.
    و .....
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  5. #525
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    ارسال‌ها
    3

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    سلام دوست من-قطعا همچین قضیه ای سخت هست.ولی بززرگترین درمان اون گذشت زمان و انطباق خودت ب شرایط جدیده.و هیچی نمیتونه کمکت کنه جز یک هدف یزرگ که دلتو قرص نگه داره.به این فکر کن که چیزی که در نتیجش حاصل میشه یک افتخار و غروره که همه اینهارو پوشش میده.
    به امیده با هم بودن دوباره

  6. #526
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    رشته و دانشگاه
    ,UCD,MD/MPH
    ارسال‌ها
    32

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    اتفاقا با گذشت زمان زندگی میوفته رو روال معمولیش و تازه حس میکنید که خیلی چیزا دارید ولی هیچی جای خالی خانواده رو برای ادم پر نمیکنه.

  7. #527
    ApplyAbroad Veteran
    nima_as آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    رشته و دانشگاه
    M.Sc-UT
    ارسال‌ها
    3,639

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    بطور کلی انسان برای بدست آوردن یه سری از جنبه ها در زندگیش باید یه سری از جنبه های دیگه زندگی فدا کنه
    تا این کار انجام ندی نمیتونی به اهدافت برسی برای رسیدن به اهدافت در زندگی حالا هرچیزی که هست تحصیلات عالیه، کار بهتر، بیزینس و ....
    مطمئن باش برای محقق شدن هدفت باید یه سری چیزها از دست بدی و تا از دستشون ندی اون هدف محقق نخواهد شد
    من تازه وارد این بحث شدم ولی با توجه به پست های اخیر گفتم به این نکته اشاره کنم
    And Nothing Else Matters ......

    Please Don't Ask Your Questions Using Private Messages

  8. #528
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط nina_nina نمایش پست ها
    اتفاقا با گذشت زمان زندگی میوفته رو روال معمولیش و تازه حس میکنید که خیلی چیزا دارید ولی هیچی جای خالی خانواده رو برای ادم پر نمیکنه.
    دوست عزیزم،
    با احترام به فرمایش شما، میخوام بگم که خانواده رو از دست که نمیدیم!
    درسته که بعضی لحظه های با هم بودن رو از دست میدیم، اما چیزی به طور کامل از دست نمیره. به هر حال همه چیز که کنار خونواده موندن که نیست.
    اگه شما و خانواده با هم و در کنار هم تصمیم بگیرین، مطمئن باشین مهاجرت شما اونا رو خوشحال تر میکنه.
    گرچه من خودم هر وقت به آمریکا فکر میکنم (و میدونم که امریکا رفتن سخته و تلاش میخواد و کار هرکی نیست و من همه اینا رو قبول دارم) با خودم میگم نه!!!!! اونایی که سه ساله خانوادشونو ندیدن چیکار میکنن؟؟؟ ولی برای پیشرفت کردن، برای رسیدن به "هدفی" که مد نظر شماست، شما باید خودت بری به استقبال مشکلات و سختی ها قبل اینکه اونا به موقع بیان غافلگیرت کنن.
    خیلی وقتا، خونواده حداقل اعصابشون آرومتره وقتی ببینن فرزندشون برای یه هدفی رفته و تا وقتی داره برای رسیدن به اون هدف تلاش میکنه "احساس خوشبختی و شادی" داره.
    هیچ چیزی پدر و مادر و اعضای خانواده رو به اندازه "موفقیت و شادی فرزند" خوشحال نمیکنه (البته من که مادر نیستم، ولی اینطور حس میکنم یا حداقل از صحبتهای پدر و مادرم اینطور برداشت میکنم).
    من نمیگم شما برو مریخ زندگی کن و تا آخر عمرت خانواده رو نبین اصلا! میگم شما یه مدت سختی میکشی، یه مدت ناراحتی داره، گریه یواشکی تو قطار و خیابون و پارک داره! تو بهترین خیابونها و سنتر های دنیا هم باشی بازم بهتون خوش نمیگذره چون عزیزای آدم باهاش نیستن. طبیعی هم هست و کسی که "انسان" هست و احساس داره اگه اینطوری نباشه من یه ذره برام عجیب خواهد بود!!! ولی هم شما بعدش عادت میکنی، هم شادی شما اونا رو شاد میکنه و هم اونا عادت میکنن و ضمنا این روزا تموم میشه و همدیگه رو میبینین و بازم لحظه های خوش رو در کنار هم تجربه خواهید کرد...
    براتون آرزوی موفقیت دارم دوست عزیزم


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  9. #529
    Member mahdyee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    رشته و دانشگاه
    Earthquake Engineering, Clemson University
    ارسال‌ها
    214

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    خیلی موضوع پیچیده ای، هرچند پدر و مادر از خوشبختی بچه شون شاد میشن ولی واقعیت اینه که از حقشون میگذرن به خاطر بچه شون، این فقط یه جور تعبیر دلخواهتری از یه واقعیتی که دوستش نداریم. گاهی وقتا فکر می کنم که ما چه فرقی با جنگزده های سوری داریم، اونا پناهنده کشورهای دیگه میشن ما هم از کشورمون فرار کردیم. ادما تاریخچه خوبی توی کله شق بودن دارن و گاهی وقتا حتما باید سرشون به سنگ بخوره تا بفهمن و برگردن. سه سال پیش استاد من بهم گفت بشین همین جا زندگیت رو بکن ولی من نشنیدم حالا میفهمم که بعضی چیزا وقتی رفتن دیگه رفتن. یه لحظه با هم بودن به کل دنیا می ارزه. ما مثلن قشر تحصیل کرده ایرانیم!
    اگه غربت قشنگه واسه خودش قشنگه

  10. #530
    ApplyAbroad Veteran
    nima_as آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    رشته و دانشگاه
    M.Sc-UT
    ارسال‌ها
    3,639

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdyee نمایش پست ها
    خیلی موضوع پیچیده ای، هرچند پدر و مادر از خوشبختی بچه شون شاد میشن ولی واقعیت اینه که از حقشون میگذرن به خاطر بچه شون، این فقط یه جور تعبیر دلخواهتری از یه واقعیتی که دوستش نداریم. گاهی وقتا فکر می کنم که ما چه فرقی با جنگزده های سوری داریم، اونا پناهنده کشورهای دیگه میشن ما هم از کشورمون فرار کردیم. ادما تاریخچه خوبی توی کله شق بودن دارن و گاهی وقتا حتما باید سرشون به سنگ بخوره تا بفهمن و برگردن. سه سال پیش استاد من بهم گفت بشین همین جا زندگیت رو بکن ولی من نشنیدم حالا میفهمم که بعضی چیزا وقتی رفتن دیگه رفتن. یه لحظه با هم بودن به کل دنیا می ارزه. ما مثلن قشر تحصیل کرده ایرانیم!
    من اشاره کرده بودم برای بدست آوردن یه سری چیزها باید از یه سری چیزها بگذری و از دستشون بدی
    بله با هم بودن خیلی خوبه اما شما اگر میخوای پیشرفت کنی اگر دنبال رفاه بالاتری اگر میخوای سبک زندگی متفاوت و بهتری تجربه کنی
    باید اون باهم بودن فدا کنی فدای اهدافت کنی کاری که فکر میکنم در حال حاضر انجامش دادی
    برای بودن در کارولینای جنوبی، تجربه کردن زندگی در امریکا، سبک زندگی منظم، پیدا کردن رفاه بیشتر و درامد بالاتر و ..........
    (منظورم این نیست که الان حتما به همه اینا رسیدی شاید هم هیچکدوم از این اهداف محقق نشده باشه شاید هم همه اونها محقق شده باشه منظورم اینه که روزی که میرفتی به این اهداف فکر میکردی)
    برای پیدا کردن اینا باید اون با هم بودن و خیلی چیزهای دیگه فدا کنی و همه اینا با هم نمیشه
    And Nothing Else Matters ......

    Please Don't Ask Your Questions Using Private Messages

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •