اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن كانادا

[Artin Raad]

دوستان از اهمیت کارهای جنرال در بدو ورود غافل نشید چون زمینه ساز ورودتون به شغل تخصصی مرتبط در همون سازمانه.
اکثر کساییکه کار مرتبط پیدا کردند از طریق کار تو همین مشاغل جنرال بوده
تو همون روزهای اول حتی اگر قصد ادامه تحصیل دارید به روزنامه ها و مراکز کاریابی و حتی این سایت مراجعه کنید و یه کار رو شروع کنید مهم نیست چه کاری مهم اینکه از دل کار ,کار درمیاد نه از بیکاری

فقط اگر شاغل شدید که حتما میشید هر ایرانی هموطن را که دیدید بهش خبر بدید،آدرس بدید،اطلاعات بدید؛تشویق کنید کار کردن عیب نیست.و اگر یه ایرانی بره سرکار جای شما تنگ نمیشه.

به خدا همیشه حسرت این همدلی های هندی ها تو محیط کار رو میخورم که چطور هموطن خودشو که حتی بلد نیست دوکلمه انگلیسی حرف بزنه میاره کنار خودش.
کاری ساعتی ده دلار علاوه براینکه هزینه های زندگیتونو پوشش میده چون راحت بدست نیومده پس الکی هم خرج نمیشه و مهمتر اینکه شما مصمم میشید سریعتر کار تخصصی مناسب خودتونو پیدا کنید علاوه بر اون با نحوه کاریابی و کار با همکار و کارفرما خارجی و نحوه تعامل با اونها یاد میگیرید و شبکه دوستانتو گسترش میدید
همچنین کلی ایده کاری از دل این کارهای به ظاهر پیش پا افتاده و غیرتخصصی بیرون میاد و ضامن موفقیت شما در سالهای آتی است.

من یقین دارم همتون تو کانادا جایگاه اصلی خودتونو زود پیدا میکنید پرتلاش و با انگیزه و خوش بین باشید و اصلا خودتونو دست کم نگیرید
نذارید این بذر کثیف حقارت, اینکه ما جهان سومی هستیم اینکه ما عقب هستیم و ما نمیتونیم در وجودتون رخنه کنه این حرفا مال بیسوادهاست که دانش استفاده از اینترنت و ارتقا دانش خودشونو ندارند

ما میتونیم خوب هم میتونیم و اتفاقا میاییم که خدایی کنیم چرا که نه؟

جا داره از زحمات سامان عزیز که یک تنه انجمن کانادا مدیریت میکنه تشکر کنم.
خدانگهدارتون باشه.

[globaltourism]

من دیگه وقت و حوصله پاسخ دادن به شما رو واقعاً ندارم. با کسی که خودش رو به کوچه علی چپ میزنه نمیشه بحث کرد.
دوست عزیز آرتین، شما به سید عباس اعتقاد داری، نه من! در ضمن اون دوستان بنده سالها تلاش کردند و در ایران هم صاحب شغلهای ارشد و مدیریتی سطح بالایی بودند، شما رو نمیدونم ایران چه کاره بودید! بعضی از آنها لیاقتشان بالاتر از این حرفها بود! چند نفر هم میشناسم از جمله از اقوام بنده که تا چندین سال نتوانستند شغل درخورشان را صاحب شوند ام با تلاش بر این مشکل غلبه کردند و حالا شغلی متناسب با تحصیلاتشون دارند! پس به نظر بنده همون دم خروستون رو باور کنید!
بنده برای شما دوستان بیکار، آرزوی پیدا کردن شغلی مناسب همراه با صبر و استقامت میکنم!
البته اگر نفرماید "بیکار" توهین است و تو به خدا و پیامبران او توهین کردی!!!!!
در ضمن به اون دوستی که گفت پستهای من بی محتوا هستند ( البته ببخشید وقت نکردم پست کامل شما رو بخونم ) باید عرض کنم دوست عزیز و باسواد! یا شما واقعاً متوجه بحث اصلی نمیشید یا از سر لجبازی و دوستی قدیمیتان با دوستان قدیمی این سخن نامربوط رو زدید! گرچه انتظاری از ایرانیان که در دنیا مقام دوم را در پارتی بازی کسب کردند نمیرود!
اگر نوشته های من بی محتوا هستند، پس حتماً به بنده اجازه انتشار کتابم رو نباید میدادند! فکر میکنم این مباحث برای شما سنگین هستند!
به عنوان آخرین پست بنده در این تاپیک، باید عرض کنم آرتین عزیز که باوجود توهین به بنده باز هم عزیز خطابت میکنم این رو بدونید که عقب ماندگی ایرانیان را به گردن دولت نیاندازید، این خود مردم هستند که نمیتوانند پیشرفت کنند و تقصیر علی و تقی و نقی و آمریکای خونخوار و کانادای لجن خوار و انگلیس مفت خوار نیست! اینکه تقریباً تمامی کشورهای جهان ما را عددی حساب نمیکنند و حتی برای ویزاهای توریستی به ما به چشم یک تروریست نگاه میکنند، حتماً مشکل از ماست که اینطوری هستیم!
در ضمن در سفرهای بنده به کشورهای مختلف از جمله کشورهای جهان اول، متوجه شدم که تقریباً بیشتر از نیمی از جوانانشان و حتی گاهی میانسالها حتی نمیدانند ایران چیست! و باید برایشان توضیح بدهیم که ایران یک کشور هست، در حال که میدونند کامبوج کجاست! اینکه هر روز در سرتیتر روزنامه ها و اخبار کانادا و آمریکا و ... اسامی نامحدود ایرانیان برجسته را عنوان میکنند حتماً نشان از قدرت ما و برتری نژاد ما نسبت به نژادهای دیگر هست!
اگر در کانادا یا آمریکا دو مدیر ایرانی میبینید،در ازای آن 20 مدیر چینی، 10 مدیر اسرائیلی، 10 مدیر ژاپنی، 10 مدیر انگلیسی و همچنین هندی، مالزیایی، افغانی، پاکستانی و ... میبینید! در اینکه ایرانی ها همانند مردمان دیگر کشورها صاحبان مشاغل سطح بالا هستند و به قولی مخ هستند شکی نیست، اما نه اینکه بیاییم و بگیم فقط ایرانی ها اینطوری هستند! ایرانی ها هم به نوبه خودشون یک سهمی هرچند کوچک اما تا حدی موثر در اداره امور شرکتها و سازمانهای بزرگ و قسمتهای دیگر دارند!

[Feri61]

از دوستان باتجربه ساکن کانادا دو تا سوال داشتم. آیا بعد از کسب مدرک دکترا از دانشگاهی که در شهر کوچکی واقغ است می شه برای کار به یکي از شهرهای بزرگ مثل ونکوور یا تورانتو رفت و چقدر احتمال داره که بشه تو اين شهرها کار پیدا بشه؟ دوستاني که مواردی دبدن لطفا راهنمایی کنند تحت چه شرایطی يه فارغ التحصیل دکترا می تونه بدون داشتن networking و افرادی که با قابلیت هاش آشنا باشن تو شهرهای بزرگتر کار مناسب پیدا کنه؟
و سوال دوم اینه که اونایی که تا پست دکترا ادامه می دن چقدر شانس براشون وجود داره که در يکی از دانشگاه های کانادا کار کنند؟ و آیا جواب اين سوالات به رشته هم بستگی داره یا همه رشته ها يه شرایط دارند؟

[ghlobe]

از دوستان باتجربه ساکن کانادا دو تا سوال داشتم. آیا بعد از کسب مدرک دکترا از دانشگاهی که در شهر کوچکی واقغ است می شه برای کار به یکي از شهرهای بزرگ مثل ونکوور یا تورانتو رفت و چقدر احتمال داره که بشه تو اين شهرها کار پیدا بشه؟ دوستاني که مواردی دبدن لطفا راهنمایی کنند تحت چه شرایطی يه فارغ التحصیل دکترا می تونه بدون داشتن networking و افرادی که با قابلیت هاش آشنا باشن تو شهرهای بزرگتر کار مناسب پیدا کنه؟
و سوال دوم اینه که اونایی که تا پست دکترا ادامه می دن چقدر شانس براشون وجود داره که در يکی از دانشگاه های کانادا کار کنند؟ و آیا جواب اين سوالات به رشته هم بستگی داره یا همه رشته ها يه شرایط دارند؟

بازار کار دانشگاهی در کانادا کلا خیلی وسیع نیست چون کانادا سرجمع یک چیزی در حدود 40-50 تا دانشگاه بیشتر نداره. اگر از یک دانشگاه تاپ فارغ التحصیل بشید شانستون خیلی بهتره وگرنه ممکنه سخت باشه. پست داک پیدا میشه بشرطی که رزومه قوی داشته باشید. یک فارغ التحصیل دکترا حتما باید در زمان تحصیل ارتباطات لازمه رو برای کار آینده اش (پست دکترا یا استادی) فراهم کرده باشه. رفتن به کنفرانسها و در تماس بودن با استادهای تاپ رشته تون خیلی کمک میکنه.

توجه کنید که لازم نیست حتما وارد کار دانشگاهی بشید. بیشتر فارغ التحصیل های مقطع دکترای رشته های علوم و مهندسی در امریکا و کانادا جذب صنعت میشن. یکبار در زمانیکه در یکی از شرکتهای بزرگ کانادا کار میکردیم گروه برنامه نویسی ما متشکل از چهار نفر دکترا و پنج فوق لیسانس بود که توسط یکنفر با لیسانس شیمی (ولی با تجربه عالی کار طراحی نرم افزار) مدیریت میشد! مدرک تحصیلی در صنعت ارزش زیادی نداره و تجربه کاری مهمتره.

اگر بخواهید کار دانشگاهی داشته باشید خیلی بستگی به رشته داره. در رشته های علوم پایه و کاربردی معمولا باید به مدت طولانی کارپست داک انجام بدید(یکی از دوستان من 9 سال در کانادا، آلمان و اروپا کار پست داک انجام داد تا در امریکا کار استادیاری دانشگاه گرفت) ولی برای رشته های مهندسی گهگاه آسونتره. توجه کنید که اگر در مدت دکتراتون تابعیت کانادا رو هم بگیرید دیگر برای کار محدود به بازار کار کوچک دانشگاهی کانادا نیستید. امریکا، اروپا و بخصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس موقعیت های کاری خوبی برای کانادائی ها فراهم میکنند.

[MAM2005]

با سلام
من ارشد مهندسی مکانیک هستم و 10 سالی در زمینه شرکتهای مشاور در نفت و گاز پتروشیمی مشغول بوده ام و هنوز به کانادا نیامدم. علاقه ام فعلا به کلگری می باشد. کدام یک از موارد زیر برای دو سه سال اول زندگی و نیز پیدا کردن کار مناسب تر است:
1- ادامه تحصیل و کسب یک کارشناسی ارشد بیشتر
2- ادامه تحصیل در مقطع دکتری
3- شرکت در دوره های متفرقه مربوط به رشته و کار سابقم

[fakhreddin1352]

با سلام
جناب globaltourism گفتند خداحافظی کردند و رفتند و من هم قصد جبهه گیری یا کشمکش رو ندارم بگذریم که در حال استفاده مفید از نقطه نظرات جناب آرتین و باقی دوستان هستیم در اصل نظرات این عزیزان روی پروسه مهاجرت من بدجوری سایه انداخته و من خیلی از وقتی که ایشان میگذارند ممنون هستم .
و اما حقیقتا دوست دارم بدونم با کمال احترام , جناب آرتین شما واقعا با نقطه نظرات جناب globaltourism (پست آخر ایشون) مخالف هستید؟
من 38 سالمه و بچه جنوب شهرم و 9 ساله در بخش مهندسی بزرگترین شرکت ؟؟؟ کار میکنم که توی ایرانه با ده ها هزار نیروی کار. باید بگویم که ما توی این صنعت که بدجوری مدعی هستیم هیچ حرفی برای گفتن نداریم و فقط مردم را میچاپیم (واقعا متاسفم اگر 100 بار هم پست بزنم این فعل خداوکیله حقه باید گفته بشه ولی بهتره شما اینو به دوستان کانادایی نگید منم بیام اونجا نمیگم)
ما استاندارد نداریم (عملا) ارق ملی نداریم (عملا) وجدان کاری نداریم (عملا - بخصوص سطوح بالا) دانش فنی روز نداریم (کپی پیست بیداد میکنه) برای ساختن یه سوزن باید هزینه دریل برقی را بکنیم (یعنی چپاول نهادینه شده)
خوب مهندسی ما مگه چیزی سوای از اینهاست.
شما اگه بگویید از جانب همه ایران صحبت نکنید باید بگویم چندین میلیون دارند از این صنعت نون در میارن راحت 10 درصد مملکت داره توی این صنعت کسب و کار میکنه.
من مطمئنا دارم در مورد ایران صحبت میکنم ولی در مورد کانادا و ایرانیان کانادا بیشتر به نقطه نظرات شما فکر میکنم.

شما باید به هدف اولیه خودتان در راه اندازی این تاپیک وپیگیری آن احترام بگذارید و برای یاری رساندن کامل به هموطنان باعث راندن امثال globaltourism نشوید و تحمل نظرات حتی درصد 100 مخالف را داشته باشید.

با تشکر

[nategh]

خیلی برام جالبه. ما ایرانیها دیگه کی هستیم. از دست فرهنگ خودمون و انچه هم که خودمون ساختیم فرار می کنیم و میریم تا با توانییمون یک جامعه بهتر را برای دیگران بسازیم.
میگن دیوار چین یک نسل رو کشت اما نسلهای زیادی رو نجات داد. ای کاش یک نسل از ما نیز حاضر بود این جامعه را نجات بدهد تا نسل های اینده با افتخار زندگی کنند.

[siro]

سلام دوستان
یک سوال دارم از کسانی که توی تورنتو زندگی می کنند،
1- آیا زمینه فعالیت در کارهای هنری و صنایع دستی وجود دارد یا خیر؟
2- اگر بله در چه زمینه هایی اگر خیر لطف کنید بفرمایید چه آمادگی هایی اینجا باید کسب کنیم تا آن جا کمی راحت تر بتوانیم کار پیدا کنیم و یا شغلی ایجاد کنیم؟

ممنون

[hamid928]

با سپاس فراوان به همه دوستان
در این پست آخر ، به دسته بندی مطالب قبل اشاره میکنم :
- مهاجرت " آغاز زندگی جدید است " همه زندگی قبلی ، کار، دانش ، سرمایه ، روابط و دوستان دوباره باید ساخته شوند که نیاز به تحمل بسیار ، توانایی و تلاش فراوان و البته تحصیل و پول دارد . پس " دوباره " یعنی " دوباره " و این یعنی 30 سال نه 3 سال . یعنی در 30 سالگی اینجا متولد میشوید . پس برابری توقعات و تواناییها بایستی درست شکل بگیرد تا زود بازنده نشوید.
- عنوان " کار ویا کاریابی " در این فروم به کار تخصصی و در حیطه فعالیت قبلی شما بیان شده والا بقول مدارک کاری کشورم ، دزدی که هفته ای 1 روز هم غارت کند ، " کار" دارد.
- تمامی مطالب از دید دوستانی بود که " مهاجرت به روش Skill-Worker کرده اند و زندگی حداقل 3 سال اول شان اینگونه بود و صرفا" دید بنده نبوده . در طی این 3 سال هم زبانها را میخوانند ، هم در حال گرفتن مدرک فنی (غیرازدانشگاهی) بوده و هستند و هم کار جنرال میکنند.
- برای ثابت کردن دانش شان نیاز به وارد شدن به سیستم کانادایی داشتند که تاکنون موفق نبودند. البته قبلا گفتم اگه Connection یابی شود ، به خیلی از مدارک و دانشها ، نیاز نیست ( این موارد در هندیها - چینی ها - عربها و.... الا ایرانیها به وفور دیده میشود )
- بیان مطالب زندگی و کار در کانادا هم حال وحوصله میخواهد ، هم شهامت ! پس فکر نکنید از دوستانی که بعداز مهاجرت خبری ازشون تو این فروم نیست پس در حال کار و حال هستند ، خیر !! البته امیدوارم اینگونه باشد ولی اکثر انتظار این مسائل رانداشتند و حالا یا در حال برگشتند یا به من میگن : چی بگیم !

- زبانها را بیش از حد قبل پیگیری کنید و برای چند سال پول بیاورید و نه برای چند ماه !
- از ما درسفارت سوریه سوال کردند : اگه تو رشتتون کار گیر نیاورید ، چه میکنید ؟ ما که از همه چی بریده بودیم ، یه جوابی دادیم که آفیسر خوشش بیاید . الان میفهمیم که منظورش چه بود ! شما برای این سوال جوابی منطقی وعملی قبل از آمدن پیدا کنید.

در نهایت موفقیت هموطن ایرانی ، آرزوی من هست .
از مدیران انجمن و آرتین و گلوب و ... هم سپاسگذارم.
پیروز باشید.

منم اول می خواستم به قول شما برای یه مدت چند ماهه پول بیارم ولی یه نفر به من گفت که اگر پول زیاد توی حسابت باشه از تسهیلات مالی دولت کبک نمی تونی استفاده کنی. و به من پیشنهاد کرد که فقط به اندازه یکی دو ماه با خودم پول بیارم و بقیه شو از کمکهای دولتی استفاده کنم. این کمکهای دولتی به مهاجرا و مثلا کسایی که کلاس زبان می رن چی هست؟ میشه روش حساب کرد؟
ازتون ممنونم آقای علی نژاد یا عالی نژاد یا هر کس که جواب میده.

[karamih]

با تشکرمتاسفانه تمامی صحبتهای شما جناب فخرالدین صحیح است من در اینجا بعد از چندین ماه فهمیدم که تفاوت ما ایرانیها با کاناداییها در اینه که ماها اکثریت ادمای حسودی هستیم و بسیار پرمدعا و هنوز در سن کودکی قرار داریم اینو زمانی میفهمید که غیر خودی را ببینید این نظر شخصی منه وم ممکنه بعضی ها خوششون نیاد و اگر هدف فروم اینه که اطلاع رسانی به همه بشه چه اشکالی داره نظرات متفاوت هم بیان بشه و کسی جلوی دیگری جبهه گیری نکنه.متاسفانه من هموطن های عزیزی رو میبینم که جلوی کاناداییها با هم دعوا میکنن و بهم فحش میدن و بعدش ادعای فرهنگ میکنن شما جای اونا باشید چی فکر میکنین.دوستان کدام سازمان غیر دولتی ایرانی را میشناسید (در کانادا)که به بقیه در زمینه های مختلف کمک کنه و به مشکلات رسیدگی کنه نظیر این رو چینی ها دارن که با پول خود چینی ها اداره میشه حتی مدیرشون بمن میگفت که ما کسانی رو داریم که خودشون نیازمندند ولی برای پابرجا بودن اینجا کمک میکنن.بهر حال ما از نظر فکری و رفتاری خیلی عقبیم.