یکی از مشکلاتی که برخی دانشجویان جوینده ی مقطع فوق یا دکترا با آن مواجه میشوند، مواردی است که فیلد مورد علاقه /تحقیقاتی در قالب هیچ یک از رشتههای رسمی حال ِ حاضر گنجونده نمیشه. ( باتوجه به گسترش بیشابیش علم و درهم فروروی علوم مختلف، این نوع کیسها بیشتر و بیشتر ممکنه تو دنیای آکادمیک اتفاق بیوفته)
این نوع زمینههای تحقیقاتی مستلزم رویکردی چندجانبه و کاربست علوم مختلف در مواجهه با اون زمینه تحقیقاتی است که در غالب کورسهای رسمی مدولار موجود، نمیشه پیداشون کرد.
من هم برای یافتن پوزیشن مناسب در مقطع ارشد کاملا با این چالش مواجهم. زمینه مورد علاقه تحقیقاتیم میان-رشته ایه و قراره یه سال دیگه در قالب پایان-نامه رگهای ازین حوزه رو روش کار کنم(تاجاییکه البته سیستم cainophobia دانشگاه اجازه بده) - چون رشته من بالاخص تو مقطع لیسانس پژوهش-گریزه.
حالا توضیحات بالا زیاد ضروری نبود. ولی راهکارهایی که من درین چند وقت اخیر بمنظور جستجوی یه پوزیشن مناسب و مرتبط با فیلد مورد علاقهام به ذهنم رسید و در حال اجراشم موارد زیره؛ لطفا اگر کسی تجربه مشابهی داره یا چیز دیگه ای به ذهنش میرسه - یا نه! اصلا فقط درد مشترک داره، در پرورش این تاپیک مشارکت کنه.
راهکارهایی که تا الان به ذهنم رسیده و مشغول اجراشم:
راه دوم:
- جستجوی رشتههای مستری که این نوع رویکرد رو تشویق میکنن و research-based, self-contained, self-defined هستن
- مزایا: پذیرش براساس ارائه پروپوزاله - استقلال محقق و موضوعش تا بالاترین حد ممکن میتونه حفظ شه - دانشجو مجبور به گذران واحدهای بیربط و اتلاف عمرش نیست
- معایب: ممکنه دانشگاه مقصد در ارائه کمک مناسب علمی (در قیاس با رشته های مدولار و آموزش-محور) به دانشجو شکست بخوره و این میتونه برای دانشجو و پروژهاش گرون تموم شه
- کیس من: بزرگترین هراس من اینه که این نوع از کورس-ها بشدت آبکی باشن و واقعا کمک زیادی به آدم نکنن - مثلا توی یکیشون که فیلدای نزدیک به موضوع من رو با پروپوزال میپذیرفت (البته موسسه با پرستیژی بود) منتها توی برد محققاشون یه نفرم نبود که تو زمینه من کار کرده باشه - و تازه توی معرفی کورس نوشته بود که ما اغلب روی تقویت روشهای تحقیق شما سرمایه گذاری میکنیم. خوب من پیش خودم میگم اگه قراره برم یه کشور دیگه روشای تحقیق علوم اجتماعی بمن یاد بده که خودم بلدم اینکارو اینجا کنم. این موسسه واقعا چه ارزش افزودهای میتونه برای من داشته باشه که من نتونم اینجا گیرش بیارم؟ (اون ارزش افزوده میتونه مشاوره و راهنمایی مستقیم از کسی باشه که تو این زمینه بطور اخص تحقیق کرده باشه...کسی که واقعا بفهمتت و از اون حوزه هایی که مستلزم کمک به این موضوعن اطلاع داشته باشه)
راه سوم:
- جستجوی اساتیدی که فیلد تحقیقاتیشون به موضوع نزدیکه (و یافتن دانشگاه و رشتهای که در آن تدریس میکنن)...
- معایب: درین حالت شما (در صورت انتخاب بهترین گزینه نیز) مجبور به تن دادن به گذران واحدهای رشتهای آموزش-محور هستید که آن را اتلاف وقت میدانید (و محتملا علاقهای بهش ندارید) - این حالت میتونه موجب کندشدن کسی بشه که دقیقا میدونه چی میخواد - ولی خودش رو در دام بوروکراسی آکادمیک گرفتار و مقید میبینه و باور کنید این احساس وحشتناکیه. ضمن اینکه بخشی از ذهن و وقت دانشجو همیشه به چیزی بیربط وصله که مانع غرق شدن در تحقیق خودش میشه.
- مزایا: تشویق و دلگرمی و کمک فکری و راهنمایی از استاد مورد نظر (البته این موضوع میتونه به ضد خودش هم تبدیل شه و مبدل به تحمیل چارچوبای فکری استاد راهنما باشه)
- کیس من: من شخصا هنوز این مرحله رو درست-حسابی جلو نبردم - چون بزرگترین هراس من وارد شدن به چیزیه که میدونم پیشاپیش بخش نه چندان کمی ازون شامل اتلاف وقته- و من دیگه تحملی برای هیچ نوع اتلاف وقت و باج دادنی به هیچ کس رو ندارم - واقعا میخوام کار خودم رو شروع کنم. (چند نفر ازین اساتیدی رو که میشناسم و مقالاتشون رو دنبال میکنم، تو رشتههایی درس میدن که من واقعا نمیتونم ببینم خودمو دارم دوباره چنین رشتههایی رو میگذرونم)
ببخشید پست طولانی شد، ولی اگر کسی کمک ذهنی میتونه بکنه، دریغ نکنه.
- رفتم توی یه موسسه تحقیقاتی (عالی) که (توی این حوزه) سالانه گرنت میده و رزومه افرادی که گرنت برده بودن و فیلد تحقیقاتیشون هم کاملا اینتردسیپلنری بود، رو چک کردم، ببینم اونا در گذشته چکار کردن که حالا موفق به شناسایی یه پیوند ارجینال بین دو حوزه مختلف شدن...(الگوی مشخصی بینشون پدیدار نبود- ولی خیلیاشون لیسانس و فوقشون دوقطب متضاد از دو رشته آموزش-محور مختلف بود ) -من حتی این آپشن هم بهش فکر کردم، چون بحوزههای علوم انسانی خیلی علاقمندم، منتها دیدم من همینطوریش هم بدون اینکه نیازی به دانشگاه رفتن باشه میتونم از پس اون چیزایی که بدرد پیوند با این رشته میخوره دربیارم، این موضوع فقط مستلزم تعهد به مطالعه مستمره که باید در درازمدت نهادینه شه.
بااینکه میدونم خیلیها ممکنه با راه دوم موافق باشن و اون رو راه سیفی بدونن، اما شخصا حتی فکر اینکه مجبور باشم سر کلاسای بیربط بشینم آزرده و بشدت سرخوردهام میکنه - چون دیگه واقعا توی این مرحله تحمل این آداپته شدن با سیستم رو ندارم (من 15سالگی بااینکه دانشآموز ممتازی بودم اما بخاطر گریز ازین سیستم روبوت سازی آموزش و پرورش و پشت پازنی به ارزشای قلابیش ترک تحصیل کردم) - میخوام بگم روحیهام آداپتیو نیست - بعد هم که بعد از سه سال،تصمیم گرفتم غیرحضوری بخونم و وارد دانشگاه شدم، تو دوره لیسانس هم با چیزی که انتظار داشتم مواجه نشدم - گرچه حداقل الان حوزه مورد علاقه ام رو پیدا کردم و بواسطه علاقه شخصی و مطالعه آزاد، هرروز بیشتر شوق زمانی رو میکشم که اگرنه استقلال آفرینش ایده و فکر ...که حداقل استقلالی در اکسپریمنت کردن حوزه ای که میخوام رو داشته باشم) -
اما با چه راهی میتونم بهش برسم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)