آهان این رو هم اضافه کنم که سواد دانشجوهای ارشد مالی توی کشورهای خارجی 1000 برابر ایرانیهاست.
(من لیسانس مالی دانشگاه تهران خوندم) توی تمام مدت تحصیلم یا مدت کارم یه استاد درست و حسابی ندیدم. حتی اگه استاد خوبی هم پیدا میشه، انقدر سرشون شلوغه یا طرف انقدر آدم مزخرفیه که حاضر نیست سواد و دانشش رو منتقل کنه. دانشجوها هم 80%بیسواد هستن و به جز 2-3تا دونه کتاب که به زور نمره میخونن،چیزی باد نیستن.اون 20% که عشقشون هست که یاد بگیرن و میرن دنبالش و یاد میگیرن آدمهای خیلی موفقی میشن.البته هیچ کدوم این 20% ایران نمیمونه و همه میفهمین که موقعیت بهتری در انتظارشون هست.
خلاصه که اگر هم برید دنبال ارشد مالی تو ایران زیاد روی دانشگاه و استادا حساب نباید بکنید و خودتون باید بخونید و از منابع خارجی یاد بگیرید و از مقاله ها و کنفرانسهای بین المللی و معدود انسانهای انگشت شماری که انسانهای فهمیده ای هستن و دوست دارن مملکت اقتصاد درست حسابی داشته باشه و دانشجوها سواد داشته باشن.

(با عرض پوزش اون دانشجویی که توی دانشگاه تهران بوده و گفته اوضاع رو به رشده مشخصه وضعش چیه.من که دانشجوی لیسانسشم حدود 30% همکلاسیهام به محض فارق التحصیلی رفتن، 30% طی 1-2 سال، 20% دلشون میخواد برن و مشکل دارن و 10% کلا نه اهل درس بودن نه کار فقط 10% هستن که اینجا موندن و راضی هستن.
باید ازاون دانشجو میپرسیدید که کارش چیه و برای کی و کجا و با چه حقوقی کار میکنه و هدف نهاییش چیه.اینکه یکی به 500-600 تومن حقوق!! و ساعت کاری 8-4 و 1ماه مرخصی راضی باشه یه چیزه اینکه یه نفر بخواد شرکت سرمایه گذاری با سرمایه میلیاردی رو اداره کنه یا توش کار کنه، یه چیز دیگست)

این خارجیها همه کارشون گروهیه، به هم کمک میکنن، به هم یاد میدن،از استاداشون بگیر تا دانشجوها.درسته همه رقیب همن ولی همه اطلاعاتشون رو دراختیار بقیه قرار میدن.برای همینم حد سوادشون چندین برابرا ماست و اصلا نمیتونیم با اونها رقابت کنیم.

امیدوارم موفق باشید و تصمیم درستی بگیرید.