عزیز من، شما چطوری داری این جور پیش فرض ها رو درست میکنی برای خودت، من به جز چند سال اول که در کالج بودم و شهریه میدادم، یه یک پوندی برای مدارک دانشگاهیم تا الان ندادم. من بعد از اقامت دائمم وارد دانشگاه شدم، تازه اگر کسی بتونه زرنگی کنه و بیاد خودش با مخارج خودش سالی ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیون هزینه کنه و مدرک پزشکی بگیره (مدرک پزشکی با مهندسی گرفتن در موضوع شهریه کاملا متفاوته)، باید گفت مرحبا و هزار آفرین به او، چون هر جای دیگه دنیا بره (من جمله ایران) به راحتی میتونه کل خرجی که برای تحصیلش کرده رو تو نهایت سه سال در بیاره. این رو که میفرمایید "نکته جالب تر قضیه"، من قبلش برای شما نوشتم که منظورم از اونها کیا هستند، منظور من مردم عادی اینجاها یا هر جایی بود، نه نخبگان یک کشور. در مورد اینکه میفرمایید من لکچرر شدن در دانشگاه رو در رشته هایی مثل ادبیات موقعیت و موفقیت نمیدونم هم حرف صحیحی نیست، پست اول من رو در مورد رشته خوب مجددا با دقت بخونید، من گفتم که تعریف رشته خوب هم مهمه. اینکه برای هر کسی عموما موقعیت پیشرفت در کشورهای پیشرفته وجود دارد هم مختص کشورهای پیشرفته بنا به تعریف شما نیست، آمریکا یا ایران نداره این قضیه، بله، فرضا بله وجود داره، اما به چه نسبتی و با چه میزان فعالیت و صرف انرژی ای. اینکه پرورش گل و گیاه هم میتواند آینده داشته باشد هم، باز به صورت کلی نمیشه گفت، درصدی از موفقیت (بنا به تعریف شما یا هر کسی) هست ولی این درصد در مقایسه با رشته هایی مثل پزشکی خیلی پایین تر هست، و شاید این درصد در شغل های آزاد دیگر بیشتر هم باشد، ولی این درصد به هیچ وجه ۱۰۰ یا نزدیک به ۱۰۰ نیست. پست های قبلی من در این تاپیک کاملا منطقی هستند، شما بهتره که اونها رو یک بار دیگه با دقت بخونید قبل از اینکه بخواید با اصطلاحاتی مثل جهان اول یا جهان سوم بهشون ایرادی بگیرید.
اضافه: در مورد مدل بودن، شما مدل بودن رو ورداشتی قاطی کردی با پزشک یا وکیل بودن، اونها این شغل های اینچنینی رو معمولا به عنوان شغل دوم یا حتی در حد hobby دارند، مگر اینکه افرادی باشند در حد celebrity ها، که دیگه جز مردم عادی به حساب نمی یاند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)