اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

[Kazy]

پس با این حساب ممکنه شما کاری پیدا کنید و فرداش مثلا یه چینی بیاد همون کار رو با دستمزد پایین تر انجام بده و اخراج بشین درسته؟

البته نه به این شدت وقتی یه شرکتی پوزیشن خالی نداشته باشه که دنبال نیروی کار نمی گرده ولی خوب در واقع معمولا قراردادها به صورتی هست که امکان اخراج رو به کارفرماها می ده البته هر چی تجربه کاری بیشتر بشه این احتمال پائین تر میاد

[ghlobe]

تا اونجائیکه شنیدم کسائیکه مدرک دکترا می گیرن محدوده شغلی شون کوچک تر می شه و اینجوری نیست که مثلا شما با مدرک دکترا برین کار یه لیسانسیه رو انجام بدین و معمولا شرکتها این درجه بندیها رو رعایت می کنند و با توجه به رده شغلی نفر مناسب رو استخدام می کنند که دلایل متعدد از لحاظ ساختار مدیریتی داره و البته از لحاظ قانونی هم ایراد داره برای همین هم هست که مدارک دکترا عملا یا باید جذب دانشگاه بشن ویا مراکز تحقیقاتی

در ایران اینطوره ولی در امریکا و کانادا شرکتها عموما به مدرک تحصیلی شما اهمیت زیادی نمیدهند و از نظر قانونی در این زمینه محدودیتی نیست چون رده مشخصی برای نوع کار یا سطح حقوق افراد برحسب مدرک شغلی شون وجود نداره. دوستان خود من با مدرک دکترا انواع شغلهای متفاوت در صنعت دارند که عموما تحقیقاتی هم نیست. من یکبار در یک گروه product development در یک شرکت بزرگ کار میکردم که سه چهار نفر از اعضای گروه ما دکترای کامپیوتر یا برق داشتند و کارشان صرفا برنامه نویسی بود درحالیکه سرپرست گروه خودش لیسانس داشت. در یک شرکت دیگر آرشیتکت نرم افزار پروژه لیسانس شیمی داشت! ولی تمام عمرش کار نرم افزار کرده بود. یک مورد جالب دیگر هم خانم کتایون فلکشاهی نفر اول کنکور سال 1368 است که دکترای مهندسی برق از استنفورد گرفت ولی بعنوان مشاور شرکتهای سرمایه گذاری و در زمینه business development کار میکرد. یک نفر دیگر رو هم شنیده ام که دکترای کشاورزی از کانادا گرفت و بعد شرکت نانوایی زد و کارش هم اینطور که شنیدم خیلی گرفته است!

[ghlobe]

البته نه به این شدت وقتی یه شرکتی پوزیشن خالی نداشته باشه که دنبال نیروی کار نمی گرده ولی خوب در واقع معمولا قراردادها به صورتی هست که امکان اخراج رو به کارفرماها می ده البته هر چی تجربه کاری بیشتر بشه این احتمال پائین تر میاد

شرکتهای بزرگ بصورت روتین و مداوم اخراج و استخدام همزمان انجام میدهند. یک شرکت ممکنه یک پروژه رو ببنده و هزار نفر رو اخراج کنه و در همان زمان دو هزار نفر رو برای یک پروژه دیگه استخدام کنه. در بعضی شرکتها هم این اخراج و استخدام ها با هدف افزایش کیفیت انجام میشه. مثلا در یکی از شرکتهای بزرگ تکنولوژی امریکا اینطور که شنیدم هر سال کارمندان از نظر کیفی ارزیابی و رده بندی میشوند و مثلا 5 درصد پائین اخراج میشوند (ولو اینکه کیفیت کارشان مستقلا بد نبوده باشد) و بجایشان نیروی جدید استخدام میشود.

[ghlobe]

سلام دوستان بنظر شما برای کسیکه PHDبرق الکترونیک رو در دانشگاههای کانادا یا آمریکا میخونه موندن و اقامت دائم گرفتن (ازطریق کار)در کانادا راحتتره یاآمریکاکلاشرایط کاری براای دکترای برق درکانادابهتره یا آمریکا؟

اقامت دائم در کانادا آسونتره و احتیاج به کار پیدا کردن نداره (بعنوان دانشجوی دکترا بعد از دو سال تحصیل میتونید برای اقامت اقدام کنید) ولی شرایط کاری بطور کلی در امریکا بهتر است بخاطر بازار کار بسیار وسیع امریکا در مقایسه با کانادا.

[ghlobe]

به قول دوستمون 80% دکتراها ...میرن جذب صعت میشن!!.....فکر کنم با فوق کار گیر آوردن یکم رقابتی تر بشه و سختتر نسبت به دکتری......در ضمن فکر میکنم بعدا با کسب تجربه...پست های مدیریتی به بچه های دکترا داده بشه!

در صنعت مدرک تحصیلی بخودی خود تاثیری در ارتقا نداره.

[pimi810]

دوره دکترا که سابقه کار محسوب نمیشه درسته؟ به طور معمول کسی مثل ماها که برای دکترا میره حدودا" میشه یه آدم 29-30 ساله دارنده ی مدرک دکترا و بدون سابقه کار. نداشتن سابقه کار، کار پیدا کردن رو مشکل نمیکنه؟

[Kazy]

در ایران اینطوره ولی در امریکا و کانادا شرکتها عموما به مدرک تحصیلی شما اهمیت زیادی نمیدهند و از نظر قانونی در این زمینه محدودیتی نیست چون رده مشخصی برای نوع کار یا سطح حقوق افراد برحسب مدرک شغلی شون وجود نداره. دوستان خود من با مدرک دکترا انواع شغلهای متفاوت در صنعت دارند که عموما تحقیقاتی هم نیست. من یکبار در یک گروه product development در یک شرکت بزرگ کار میکردم که سه چهار نفر از اعضای گروه ما دکترای کامپیوتر یا برق داشتند و کارشان صرفا برنامه نویسی بود درحالیکه سرپرست گروه خودش لیسانس داشت. در یک شرکت دیگر آرشیتکت نرم افزار پروژه لیسانس شیمی داشت! ولی تمام عمرش کار نرم افزار کرده بود. یک مورد جالب دیگر هم خانم کتایون فلکشاهی نفر اول کنکور سال 1368 است که دکترای مهندسی برق از استنفورد گرفت ولی بعنوان مشاور شرکتهای سرمایه گذاری و در زمینه business development کار میکرد. یک نفر دیگر رو هم شنیده ام که دکترای کشاورزی از کانادا گرفت و بعد شرکت نانوایی زد و کارش هم اینطور که شنیدم خیلی گرفته است!

فرمایشات شما متین البته در مورد مثالهایی که زده شده کسیانیکه در رشته های فنی هم درس خوندن می تونن در زمینه مشاوره سرمایه گذاری هم فعالیت کنند و اتفاقا متخصصین باتجربه تو این زمینه بسیار هم گرانقیمت هستن در مورد نانوائی هم که شغل آزاده و منافاتی نداره تازه درآمدش هم بیشتره بسیاری رو می شناسم هم از فامیل هم دوستان که با فوق لیسانس های برق و مکانیک در آمریکا و انگلیس رفتن شغل آزاد مثل رستوران ، عکاسی و فروشگاه باز کردن .
اما در مورد مغایرت مدرک و پوزیشن در آمریکا کارفرمایان در صورتیکه مشخص شود که تخلفی صورت دادن جریمه می شن و برای هر پوزیشنی سطح مدرک مشخص شده و انحراف از اون تا یه حدی مجازه و بخاطر همین هم مهاجرین (بخاطر عدم ثبت مدارکشون در آمریکا) معمولا چند رزومه با مدارک مختلفشون درست می کنند و با توجه به سمت مورد نیاز برای شرکتها ارسال می کنن
خود کارفرماها هم تا وقتیکه مجبور نشن رزومه هایی رو که از لحاظ مدرک با سمت موردنیازشون اختلاف داره رو کمتر به مصاحبه دعوت می کنن

[Kazy]

به قول دوستمون 80% دکتراها ...میرن جذب صعت میشن!!.....فکر کنم با فوق کار گیر آوردن یکم رقابتی تر بشه و سختتر نسبت به دکتری......در ضمن فکر میکنم بعدا با کسب تجربه...پست های مدیریتی به بچه های دکترا داده بشه!

تصاحب پست های مدیریتی ارتباطی به بالاتر بودن مدرک تحصیلی نداره چه بسا یک لیسانس می تونه سرپرست چند دکترا و فوق بشه بطور نمونه اگر بیوگرافی مدیران موفق رو مطالعه کنید خیلی هاشون حتی در شرکتهای بسیار تخصصی آشنائی تخصصی در زمینه کار اون شرکت نداشتن و صرفا بخاطر تسلط بر فنون کسب و کار یا اصول مدیریتی موفق شدن به اون پوزیشن برسن

[Kazy]

من فکر میکنم کسی که با ویزای کاری میره امریکا....خیی سخته بتونه کاری مطابق با رشتش گیر بیاره...مثلا فوق مکانیک..نمی تونه کار مهندسی گیر بیاره اونور...حداقل 4-5 سال ابتدائی...و نیاز داره با کارای low level شروع کنه ...
اما اگه یه مدرکی از خود امریکا بگیره...کار مرتبط با رشتش کسب میکنه!!!
اساتید باز بهتر میدونن

البته درسته که پیدا کردن کار در چند سال اول خیلی سخته ولی بسیاری از شرکتها در تابستان که زمان تعطیلی دانشگاهها و مرخصی رفتن پرسنل شرکتهاست نسبت به استخدام موقت دانشجویان اقدام می کنند (دوره های 2-3 ماهه) که دانشجوها یا گرین کارتی ها می تونند از این فرصت استفاده کنن و رزومشون رو پربار کنن

[Kazy]

بین آمریکا و کانادا تفاوت هست-اما اصولا خود آمریکایی ها هم بعد از لیسانس سریع نمی رن فوق-اول چندسال کار می کنند و اگر در کارشون به ادامه تحصیل نیاز پیدا کردن می رن دوباره دانشگاه-بعد از فوق هم خیلی کم می رن دکتری بخونن چون ادعا می کنن سابقه کار خیلی مهمتره براشون-طبق گفته چندتا از دوستانم اکثرا دکتری خوندن برای شاگرد اولای جهان سوم هست و خودشون سعی می کنند در فاصله سنی 23-30 که مهمترین سنین جوانی یک فرد هست وارد بازار کار بشن و تجربه کاری کسب کنند و جالب این هست که این افراد اصولا درآمد بالاتری دارن تا فردی که توی 30-32 سالگی دکتراش رو تموم می کنه و بدون ذره ای تجربه وارد بازار کار رقابتی می شه که همسنهاش 7-8 سال قبل وارد شدند--البته دوستان باتجربه تر لطف می کنن نظرات من رو اصلاح کنند.ممنون

در واقع این موضوع دقیقا مرتبط به مسایل مالی می شه و باعث می شه که یه نفر درست بعد از دبیرستان میره سره کار و مثلا با ساعتی 9 دلار استخدام می شه خب در طول سال حدود 250 متوسط روزکاری* 9ساعت روزانه * 9دلار = 20250 دلار و در 4سال میشه 81000 دلار در میاره در صورتیکه اگر میرفت دانشگاه نه تنها اینقدر در نمیاره بلکه باید تقریبا همین قدر هم خرج کنه تا یه لیسانس بگیره (تا اینجا 160000 دلار عقبه تازه اگر تو 4سال حقوقش ثابت مونده باشه که اینطور نیست و با توجه به کسب تجربه حقوقش بالاتر میره) و اونی که رفته لیسانس گرفته تازه باید بره سره کار با حقوق ساعتی 12-16دلار واین باعث می شه که تازه بعد از جندین سال اون ضرر رو جبران کنه البته ارتقاء شغلیش شاید سریعتر باشه. این قضیه در مورد فوق لیسانس و بخصوص دکترا بیشتر خودش رو نشون میده چرا که شاید مثلا حقوق لیسانس نزدیک 2 برابر حقوق دیپلمه باشه ولی فرق حقوق لیسانس و فوق نهایت 20% باشه و فوق با دکترا هم همینطور برای همینه که اکثر تحصیلکرده های امریکا و کانادا یا از مهاجرین هستند و یا از طبقه مرفه جامعه و فقط فقرایی می تونن تحصیلات عالیه داشته باشن که یه جوری بورس بگیرند