صفحه 95 از 170 نخستنخست ... 45858687888990919293949596979899100101102103104105145 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 941 تا 950 , از مجموع 1694

موضوع: اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

  1. #941
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    May 2011
    ارسال‌ها
    3,222

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط alamdar_313 نمایش پست ها
    همچنین توضیحان جناب S03 که منو ترغیب کرد که از ایشون بپرسم به نظرتون همین مثالی که دوستمون زدن(نرم افزار whatsapp) چند نفر عامل مستقیم و غیرمستقیم در ساختش شریک بودن و اون اعضای اجرایی که گفتید سود اصلی رو میبرند چند نفر باشن؟ و به هرکدوم چقدر رسیده باشه؟

    یعنی در اصل میخوام بدونم یه بیزنس چطوری شکل میگیره و به این حجم فروش میرسه؟ آیا واقعا یک ایده ی دانشجویی بوده و افراد محدودی روش کار کردن و بعد یهو در جهان فراگیر شده و اینها پولدار شدن؟ یا این هارو افراد با سابقه و کارکشته بعد از سالها تحصیل و کسب تجربه و البته آزمون و خطاهای متعدد تونستن بسازن و این نتیجه ی همون 3000 تا آزمایش ادیسون بوده که بالاخره جواب داده و اینطوری تر*****؟

    خلاصه اینکه ما هم میتونیم همچین رویاهایی رو در ذهن بپرورانیم یا نه؟
    معمولا اینطور استارت آپ ها از یک جمع چند نفره (3-4 نفر تا نهایتا 10 نفر) شروع میشه و کار کمی پیش میره، بعد کم کم نفر اضافه می کنند و سرمایه گذارها هم سرمایه گذاری می کنند تا نقدینگی در شرکت بالا بره و بتونن نیروهای متخصص رو استخدام کنند و زیرسازها رو فراهم کنند. اکثر استارت آپ های موفق یا معمولا بعد از مدتی با هم ادغام میشن و شرکت های بزرگ تر رو تشکیل میدن و یا توسط کمپانی های بزرگ بکل خریداری میشن، و یا بعد از مدتی به دلیل عدم موفقیت یا سوددهی تعطیل میشن.

    داشتن ایده فقط 10 درصد ماجراست. 90 درصد بقیه پیاده سازی ایده است. همه می تونند رویاپردازی کنند ولی موفقیت در این زمینه بسیار دشواره، اگه ساده بود الان همه میلیاردر بودند.

  2. #942
    Member
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    رشته و دانشگاه
    Medicine
    ارسال‌ها
    496

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط hpmoner نمایش پست ها
    حقیقت اینه: http://www.myplan.com/careers/top-te...est-paying.php
    طبق این لیست (و تقریبا همه ی لیست های مشابه) بالاترین حقوق در امریکا در بهترین شرایط چیزی حدود 250k میشه. که این در آمد با اینکه 2-3 برابر درآمد نرمال امریکا هست اما فاصله ی خیلی زیادی با طبقه ی اشرافی داره. به عنوان مثال قیمت این penthouse "یک خوابه" در نیویورک ببینید. (که تازه این view آنچنانی هم نداره!) شما اگه سالی 100k هم جمع کنی باید 20 سال منتظر باشی تا این خونه رو بخری. با حقوق 250 هم کسی وام 2میلیونی نمیده.
    حالا این لینک رو ببینید. یعنی اگه 190 نفر هم با هم جمع شده بودن و whatsapp رو ساخته بودن، الان نفری 100 میلیون بهشون رسیده بود. معادل 400 سال حقوق اون دوست Anesthesiologists مون!
    یک نکته ی دیگه ای هم که خیلی مهمه اینه که شما اگه کارمند بانک مرکزی باشی، معنیش این نیست که ثروت کل مملکت مال شماست. این دقیقا در مورد کارمندای facebook و google و microsoft صدق می کنه. حقیقت اون لیستی که بهتون دادم اینه که تا رتبه ی 39 به جز یکی دو مورد که شامل خلبان ها و مسئولای برج مراقبت میشه، همه ی حقوق های بالا برای متخصص های پزشکی هست. (اکثرشون شامل تحصص هایی میشه که ما یا تاحالا نشنیدیم، یا مسخرشون می کنیم!) و از 39 به بعد تازه مهندسی ها شروع میشن که اولیشم باز مهندسی هسته ایه نه کامپیوتر!
    تجارت که تجارته، دلالی هم دلالی. در این مورد نظر تحصصی نمیدم ولی باز با نگاهی به حقایق میشه دید که اونجا مثل ایران نیست که امروز خونه باشه متری یک ملیون، هفته ی بعد بشه دو میلیون! برای کالا هم تقریبا دیگه این روش ها از بین رفته و الان بیشتر کارخونه ها عرضه ی مستقیم دارن یا آخرش اینه که آنلاین برای مشتری ها میفرستن.
    کار خلاف هم حتی اندازه ی کار خلاقانه درآمدزا نیست. خدا بیامرز Walter White هم آخرش بعد اون همه جون کندن 80-90 میلیون تونست دربیاره. (مقایسه کنید با مبالغی که نرم افزارایی مثل skype, youtube, whatsapp و.. برای صاحباشون داشتند)
    ليست جالبي بود، ولي من چون خودم پزشكم مي گم اين ليست يه ذره أشكال داره، به عنوان مثال درآمد پوست بالأتر از داخلي هست، نمي دونم معيارهاش چي بوده، ولي اعداد كلي هم كمه، شايد بعد از كسر ماليات باشه.

  3. #943

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط S03 نمایش پست ها
    معمولا اینطور استارت آپ ها از یک جمع چند نفره (3-4 نفر تا نهایتا 10 نفر) شروع میشه و کار کمی پیش میره، بعد کم کم نفر اضافه می کنند و سرمایه گذارها هم سرمایه گذاری می کنند تا نقدینگی در شرکت بالا بره و بتونن نیروهای متخصص رو استخدام کنند و زیرسازها رو فراهم کنند. اکثر استارت آپ های موفق یا معمولا بعد از مدتی با هم ادغام میشن و شرکت های بزرگ تر رو تشکیل میدن و یا توسط کمپانی های بزرگ بکل خریداری میشن، و یا بعد از مدتی به دلیل عدم موفقیت یا سوددهی تعطیل میشن.

    داشتن ایده فقط 10 درصد ماجراست. 90 درصد بقیه پیاده سازی ایده است. همه می تونند رویاپردازی کنند ولی موفقیت در این زمینه بسیار دشواره، اگه ساده بود الان همه میلیاردر بودند.

    ممنون از راهنماییتون
    نکات خیلی خوبی اشاره کردید. مخصوصا اون تیکه اش که سرمایه گذارها میان تا زیرساخت های لازم رو فراهم کنن. من فکر کنم این مهمترین قسمت ماجراست ، نمیتونم درصد بگم ولی بنظرم بالاترین درصد مختص همین هست.
    شاید کسانی که هنوز تو فضای دانشجویی هستن و یا تو بازارهای محدود و بدون رقابت ایران کار میکنن فکر کنن یه چیزی مثل واتس اپ و فیس بوک و وی چت کاری نداره ساختنش و اتفاقا میرن و مشابهش رو هم میسازند اما موفق نمیشه چون(فارق از اینکه ایده تکراریه) همون بخش غول های سرمایه گذاری و فراهم کردن زیرساخت هارو ندارند.

    یک نکته دیگه هم که اشاره کردید استخدام افراد متخصص بود. الان این سوال برام مطرحه که تخصص ایده پرداز یا همون هسته ی اصلی چقدر مهمه توی موفقیت شرکت؟ فرضا من که تازه ارشد یا دکترام رو میگیرم و شاید ۵ سال تجربه برنامه نویسی جرفه ای نداشته باشم و سوادم از ۱۰ مثلا ۵ به زور باشه تو این وادی ، اما مسلما برنامه نویسهایی هستن که الان ۱۰ رو هم رد کردن! آیا من ایده پرداز میتونم دل خوش به این باشم که یه ایده ای رو میپرورونم و سعی میکنم روی جنبه های مختلفش فکر و طراحی کنم، و تا جایی که سوادم اجازه میده از نظر اجرایی جلو میبرمش و سعی میکنم پایه های اصلیش رو بنویسم اما از یه حدی به بعد دیگه مجبورم بدم به متخصص های این کار تا تبدیل به یک برنامه ی کاربردیش کنن(نه صرفا یه پروژه دانشجویی پر از باگ و خطا).

    یا نه باید اینقدر زمان بگذره تا منم در حد یک متخصص ۱۰ از ۱۰ بشم تا بتونم همچین شرکتی رو مدیریت کنم و جلو ببرم؟
    و بعدش یه سوال دیگه برام پیش میاد. آیا اون برنامه نویس(یا متخصص تو هر زمینه مثل الکترونیک و مکانیک و ...) که برای من کار میکنه و میدونه سوادش تو اون زمینه خیلی از من بیشتره به خودش نمیگه من چرا باید برای همچین آدمی کار کنم؟

    یا نه داشتن ایده ی خوب و پروروندن درستش توسط یک فرد متوسط، اینقدر مهم هست که متخصصین حاظر باشند روش کار کنند؟

    اینو از این جهت میپرسم چون فکر میکنم با توجه به بحث های قبلی که شد، سهم بسیار زیادی(مخصوصا به جهت مالی) از پروژه ها رو مدیران اون شرکت میبرند و به متخصصین درصد خیلی خیلی کمتری میرسه! واسم سواله یه مدیر چه مشخصه ای باید داشته باشه که اینهمه متخصص زیر دستش کار کنن و آخرم سود اصلی رو اون ببره؟

    یا اصلا مدیر ها هم کارمند حساب میشند و سود اصلی رو سرمایه گذارها میبرند؟
    پس افرادی شبیه گیتس چطور ثروتمند شدن؟ وقتی خودشون رو پروژه هاشون تونستن سرمایه گذاری کنند؟
    از بدبختی های مملکت من این است که به ورودی ها توجه میکنند نه خروجی ها. گیریم نفر اول المپیاد ، گیریم نفر اول کنکور ، گیریم شاگرد اول دانشگاه ، گیریم .....نتیجه اش چه بود؟ چرا کسی از نتیجه ها سوال نمیکند ، سوال است برای من!

  4. #944
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    May 2011
    ارسال‌ها
    3,222

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط alamdar_313 نمایش پست ها
    ممنون از راهنماییتون
    نکات خیلی خوبی اشاره کردید. مخصوصا اون تیکه اش که سرمایه گذارها میان تا زیرساخت های لازم رو فراهم کنن. من فکر کنم این مهمترین قسمت ماجراست ، نمیتونم درصد بگم ولی بنظرم بالاترین درصد مختص همین هست.
    شاید کسانی که هنوز تو فضای دانشجویی هستن و یا تو بازارهای محدود و بدون رقابت ایران کار میکنن فکر کنن یه چیزی مثل واتس اپ و فیس بوک و وی چت کاری نداره ساختنش و اتفاقا میرن و مشابهش رو هم میسازند اما موفق نمیشه چون(فارق از اینکه ایده تکراریه) همون بخش غول های سرمایه گذاری و فراهم کردن زیرساخت هارو ندارند.

    یک نکته دیگه هم که اشاره کردید استخدام افراد متخصص بود. الان این سوال برام مطرحه که تخصص ایده پرداز یا همون هسته ی اصلی چقدر مهمه توی موفقیت شرکت؟ فرضا من که تازه ارشد یا دکترام رو میگیرم و شاید ۵ سال تجربه برنامه نویسی جرفه ای نداشته باشم و سوادم از ۱۰ مثلا ۵ به زور باشه تو این وادی ، اما مسلما برنامه نویسهایی هستن که الان ۱۰ رو هم رد کردن! آیا من ایده پرداز میتونم دل خوش به این باشم که یه ایده ای رو میپرورونم و سعی میکنم روی جنبه های مختلفش فکر و طراحی کنم، و تا جایی که سوادم اجازه میده از نظر اجرایی جلو میبرمش و سعی میکنم پایه های اصلیش رو بنویسم اما از یه حدی به بعد دیگه مجبورم بدم به متخصص های این کار تا تبدیل به یک برنامه ی کاربردیش کنن(نه صرفا یه پروژه دانشجویی پر از باگ و خطا).

    یا نه باید اینقدر زمان بگذره تا منم در حد یک متخصص ۱۰ از ۱۰ بشم تا بتونم همچین شرکتی رو مدیریت کنم و جلو ببرم؟
    و بعدش یه سوال دیگه برام پیش میاد. آیا اون برنامه نویس(یا متخصص تو هر زمینه مثل الکترونیک و مکانیک و ...) که برای من کار میکنه و میدونه سوادش تو اون زمینه خیلی از من بیشتره به خودش نمیگه من چرا باید برای همچین آدمی کار کنم؟

    یا نه داشتن ایده ی خوب و پروروندن درستش توسط یک فرد متوسط، اینقدر مهم هست که متخصصین حاظر باشند روش کار کنند؟

    اینو از این جهت میپرسم چون فکر میکنم با توجه به بحث های قبلی که شد، سهم بسیار زیادی(مخصوصا به جهت مالی) از پروژه ها رو مدیران اون شرکت میبرند و به متخصصین درصد خیلی خیلی کمتری میرسه! واسم سواله یه مدیر چه مشخصه ای باید داشته باشه که اینهمه متخصص زیر دستش کار کنن و آخرم سود اصلی رو اون ببره؟

    یا اصلا مدیر ها هم کارمند حساب میشند و سود اصلی رو سرمایه گذارها میبرند؟
    پس افرادی شبیه گیتس چطور ثروتمند شدن؟ وقتی خودشون رو پروژه هاشون تونستن سرمایه گذاری کنند؟
    تیم مدیریت کارش مدیریت است و تبلیغات و پیدا کردن سرمایه گذار و ایده پردازی و ... معمولا در این گروه ها یک یا دو نفر مسئول امور فنی میشن و تیم فنی زیر نظر اون ها کار می کنند و یک یا دو نفر مسئول امور بیزنس. شما به نظر میاد دید یک نفره روی مدیریت دارید در حالی که هسته اصلی مدیریت 3-4 نفره است با افرادی با تخصص های متفاوت. شما در یه استارت آپ به مهندس های درجه اولتون درصدی از مالکیت شرکت رو میدید و اون هسته اولیه استارت آپ همگی صاحب شرکت هستند. اینطور نیست که ایده شما باشه و یک نفر صاحب باشه و بقیه کارمند حقوق بگیر معمولی. چنین سیستمی جوابگو نخواهد بود. پرورش ایده چیز خاصی نیست. شما (هسته اولیه 3-4 نفره) باید بتونید بعد از اینکه ایده آماده شد پیاده سازی اون ایده رو مدیریت کنید و بهش ارزش اقتصادی بدید وگرنه کسی برای شرکتی که صرفا فقط ایده داره کار نمی کنه. شما در محل کار وقتی می تونید مدیریت کنید که زیردست هاتون بدونند کار کردن برای شما، برای پیشرفتشون مناسب خواهد بود و این مستقل از سواد فنی است و به قدرت مدیریت برمی گرده و اینکه فردی که برای شما کار می کنه ارزش کار سایرین رو در پیشبرد اهداف درک کنه و همینطور سهم خودش در این مسئله رو.

    سرمایه گذارها درصدی از مالکیت شرکت رو در اختیار خواهند داشت و درصد دیگه در اختیار صاحبان ابتدایی خواهد بود. اگه مراقب نباشید و قراردادهای بد با سرمایه گذارها امضا کنید ممکنه قدرت تصمیم گیری در شرکت ازتون گرفته بشه و اون موقع صرفا کارمندی خواهید بود که سهامدار شرکت هم هست. سخت ترین کار در استارت آپ ها اضافه کردن سرمایه گذارها و مدیریت صحیح و اصولی این مسئله است.

  5. #945
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    ارسال‌ها
    25

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    جوری که تو سایت های کار تو امریکا می بینم واسه یه لیسانس یا فوق لیسانس مکانیک با کلیییییی تخصص و تجربه که باید داشته باشه واسه بیشتر کارها درآمد بین 45 تا 50 تاست.
    بعد 100 یا 150 تا که دوستان میگن کجاست/
    تازه همشون (اونایی که من دیدم) فقطططط سیتیزن می گیرن

  6. #946
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط yalda s نمایش پست ها
    جوری که تو سایت های کار تو امریکا می بینم واسه یه لیسانس یا فوق لیسانس مکانیک با کلیییییی تخصص و تجربه که باید داشته باشه واسه بیشتر کارها درآمد بین 45 تا 50 تاست.
    بعد 100 یا 150 تا که دوستان میگن کجاست/
    تازه همشون (اونایی که من دیدم) فقطططط سیتیزن می گیرن
    لینک هاش رو میشه بدید؟

  7. #947
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    ارسال‌ها
    25

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    من تو monster واسه کالیفرنیا سرچ کردم

  8. #948
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط yalda s نمایش پست ها
    من تو monster واسه کالیفرنیا سرچ کردم
    مشخصات دقیق سرچ شما رو نمیدونستم برای همین پرسیدم لینک بدید.چون خودم که روی سایت مونستر سرچ زدم برای مهندس مکانیک در کالیفرنیا، در همان آگهی های همان صفحه اول محدوده مبلغ پیشنهادی از 80 تا 150 هزار دلار در سال بود و یکی دو تا پیشنهاد 45 تا 50 هزار که دیدم برای مهندسین تازه کار بود. حالا اگر شما موارد مشخصی پیدا کرده اید لینک مستقیمش را بدهید تا دوستان بتوانند ارزیابی کنند.

  9. #949
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    ارسال‌ها
    25

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    [QUOTE=ghlobe;1711282]مشخصات دقیق سرچ شما رو نمیدونستم برای همین پرسیدم لینک بدید.چون خودم که روی سایت مونستر سرچ زدم برای مهندس مکانیک در کالیفرنیا، در همان آگهی های همان صفحه اول محدوده مبلغ پیشنهادی از 80 تا 150 هزار دلار در سال بود و یکی دو تا پیشنهاد 45 تا 50 هزار که دیدم برای مهندسین تازه کار بود. حالا اگر شما موارد مشخصی پیدا کرده اید لینک مستقیمش را بدهید تا دوستان بتوانند ارزیابی کنند.[/QU

    ممنون از پاسختون
    بله درسته
    البته برای غیر تازه کارها موردهایی در همین حدود هم دیدم
    خیلی ها هم مبلغشون رو نمی زنن
    ولی 50000 تا واقعا کمه
    اما معضل اصلی به نظرم اینه که اکثرا سیتیزن میخوان.
    درست میگم؟

  10. #950
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : اوضاع واقعی کار و روش‌های سرمایه‌گذاری به روایت دوستان ساکن آمریکا

    [QUOTE=yalda s;1712179]
    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    مشخصات دقیق سرچ شما رو نمیدونستم برای همین پرسیدم لینک بدید.چون خودم که روی سایت مونستر سرچ زدم برای مهندس مکانیک در کالیفرنیا، در همان آگهی های همان صفحه اول محدوده مبلغ پیشنهادی از 80 تا 150 هزار دلار در سال بود و یکی دو تا پیشنهاد 45 تا 50 هزار که دیدم برای مهندسین تازه کار بود. حالا اگر شما موارد مشخصی پیدا کرده اید لینک مستقیمش را بدهید تا دوستان بتوانند ارزیابی کنند.[/QU

    ممنون از پاسختون
    بله درسته
    البته برای غیر تازه کارها موردهایی در همین حدود هم دیدم
    خیلی ها هم مبلغشون رو نمی زنن
    ولی 50000 تا واقعا کمه
    اما معضل اصلی به نظرم اینه که اکثرا سیتیزن میخوان.
    درست میگم؟
    البته بسته به رشته داره ولی در رشته های مهندسی پنجاه شصت هزار دلار در سال برای یک مهندس تازه کار خیلی هم کم نیست و معمول است.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •