صفحه 49 از 53 نخستنخست ... 394041424344454647484950515253 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 481 تا 490 , از مجموع 525

موضوع: مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

  1. #481
    ApplyAbroad Hero anihoo آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    ارسال‌ها
    1,695

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط shimaesfahani نمایش پست ها

    اول اینکه خیلی از آدم ها فقط می پرسن که پرسیده باشن. گاهی پیش می آید که من جواب می دهم تا باب آشنایی باز بشود. یا اطلاعات مفیدی رد و بدل بشه و از هم چیز یاد بگیریم. ولی می بینم طرف کارش است. می پرسد که فقط پرسیده باشد. از روی عادت. انگار برای هر آدم ِ شناس و ناشناسی یک پوشه توی ذهنشون دارن با یک پرسشنامه که باید تکمیل بشه. بعد بایگانی کنن بذارن برن.

    دومیش اینه که خیلی ها فقط به "خودشون" حق می دن که بدونن. همون سوالو از خودشون بپرسی یا جواب نمیدن یا حرفو عوض میکنن. این حق رو تمام و کمال برا خودشون قائلن که در مقابل هیچ کسی و هیچ سوالی پاسخگو نباشن و اگه دلشون نخواست هیچ توضیحی در مورد خودشون ندن. در عین حال این حق را هم به خودشون میدن که هرسوالی به ذهنشون رسید بپرسن و اگه طرف مثل خودشون رفتار کنه و سوالو بی جواب بذاره دلخور میشن.
    بله کاملا حق با شماست.
    برای همینه که میگم باید یاد بگیریم اونطور که میخواهیم باشیم. خیلی راحت با خوش اخلاقی ولی با وضوح کامل به طرف بگیم که جوابش رو نمیدیم. اگه نفهمید و ادامه داد سکوت کنیم. چرا باید احساس کنیم وظیفه داریم به هر سوالی که میشه جواب بدیم؟ وقتی این قدرت نه گفتن رو داشته باشیم دیگه از دست کسی ناراحت نمیشیم.
    به هرکجا که روی آسمان به رنگ شیشه های عینکی ست که به چشم زده ای.

    Landing :2014



  2. #482

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط anihoo نمایش پست ها
    بله کاملا حق با شماست.
    برای همینه که میگم باید یاد بگیریم اونطور که میخواهیم باشیم. خیلی راحت با خوش اخلاقی ولی با وضوح کامل به طرف بگیم که جوابش رو نمیدیم. اگه نفهمید و ادامه داد سکوت کنیم. چرا باید احساس کنیم وظیفه داریم به هر سوالی که میشه جواب بدیم؟ وقتی این قدرت نه گفتن رو داشته باشیم دیگه از دست کسی ناراحت نمیشیم.
    واقعا اگه آدم رو خودش کار نکنه و اینجور مهارتهای ارتباطیش رو تقویت نکنه، هرجای دنیا بره مسایل و مشکلاتش هم دنبالش میان.
    من یکی که به طور جدی باید رو این ضعفم کار کنم.
    اینقدر از بچگی تو خونه و مخصوصا مدرسه و بیشتر تو جامعه، سوال جواب و سین جیممون میکردن که ناخودآگاه همه جا خودمو پاسخگو میدونم!

  3. #483

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط s30min09 نمایش پست ها
    امروز تو ایستگاه فینچ (تورنتو) بودم بعد داشتم ظاهر مردم نگاه می کردم دیدم چقدر تصوری که من از خارج داشتم فرق می کرد...آخه مثلا من فکر می کردم تو تورنتو مثلا مثل استانبول لباس می پوشن اکثرا شیک، خوش تیپ...اما اینجا لباس پوشیدن مردمی که سوار حمل و نقل عمومی میشن (با کسایی که ماشین دارن کاری ندارم!!) یه چیزی تو مایه های کشورهای فقیر و عقب افتاده است...یعنی اگه بخوام خیلی خوش بینانه بگم مثلا از هر ده نفر 1 نفر خوب لباس پوشیده بود 4 نفر معمولی و 5 نفر باقی مونده داغون!!!جالبه تقریبا همه هم تو زمستون لباس های مشکی می پوشن...اصلا از لباس های شاد و رنگی که همیشه تو ایران فکر می کردم خارجیا می پوشن خبری نیست
    .
    ای بابا پس این خارج هایی که تلویزیون نشون میده همه لباسهای شاد و رنگی پوشیدن کجاس؟
    راست میگین. من یک بار تو یکی از این کشورای اطراف دونفر کانادایی دیدم (دختر و پسر) هردوتاشون سر تا پا مشکی پوشیده بودن.
    دختره میگفت یه سفر رفته بودن مالزی. اونجا با دیدن اونهمه لباس ها و روسری های شاد و رنگارنگ ذوق مرگ شده بودن که واااااای چقدررر رنگ!!

  4. #484

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط anihoo نمایش پست ها
    بله کاملا حق با شماست.
    برای همینه که میگم باید یاد بگیریم اونطور که میخواهیم باشیم. خیلی راحت با خوش اخلاقی ولی با وضوح کامل به طرف بگیم که جوابش رو نمیدیم. اگه نفهمید و ادامه داد سکوت کنیم. چرا باید احساس کنیم وظیفه داریم به هر سوالی که میشه جواب بدیم؟ وقتی این قدرت نه گفتن رو داشته باشیم دیگه از دست کسی ناراحت نمیشیم.
    من خیلی موافق نیستم دوست عزیز.
    به نظر من انسان کامل انسانی هست که برای همه یکسان باشه .اگر با بقیه خوب صحبت میکنه و خوش رفتاره شخصیت بالای خودش رو نشون داده و این برای خودش می مونه نه دیگران و همین که به خودش بگه من با همه رفتار خوبی داشتم و از خودم بابت این راضی هستم تمام حس های بد رو از آدم دور میکنه در همه ی موارد. سعی کردن در این مورد سخته ولی شدنیه. با همه خوش رفتار باشید بدون اینکه انتظاری داشته باشید خودتون خواهید دید در آینده که همه دوست دارن باهاتون ارتباط بر قرار کنن این کشور و کشور دیگه فرقی نداره چون همه انسان هستن و در خیلی چیزها مشترک هستن.
    در مورد لباس پوشیدن هم در فصل زمستون اینجا فقط پوشش و لباس گرم مهم هست نه رنگ لباس ولی از نظر رنگی معمولی هستن. بهترین جکت های دنیا رو کانادایی ها تنشون میکنن و همچنین گرونترین که اتفاقا من اینجا خیلی زیاد دیدم که میخرن ، برند Canada goose هست.
    تابستون هم میتونید عکس هاش رو سرچ کنید مدل لباس پوشیدن رو ببینید که دیگه زیادی رنگی هستن.
    من چیزی که متوجه شدم اینه که رفتار آدما در همه جای دنیا خیلی شبیه به هم هست و این به خاطره پیشرفت علم ارتباطات هست .
    خوش باشید و فکر خودتون رو با این چیز های ساده در گیر نکنید.
    Hey you..! don't tell me there is no hope at all ... together we stand divided we fall

  5. #485
    ApplyAbroad Senior Veteran
    sepehr_5566 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    ارسال‌ها
    661

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط shimaesfahani نمایش پست ها
    واقعا اگه آدم رو خودش کار نکنه و اینجور مهارتهای ارتباطیش رو تقویت نکنه، هرجای دنیا بره مسایل و مشکلاتش هم دنبالش میان.
    من یکی که به طور جدی باید رو این ضعفم کار کنم.
    اینقدر از بچگی تو خونه و مخصوصا مدرسه و بیشتر تو جامعه، سوال جواب و سین جیممون میکردن که ناخودآگاه همه جا خودمو پاسخگو میدونم!
    به نظر من برای اینکه درک بهتری از تقاوت های فرهنگی بین ایران و کانادا داشته باشیم و بخوایم فرهنگ کانادایی رو درک کنیم باید تجربه های فردی و گاه برداشت های شخصی (که ممکنه نادرست هم باشه) رو یه سمت نگه داریم و به این قضیه از یه زاویه دیگه و کمی علمی تر نگاه کنیم.

    خیلی از مواردی که توسط دوستان و آشنایان در مورد کانادایی ها میشنویم با اینکه ذکر کردنشون ارزشمنده و میتونه به ما کمک خیلی زیادی کنه اما تعمیم اون موارد به کل جامعه کانادا شاید همیشه خیلی درست نباشه. ار این جهت که مورد دیده شده ممکنه فقط عادت و رفتار یک شخص بخصوص ( و یا سو برداشت ما از موقعیت موجود) بوده باشه و در واقعیت نشه اون رفتار رو به کل جامعه نسب داد و اون رو فرهنگ کانادایی مخسوب کرد

    .بنابراین برای اینکه بشه فرهنگ غالب یک کشور رو شناخت می بایست رفتارهای موجود در یک جامعه رو از بعد علمی و آماری و با یک جامعه آماری بزرگ بررسی کرد. با داشتن جامعه اماری نسبتا بزرگ میتونیم به فراگیر بودن و غالب بودن موارد فرهنگی بیان شده اطمینان بیشتری داشته باشیم و بتونیم اون خصوضیات و رقتارها رو به اون جامعه نسب بدیم و اون رو به عنوان فرهنگ اون کشور حساب کنیم.

    یکی از روشهایی که در این زمینه مورد استفاده قرار میگیره و با اون رفتارها و فرهنگ های غالب جوامع مختلف مورد بررسی و مطالعه قرار میگیره استقاده از تتوری ابعاد فرهنگییه.

    در این روش جوامع مختلف از شش بعد مورد بررسی و مقایسه قرار میگیرن که نتایج این شش بعد در مورد ایران در شکل بعد نشون داده شده:





    برای اینکه ما درک درستی از جامعه کانادا داشته باشیم .ابتدا بهتره به معیار ها و خصوصیات مطرح شده در مورد حامعه ایران نگاه کنیم و بعد به همین معیار ها در جامعه کانادا نگاه میکنیم و در اخر برای مشخص شدن تقاوتها اونها رو با هم مقایسه کنیم.

    با مقایسه این بعد های فرهنگی میتونیبم پی به تفاوتهای فرهنگی عمده بین دو تا کشور ببریم و بنابراین درک بهتری از جامعه جدیدی که توش زندگی میکنیم داشته باشیم.

    شش معیار فرهنگی که در بالا نشنون داده شده بصورت خلاصه این موارد هستند :

    Power Distance :
    امتیاز ایران در اینحا 58 هست که نشون میده جامعه ایران دارای سلسله مراتب اجتماعی هست.

    Individualism ( فرد گرایی ) :

    موضوعی که توسط این بعد بهش اشاره میشه در حقیقت درجه وابستگی بین قردی هست که در جامعه وحود داره.و به این اشاره داره که تصویر غالبی که در بین افراد جامعه وحود داره "من" هست یا " ما ". در جوامع فردگرا از اقراد انتظار میره که فقط هوای خود و خانواده خودشون رو داشته باشن.در جوامع جمع گرا افراد به گروه هایی تعلق دارند که ار اونا حمایت میکنه و اونها در عوض به گروه وفاداراند.
    در اینحا ایران دارای امتیاز 41 هست و بنابراین یک جامعه جمع گرا مخسوب میشه.این به معنی یک تعهد ظولانی مدت به "گروه" هست،که میتونه خانواده ،خویشان ، اقوام و یا دیگر گروهها.. باشه. در جوامع جمع گرا وفاداری به گروه بالاترین اهمیت رو داره و قراتر از همه قوانین و مقررات هست.درجوامع جمع گرا خطا موجب شرم و از دست دادن آبرو میشه .روابط بین کارقرما/کارمند بصورت اخلاقی بهش نکاه میشه .در تصمیم گیری های مربوط به استخدام و ارتقا به ارتباط درون گروهی توجه میشه.مدیریت هم مدیریت گروه هست.

    Masculinity( مرد واری ) :
    وجود امتیاز بالا در این بعد نشون میده که نبروی محرکه جامعه، رقابت، تلاش و موفقیت هستند. "موفقیت" در این جوامع به معنی "برنده / بهترین بودن" در هر شاخه وزمینه است. این سیستم از مدرسه شروع میشه و تا تمامی رقتارهای سازمانی ادامه پیدا میکنه.وجود امتیاز پایین (جوامع زن وار ) در این مورد نشون دهنده اینه که در این جوامع ارزش غالب، "توجه و مراقبت از دیگران" و "کیفیت زندگی" هست.جوامع زن وار جوامعی هستند که "کیفیت زندگی" ملاک "موفقیت" هست و از بین جمعیت متمایز بودن و عالی بودن خیلی مورد توجه قرار نمیگیره.
    در این مورد ایران دارای امتیاز 43 هست و نسبتا جامعه ای زن وار محسوب میشه.در این جوامع توجه بیشتر بر روی " کار برای زندگی کردن" هست و مدیران شیقته جلسه و اجماع در تصمیم گیری اند. برابری،همبستگی و کیفیت در سالهای کاری برای افراد ارزش محسوب میشه.

    Indulgence (خوش ای)
    این بعد اینطور تعریف میشه: میزانی که افراد سعی میکنن خواسته ها و امیالشون رو، بر اساس روشی که در کودکی بزرگ شدند، کنترل کنند.کنترل نسبتا کم Indulgence (خوشی) و کنترل نسبتا قوی Restraint(مهار) نامیده میشه.بنابراین جوامع می تونن سرخوش یا مهارگر باشن.

    امتیاز پایین 40 ایران در این بعد به معنی اینه که ایران دارای یک فرهنگ مهارگر هست.جوامع مهارگر به مسایل کمی بدبینانه نگاه می کنن و در مورد وقایع آینده تمایل به این دارند که بدترین حالت ممکن، اتفاق خواهد افتاد.(نمونه اش هم این همه استرسیه که تو تاپیک مدیکال داریم با اینکه اغلب همه سالم اند) همچنین در مقایسه با جوامع سرخوش،جوامع مهارگر اهمیت زیادی برای خوشی قایل نمی شن و لذت بردن از خواسته ها شون رو کنترل میکنند.تو این جوامع تصور افراد اینه که اعمال و رفتارشون توسط نرم و عرف ها ی اجتماعی محدود شده.

    توضیحات مربوط به بقیه مولفه ها رو میتونین در این لینک بصورت کامل مطالعه کنین. نکته مهم در اینحا تقاوت بین جامعه ایرانی و کاناداییه که در شکل بعد نشون داده شده:



    همون ظور که مشخصه در بیشتر موارد تقاوت های زیادی بین دو کشور وجود داره.

    یکی از مهمترین و بارزترین اون اینکه که کانادا جامعه ای به شدت فردگرا است که در نقطه مقابل ایران قرار میگیره. مایی که در ایران بسیار عادت کرده بودیم به حساب باز کردن روی کمک دوست و آشنا و اقوام و خویشان وارد جامعه ای میشیم که در اون انتطار میره افراد خودشون ار پس کارهای خودشون بر بیان.(شاید یکی از دلایلی که کماکان در کشور جدید ارتباطاتمون رو یا دوستان ایرانی برقرار میکنیم همین موصوغ باشه)

    تفاوت بزرگ دیگه در مورد ضریب (Power Distance ) بر خلاف ایران که یک جامعه سلسله مراتبی هست .کانادا جامعه ای یکسان نگر (egalitarian) هست و طبقات اجتماعی به اون صورت در اون وجود نداره.

    یک تفاوت بزرگ دیکه در Indulgence هست. کانادا برخلاف ایران جامعه ای سرخوش محسوب میشه. این به این معنیه که در این جوامع افراد تمایل دارند که به انگیزه ها و امیالشون در راستای لذت بردن از زندگی و داشتن fun توجه کنن.اونها طرز فکر مثبت ار خودشون نشون میدند و تمایل به خوشبینی دارند.(نمونه بارزش اینه که بر خلاف ایران فرض بر صداقت افراد گذاشته میشه).
    علاوه بر این اونها برای تفریحات اهمیت بیشتری قایل میشن، اون جوری که راحت ان رفتار میکنن و اون جوری که راحت ان پول خرج میکنن.


    یه تفاوت دیگه اینکه کانادا بر خلاف ایران جامعه ای مرد وار محسوب میشه .

    برای مطالعه کامل مطلب میتونین این لینک رو مطالعه کنید.
    ویرایش توسط sepehr_5566 : April 23rd, 2015 در ساعت 11:29 AM
    گاهی زندگی یعنی سخت کوشی برای رویایی، که هیچکس جز شما قادر به دیدنش نیست

  6. #486
    Senior Member ahmadlove آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    ارسال‌ها
    838

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    در رابطه با پست بالا میخوام از یه زاویه ی دیگه با داستان نگاه کنم بعد از چند سال اروپا و کانادا زندگی کردن و حدود یکسال پارتنرشیپ با یه کانادایی.
    تمام فکتورهای فردگرایی رقابت سلسله مراتب تفریح و... اینجوری خودشو نشون میده که خیلی سخت میشه با این ادمها رابطه داشت چه دوستی چه همکاری چه ازدواج چه... ادمها اینجا متولد میشن و یاد میگیرن که نباید ادمها دیگر رو در فضاشون راه بدن چون دیگران ازشون سواستفاده میکنن و تغییرشون میدن که ضد باوری که کاناداییها دارن درمورد اینکه خود فرد مهمترین چیزیه که هرکسی میتونه داشته باشه بنابراین هیچکس از هیچکس انتظار و ارتباط همیق نداره. مادر و فرزند و همسر و همکار و ... همه فقط انسانهایی هستن که کنار هم زندگی میکنن نه با هم. در نتیجه تفریح و خرید و رقابت و سکشوال لیبریشن و ... میشه ارزشهای این جامعه.
    باید اضافه کنم که ادمها اینجا یاد میگیرن فکر نکنن و پولیتکلی کارکت باشن ینی اینکه همیشه لبخند بزنن و با هیچکس در مورد احساس واقعیشون حرف نزن البته بعد از تجربه ی یکسال گذشته باید بگم که واقعا توانایی حس و فکر عمیق هم ندارن چون از بچگی بهشون یاد نمیدن و نیازی هم پیدا نمیکنن بهش چون سیستم نیمه سوسیالیستی حمایتشون میکنه و لازم نیست واسه زندگی کردن زیاد نگران باشن.
    اگر میخواین کانادایی باشین : یه کافی از تیمیز یا ستارباکس بخرین اما 10 ساعت طول بدین تا بخورین. همیشه فک کنین کشورتون پیس کیپر هست و سربازاتون دارن به ادمایی که امریکا زخمیشون کرده کمک میکنن. تابستون لخت شین تو خیابون ورزش کنین. زمستون برین هاکی و سکی. تا جایی که میتونین عقده داشته باشین از امریکاییها و فک کنین اونا خنگن. همیشه لبخند بزنین و از اینور اونور با ملت حرف بزنین نه در مورد خودتون. با هر کس و در هر شرایطی که دوست داشتین "رابطه" داشته باشین. پاسپورت بگیرین اما فقط باهاش برین مکزیک. فک کنین همه چیز متعلق به شماست و هرکس خلافش رو گفت حق دارین سو کنین...
    اما در حال اینجا فعلا بهترین کشور واسه مهاجرته
    انتخاب هدف. پیدا کردن راههای موجود. بررسی هرکدوم از راهها. انتخاب یک راه. و رسیدن به هدف.

  7. #487
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    ارسال‌ها
    1,332

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط ahmadlove نمایش پست ها
    در رابطه با پست بالا میخوام از یه زاویه ی دیگه با داستان نگاه کنم بعد از چند سال اروپا و کانادا زندگی کردن و حدود یکسال پارتنرشیپ با یه کانادایی.
    تمام فکتورهای فردگرایی رقابت سلسله مراتب تفریح و... اینجوری خودشو نشون میده که خیلی سخت میشه با این ادمها رابطه داشت چه دوستی چه همکاری چه ازدواج چه... ادمها اینجا متولد میشن و یاد میگیرن که نباید ادمها دیگر رو در فضاشون راه بدن چون دیگران ازشون سواستفاده میکنن و تغییرشون میدن که ضد باوری که کاناداییها دارن درمورد اینکه خود فرد مهمترین چیزیه که هرکسی میتونه داشته باشه بنابراین هیچکس از هیچکس انتظار و ارتباط همیق نداره. مادر و فرزند و همسر و همکار و ... همه فقط انسانهایی هستن که کنار هم زندگی میکنن نه با هم. در نتیجه تفریح و خرید و رقابت و سکشوال لیبریشن و ... میشه ارزشهای این جامعه.
    باید اضافه کنم که ادمها اینجا یاد میگیرن فکر نکنن و پولیتکلی کارکت باشن ینی اینکه همیشه لبخند بزنن و با هیچکس در مورد احساس واقعیشون حرف نزن البته بعد از تجربه ی یکسال گذشته باید بگم که واقعا توانایی حس و فکر عمیق هم ندارن چون از بچگی بهشون یاد نمیدن و نیازی هم پیدا نمیکنن بهش چون سیستم نیمه سوسیالیستی حمایتشون میکنه و لازم نیست واسه زندگی کردن زیاد نگران باشن.
    اگر میخواین کانادایی باشین : یه کافی از تیمیز یا ستارباکس بخرین اما 10 ساعت طول بدین تا بخورین. همیشه فک کنین کشورتون پیس کیپر هست و سربازاتون دارن به ادمایی که امریکا زخمیشون کرده کمک میکنن. تابستون لخت شین تو خیابون ورزش کنین. زمستون برین هاکی و سکی. تا جایی که میتونین عقده داشته باشین از امریکاییها و فک کنین اونا خنگن. همیشه لبخند بزنین و از اینور اونور با ملت حرف بزنین نه در مورد خودتون. با هر کس و در هر شرایطی که دوست داشتین "رابطه" داشته باشین. پاسپورت بگیرین اما فقط باهاش برین مکزیک. فک کنین همه چیز متعلق به شماست و هرکس خلافش رو گفت حق دارین سو کنین...
    اما در حال اینجا فعلا بهترین کشور واسه مهاجرته
    حالا اینهایی که شما گفتین مربوط به کانادا بود یا شامل آمریکا و اروپا هم می شد؟

    علاوه بر این ظاهرا در بعضی جاها شما کاملا از طرف کانادایی نگاه کردین: مثلا آمریکایی ها هم احساسات متقابلی ممکنه در مورد کانادایی ها داشته باشند.
    از لحاظ شاخص های فرهنگی هافستد، که یکی از کاربران در بالا منعکس کرده فرق زیادی بین آمریکا و کانادا نیست، حتی آمریکا فرد گرایی بیشتری داره.
    اما بین کشورها و حتی ایالت های مختلف هم فرق هست.
    مثلا در اروپا برخورد افراد کشورهای شمال مثل سوئد و آلمان و .... با کشورهای جنوب، مثل ایتالیا و ... فرق می کنه. شمالی ها احساسات خودشون را بروز نمیدن و ... ، ولی جنوبی ها گرمتر هستند. در عوض شمالی ها معمولا از لحاظ اقتصادی و نظم اجتماعی، بر جنوبی ها می چربند.
    inactive account

  8. #488
    Senior Member ahmadlove آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    ارسال‌ها
    838

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط sysco نمایش پست ها
    حالا اینهایی که شما گفتین مربوط به کانادا بود یا شامل آمریکا و اروپا هم می شد؟

    علاوه بر این ظاهرا در بعضی جاها شما کاملا از طرف کانادایی نگاه کردین: مثلا آمریکایی ها هم احساسات متقابلی ممکنه در مورد کانادایی ها داشته باشند.
    از لحاظ شاخص های فرهنگی هافستد، که یکی از کاربران در بالا منعکس کرده فرق زیادی بین آمریکا و کانادا نیست، حتی آمریکا فرد گرایی بیشتری داره.
    اما بین کشورها و حتی ایالت های مختلف هم فرق هست.
    مثلا در اروپا برخورد افراد کشورهای شمال مثل سوئد و آلمان و .... با کشورهای جنوب، مثل ایتالیا و ... فرق می کنه. شمالی ها احساسات خودشون را بروز نمیدن و ... ، ولی جنوبی ها گرمتر هستند. در عوض شمالی ها معمولا از لحاظ اقتصادی و نظم اجتماعی، بر جنوبی ها می چربند.
    جنوب و شرق اروپا فرق میکنه فرهنگشون و یه کم نزدیک به فرهنگ ایرانی هستند در حدی که دوستای سپنیش من میگفتن که یه نژاد دیگه هستن در مقایسه با اروپای غربی. شما درست میگین. شمال و غرب اروپا فرهنگی مشابه امریکای شمالی دارن و ارتباط برقرار کردن باهاشون خیلی سخته اما به بدی امریکای شمالی نیست چون کپیتالیسم اینجا خیلی خیلی ادما رو کنترل میکنه! و باز هم شما درست میگین من دیدگاه کانادایی رو مطرح کردم. امریکایی ها هم البته در مورد کانادا نظراتی دارن مثلا فکر میکنن بعضی از مردم اینجا هنوز تو ایگلو زندگی میکنن! و از نظر فردگرایی واقعا تفاوت چندانی ندارن و ممکنه امریکا بیشتر بشه چون جمعیت بیشتره و کمپتیشن بیشتر میشه و ادما مجبورن از هرکسی بگذرن واسه زندگی خودشون.
    انتخاب هدف. پیدا کردن راههای موجود. بررسی هرکدوم از راهها. انتخاب یک راه. و رسیدن به هدف.

  9. #489
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    ارسال‌ها
    735

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    سلام به همه دوستان عزیز،
    آیا معادلی (اصطلاحی) برای این عبارت در انگلیسی داریم:

    "قصد مردم آزاری بود که بحمدالله حاصل شد"

    تشکر

  10. #490
    Senior Member ahmadlove آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    ارسال‌ها
    838

    پیش فرض پاسخ : مسائل مربوط به فرهنگ و آداب و رسوم کانادایی ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط ma_sezar نمایش پست ها
    سلام به همه دوستان عزیز،
    آیا معادلی (اصطلاحی) برای این عبارت در انگلیسی داریم:

    "قصد مردم آزاری بود که بحمدالله حاصل شد"

    تشکر
    من که دفعه اولم همچین چیزی تو فارسی میشنوم و مطمئن نیستم ایا این عبارت انگلیسی کمکی میکنه بهتون. اگر با طعنه بیان شه فک کنم کار کنه
    road to hell is paved with good intentions
    انتخاب هدف. پیدا کردن راههای موجود. بررسی هرکدوم از راهها. انتخاب یک راه. و رسیدن به هدف.

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 26
    آخرين نوشته: October 10th, 2011, 08:13 PM

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •