مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

[Mehrad]

من یک سوالی در این زمینه دارم: آیا واقعا قانون اون چیزی هم هست که در عمل انجام میشه و باید مراقبش بود؟

یک مثال بی تناسب بزنم: در طبق قوانین رانندگی ایران مثلا باید قبل از گردش به سمت راست راهنمای راست را زد، ولی شاید 10% مردم بیشتر این کار را نمی کنند. خود ماشین پلیس ها هم این کار را نمی کنه. منظورم اینه که بعضی قوانین روی کاغذ هستند، که خب باید باشند، ولی در عمل نوع مناسبات مردم، ممکنه متفاوت باشه با چیزی که روی کاغذه (می دونم در مورد مثالم ممکنه گفته بشه، در ایران قانون اجرا نمیشه ولی در سایر کشورها اجرا میشه. من قصدم فقط یک نمونه بود. می دونیم که در مسائل انسانی و بین فردی چیزی که روی کاغد نوشته شده با چیزی که در عمل اتفاق می افته می تونه خیلی متفاوت باشه).

در پستهاي قبلي همين تاپيك توضيح دادم كه وضعيت فرهنگي در محلات مختلف يك شهر ميتونه از زمين تا آسمون فرق داشته باشه. توي بعضي محله ها كه دوربينهاي به اين گندگي سر چهارراه گذاشتن، راننده هايي هستن كه تحويل نميگيرن و چراغ قرمز رو رد مي كنن و محله هايي هم هست كه ملت بدون اين ابزارهاي كنترلي هم فرهنگ رانندگي دارن. محله هايي هست كه ملت سرعت مجاز رو بدون دوربين كنترل سرعت رعايت مي كنن و محلاتي هست كه اگه ٢٠ تا بالاتر از حد سرعت حركت نكنيد، راننده هاي اونجا بوق ميزنن يا ويراژ ميدن و لايي مي كشن. بديهيه كه وقتي فرهنگ محلات مختلف يك شهر انقدر متفاوت باشه، نميشه با اين كليت در مورد رعايت قوانين در كل آمريكا صحبت كرد.

سوال خط اول شما البته خيلي به قول اينجا troubling هست. نميخوام بگم شما لزوما اين ذهنيت رو داريد ولي متاسفانه خيلي از هموطنان عزيز با اين ذهنيت ميان آمريكا كه ملاك در تصميم گيري براي رفتار قانونمدارانه اينه كه چند درصد احتمال قسر در رفتن هست يا اينكه آمار بگيرن ببينن فلان رفتار خلاف قانون چقدر ريسك و دردسر داره و بعد برخي دوستان هم قوت قلب بدن كه ما فلان كار رو كرديم و طوري نشد. تاپيكهاي مربوط به ورود به آمريكا رو ببينيد سرشار از اين نمونه هاست. كسي كه با اين ذهنيت بياد آمريكا دير يا زود به مشكل ميخوره. و البته اينجور دوستان وقتي در اثر رعايت نكردن مقررات به مشكل خوردن، نميان اينجا پست بذارن و عواقب بي قانوني خودشون رو به اشتراك بذارن.

به هرحال هر چقدر هم كه برخي دوستان اينجا رو گل و بلبل ببينن، نژادپرستي وجود داره. به خصوص به عنوان يك خارجي بيشتر بايد سعي كنيد قوانين رو رعايت كنيد. براي روشن شدن مطلب بد نيست بدونيد طبق مطالعات و آمارها در مورد جرائم مواد مخدر، تفاوت آماري معني داري بين درصد بزهكاري بين سفيدها و سياهها و هيسپنيك ها وجود نداره. ولي نرخ زنداني شدن سياه ها و هيسپنيك ها به دليل جرائم مواد به طور قابل ملاحظه اي بيشتر از سفيدهاست. مطالعات متعددي انجام شده كه نشون ميده سياهها بيشتر از سفيدها توسط پليس به دليل تخلفات رانندگي متوقف ميشن بدون اينكه تفاوت آماري معناداري از نظر نرخ تخلفات رانندگي بين سياهها و سفيدها باشه. كلمه driving while black رو گوگل كنيد. يا حتي اگه ماشين كهنه و درب و داغون باشه، احتمال متوقف شدن توسط پليس به دليل تخلف رانندگي بيشتره.

صحبت تخلفات رانندگي خود پليس شد. مواردش رو زياد ديدم. آخرين موردش همين امشب بود كه داشتيم بر مي گشتيم خونه و سر يك چهار راه ديديم دوربين سر چهارراه فلاش زد. سرمون رو چرخونديم ببينيم كدوم بدبختي جريمه شده. ديديم يك برادر جان بر كف پليس بود كه با سرعت به چهارراه نزديك شد و بدون اينكه توقف كامل بكنه، گردش به راست كرد. در حال ماموريت هم نبود. چند وقت پيش يكي از برادران جان بر كف پليس رو به دليل دزدي پاپ كورن از پمپ بنزين طي دو روز متوالي تعليق كردن. يعني طرف پول يك پاپ كورن رو ميداده و بعد ميرفته يكي ديگه هم بر مي داشته. اون هم توي پمپ بنزين كه همه شون دوربين دارن. ٢٤ سال هم سابقه خدمت داشته. اينكه چقدر پليسها يا بقيه قانون شكني بكنن نبايد ملاك تصميم گيري براي عمل به قانون باشه. درصد افراد قانونمدار هر چقدر باشه، شما سعي كنيد جزء همون چند درصد باشيد.

[sysco]

در پستهاي قبلي همين تاپيك توضيح دادم كه وضعيت فرهنگي در محلات مختلف يك شهر ميتونه از زمين تا آسمون فرق داشته باشه. توي بعضي محله ها كه دوربينهاي به اين گندگي سر چهارراه گذاشتن، راننده هايي هستن كه تحويل نميگيرن و چراغ قرمز رو رد مي كنن و محله هايي هم هست كه ملت بدون اين ابزارهاي كنترلي هم فرهنگ رانندگي دارن. محله هايي هست كه ملت سرعت مجاز رو بدون دوربين كنترل سرعت رعايت مي كنن و محلاتي هست كه اگه ٢٠ تا بالاتر از حد سرعت حركت نكنيد، راننده هاي اونجا بوق ميزنن يا ويراژ ميدن و لايي مي كشن. بديهيه كه وقتي فرهنگ محلات مختلف يك شهر انقدر متفاوت باشه، نميشه با اين كليت در مورد رعايت قوانين در كل آمريكا صحبت كرد.

سوال خط اول شما البته خيلي به قول اينجا troubling هست. نميخوام بگم شما لزوما اين ذهنيت رو داريد ولي متاسفانه خيلي از هموطنان عزيز با اين ذهنيت ميان آمريكا كه ملاك در تصميم گيري براي رفتار قانونمدارانه اينه كه چند درصد احتمال قسر در رفتن هست يا اينكه آمار بگيرن ببينن فلان رفتار خلاف قانون چقدر ريسك و دردسر داره و بعد برخي دوستان هم قوت قلب بدن كه ما فلان كار رو كرديم و طوري نشد. تاپيكهاي مربوط به ورود به آمريكا رو ببينيد سرشار از اين نمونه هاست. كسي كه با اين ذهنيت بياد آمريكا دير يا زود به مشكل ميخوره. و البته اينجور دوستان وقتي در اثر رعايت نكردن مقررات به مشكل خوردن، نميان اينجا پست بذارن و عواقب بي قانوني خودشون رو به اشتراك بذارن.

به هرحال هر چقدر هم كه برخي دوستان اينجا رو گل و بلبل ببينن، نژادپرستي وجود داره. به خصوص به عنوان يك خارجي بيشتر بايد سعي كنيد قوانين رو رعايت كنيد. براي روشن شدن مطلب بد نيست بدونيد طبق مطالعات و آمارها در مورد جرائم مواد مخدر، تفاوت آماري معني داري بين درصد بزهكاري بين سفيدها و سياهها و هيسپنيك ها وجود نداره. ولي نرخ زنداني شدن سياه ها و هيسپنيك ها به دليل جرائم مواد به طور قابل ملاحظه اي بيشتر از سفيدهاست. مطالعات متعددي انجام شده كه نشون ميده سياهها بيشتر از سفيدها توسط پليس به دليل تخلفات رانندگي متوقف ميشن بدون اينكه تفاوت آماري معناداري از نظر نرخ تخلفات رانندگي بين سياهها و سفيدها باشه. كلمه driving while black رو گوگل كنيد. يا حتي اگه ماشين كهنه و درب و داغون باشه، احتمال متوقف شدن توسط پليس به دليل تخلف رانندگي بيشتره.

صحبت تخلفات رانندگي خود پليس شد. مواردش رو زياد ديدم. آخرين موردش همين امشب بود كه داشتيم بر مي گشتيم خونه و سر يك چهار راه ديديم دوربين سر چهارراه فلاش زد. سرمون رو چرخونديم ببينيم كدوم بدبختي جريمه شده. ديديم يك برادر جان بر كف پليس بود كه با سرعت به چهارراه نزديك شد و بدون اينكه توقف كامل بكنه، گردش به راست كرد. در حال ماموريت هم نبود. چند وقت پيش يكي از برادران جان بر كف پليس رو به دليل دزدي پاپ كورن از پمپ بنزين طي دو روز متوالي تعليق كردن. يعني طرف پول يك پاپ كورن رو ميداده و بعد ميرفته يكي ديگه هم بر مي داشته. اون هم توي پمپ بنزين كه همه شون دوربين دارن. ٢٤ سال هم سابقه خدمت داشته. اينكه چقدر پليسها يا بقيه قانون شكني بكنن نبايد ملاك تصميم گيري براي عمل به قانون باشه. درصد افراد قانونمدار هر چقدر باشه، شما سعي كنيد جزء همون چند درصد باشيد.

ممنونم از جوابتون. نه، من قصد اومدن به آمریکا را ندارم و قصدم هم این نیست که ببینم اگر دیگران خطا کردند من هم خطا کنم.
اما در زمینه مطالب پس شما، خواستم بدونم واقعا چقدر چیزی که روی کاغذ هست در عمل هم اجرا میشه؛ و گاهی رعایت اونها حتی موجب مضحکه شدن و خنده دار شدن شما میشه.
من در آلمان دیدم که خیلی از خیابون ها که چراغ راهنمایی دارند (البته عرض خیابون به زور به 10 متر برسه، ملت (یعنی عابر پیاده) بدون توجه به چراغ قرمز، رد می شدند، حتی آلمانی ها. یا دیدم که خود همکلاسان آلمانی خیلی زا قوانین را رعایت نمی کنند، حتی تا جایی که سوالات امتحانی را کش می رفتند (و چون با همه همکلاسی ها share میشد) نمیشه گفت که کسی نمی دونست. این در حالیه که بردن هر گونه ابزار الکترونیکی سر جلسه حرامه! ولی خب دوستان از سوالات عکس می گرفتند. و نمونه های بسیار دیگر.
در مورد نژاد پرستی و خارجی بودن که بله، صد در صد. تحقیقی که ذکر کردید جالبه.
اما گاهی خوندن قانون و رعایت اون باعث میشه آدم خیلی عصا قورت داده به نظر برسه، حتی بیشتر از خود مردم همون ملت. شکی نیست کسی از کار خلاف کردن، حمایت نمی کنه. اما جایی که بعضی چیزها را دیگران رعایت نمی کنند، و شما خیلی بخواهید نکاتی که روی کاغذ نوشته شده را بخونید و اجرا کنید، یک مقداری بی تناسبه.
ضمنا مثال رانندگی من فقط برای درک موضوع بود، من بیشتر در مورد همون Sexual harassment و مسائل رفتاری شبیه اون مثل نژاد پرستی و ... که طبق "قوانین" منع شدند، منظورم بود.
من خودم دیدم که در اروپا دانشگاه ها کدهای اخلاقی سفت و سختی دارند که ک.چکترین رفتار ... تحمل نمیشه و ... اما در عمل، اینطور هم نیست که ملت، مثل کتاب قانون عمل کنند و اینقدر وسواس داشته باشند.

[alamdar_313]

ممنونم از جوابتون. نه، من قصد اومدن به آمریکا را ندارم و قصدم هم این نیست که ببینم اگر دیگران خطا کردند من هم خطا کنم.
اما در زمینه مطالب پس شما، خواستم بدونم واقعا چقدر چیزی که روی کاغذ هست در عمل هم اجرا میشه؛ و گاهی رعایت اونها حتی موجب مضحکه شدن و خنده دار شدن شما میشه.
من در آلمان دیدم که خیلی از خیابون ها که چراغ راهنمایی دارند (البته عرض خیابون به زور به 10 متر برسه، ملت (یعنی عابر پیاده) بدون توجه به چراغ قرمز، رد می شدند، حتی آلمانی ها. یا دیدم که خود همکلاسان آلمانی خیلی زا قوانین را رعایت نمی کنند، حتی تا جایی که سوالات امتحانی را کش می رفتند (و چون با همه همکلاسی ها share میشد) نمیشه گفت که کسی نمی دونست. این در حالیه که بردن هر گونه ابزار الکترونیکی سر جلسه حرامه! ولی خب دوستان از سوالات عکس می گرفتند. و نمونه های بسیار دیگر.
در مورد نژاد پرستی و خارجی بودن که بله، صد در صد. تحقیقی که ذکر کردید جالبه.
اما گاهی خوندن قانون و رعایت اون باعث میشه آدم خیلی عصا قورت داده به نظر برسه، حتی بیشتر از خود مردم همون ملت. شکی نیست کسی از کار خلاف کردن، حمایت نمی کنه. اما جایی که بعضی چیزها را دیگران رعایت نمی کنند، و شما خیلی بخواهید نکاتی که روی کاغذ نوشته شده را بخونید و اجرا کنید، یک مقداری بی تناسبه.
ضمنا مثال رانندگی من فقط برای درک موضوع بود، من بیشتر در مورد همون Sexual harassment و مسائل رفتاری شبیه اون مثل نژاد پرستی و ... که طبق "قوانین" منع شدند، منظورم بود.
من خودم دیدم که در اروپا دانشگاه ها کدهای اخلاقی سفت و سختی دارند که ک.چکترین رفتار ... تحمل نمیشه و ... اما در عمل، اینطور هم نیست که ملت، مثل کتاب قانون عمل کنند و اینقدر وسواس داشته باشند.

ممنون از دوستانی که میان و سعی میکنن واقعیات رو بیطرفانه و منصافانه مطرح کنند
یادمه اون برادرمون که مستند آلبرتارو ساخته وقتی تو شماره 2 در مورد اروپا صحبت میکرد ، یکی از برادرای تو فیلم که اصفهانی هم بودن موقع رد شدن از خیابون یهو گفتن وایسا وایسا هنوز چراغ عابر سبز نشده! یا نمیدونم اینجا خط کشی نداره (حالا خیابونش در حدی یکی از کوجه های تهرانم نبودا ! )
ما هم به اصطلاح کفمون برید و گفتیم واااای خدای من. اروپا چقدر نظم و ترتیب داره. چقدر فرهنگ . وای اینا 400 سال از ما جلوترند!
و یا اون دختره که در مورد امریکا همش نایسن نایسن از دهنش نمی افتاد.

بعد اون مستند رو میان تو کل دانشگاه های کشور پخش میکنن. بچه های ما هم غالبا دچار american dream و امثالهم میشن و مملکت خودشون و فرهنگ خودشون رو و حتی شاید خودشون رو خارتر میبینن و تحقیر میکنن و هزار و یک اتفاق بدتر که اینجا جاش نیست در موردش صحبت کنم. (هرچند بعضی وقتها به خودم میگم این خیلی هم بد نیست چون مردم ما فکر میکنن بقیه دنیا بهشت هست و (اگر باعث دلسردی و تا امیدیشون نشه) همش سعی میکنن به اون دنیای خیالی برسند و برای همین دایم خودشون رو اصلاح میکنن و درنهایت میبینیم که ما از همه دنیا هم بالاتر میزنیم از لحاظ فرهنگ....فکر نکنم این خیلی دور از ذهن باشه و شاید برخی دوستان باتجربه تر هم اینو تایید کنن)

فقط میخواستم اکیدا تشکر کنم از همه دوستانی که در این تاپیک تجربیاتشون رو بیطرفانه share میکنن.

[Mehrad]

مشكلات همه جاي دنيا وجود داره. هيچ جا بهشت نيست هيچ جا هم جهنم نيست. خودباختگي و بي هويتي و عقده حقارت برخي هموطنان كه ايران رو ذاتا بي فرهنگ و عقب مونده و "خارج" رو ذاتا بافرهنگ و پيشرفته ميدونن غلطه ولي از اون طرف پشت بوم هم نبايد افتاد كه بگيم خارجيها بي فرهنگن و ما ميراث چندهزار ساله داريم و فلان و بهمان. اين چند سالي كه آمريكا زندگي كردم اين مقدار ميتونم بگم كه اينجا به طور كلي رفتارهاي قانونمدارانه بيشتر از ايران توي فرهنگ مردم جا افتاده، با اينكه بعضي محله هاي شهرهاي اينجا از بدترين جاهاي ايران بدتره. توضيح بيشترش در پستهاي قبلي هست.

به هر حال با وجود اينكه مشكلات خيلي زيادي اينجا هست (من جمله تبعيض و بيعدالتي) اينجا نسبت به جوامع شرقي مدت طولاني تري هست كه سعي مي كنن فرهنگ قانونمداري و انضباط رو جا بندازن. به هر حال همه جا افرادي هستن كه از قوانين خوششون نياد ولي به طور كلي اينجا اين چيزا بيشتر جا افتاده. دليلش هم بافرهنگي ذاتي اينجا نيست. دليلش اينه كه زمان طولاني تري روي فرهنگ سازي كار كردن. امضاي يكي از دوستان رو ديدم كه در مورد صف نوشته بود. من چند سالي هست كه ايران زندگي نكردم و شايد اطلاعم از وضعيت فعلي جامعه ايران خيلي به روز نباشه (اصلا هم به شنيده ها اعتماد نمي كنم) ولي يكي از تفاوتهاي اساسي كه اينجا با ايران ديدم فرهنگ توي صف ايستادنه. نه اينكه هيچ كس جا نزنه ولي فراوونيش تا حدي كه تجربه كردم به اندازه ايران نيست.

[ghlobe]

ممنون از دوستانی که میان و سعی میکنن واقعیات رو بیطرفانه و منصافانه مطرح کنند
یادمه اون برادرمون که مستند آلبرتارو ساخته وقتی تو شماره 2 در مورد اروپا صحبت میکرد ، یکی از برادرای تو فیلم که اصفهانی هم بودن موقع رد شدن از خیابون یهو گفتن وایسا وایسا هنوز چراغ عابر سبز نشده! یا نمیدونم اینجا خط کشی نداره (حالا خیابونش در حدی یکی از کوجه های تهرانم نبودا ! )
ما هم به اصطلاح کفمون برید و گفتیم واااای خدای من. اروپا چقدر نظم و ترتیب داره. چقدر فرهنگ . وای اینا 400 سال از ما جلوترند!
و یا اون دختره که در مورد امریکا همش نایسن نایسن از دهنش نمی افتاد.

بعد اون مستند رو میان تو کل دانشگاه های کشور پخش میکنن. بچه های ما هم غالبا دچار american dream و امثالهم میشن و مملکت خودشون و فرهنگ خودشون رو و حتی شاید خودشون رو خارتر میبینن و تحقیر میکنن و هزار و یک اتفاق بدتر که اینجا جاش نیست در موردش صحبت کنم. (هرچند بعضی وقتها به خودم میگم این خیلی هم بد نیست چون مردم ما فکر میکنن بقیه دنیا بهشت هست و (اگر باعث دلسردی و تا امیدیشون نشه) همش سعی میکنن به اون دنیای خیالی برسند و برای همین دایم خودشون رو اصلاح میکنن و درنهایت میبینیم که ما از همه دنیا هم بالاتر میزنیم از لحاظ فرهنگ....فکر نکنم این خیلی دور از ذهن باشه و شاید برخی دوستان باتجربه تر هم اینو تایید کنن)

فقط میخواستم اکیدا تشکر کنم از همه دوستانی که در این تاپیک تجربیاتشون رو بیطرفانه share میکنن.

تازه مستند آلبرتا کاملا جهت دار برصد خارج و بر اساس عقاید یکی از اساتید دانشگاه شریف برای منصرف کردن بچه ها از رفتن به خارج تهیه شده بود، و موارد خلاف واقع و بعضا رسما دروغ (نظیر آن استاد مهندسی صنایع که گفته بود درآمد استادی در امریکا نزدیک به ایران است) در آن زیاد بود.

[robotic]

اما در عمل، اینطور هم نیست که ملت، مثل کتاب قانون عمل کنند و اینقدر وسواس داشته باشند.

اگر خواسته باشیم در مورد فرهنگ و جامعه نظر بدهیم می توانیم از اقلیت مثلا یک در هزار صرف نظر کنیم

اما این بحث حقوقی است. این جا بقیه ۹۹۹ نفر مطرح نیست و آن یک نفر مطرح است

شما وقتی شاکی خصوصی داری به هر دلیلی ، جلوی قاضی نمی توانی بگی همه این کار را می کنند من هم روش! یا نمی توانی بگویی من با همه این کار را کردم کسی چیزی نگفته یا بقیه خوشحال هم می شدند! در هر صورت محکوم می شوی

بنابراین قانون را باید بدانی نه برای ۹۹۹ نفر بلکه برای آن یک نفر

مثلا اگثرا کپی رایت را رعایت نمی کنند. حالا یک نفر با شما مشکل داشت و رفت از شما شکایت کرد ت و نمی توانی با جامعه کار کنی

بنابراین با فرض این که دیگران وسواس ندارند شما باید داشته باشی! مخصوصا با ویزای دانشجویی!

[s.m.h.sh]

مقایسه ی paycheck زمانی بیشتر معنی داره که به موازات مخارج زندگی و قدرت خرید و استاندارد زندگی فرد شاغل در نظر گرفته بشه . این رو هم در نظر داشته باشید که برای "استاد دانشگاه" از نظر دریافتی سطح های مختلفی وجود داره ولی در مجموع استاندارد و کیفیت زندگی اساتید اینجا به طور ملموسی بالاتره. اگر هم علاقه مندین رقم دقیقشو بدونید کاملا امکان پذیره چون سایت دانشگاه حقوق همه ی faculty & staff رو منتشر میکنه؛ مثلا بخش ما حقوق استادا از حوالی 55k برای instructor ها شروع میشه تا حوالی 150k برای یه distinguished professor. ولی مقایسه ی تبدیل دلار به ریال مقایسه ی بسیار lame و ناقصی هست.

یعنی درواقع مستند برای تشویق به ماندن دانشجوها در داخل بوده؟ حرفاش که برعکس این رویکرد به سمت رفتن به نظر میومد. ویه چیز مهم واقعیت چیه در مورد حقوق اساتید دانشگاه اینجا بالاتره یا یه جا مثل امریکا؟

[pimi810]

مامضاي يكي از دوستان رو ديدم كه در مورد صف نوشته بود. من چند سالي هست كه ايران زندگي نكردم و شايد اطلاعم از وضعيت فعلي جامعه ايران خيلي به روز نباشه (اصلا هم به شنيده ها اعتماد نمي كنم) ولي يكي از تفاوتهاي اساسي كه اينجا با ايران ديدم فرهنگ توي صف ايستادنه. نه اينكه هيچ كس جا نزنه ولي فراوونيش تا حدي كه تجربه كردم به اندازه ايران نيست.

من به روزتون می کنم! انشالا که اعتماد کنید!
من چند ماه پیش ایران بودم و باید اعتراف کنم این یه مورد (به علاوه رانندگی) تنها چیزهایی بودن که blatantly تو ذوقم خورد از همون اولین لحظه ی ورودم! (البته هوای تهران به نظرم بهتر شده بود!) حتی تو با کلاس ترین جاهای تهران هم مشاهده می شد و خصوصا از طرف خانمها که یه جورایی احساس کردم همیشه انگار حق خودشون می دونستن زود تر از مردها کارشون راه بیفته!

مورد دیگه ای که خیلی شایع بود multi-tasking وحشتناک فروشنده ها و کارمندها و ....!!! طوری که طرف وسط بررسی مدارک من با پشت سریم هم حرف می زد و مدارک اونم میگرفت و در حالی که تلفنجواب میداد و گوشی به دست فرمهای یه نفر دیگه رو هم مهر می زد و بعدشم چایی به دست میرفت پشت یه پرونده دیگه برداره!!!!

[s.m.h.sh]

یکی از اخباری که چند روز خیلی بهش پرداخته شد و یه جورایی با چیزی که خودم اینجا میبینم جور نبود این فیلم 10 ساعته ی خانوم Shoshana نامی هست که 10 ساعت در منهتن دور میزنه که شدت مساله Catcalling یا همون "تیکه انداختن به خانوما" رو نشون میده. من فکر نمیکردم این مساله که خودش در کتگوری harassment قرار میگیره اینقدر اینجا widespread باشه. توی خیلی از برنامه ها و شبکه های خبری که با خیلی خانوما مصاحبه میکردن اکثرا میگفتن که اونها هم با این مساله مواجه هستن حالا more or less
تا قبل از این خبر اگه کسی ازمن میپرسید catcalling در آمریکا چقدر رایجه میگفتم اصلا رایج نیست مگه در ساعات شب و حوالی nightspot ها؛ ولی ظاهرا اینطور نیست!!

[candid]

یکی از اخباری که چند روز خیلی بهش پرداخته شد و یه جورایی با چیزی که خودم اینجا میبینم جور نبود این فیلم 10 ساعته ی خانوم Shoshana نامی هست که 10 ساعت در منهتن دور میزنه که شدت مساله Catcalling یا همون "تیکه انداختن به خانوما" رو نشون میده. من فکر نمیکردم این مساله که خودش در کتگوری harassment قرار میگیره اینقدر اینجا widespread باشه. توی خیلی از برنامه ها و شبکه های خبری که با خیلی خانوما مصاحبه میکردن اکثرا میگفتن که اونها هم با این مساله مواجه هستن حالا more or less
تا قبل از این خبر اگه کسی ازمن میپرسید catcalling در آمریکا چقدر رایجه میگفتم اصلا رایج نیست مگه در ساعات شب و حوالی nightspot ها؛ ولی ظاهرا اینطور نیست!!

منظورتون این فیلم هست؟ به نظرتون نرفته محل های پایین شهر این فیلم را گرفته؟ یا همین طوری هست همه جای منهتن؟ طرفای ما که از این خبرا نیست شاید اونجا خیلی جمعیت ریاده اینطوریه.