سعی کنید مشاهدات خود از یک شهر خاص را بسط ندهید.
از نوشته هایتان حدس می زنم که یا شما در شهر سن دیگو هستید یا در ایالت فلوریدا
شهرهای شمالی آمریکا از بوستون گرفته تا سیاتل سرمای وحشتناکی دارند
کسی تو سرما شلوارک نمی پوشد
برای نمونه سه عکس از یک دانشگاه معروف می گذارم
دانشگاه واشنگتن University of Washington
هرکه را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
1- ایشون ذکر کردند که لوئیزیانا هستند
2- لباس معمول در تابستون شلوارک هست ولی مسلما هیچ کس در زمستون، حالا هر کجا باشه، شلوارک نمیپوشه! البته توی ژانویه در فلوریدا دیدم...البته ما هم جنوب هستیم، در پائیز هم حتی دیدیم که دوستان شلوارک کوتاه، فلیپ فلاپ، همراه با کاپشن میپوشند و چتر دست میگیرند...ایشالا اگر قسمت شد این دفعه عکس هم میگیریم :P
4- در ضمن در همون عکس اول هم، اگر دقت کنید، چند نفر رو با شلوارک میبینید
لطفا از پرسیدن سوالاتی که قابل طرح در فروم هستند به صورت پیام خصوصی خودداری کنید.
لطفا قبل از طرح سوال، از قابلیتی که فروم در اختیار شما گذاشته و اسمش "جـسـتـجـو" است، استفاده نمائید!!
اهــدای سلول بنیادی - اهـــدای عضو - محک
خيلي به بحث تاپيك مربوط نيست. ولي در مناطق سرد آمريكا ملت به دليل سرما و كمبود آفتاب دچار برخي عقده ها هستن. من توي زمستون و يخبندون و windchill هم ديدم ملت شلوارك كه هچ، شورت بپوشن. با ديدن چند تا عكس نميشه قضاوت كرد. بايد اينجا زندگي كنيد. توي زمستون دور و بر داونتاون شيكاگو بچرخيد (با اون بادهاي سرد معروفش) مناظري مي بينيد كه يا در سلامتي چشمتون شك مي كنيد يا سلامتي عقل اون بنده هاي خدا. حالا نه اينكه توي زمستون همه ملت بالاخونه شون مرخصي باشه ولي زياد از اين مناظر مي بينيد. توي اهايو خودمون هم كه فراوون ديدم.
همچنين در مورد تي شرت هاي نوشته دار و گاهي با نوشته هاي اجق وجق. اين قضيه بين سفيدها هم به فراواني ديده ميشه و منحصر به سياهها نيست.
ویرایش توسط Mehrad : July 9th, 2014 در ساعت 10:08 AM
(and whoever trusts in God, He is sufficient for him ... (65-3 ...
لطفا پیش از گذاشتن پیام، موضوعهای مرتبط و بخش ویکی رو ببینید. شرمنده، امكان پاسخگويى فورى به سوالها رو ندارم. پاسخ بسیاری سوالها درباره تحصیل در آمریکا رو در پیوست اولین پستم يا تاپيكهاى مرتبط نوشتم.
به عقيده بنده رو لباس حساس نباشيد! برعكس ايران اينجا خيلي به اينكه لباستون مارك هست يا نيست توجه نميكنه* و دوستمون هم درست گفت اكثر امريكاييا ساده ساده ميپرشن و اجق وجق و طرح دار رو بيشتر تن مكزيكيا و سياها ديدم منم
* كلا تو اين چند وقت استنباطم اين بوده، ابدا چيزايي كه تو ايران مهم هست اينجا پشيزي ارزش نداره! چون تقريبا همه ميتونن به هر چي دلشون ميخاد برسن. مثلا ايفون و ايران .. ٤ ٥ سال پيش خيلي با كلاسي بود( الانم هست ولي نه به اون شدت) ولي اينجا دست يه كارگر ساده هم ايفون يا يه هاي اند اسمارتفونه! و كسي اصن توجه نميكنه به ديوايسي كه دست شماست.. مرحله بعدي ماشينه! تو ايران ماشين نماد تجلل و ثروت! و سنجش ادميت حساب ميشه متاسفانه ولي اينجا ماشين فقط يه وسيله نقليه اس و بين ٥ هزار دلاري و ٥٠ هزار دلاري تو اذهان عمومي فرق نداره و خود مصرف كننده بايد لذتشو ببره به ديگران ربطي نداره! ولي تو ايران و كشوراي حاشيه صدها مليون هزينه ميكنن واسه جلب توجه
مثلا پانامراي توربو تو ايران يك مليارد و خورده اي هستش ولي اينجا با ماهي ٣٠٠٠ دلار از دم قسط ميشه همون سوار شد فك ميكنم يكي از مسائلي ماشين خيلي مهم نيست همين باشه چون هر كسي با هر تواني ميتونه يه ماشين خوب بخره.
درسته..اصلا کسی به کسی توجهی نداره. اصلا. حتی وقتی پیش استاد هم میری که دیگه بزرگتر از استادت کسی نیست که تو اون شهر برای شما ولی مثلا شلوارک بپوشی و یا رسمی کراوات بزنی مهم اینه که چی میخوای ارایه بدی در meeting .
اتفاقا من هم به خاطر همون دلیل یک موبایل بسیار قدیمی نوکیا استفاده میکنم تا رسم رو بشکنم
ماشین هم که دیگه هیچی. هر چی داشته باشی اصلا مهم نیست باز...هر چند خودم ماشین ندارم
فقط نکته ای که من رو یکم اذیت میکنه اینه که درسته اونور آب! هم استفاده از موبایل داشت بحرانی میشد ولی اینجا دیگه واقعا شورش رو در آوردن. هر جا میری ملت دارن با موبایل بازی میکنن یا موزیک و هدفون گوششونه و یا تو سایتهای اجتماعی هستن از طریق آیفون در اتوبوس و قهوه خونه و حتی دانشگاه و ...
یادش به خیر اونور آب! که بودیم همه داخل اتوبوس جر و بحث میکردن...واقعا هم یادش به خیر
من یه مقاله هم خوندم اونروز در yahoo که فکر کنم مجله new-york times بود در امریکا هم میزان شادابی از سال 2008 روند نزولی پیدا کرده نمیدونم دیگه واقعا اینطوری باشه ولی در حالت کلی من هم این احساس رو دارم ازشون!
از دوستانی که حداقل 4 ساله اونجان یه لطفی بکنن نظر بدن...هر چند بازم نمیشه تعمیم داد یک شهر رو به کشور.
ویرایش توسط khalas : July 14th, 2014 در ساعت 04:17 AM
در اتوبوس حرف زدن با هم ربطی به شادابی مردم نداره به فضولی و بیکاری ربط داره. وقتی که مردم در اتوبوس و ... مجبورند باشند رو برای خودشون استفاده می کنند حالا سرگرمی باشه یا مطالعه یا کار یا موسیقی یا کتاب صوتی و چیزهای دیگه. من خودم در چنین مواقعی ترجیح میدم یه کتاب صوتی گوش بدم تا بشینم و با بغل دستیم درباره موضوعات بی ربط برای وقت طلف کردن حرف بزنم.
اولا من صحبتی راجع به ربط داشتن این مسایل با هم نکردم. هرچند دقیقا به نظر خود من اتفاقا میتونه ربط داشته باشه.بحثش طولانی هستش اینجا نمیارم.
دوما شما همیشه بحث کردن رو به فضولی و بیکاری ربط میدید؟!! اگر اینطوریه که این همه اخبار و رویدادهایی که خود تلویزیون آمریکا دایم راجع بهش حرف میزنه و گوش ادم رو میبره از بیکاری نشات گرفته.موضوعات بیربط منظورتون مثلا چی هستش؟
اتفاقا وقتی دیده میشه بسیاری از همین افراد به چیزهای واقعا بی ربط در موبایلشون نگاه میکنند انوقت که بیکاری حساب نمیشه؟!
در ضمن من از کتاب خوندن هم حرفی به میون نیاوردم. به هر حال نظر همه قابل احترامه.
من قبلا در جایی خوندم در آمریکا فروشنده همیشه به مشتری بدهکاره ...یعنی مشتری واقعا ارباب رجوع هست (دقیقا برعکس ایران). آیا واقعا همچین چیزی عمومیت داره یا برخی فروشگاه ها و برند ها هستن که به مشتری اینقدر احترام میذارند؟ (منظورم از بدهکار اینه که فروشنده خودش رو مسئول میدونه در برابر خریدار و چه از لحاظ برخورد ظاهری و چه از لحاظ رعایت انصاف و حقوق مشتری نهایت تلاشش رو میکنه)
همچنین در مورد مسائل حقوقی و پیگیریشون وضع چطور هست؟ آیا برای تمامی موارد راه شکایت وجود داره و شکایات ها سریع پیگیری میشه و به پاسخ میرسه؟ یا اونجا هم فقط مسائل خیلی مهم قابل پیگیری هست و باید از مسائل معمولی گذشت؟ (مثلا تو ایران تا قتلی رخ نده یا طرف کلاه چند صد نفرو به میزان چند صد هزار میلیون برنداره ، مسئله مهمی تلقی نمیشه و شکایات کردن بی معنیه! از تجربیات شخصیم میگم این حرفو)
از بدبختی های مملکت من این است که به ورودی ها توجه میکنند نه خروجی ها. گیریم نفر اول المپیاد ، گیریم نفر اول کنکور ، گیریم شاگرد اول دانشگاه ، گیریم .....نتیجه اش چه بود؟ چرا کسی از نتیجه ها سوال نمیکند ، سوال است برای من!
مورد دوم سوالتون هم در پستهاي قبلي همين تاپيك صحبت شده و هم در دو تا پست در تاپيك سوالهاي متداول FAQ بليت آمريكا در موردش مقداري توضيح هست. در آمريكا نهادهاي حمايت از مصرف كننده وجود داره كه گاهي وقتها حتي تهديد شكايت به اونها ميتونه مشكل رو حل كنه. شكايت به دادگاه مربوط به موارد جدي و حقوقي هست كه از طريق اون نهادهاي حمايت از مصرف كننده به جايي نرسيده.
در مورد سوال اولتون هم غير از برخي بحثهايي كه در همين تاپيك شده (عمدتا در سال ٢٠١٢) يك تاپيك مستقل در مورد مسائل مربوط به فروشگاهها و خريد هست كه دوستان در مورد تجربيات خودشون صحبت كردن. به طور كلي فلسفه "حق با مشتري است" يا customer is king اينجا حاكمه چون بازار رقابته و ناراضي كردن مشتري معنيش اينه كه طرف بلافاصله ميتونه بره سراغ شركتهاي ديگه. البته همينجا هم هستن كه شركتهايي كه به صورت احمقانه با نارضايتي مشتريان برخورد مي كنن و مثل آب خوردن مشتري رو از دست ميدن.
(and whoever trusts in God, He is sufficient for him ... (65-3 ...
لطفا پیش از گذاشتن پیام، موضوعهای مرتبط و بخش ویکی رو ببینید. شرمنده، امكان پاسخگويى فورى به سوالها رو ندارم. پاسخ بسیاری سوالها درباره تحصیل در آمریکا رو در پیوست اولین پستم يا تاپيكهاى مرتبط نوشتم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)