صفحه 148 از 322 نخستنخست ... 4898138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158198248 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,471 تا 1,480 , از مجموع 3216

موضوع: مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

  1. #1471

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط s.m.h.sh نمایش پست ها
    دوست عزیز سوال شما خیلی طولانی هست ولی من جواب کوتاهی براتون دارم: شما مساله ی زبان رو ظاهرا خیلییییی بیش از حد دست کم گرفتین. مهمترین مساله در شروع یه رابطه گفتار شماست. نحوه ی صحبت کردن شما هست که میتونه نظر یه فرد رو به شما جلب منه یا بالعکس. شما به عنوان یه فرد غیر نیتیو که تازه قصد ورود به این جامعه رو داره 3 دقیقه هم نمیتونید با دخترای آمریکایی صحبت کنید. به هیچ وجه قصد اندک جسارتی ندارم چون منظورم شمای نوعی هست.اگه واقعا به حجم عظیم کلماتی که شما ایده ای در مورد اونها ندارید، در حالیکه این کلمات برای اینها بسیار پر معناست واقف بودید اونوقت واقعا در مورد سوالتون تجدید نظر میکردین. دختراان آمریکایی بعضا پسرای آمریکایی رو متهم به عدم توانایی در keeping up a simple conversation میکنن و برای خیلیا این یه شرط اساسی هست. ایرانی های زیادی رو من در دانشگاه خودمون سراغ دارم که خودشون معترفن که بعد از 4 سال هنوز نمیتونن که مکالمه طولانی رو handle کنن. فقط خواستم اینو بگم که برای خیلیا اصلا این بحث منتفی هست، چه برسه پیدا کردن فردی که واقعا ideal match هست یا خیر. البته یه مشکل دیگه هم ازینجا ریشه میگیره که جمله ی اول شما تموم نشده ازتون میپرسن کجایی هستین که جواب اون به هیچ وجه اونها رو به وجد نمیاره!

    بالاخره امروز وقت کردم چیزی در سایت بنویسم. سلام

    اتفاقا من هم بحثم روی مشکل زبان هست. و بحث پس زمینه ی فرهنگی رو برای این مطرح کردم که بگم زبان یکجورایی هویت فرهنگی هم حساب میشه و حتی تاثیرش به اندازه ی تفاوت در توع افکار و جهان بینی مردمان کشورای مختلف هم میرسه. مثلا وقتی یک ضرب المثل انگلیسی یا آلمانی یا چینی و ... رو میخونیم میشه متوجه شد که اونا به دنیا یکطور دیگه(از یه زاویه دیگه) نگاه میکنن(البته منظورم تفاوت های خیلی فاحش و زیاد نیست، ولی خب بالاخره تفاوت محسوب میشه)

    من حرفم اینه که دو نفر که با هم دیگه یک دیتابیس مشترک دارند خیلی راحت تر میتونن باهم حرف بزنن نسبت به دو نفری که مدام باید داده هاشون رو کانورت کنند و خیلی وقتها هم ممکنه داده ی مشابهی در دیتابیس طرف مقابل پیدا نکنن و مجبور شند این داده رو از صفر برای طرف مقابل تعریف کنن (که البته هرگز نمیتونن همون معنا و مفهوم داده اولیه رو برای طرف مقابل قابل لمس کنند/ چون در همین تعریف هم دوباره نیاز به داده های دیگه ای دارند که شرایط بالا بر هرکدومشون حاکمه)

    خلاصه مطلب اینکه مثلا من باید برم 20 سال تو آمریکا زندگی کنم و سعی کنم در جزئی ترین مسائل هم وارد بشم تا بعد 20 سال بتونم با یک آمریکایی طوری که یک آمریکایی دیگه ارتباط برقرار میکنه ، ارتباط برقرار کنم . و از اون مهمتر باید تقریبا همه ی داده های قبلی که از ایران داشتم رو دور بریزم چون برای تعامل در جامعه آمریکا(یا اصلا هرجا) کاربردی نداره.

    یعنی چیزی که ما توی 25-30 سال زندگی تو ایران در مورد رابطه یاد گرفتیم، شاید 80-90% به درد ایران و ارتباط با یک ایرانی میخوره و برای ارتباط با یک خارجی کاربردی نداره، و حالا ما باید سالهای زیادی رو در جامعه مقصد صرف یادگیری ارتباطات در اون جامعه بکنیم!

    و اینکه چقدر حاظریم داده های قبلی رو دور بریزیم(یا حداقل تو صندوقچه خاطرتمون بذاریم) و هرآنچه جامعه مقصد میپذیرد رو یاد بگیریم، شاید اصلی ترین دلیل عدم موفقیت خیلی ایرانی ها در جوامع دیگه باشه. بالاخره ما کل عمرمون رو با این فرهنگ و باورها و ارزش ها بزرگ شدیم و شاید به خیلی هاش علاقه مند باشیم و دلمون بخواد حفظش کنیم و با همون سبک زندگی کنیم. ولی وقتی میبینیم برای جامعه مقصد ما جذابیتی نداره، احتمالا کم کم منزوی بشیم و یا وارد کلونی های ایرانی بشیم و یا اصلا به فکر برگشتن بیفتیم.

    حالا سوال من این بود که چقدر میشه در این دگردیسی هویتی(منظورم از یه شکلی ، کلا، به یک شکل دیگه دراومدن) موفق بود؟ چون بالاخره مقاومت های درونی در وجود انسان هست که برپایه تمامی باورها و اعتقادات قبلی و قلبیش شکل گرفته و نمیتونه به همین راحتی عوضشون کنه، اصلا از خودش میپرسه چرا من باید خودمو شبیه اینا کنم؟ یا اصلا این رفتار یعنی اینا یه چیزی بالاتر از من هستن و من باید شبیهشون بشم و من الان از اینا کمترم؟

    به نظرم نمیشه یکی از زوجین مثلا ایرانی باشه و بخواد ایرانی زندگی کنه و اون یکی آمریکایی و بخواد آمریکایی زندگی کنه. یا این باید آمریکایی شه یا اون باید ایرانی شه! (من با دوست عزیزم جواد موافق نیستم که شاید آدم مناسب هر فردی توی هر جامعه دیگه پیدا بشه، چون مگر چند درصد زندگی مشترک آدمها برپایه پرسونالیتی هست که تفاوت های فرهنگی و ... رو بشه نادیده گرفت. شما الان زندگی مردمان هرجارو نگاه کنید(هر حوزه فرهنگی منظورم هست) میبینید شاید بالای 90% زندگیشون عین همه و 10% بسته به خصوصیات فردی اون زوج خاصه(که حتی به نظرم از 10% هم خیلی کمتره). پس ما خواسته یا ناخواسته محدود به سبک زندگی اون طبقه یا حوزه فرهنگی که توش بزرگ شدیم و بهش متعلقیم هستیم و تغییر دادنشم تقریبا ممکن نیست(خیلی وقتها شاید فکر کنیم که ما متفاوت از سایرینیم ولی کسی که از بیرون مارو میبینه میتونه تایید کنه که نیستیم!!! ))
    از بدبختی های مملکت من این است که به ورودی ها توجه میکنند نه خروجی ها. گیریم نفر اول المپیاد ، گیریم نفر اول کنکور ، گیریم شاگرد اول دانشگاه ، گیریم .....نتیجه اش چه بود؟ چرا کسی از نتیجه ها سوال نمیکند ، سوال است برای من!

  2. #1472
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط alamdar_313 نمایش پست ها
    بالاخره امروز وقت کردم چیزی در سایت بنویسم. سلام

    اتفاقا من هم بحثم روی مشکل زبان هست. و بحث پس زمینه ی فرهنگی رو برای این مطرح کردم که بگم زبان یکجورایی هویت فرهنگی هم حساب میشه و حتی تاثیرش به اندازه ی تفاوت در توع افکار و جهان بینی مردمان کشورای مختلف هم میرسه. مثلا وقتی یک ضرب المثل انگلیسی یا آلمانی یا چینی و ... رو میخونیم میشه متوجه شد که اونا به دنیا یکطور دیگه(از یه زاویه دیگه) نگاه میکنن(البته منظورم تفاوت های خیلی فاحش و زیاد نیست، ولی خب بالاخره تفاوت محسوب میشه)

    من حرفم اینه که دو نفر که با هم دیگه یک دیتابیس مشترک دارند خیلی راحت تر میتونن باهم حرف بزنن نسبت به دو نفری که مدام باید داده هاشون رو کانورت کنند و خیلی وقتها هم ممکنه داده ی مشابهی در دیتابیس طرف مقابل پیدا نکنن و مجبور شند این داده رو از صفر برای طرف مقابل تعریف کنن (که البته هرگز نمیتونن همون معنا و مفهوم داده اولیه رو برای طرف مقابل قابل لمس کنند/ چون در همین تعریف هم دوباره نیاز به داده های دیگه ای دارند که شرایط بالا بر هرکدومشون حاکمه)

    خلاصه مطلب اینکه مثلا من باید برم 20 سال تو آمریکا زندگی کنم و سعی کنم در جزئی ترین مسائل هم وارد بشم تا بعد 20 سال بتونم با یک آمریکایی طوری که یک آمریکایی دیگه ارتباط برقرار میکنه ، ارتباط برقرار کنم . و از اون مهمتر باید تقریبا همه ی داده های قبلی که از ایران داشتم رو دور بریزم چون برای تعامل در جامعه آمریکا(یا اصلا هرجا) کاربردی نداره.

    یعنی چیزی که ما توی 25-30 سال زندگی تو ایران در مورد رابطه یاد گرفتیم، شاید 80-90% به درد ایران و ارتباط با یک ایرانی میخوره و برای ارتباط با یک خارجی کاربردی نداره، و حالا ما باید سالهای زیادی رو در جامعه مقصد صرف یادگیری ارتباطات در اون جامعه بکنیم!

    و اینکه چقدر حاظریم داده های قبلی رو دور بریزیم(یا حداقل تو صندوقچه خاطرتمون بذاریم) و هرآنچه جامعه مقصد میپذیرد رو یاد بگیریم، شاید اصلی ترین دلیل عدم موفقیت خیلی ایرانی ها در جوامع دیگه باشه. بالاخره ما کل عمرمون رو با این فرهنگ و باورها و ارزش ها بزرگ شدیم و شاید به خیلی هاش علاقه مند باشیم و دلمون بخواد حفظش کنیم و با همون سبک زندگی کنیم. ولی وقتی میبینیم برای جامعه مقصد ما جذابیتی نداره، احتمالا کم کم منزوی بشیم و یا وارد کلونی های ایرانی بشیم و یا اصلا به فکر برگشتن بیفتیم.

    حالا سوال من این بود که چقدر میشه در این دگردیسی هویتی(منظورم از یه شکلی ، کلا، به یک شکل دیگه دراومدن) موفق بود؟ چون بالاخره مقاومت های درونی در وجود انسان هست که برپایه تمامی باورها و اعتقادات قبلی و قلبیش شکل گرفته و نمیتونه به همین راحتی عوضشون کنه، اصلا از خودش میپرسه چرا من باید خودمو شبیه اینا کنم؟ یا اصلا این رفتار یعنی اینا یه چیزی بالاتر از من هستن و من باید شبیهشون بشم و من الان از اینا کمترم؟

    به نظرم نمیشه یکی از زوجین مثلا ایرانی باشه و بخواد ایرانی زندگی کنه و اون یکی آمریکایی و بخواد آمریکایی زندگی کنه. یا این باید آمریکایی شه یا اون باید ایرانی شه! (من با دوست عزیزم جواد موافق نیستم که شاید آدم مناسب هر فردی توی هر جامعه دیگه پیدا بشه، چون مگر چند درصد زندگی مشترک آدمها برپایه پرسونالیتی هست که تفاوت های فرهنگی و ... رو بشه نادیده گرفت. شما الان زندگی مردمان هرجارو نگاه کنید(هر حوزه فرهنگی منظورم هست) میبینید شاید بالای 90% زندگیشون عین همه و 10% بسته به خصوصیات فردی اون زوج خاصه(که حتی به نظرم از 10% هم خیلی کمتره). پس ما خواسته یا ناخواسته محدود به سبک زندگی اون طبقه یا حوزه فرهنگی که توش بزرگ شدیم و بهش متعلقیم هستیم و تغییر دادنشم تقریبا ممکن نیست(خیلی وقتها شاید فکر کنیم که ما متفاوت از سایرینیم ولی کسی که از بیرون مارو میبینه میتونه تایید کنه که نیستیم!!! ))
    دیگه شلوغش نفرمایید. بجای بیست سال زندگی کردن میتونید چند سال زندگی کنید و در کنارش و البته قبل از رفتن حتی یه 40-50 جلد کتاب درست و حسابی راجع به بنیان های اخلاقی/اقتصادی/فکری/ و... غرب بخونید و سایتها رو رصد کنید و کلی کار دیگه که 15-16 سال شما رو جلو میندازه نیازی هم ب 20 سال زندگی کردن نیست. بچه های فنی البته این مشکل رو بیشتر دارند چون بیشتر سرشون توی مسایل تخصصی خودشون هست و یک سری مسایل دیگه. اما این مشکل عموما در کسانی که مطالعات علوم انسانی داشتند یا رشتشون بوده خیلی کمتر خواهد بود. هرچی باشه سالهاست در دانشگاههای ما داره علوم انسانی سکولار ((: تدریس میشه و به قول یکی از اساتید دانشگاه تهران یگفت شما یک فرد مذهبی نماز خون و مسجد رو و.... رو بیار دو سال توی این دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بعد از دو سال یک سکولار به تمام معنا تحویل جامعه خواهد شد (: !!!
    ارطشهای جامعه ایران(البته اجراییهاش و نه شعاری هاش) برای هیچ جامعه ای جذابیت نداره. مخصوصا فضولی شدید در احوالات شخصی یکدیگر. بله اگر نمیتونید با فرهنگ جامعه مقصد بسازید واضح است که منزوی میشید. اصلا مهمترین مسئله قبل از رفتن اینه که فرد ببینه میتونه توی اون فرهنگ زندگی کنه یا نه؟ خوئتون رو هم با شرایط مالی و ... گول نزنید. کسی که در یک روستای دور افتاده در ایران زندگی میکنه ولی میلیاردر هست چه بهره ای از زندگی میره وقتی روحش مناسب با جوامع شهری و شلوغ و مدرن باشه؟ حالا مثلا یک خان یا زمین دار بزرگ در همون روستا با کمتر از اون ثروت بهترین زندگی رو میکنه چون با طبعش سازگار هست. و کلی لذت میبره. اینا احوالات و پرسپکتیو ذهنی افراد هستند. به نظرم یک چارت درسی گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران برو گیر بیار و یک سال با همون پیش برو شخصا تضمین میکنم دگر دیسی هویتی که هیچی هر نوع دگر دیسی دیگری هم بخوای توش موفق میشی. جدی میگم ها اصلا شوخی نیست. بالاخره شما اینطوری نیست که هرچی توی امریکا ببینی (شمای نوعی البته منظورمه) بگی به به خیلی عالیه . باید از نظر ذهنی قبولش داشته باشی. این باورهای فعلی شما چطوری تبدیل به باور شده ؟ صرفا با زندگی در اجتماع؟ خیر مرحله اولش با مجلات زرد!(برخلاف برخی معتقدم اصلیترین شکل دهنده ساختار اجتماعی ایران همین مجلات بنجل هستند و نه مجلات و نشریه های تخصصی) بعد با سخنرانی های متعدد. تحلیل های تلویزیونی. فیلم و سریال و صحبت ها و .... تا نهایتا برآیندش رو در اجتماع که میشه مشاهده و یقین.
    بحث کمتر و بیشتر نیست بحث تفاوت هست.
    تغییر طبقه . اعم از اجتماعی/اقتصادی/ فرهنگی/ و.... اصلا اصلیترین وجه مشخصه ساخت اجتماعی دنیای مدرن هست. مگر زمان ساسانیان داریم زندگی میکنیم که نتونیم از طبقمون جدا بشیم؟

  3. #1473

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    البته لازمه بازم تاکید کنم که اینا همش سواله و من خودم در مورد درستی یا غلطی حرفم نظری ندارم.

    اینم در تکمیل پست قبلی به ذهنم رسید که میشه حوزه ی دیگه از فرهنگ هم قائل شده که محدود به نقاط جغرافیایی نباشه(مثلا دینی) و یا مربوط به خصوصیات ذاتی انسان ها باشه (مثلا مردسالاری) که تو همه جای دنیا (البته در چهارچوب اون جامعه) وجود داره.

    شاید اینطوری مثلا برای یک ایرانی مسلمان یک زن آمریکایی مسلمان(اگر پیدا بشه) بتونه خیلی از گپ های فرهنگی رو پر کنه ولی بازم مقوله زبان و یا نگاه به زندگی تفاوت داره که به نظرم این تفاوت ها کم نیستن.
    از بدبختی های مملکت من این است که به ورودی ها توجه میکنند نه خروجی ها. گیریم نفر اول المپیاد ، گیریم نفر اول کنکور ، گیریم شاگرد اول دانشگاه ، گیریم .....نتیجه اش چه بود؟ چرا کسی از نتیجه ها سوال نمیکند ، سوال است برای من!

  4. #1474

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahi2012 نمایش پست ها
    دیگه شلوغش نفرمایید. بجای بیست سال زندگی کردن میتونید چند سال زندگی کنید و در کنارش و البته قبل از رفتن حتی یه 40-50 جلد کتاب درست و حسابی راجع به بنیان های اخلاقی/اقتصادی/فکری/ و... غرب بخونید و سایتها رو رصد کنید و کلی کار دیگه که 15-16 سال شما رو جلو میندازه نیازی هم ب 20 سال زندگی کردن نیست. بچه های فنی البته این مشکل رو بیشتر دارند چون بیشتر سرشون توی مسایل تخصصی خودشون هست و یک سری مسایل دیگه. اما این مشکل عموما در کسانی که مطالعات علوم انسانی داشتند یا رشتشون بوده خیلی کمتر خواهد بود. هرچی باشه سالهاست در دانشگاههای ما داره علوم انسانی سکولار ((: تدریس میشه و به قول یکی از اساتید دانشگاه تهران یگفت شما یک فرد مذهبی نماز خون و مسجد رو و.... رو بیار دو سال توی این دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بعد از دو سال یک سکولار به تمام معنا تحویل جامعه خواهد شد (: !!!
    ارطشهای جامعه ایران(البته اجراییهاش و نه شعاری هاش) برای هیچ جامعه ای جذابیت نداره. مخصوصا فضولی شدید در احوالات شخصی یکدیگر. بله اگر نمیتونید با فرهنگ جامعه مقصد بسازید واضح است که منزوی میشید. اصلا مهمترین مسئله قبل از رفتن اینه که فرد ببینه میتونه توی اون فرهنگ زندگی کنه یا نه؟ خوئتون رو هم با شرایط مالی و ... گول نزنید. کسی که در یک روستای دور افتاده در ایران زندگی میکنه ولی میلیاردر هست چه بهره ای از زندگی میره وقتی روحش مناسب با جوامع شهری و شلوغ و مدرن باشه؟ حالا مثلا یک خان یا زمین دار بزرگ در همون روستا با کمتر از اون ثروت بهترین زندگی رو میکنه چون با طبعش سازگار هست. و کلی لذت میبره. اینا احوالات و پرسپکتیو ذهنی افراد هستند. به نظرم یک چارت درسی گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران برو گیر بیار و یک سال با همون پیش برو شخصا تضمین میکنم دگر دیسی هویتی که هیچی هر نوع دگر دیسی دیگری هم بخوای توش موفق میشی. جدی میگم ها اصلا شوخی نیست. بالاخره شما اینطوری نیست که هرچی توی امریکا ببینی (شمای نوعی البته منظورمه) بگی به به خیلی عالیه . باید از نظر ذهنی قبولش داشته باشی. این باورهای فعلی شما چطوری تبدیل به باور شده ؟ صرفا با زندگی در اجتماع؟ خیر مرحله اولش با مجلات زرد!(برخلاف برخی معتقدم اصلیترین شکل دهنده ساختار اجتماعی ایران همین مجلات بنجل هستند و نه مجلات و نشریه های تخصصی) بعد با سخنرانی های متعدد. تحلیل های تلویزیونی. فیلم و سریال و صحبت ها و .... تا نهایتا برآیندش رو در اجتماع که میشه مشاهده و یقین.
    بحث کمتر و بیشتر نیست بحث تفاوت هست.
    تغییر طبقه . اعم از اجتماعی/اقتصادی/ فرهنگی/ و.... اصلا اصلیترین وجه مشخصه ساخت اجتماعی دنیای مدرن هست. مگر زمان ساسانیان داریم زندگی میکنیم که نتونیم از طبقمون جدا بشیم؟
    ممنون از توضیحات شما
    منظورم از تغییر طبقه ، تغییر درونی هست نه بیرونی. شما بسیاری تازه به دوران رسیدگان در همین تهران میبینید سوار خودروهای میلیاردی اما فرهنگشون در حد راننده فرقون هم نیست. و هرچقدرم زور بزنن که ادا دربیارن نمیتونن و تابلو هست که از کجا به این طبقه راه پیدا کردن!
    {من اصلا و ابدا ثروت صرف رو ارزش نمیدونم و طبقه بندی از لحاظ ثروتمندی رو نمیپذیرم ولی، از قدیم الایام معمولا کسانی به طبقه های بالای اجتماعی یا ثروتی میرسیدند که از بقیه جهات مثل علم و فرهنگ و ... هم سرآمد بودن و یا ثروتشون رو از طریق کارهای مثبت و مفید برای جامعه بدست آورده بودن(منظورم اون نفر یا نفرات اولشون هست نه وارثان مفت خور و **** نسل های بعد). و معمولا تنبل تر ها به همون جایگاه پایین رضایت میدادن }(البته فرض ما در یک نظام اجتماعی/جامعه ی "درست" هست)

    در مورد تغییر هم همونطور که گفتید نه 100% فرهنگ ونا درسته نه مال ما. مطمئنا اگر فرهنگ من نوعی 10 مولفه داره که 8 تاش غلطه ولی حداقل 2 تا مولفه درست هم داره، و ممکنه فرهنگ طرف مقابل هم 4 تا از 10 مولفه اش غلط باشه و من نمیتونم بپذیرم که اون 4 تا غلط رو هم قبول کنم. و احتمالا دعوا ها و چالش ها از همین جاها شروع میشه و کم کم به منزوی شدن آدم از جامعه می انجامه.

    (مثلا تو همین ایران و تهران و بین جمع بچه محل ها! اونها علاقه زیادی به پارتی گرفتن و دور دور بازی و مشروب و سیگار و دختر بازی و ... داشتند و من اینچیزارو درست نمیدونسنم، واسه همین مجبور بودم از یه جاهایی ازشون فاصله بگیرم و کم کم منزوی بشم!)
    مطمئنا آدم شبیه منم تو تهران پیدا میشه که با اون دوست بشم(کما اینکه خیلی دوستان خوبی هم دارم) ولی مهم جو قالب هست و درصد افراد که کدوم بیشتره و الان متاسفانه (حداقل از نظر من) جوونهای اون سبکی خیلی خیلی بیشتره و حداقل دیگه نمیشه توی محل دوست مناسب پیدا کرد و دوستان محدود به جاهایی مثل دانشگاه و محل کار شدن.

    حالا ما هم که میریم آمریکا، کلا توی یه سبک و حال و هوای دیگه بزرگ شدیم(حداقل ندیدیم مادرمون ، یا هر زن شوهرداری با مرد غریبه روبوسی کنه / مثال تابلو زدم که بولد بشه) بعد مثلا میریم میبینیم اونجا یه چیز عادیه(یا حتی اگر نکنی یعنی بی نزاکتی) بعد مخمون هنگ میکنه که چه باید کرد! یا مثلا فردای روزگار دختر آدم تو 15 سالگی از همکلاسیش باردار بشه چیزایی که شاید اسه خیلی ها هضم نشه. و اگرم اعتراضی کنی میگن آقا تو ناقض آزادی هستی و متحجری و چی و چی!
    و اصلا هیچکدوم اینارم نگن، همین که واسه حرفت تره هم خورد نمیکنن(به خاطر همون فرهنگ های متفاوت و ارزش ها و باورهای دیگه ای که در هر دو طرف نهادینه شده) خودش خیلی واسه آدم سنگینه. (به قول یکی، تو شهر دیوونه ها اونی که عاقله دیوونه است)
    از بدبختی های مملکت من این است که به ورودی ها توجه میکنند نه خروجی ها. گیریم نفر اول المپیاد ، گیریم نفر اول کنکور ، گیریم شاگرد اول دانشگاه ، گیریم .....نتیجه اش چه بود؟ چرا کسی از نتیجه ها سوال نمیکند ، سوال است برای من!

  5. #1475
    Senior Member mdemehri آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    ارسال‌ها
    761

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    اگر می خواید بسته ای رو به ایران بفرستید حتماً قیمت اجناس رو زیر 100$ بزنید وگرنه بسته برگشت می خوره...پست هم پولتون رو پس نمی ده.
    توی سایتش و خودِ کاستُم فرم نوشته زیر 2500$ باید باشه اما الکیه.
    وقتی یکی به سئوالتون جواب می ده از روی وظیفه نیست، از رو لطفه....اینو یاد بگیرید که تشکر کنید.... آفرین!
    از پاسخ به هر گونه سئوال شخصی معذوریم. حتی شما دوست عزیز

  6. #1476
    ApplyAbroad Guru Mehrad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    رشته و دانشگاه
    Sociology, MA / Electrical Engineering, BSc
    ارسال‌ها
    4,355

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط mdemehri نمایش پست ها
    اگر می خواید بسته ای رو به ایران بفرستید حتماً قیمت اجناس رو زیر 100$ بزنید وگرنه بسته برگشت می خوره...پست هم پولتون رو پس نمی ده.
    توی سایتش و خودِ کاستُم فرم نوشته زیر 2500$ باید باشه اما الکیه.
    و همچنین مسخره بازی جدیدی که در آوردن اینه که باید اسم فرستنده و گیرنده رو کامل بنویسید. آخرین باری که برای مادرم قرص فرستادم بعد از ۲ هفته علاف شدن در گمرک آمریکا، بسته رو برام برگشت زدن و گفتن initial قبول نیست، باید اسم کامل بنویسی‌. همون بسته رو برداشتم روی اسم هاش برچسب زدم و اسم کامل نوشتم. ۲ هفته دیگه توی گمرک آمریکا گیر کرد و این دفعه رضایت دادن که بفرستنش. دفعه‌های قبل که اسم کوچک خودم و مادرم رو initial می‌نوشتم، نه کسی‌ گیر میداد، نه انقدر توی گمرک آمریکا گیر میکرد.
    (and whoever trusts in God, He is sufficient for him ... (65-3 ...
    لطفا پیش از گذاشتن پیام، موضوعهای مرتبط و بخش ویکی رو ببینید. شرمنده، امكان پاسخگويى فورى به سوالها رو ندارم. پاسخ بسیاری سوالها درباره تحصیل در آمریکا رو در پیوست اولین پستم يا تاپيكهاى مرتبط نوشتم.

  7. #1477
    ApplyAbroad Guru Mehrad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    رشته و دانشگاه
    Sociology, MA / Electrical Engineering, BSc
    ارسال‌ها
    4,355

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط alamdar_313 نمایش پست ها
    در مورد تغییر هم همونطور که گفتید نه 100% فرهنگ ونا درسته نه مال ما. مطمئنا اگر فرهنگ من نوعی 10 مولفه داره که 8 تاش غلطه ولی حداقل 2 تا مولفه درست هم داره، و ممکنه فرهنگ طرف مقابل هم 4 تا از 10 مولفه اش غلط باشه و من نمیتونم بپذیرم که اون 4 تا غلط رو هم قبول کنم. و احتمالا دعوا ها و چالش ها از همین جاها شروع میشه و کم کم به منزوی شدن آدم از جامعه می انجامه.

    (مثلا تو همین ایران و تهران و بین جمع بچه محل ها! اونها علاقه زیادی به پارتی گرفتن و دور دور بازی و مشروب و سیگار و دختر بازی و ... داشتند و من اینچیزارو درست نمیدونسنم، واسه همین مجبور بودم از یه جاهایی ازشون فاصله بگیرم و کم کم منزوی بشم!)
    مطمئنا آدم شبیه منم تو تهران پیدا میشه که با اون دوست بشم(کما اینکه خیلی دوستان خوبی هم دارم) ولی مهم جو قالب هست و درصد افراد که کدوم بیشتره و الان متاسفانه (حداقل از نظر من) جوونهای اون سبکی خیلی خیلی بیشتره و حداقل دیگه نمیشه توی محل دوست مناسب پیدا کرد و دوستان محدود به جاهایی مثل دانشگاه و محل کار شدن.

    حالا ما هم که میریم آمریکا، کلا توی یه سبک و حال و هوای دیگه بزرگ شدیم(حداقل ندیدیم مادرمون ، یا هر زن شوهرداری با مرد غریبه روبوسی کنه / مثال تابلو زدم که بولد بشه) بعد مثلا میریم میبینیم اونجا یه چیز عادیه(یا حتی اگر نکنی یعنی بی نزاکتی) بعد مخمون هنگ میکنه که چه باید کرد! یا مثلا فردای روزگار دختر آدم تو 15 سالگی از همکلاسیش باردار بشه چیزایی که شاید اسه خیلی ها هضم نشه. و اگرم اعتراضی کنی میگن آقا تو ناقض آزادی هستی و متحجری و چی و چی!
    و اصلا هیچکدوم اینارم نگن، همین که واسه حرفت تره هم خورد نمیکنن(به خاطر همون فرهنگ های متفاوت و ارزش ها و باورهای دیگه ای که در هر دو طرف نهادینه شده) خودش خیلی واسه آدم سنگینه. (به قول یکی، تو شهر دیوونه ها اونی که عاقله دیوونه است)
    روبوسی کردن زن با مرد‌های غریبه در آمریکا هم نورم نیست. دو نفر باید خیلی‌ با هم احساس خودمونی بودن بکنن که از فاصله نیم متری به هم نزدیکتر بشن. حتی همون دست دادن هم چیزی نیست که در ۱۰۰ درصد موارد پیش بیاد.

    در مورد ارزش‌های مذهبی‌ و اخلاقی‌ هم، شما می‌تونید همه اونها رو (تا جایی‌ که چیزی رو به کسی‌ تحمیل نکنید) داشته باشید و زندگی‌ اجتماعی خودتون رو هم با امریکایی ها داشته باشید و اصلا هم احساس منزوی بودن نکنید. این از تلقی‌‌های غلط هست در بین هر دو طیف ضّد آمریکا و شیفته آمریکا (از نوع چشم و گوش بسته) که برای زندگی در جامه آمریکا باید در الکل و فساد و تباهی غرق شد. رفت و آمد‌های من در این چند سال با امریکایی‌ها بوده و هست و اعتقادات مذهبی‌ خودم رو حفظ کردم و هیچ وقت هم احساس منزوی بودن نداشتم. در پست‌های قبلی‌ خودم مفصّل از تجربیاتم نوشتم.
    (and whoever trusts in God, He is sufficient for him ... (65-3 ...
    لطفا پیش از گذاشتن پیام، موضوعهای مرتبط و بخش ویکی رو ببینید. شرمنده، امكان پاسخگويى فورى به سوالها رو ندارم. پاسخ بسیاری سوالها درباره تحصیل در آمریکا رو در پیوست اولین پستم يا تاپيكهاى مرتبط نوشتم.

  8. #1478
    Senior Member mdemehri آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    ارسال‌ها
    761

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehrad نمایش پست ها
    و همچنین مسخره بازی جدیدی که در آوردن اینه که باید اسم فرستنده و گیرنده رو کامل بنویسید. آخرین باری که برای مادرم قرص فرستادم بعد از ۲ هفته علاف شدن در گمرک آمریکا، بسته رو برام برگشت زدن و گفتن initial قبول نیست، باید اسم کامل بنویسی‌. همون بسته رو برداشتم روی اسم هاش برچسب زدم و اسم کامل نوشتم. ۲ هفته دیگه توی گمرک آمریکا گیر کرد و این دفعه رضایت دادن که بفرستنش. دفعه‌های قبل که اسم کوچک خودم و مادرم رو initial می‌نوشتم، نه کسی‌ گیر میداد، نه انقدر توی گمرک آمریکا گیر میکرد.
    اینو من همیشه کامل می نوشتم. چیزی که خانومه امروز گفت این بود که تعداد دقیق چیزهایی که تو بسته هست رو هم بنویس. مصلاً 2 تا بلوز- 3 تا شلوار و......
    وقتی یکی به سئوالتون جواب می ده از روی وظیفه نیست، از رو لطفه....اینو یاد بگیرید که تشکر کنید.... آفرین!
    از پاسخ به هر گونه سئوال شخصی معذوریم. حتی شما دوست عزیز

  9. #1479

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    درود

    یک ایرانی تبار دااری شهروندی در ایالت ویرجینیا یک خانه دارد، و کل چیزی که دارد همین خانه است
    متاسفانه خانه قابلیت اجاره دادن ندارد، به این نحو که سه طبقه است و طبقه پایین فقط آشپزخانه دارد.

    با توجه به این اوضواع احوال آمریکا پیشنهاد دوستان چیست؟
    حضرت خیام:
    آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی معذوری اگر در طلبش میکوشی
    باقی همه رایگان نیرزد هشدارتا عمر گرانبها بدان نفروشی

  10. #1480
    ApplyAbroad Superstar pimi810 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    ارسال‌ها
    2,396

    پیش فرض پاسخ : مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط simorgh40 نمایش پست ها
    درود

    یک ایرانی تبار دااری شهروندی در ایالت ویرجینیا یک خانه دارد، و کل چیزی که دارد همین خانه است
    متاسفانه خانه قابلیت اجاره دادن ندارد، به این نحو که سه طبقه است و طبقه پایین فقط آشپزخانه دارد.

    با توجه به این اوضواع احوال آمریکا پیشنهاد دوستان چیست؟
    یا باید بفروشه یا اینکه 3-4 تا بچه بیاره توجیه اقتصادی داشته باشه این خونه! البته بعضی ها هستن که همچین خونه ای اجاره کنن.
    !One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •