مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

[faudiS8]

yeah that's also another case

what I mentioned was actually more about history
they like historical aspects of the European cities

also, I have seen lots of people who are proud of their European descent
like my mother's from Italy! or my grandfather''s originally from Greece , ...

Iranians were the same before 1979, they would proudly say where they are from

if you talk to those Iranian who came over here in 60s or 70s, you will see how different is our situation!

عین همین کیس رو من در مورد استادم دارم میبینم.... در حالی اویل دهه ۷۰ میلادی رفته امریکا درس خونده و کار کرده که خیلی اوضاع متفاوت بوده و الان هم در رفت و آمده ولی امروز نسلی که میره و میمونه و حتی نسل بعد از اونها حس جالبی ندارند(البته اگر فکر میکنید اشتباه میکنم بهم تذکر بدید. ممنون میشم)

[Mehrad]

اقا شما که اونجایین تا حالا شده از یک امریکایی بشنوین که از امریکایی بودن خودش بدش بیاد؟دلایلش چی بوده؟

اينجور بد گفتنهاي افراطي از آمريكا رو در بين آمريكاييهاي معمولي نمي بينيد. در آمريكا هويت آمريكايي و افتخار كردن به شكوه و عظمت آمريكا در تمام زمينه هاي زميني و آسماني بخش اساسي فرهنگ سازي و هويت سازي هست از گهواره تا گور. به قول معروف right or wrong, this is my country. البته معمولا همه بيشتر روي اون قسمت right زوم مي كنن. يعني از نظر اينها آمريكا مهد همه خوبيهاست در روي كره زمين و رسالت الهي داره كه بقيه رو هم به راه راست هدايت كنه. اين طرز فكر كه به اين غليظي و شدت در هيچ كشوري وجود نداره، معروفه به exceptionalism و اساس هويت آمريكايي از گهواره تا گور هست. لزوما به اعتقادات مذهبي افراد ربطي نداره و اين نوع civil religion رو هم در بين اقشار مذهبي مي بينيد و هم اقشار سكولار.

كساني كه حرفهاي منفي از نوع خود شرمنده بيني در مورد آمريكا بزنن، معمولا اقليتهاي فرهنگي و سياسي هستن. يعني تيپهاي با گرايش چپ افراطي تو مايه سوسياليست و آنارشيست يا برخي كساني كه به قول پيمان حسرت اروپا رو ميخورن از لحاظهاي فرهنگي و تاريخي. يا به تعبير من خيلي مرغ اروپا براشون غازه. برخي هم هستن كه از لحاظهاي سياست دولت رفاه كه در كشورهاي شمال اروپا هست، حسرت ميخورن. ولي به هر حال خيلي به ندرت كسي رو توي اين طيفها پيدا مي كنيد كه از آمريكايي بودنش ابراز شرمندگي بكنه. همونطور كه گفتم افتخار كردن به آمريكا و هر چه در آمريكا هست بخش اساسي هويت سازي افراد رو تشكيل ميده. حتي كسانيكه شديدترين انتقادها رو به دولت آمريكا دارن، به شديدترين صورت به آمريكايي بودنشون مفتخرن ولي ميگن دولت بايد خودش رو اصلاح كنه تا شايسته شكوه و عظمت آمريكا باشه، نه اينكه به خاطر عملكرد دولت در هويت خودشون دچار ترديد بشن.

البته صرف نظر از اينكه چقدر با اين احساس exceptionalism آمريكاييها موافق باشم (كه نيستم) با اصل اين ديدگاه موافقم كه هويت ملي افراد بايد در درون خودشون باشه نه تابع اينكه چه جور دولتي سركار هست يا شرايط اقتصادي كشور چيه.

[samare]

خیلی خوبه دوستانی که با native american ها نشست و برخاست دارن هم از مشاهدات و تجربیاتشون بگن. ممنون

[Mehrad]

خیلی خوبه دوستانی که با native american ها نشست و برخاست دارن هم از مشاهدات و تجربیاتشون بگن. ممنون

تجربه شخصي خودم خيلي محدود بوده. چند مورد شده كه باهاشون صحبت كنم. يه دفعه هم يكي از رييس هاشون اومده بود دانشگاه ما يك lecture بده. شناخت من بيشتر در حد شعر و ادبياتشون هست كه خيلي برام جالب و عميق بوده. ولي يكي از دوستام كه در اوكلاهما درس ميخونه، ميگه باهاشون قاطي بشيد آدمهاي خيلي باحالي توشون پيدا ميشه و خيلي خونگرم هستن. البته توي اونها هم مثل سياهها به دليل تبعيض هاي ساختاري كه در حقشون اعمال شده و ميشه، مشكلات اجتماعي زيادي وجود داره و آدمهاي عوضي هم دارن كه در حقيقت قربانيهاي سيستم نابرابري آمريكا هستن.

كليشه سازيهاي زيادي هم در موردشون وجود داره (عين سياهها) كه اينها دارن كلي كمك هزينه از دولت ميگيرن و حسابي حال مي كنن يا كلي كازينو دارن و حسابي پول پارو مي كنن. اينها بيشتر كليشه سازيهاي الكي سفيدهاي نژادپرست هست. همه تحقيقات دانشگاهي كه در موردشون شده به كنار، يكي از استاداي من كه رفته بود چند تا از reservation هاي اينها رو از نزديك ديده بود، مي گفت شرايط زندگيشون افتضاحه. يعني مي گفت صد رحمت به محله هاي سياهها.

[Mehrad]

اينكه آدم همسايه هاي سياه داشته باشه هميشه هم بد نيست و گاهي وقتها ممكنه مزايايي هم داشته باشه. اين بنده هاي خدا كلا فرهنگشون اينه كه خيلي loud هستن از همه لحاظ. بلند حرف مي زنن، بلند مي خندن، با صداي خيلي بلند موسيقي گوش مي كنن. حتي توي كليساهاشون هم كه بريد، صداي موسيقي و آواز خوندنشون گوش آدم رو كمي تا قسمتي كر مي كنه. به هر حال فرهنگشون اينه. مي دونم كه حرفهام شبيه كليشه هاي سفيدهاي نژادپرست به نظر مياد ولي واقعيته. خودشون هم قبول دارن كه كلا از نظر فرهنگي خيلي loud هستن. من كلا خيلي سياهها رو دوست دارم، ولي اين يكي از چيزايي كه هست بعد از اين همه سال هنوز كاملا بهش عادت نكردم. به خصوص صداي بلند موسيقيشون. البته اين منحصر به سياهها نيست و white trash ها هم خيلي با موسيقي بلند حال مي كنن. يعني اين كسايي كه توي خيابوناي تهرون استريوي خفن روي ماشينشون ميذارن و پنجره هاي ماشين رو ميدن پايين كه بقيه مستفيض بشن، دارن تقليد اين تيپ آدمهاي آمريكا رو مي كنن و خيال مي كنن خيلي باكلاسن. راستي حواستون باشه اين اصطلاح white trash رو اينجا به كار نبريد، اصطلاح خيلي توهين آميزي هست درمورد سفيدهايي كه فرهنگشون خيلي پايينه.

به هر حال محلي كه من زندگي مي كنم سياه زياد داره. همسايه روبرويي من عضو يك گروه موسيقي هست كه گاهي وقتها روزهاي شنبه يكشنبه بقيه اعضا براي تمرين ميان خونه اش. اكثرا هم با اين ماشينهاي غول پيكر كشتي آسا ميان (اين هم يكي از كليشه هاي سياهها هست). خلاصه اينجوري بگم كه وقتي روزهاي شنبه يكشنبه خونه باشم، چند ساعتي كنسرت مفتي گوش مي كنم. جاز، R&B و soul. كيفيت كارشون هم بد نيست. يعني به جز مواقعي كه وسط كار قطع مي كنن و از اول شروع مي كنن (و بدجوري ميره روي اعصاب) نسبتا حرفه اي هستن و آهنگهاي خوبي هم اجرا مي كنن. جاي دوستان خالي. بعد صداي اينها انقدر بلند هست كه همسايه طبقه پاييني من كه خودش خيلي بلند موسيقي گوش مي كنه، روزهاي شنبه يكشنبه اي كه اينا تمرين دارن، ديگه راديو يا استريو خودش رو روشن نمي كنه و از كنسرتهاي اينها مستفيض ميشه. بايد يه دفعه از اين همسايه روبرويي بپرسم ببينم كدوم كليسا ميره كه نتيجه واقعي كارشون رو تجربه كنم. اتفافا امروز عصر دو تا از كليساهاي نزديك داونتاون كنسرتهاي خفن داشتن ولي انقدر هوا گرم بود كه حسش رو نداشتم نيم ساعت با دوچرخه پا بزنم تا اونجا برم. همسايه روبرويي جبران كرد. تقريبا از ظهر تمرين رو شروع كردن و تا نزديكيهاي غروب ادامه داشت. خدايي انرژي دارن اينها.

الان احتمالا توي ذهن برخي دوستان سوال ايجاد شده كه اگه همسايه هاي پر سر وصدا داشتيد، چكار بايد بكنيد. بستگي به مقررات محلي داره. خيلي جاها noise ordinance دارن. بايد گوگل كنيد ببينيد مقررات شهر شما در اين مورد چيه. جزييات مقررات در جاهاي مختلف فرق مي كنه و بايد noise ordinance رو براي شهر خودتون ببينيد. در مورد سروصداهاي در طول روز معمولا كار زيادي نمي تونيد بكنيد مگه اينكه سروصدا واقعا ناهنجار باشه. ولي معمولا در ساعات شب كسي حق نداره صداي خيلي بلند ايجاد كنه به طوريكه از فاصله ٥٠ فوتي شنيده بشه. يادم نيست حد مجازش چند دسيبل هست. در صورتي كه صدا از حد مجاز بيشتر باشه ميتونيد زنگ بزنيد به پليس شكايت كنيد.

فرقي هم نداره كه اين صداي بلند و آزاردهنده موسيقي راك باشه يا زيارت عاشورا. برخي موارد پيش اومده اين عربها برنامه مذهبي توي خونه بذارن و بعد كه همسايه ها شكايت كردن و پليس اومده و برخورد كرده، گذاشتن به حساب اسلام ستيزي. اينها هم كه ميكروفون رو تقريبا مي كنن توي دهنشون وقتي ميخوان زيارت عاشورا يا دعاي كميل يا نوحه بخونن. من يه دفعه براي ايام عاشورا توي يكي از اين حسينيه هاي خونگي مال سعوديها رفته بودم، توي زيرزمين ٣٠ متري آمپلي فاير گذاشته بودن با اكو. بعد اكو كار نمي كرد طرف حاضر نبود بخونه. صبر كرد مشكل اكو حل بشه بعد شروع كرد. وقتي اومدم بيرون سردرد داشتم. همه اش هم نگران بودم كه يكي از همسايه ها شكايت كنه و پليس بياد گير بده. البته اسلام ستيزي كه در آمريكا واقعا وجود داره ولي همه چي رو نميشه گذاشت به حساب اين چيزا. كسي پارتي غيرمذهبي هم بگيره و صداي موسيقي بلند باشه و همسايه ها شكايت كنن، پليس مياد پارتي رو به هم ميزنه. به خصوص اگه مايعات شادي آفرين هم در كار باشه و سروصداهاي ناهنجار ناشي از اون باشه، خيلي شديد برخورد مي كنن و حتي ممكنه شب ببرن اداره منكرات و تعهد بگيرن و بعد آزاد كنن. يه وقت كسي فكر نكنه برخورد با اينجور پارتيها فقط توي ايرانه. اينجا هم اگه كسي شب سروصدا ايجاد كنه و همسايه ها شكايت كنن، پليس با drunk party همونجوري برخورد مي كنه.

[nimahg]

با سلام. کسی می دونه وضعیت پست از آمریکا به ایران چطوریه؟

[Mehrad]

با سلام. کسی می دونه وضعیت پست از آمریکا به ایران چطوریه؟

وضعیت پست یعنی‌ کدوم پست؟ از نظر تحریم؟ از نظر سرعت؟ از نظر هزینه؟ از نظر قابلیت اطمینان؟ این سوال شما خیلی‌ کلی‌ بود.

[Mehrad]

اين مطلب جالبيه كه در روزنامه امروز ديدم در مورد نقش الگوبرداري در محله هاي مشكل دار

http://www.toledoblade.com/local/201...e-as-hero.html

شبيه همين بحثها رو در ايران هم داشتيم در مورد محله هايي كه پاتوق اراذل و اوباش و اشرار (يا به تعبير اينجا gang ها هست). خلاصه بحث اينه كه وقتي كسي توي محله اي بزرگ ميشه كه الگوي فرهنگي غير از gang ها وجود نداره و ديدش اينه كه gang هاي محله از اهل محل در برابر gang هاي محله هاي ديگه محافظت مي كنن، عضو شدن در gang محله نه تنها ضدارزش به حساب نمياد، بلكه خيلي هم براي بچه هاي محل چيز باحال و نشونه لوطي بودن تلقي ميشه. البته نميشه شرايط رو دقيقا با اراذل و اوباش در محله هاي خلاف در ايران مقايسه كرد، چون اينجا غير از بحث خرده فرهنگها، فاكتور تفكيك نژادي هم دخيل هست كه قضيه رو پيچيده تر مي كنه. ولي به هر حال اينكه يكي داخل همين خرده فرهنگ انحرافي بزرگ شده و سعي كرده تابو رو بشكنه و تبديل به الگوي مثبت بشه، جالبه.

[Nesho]

رفتار دانش آموزان مخصوصا دبیرستانی ها چطوریه؟
اگه به عقاید مذهبی کسی توهین کنی،عکس المعملش چطوریه؟
بدی های آمریکا چیه؟در حد خلاصه ممنون میشم.
تجربه محدود هم کاملا پذیرفته میشه

[S03]

اگه به عقاید مذهبی کسی توهین کنی،عکس المعملش چطوریه؟

منظورتون از توهین چیه؟

طبق تجربه ای که من داشتم مسلمان ها (و تا حدی یهودی ها) نسبت به مذهبشون Protective هستند و حساسیت دارند ولی مسیحی ها خیلی کمتر، اینقدر در مطبوعات و تلویزیون و مردم و ... با عقاید و باورهای مسیحی ها شوخی میشه که اندازه نداره و مردم حساسیت نشون نمیدن چون در اونجا شما حق دارید به باورهای سایرین حرف Offensive بزنید.