صفحه 11 از 322 نخستنخست ... 2345678910111213141516171819202161111 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 3216

موضوع: مشاهدات و تجربيات شما در آمریکا

  1. #101
    Banned
    تاریخ عضویت
    May 2010
    ارسال‌ها
    812

    پیش فرض پاسخ : تجربیات زندگی در آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط rs232 نمایش پست ها
    همه ما وقتی به امریکا میایم بعد از مدت کوتاهی احساس میکنیم که غم بزرگی در دل ما کاشته اند. احساس میکنیم دلمان برای دوستان و آشنایانمان تنگ میشود. احساس وابستگی شدید به پدر و مادر و یا برادر و خواهر میکنیم. احساس عدم امنیت و غربت میکنیم. ولی چرا اینطور است؟ چطور یک امریکایی وقتی به سن هجده سالگی رسید به شهر دیگری میرود و زندگی خودش را میسازد بدون اینکه دلش برای کسی تنگ شود؟ آیا این احساسات بخاطر مهربان بودن بیش از حد ما ایرانیها است؟ و یا ایرانیها بسیار عاطفی هستند؟

    جواب من این است. خیر.

    واقعیت این است که بیشتر ما و از جمله خود من نتوانسته ایم در کشورمان به استقلال شخصیتی برسیم. اصولا در ایران بخاطر شرایط اجتماعی همه مجبور هستند که در کنار هم باشند. این نیاز بخاطر احساس عدم امنیت اجتماعی شکل میگیرد و شما همواره فکر میکنید که بدون کمک دیگران قادر به ادامه بقا نیستید.در امریکا هم در محله های فقیر چنین شرایطی مشاهده میشود ولی در مجموع حمایت قانون از افراد باعث میشود تا آنها براحتی بتوانند از پس کلیه مسائل خودشان بر بیایند و در نتیجه احساس نیاز و یا وابستگی به کسی نمیکنند.

    حتما فیلمهایی را دیده اید که مثلا دو نفر آدمی که در شرایط معمولی اصلا از هم خوششان نمیاید وقتی در جنگل و یا بیابان گم میشوند بخاطر احساس نیاز و عدم امنیت به یکدیگر وابسته میشوند و بعد از اینکه از آن وضعیت رها شدند هم دلشان نمیخواهد که از هم جدا شوند.

    کاری به خوبی و یا بدی اینگونه وابستگیها ندارم چون ممکن است کسی این وابستگیها را عاملی برای ثبات خانواده بداند. ولی در هر حال وقتی شخصیت ما وابسته به فرد دیگری است بدین معنی است که ما نباید از خودمان انتظار داشته باشیم که بتوانیم بدون وابستگیهایمان کامل باشیم. و طبیعی است که اگر از آنها جدا شویم احساس دلتنگی میکنیم. این یک نیاز واقعی است که اگر به آن بی توجهی کنیم ممکن است به افسردگی و یا منیک دیپرشن منجر شود و آنوقت درمانش بسیار دشوارتر خواهد بود.

    افراد ایرانی زیادی را میشناسم که بعد از آمدن به امریکا احساس دلتنگی شدیدی کرده اند و بعد به ایران رفته اند و با همه کسانی که دلشان برایشان تنگ شده بود دعوا کرده اند و دوباره به امریکا آمده اند و دوباره دلشان تنگ شده است و دوباره رفتند ایران و وضعیت ترافیک و آلودگی و عدم احترام را دیدند و طاقت نیاوردند و دوباره به امریکا آمدند و دوباره دلشان تنگ شد و الی ماشاءالله..

    بنابراین اگر احساس دلتنگی شدید, عدم اطمینان, غربت, اضطراب و یا این چیزها را دارید بهتر است قبل از هر اقدامی به یک دکتر روانپزشک خوب مراجعه کنید و این احساسات بد را در خودتان درمان کنید چون حتی برگشت شما به ایران مشکلی را حل نمیکند.
    who said that!

    i have alot of american friends! most of them have the same feeling that i have here rigth now!!!!!!

    Parents are something different! no one can forget them!

  2. #102
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    ارسال‌ها
    9

    پیش فرض پاسخ : نوشته های یک 2 ملیتی درباره ی آمریکا

    با اجازه شهداد عزیز یک متن دیگر را هم از وبلاگم در اینجا اضافه می کنم. از اینکه طولانی است من را ببخشید.

    چند وقتی است که می خواهم در مورد یک مسئله با شما صحبت کنم ولی فرصت آن پیش نیامده بود. شاید الآن که حدود نیم ساعت وقت دارم زمان مناسبی برای این کار باشد. این مسئله به نوعی با مهاجرت هم ارتباط دارد و معمولا کسانی که مهاجرت می کنند و یا قصد مهاجرت دارند در ذهن خودشان با این مسئله کلنجار می روند و آن را به چالش می کشند. دوستانی که جوان تر هستند و یا در سنین نوجوانی به سر می برند نیز گهگاهی با این مسئله دست و پنجه نرم می کنند و معمولا نتیجه افکارشان را فقط به صورت یک سوال ساده مطرح کنند. این سوال ساده این است که هدف ما از زندگی چیست و اصلا برای چه زندگی می کنیم؟ بسیاری از تازه مهاجران نیز پس از مدتی امورات خودشان را دوباره بررسی می کنند و متوجه می شوند که در قبال بدست آوردن امکانات جدیدی که مهاجرت در اختیارشان گذاشته است چیزهای دیگری مثل نزدیکی به اقوام و دوستان قدیمی خود را از دست داده اند . سپس آنها سعی می کنند که دست آوردهای خود را با از دست داده های خود بسنجند و ببینند که آیا ارزش کافی دارد یا خیر. ولی برای این کار نیاز دارند که مقیاس خود را برای سنجیدن ارزش مهاجرت مشخص کنند و این مقیاس چیزی نیست جز هدف آنها از زندگی کردن.

    قبل از این که این مسئله را با یکدیگر بررسی کنیم اجازه دهید که یک نکته را مشخص کنم و آن نکته این است که نباید بررسی فلسفه وجودی و باورهای مربوط به آن را با پوچی حاصل از افسردگی روانی قاطی کرد. از دست دادن انگیزه زندگی و تمایل به خودکشی یکی از عوامل افسردگی است که باید با دارو و روان درمانی توسط یک پزشک معالجه شود و رابطه مستقیمی به جهان بینی فرد مورد نظر ندارد زیرا انگیزه زندگی یک فرآیند فیزیکی و حیاتی است که در تمام موجودات زنده وجود دارد. یک کرم خاکی برای ادامه بقای خود نیازی به جهان بینی و فلسفه ندارد زیرا انگیزه زندگی در وجود او نهادینه شده است. بنابراین اگر به هر علتی یک فرد احساس پوچی کند و یا اینکه انگیزه لازم را برای زندگی نداشته باشد بهتر است که با یک پزشک خوب مشورت کنید تا اگر دچار افسردگی شده است آن را درمان کنند. از طرف دیگر نیز شرایط سخت مهاجرت و تحولات درونی یک فرد مهاجر شرایط مساعدی را برای بروز بیماری افسردگی به وجود می آورد و اگر مهاجران عزیز آن را نادیده و یا دست کم بگیرند ممکن است که هرگز نتوانند به شرایط عادی زندگی بازگردند و از زندگی خود لذت ببرند. معمولا این دسته از مهاجران به علت عدم رضایت و لذت از زندگی همواره به فکر بازگشت به وطن هستند و وقتی که به وطن بر می گردند شرایط آنجا را مطلوب نمی بینند و دوباره به فکر بازگشتن به امریکا هستند و وقتی که بازگشتند دوباره دلشان برای وطن تنگ می شود و این حلقه تا ابد ادامه پیدا می کند مگر اینکه آنها مورد درمان پزشکی قرار بگیرند.

    ولی اگر انگیزه زندگی در انسان پای برجا باشد سوال کردن در مورد زندگی و بررسی اهداف شخصی می تواند بسیار مفید و کارساز باشد و هر کسی به تناسب علایق شخصی و توانایی های خود می تواند هدف های زندگی خود را مشخص کرده و برای آنها برنامه ریزی کند. اگر به عنوان مثال هدف اصلی شما از زندگی این است که بیخ ریش پدر و مادر خود بمانید و در کنار آنها زندگی کنید و از بودن در کنار آنها لذت ببرید طبیعی است که دیگر نمی توانید به فکر مهاجرت باشید زیرا شما نمی توانید به هر کجایی که می روید پدر و مادر و دیگر بستگان خود را به دنبال خودتان بکشانید و بسیار آسان تر این است که شما در کنار آنها بمانید. یا اگر هدف شما از زندگی این است که به صنعت و حرفه پدرتان بپردازید و یا به کسب او ادامه دهید طبیعی است که مهاجرت در برنامه زندگی شما کمرنگ می شود و اگر به این کار اقدام کنید ممکن است که دچار مشکلات جدی شوید. پس به نظر من قبل از اینکه کسی به فکر مهاجرت بیفتد باید اهداف واقعی خودش را در زندگی پیدا کند. هدف های واقعی بسیار ساده هستند و نباید اجازه داد که هدف های کلیشه ای و دهن پر کن شما را گمراه کنند. مثلا اهداف مدنی و اجتماعی بسیار ارزشمند هستند ولی ممکن است که هدف اولیه و شخصی شما نباشد و اگر بر آن پایه مهاجرت کنید تازه پس از مهاجرت پی به اشتباه خود ببرید و دریابید که مثلا دوری از عمه برای شما از هر گونه فرآیند سیاسی و اجتماعی پر رنگ تر و تحمل آن برای شما بسیار دشوار بوده است.

    هدف از زندگی چیزی است که ما به نسبت توانایی های خودمان مشخص می کنیم و معمولا طوری تنظیم می شود که ما در مجموع از زندگی خودمان لذت بیشتری ببریم و درد و رنج کمتری را تحمل کنیم. هدف از زندگی با چرا ها و علت ها سنخیت چندانی ندارد و این سوال که چرا ما زندگی می کنیم و یا علت زنده بودن ما چیست از بیخ و بن مورد دارد و حتی می تواند که نشانه هایی از افسرگی روانی باشد. اگر کسی از من بپرسد که چرا زندگی می کنی خیلی ساده می گویم که زندگی می کنم که زندگی کرده باشم و یا اینکه می گویم زندگی می کنم چون از زندگی لذت می برم. لذت بردن از زندگی مثل غذا خوردن و آشامیدن آب است و برای انجام دادن این کارها ما هیچ نیازی به دانستن علت آنها نداریم. برای یک انسان هدف از مهاجرت نیز می تواند بسیار ساده باشد. این هدف این است که مثلا من برای زندگی کردن درد و رنج و سختی کمتری را تحمل کنم و لذت بیشتری ببرم. من تاکنون به این هدف خود رسیده ام و لذت بیشتری از زندگی خود می برم ولی اگر زمانی درد و رنج زندگی در امریکا بیشتر از لذت آن شود ممکن است که دوباره به این فکر بیفتم که چگونه می توانم شرایط زندگی را بهبود بخشم. البته شرایط اجتماعی و سیاسی یک جامعه هم در نهایت به درد و رنج و یا لذت یک فرد ختم می شود و مثلا اگر یک روز که از خانه بیرون می رویم یک ضربه مهرورزانه به مغزمان بخورد و یا به ما بگویند که اجازه ندارید در پیتزا فروشی ماءالشعیر غربی را بخورید و یا اگر ببینیم که شرایط اقتصادی بستگانمان وخیم است بر رنج هایمان اضافه می شود و از لذایذ زندگی ما می کاهد و چون ممکن است که مجموع فامیل و خانواده و دوستان ما نتوانند این رنج پدید آمده در ما را از بین ببرند, از آن لحظه انگیزه مهاجرت در ما شکل می گیرد. این انگیزه به این معنی است که ما حاضر می شویم ارتباط با تمام فک و فامیل و دوستان خودمان را به خاطر یک لیوان ماءالشعیر در پیتزا فروشی و یا پوشیدن شلوار کوتاه در خیابان و یا آزادانه حرف زدن در مورد باورهایمان از دست بدهم. یک فرد مهاجر همیشه باید آگاه باشد که چه چیزهایی را قرار است که در قبال به دست آوردن چه چیزهایی بفروشد و قبل از این که اقدام به مهاجرت کند ارزش هر کدام از آنها را با مقیاس اهداف خود در زندگی بسنجد.
    ویرایش توسط rs232 : September 28th, 2011 در ساعت 12:52 AM دلیل: فاصله زیاد بین پاراگراف ها

  3. #103
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    ارسال‌ها
    9

    پیش فرض پاسخ : تجربیات زندگی در آمریکا

    حسن عزیز, پدر و مادر برای همه انسانها عزیز هستند. ولی اگر عشق به پدر و مادر باعث شود که یک نفر تمام عمر خود را در کنار آنها بگذراند, از نظر علم روانشناسی آن فرد به استقلال شخصیتی نرسیده است. متاسفانه افراد زیادی را می شناسم که در سن چهل سالگی هنوز با پدر و مادر خود زندگی می کنند.

  4. #104
    ApplyAbroad Veteran
    ShahdaD آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    ارسال‌ها
    1,083

    پیش فرض پاسخ : نوشته های یک 2 ملیتی درباره ی آمریکا

    خواهش میکنم آرش جان. مطالب اخیر وبلاگتو که خوندم متوجه شدم که شما هم دچار سردرگمی در تصمیم برای آیندت شدی. شاید خیلی به هم نزدیک نباشه اما من حس میکنم منم و خیلی ها به این حس دچار میشن، من همیشه آرزوی زندگی و تحصیل توی یک کشور درجه 1 رو داشتم، اما حالا که تا حدود زیادی دارم به هدفم نزدیک میشم این سوال در ذهنم پیش اومده، آیا راه درستی رو انتخاب کردم؟ ایا ایران بهتر نیست؟ اگه برم چه چیزهایی رو از دست میدم؟ قبلا اگه ازم میپرسیدن 100% میگفتم نمیخوام اینجا باشم و حاضرم مبالغ زیادی خرج کنم که توی یک دانشگاه درجه 1 درس بخونم، اما حالا به شک افتادم که ارزشش رو داره؟ چیزی که شکی توش نیست و من نمیدونم چرا به این حالت دچار شدم، احساس میکنم انسان وقتی به هدفش خیلی نزدیک میشه یا به دستش میاره نسبت بهش دلسرد میشه در نتیجه به نظر من باید هدف های جدید رو خیلی سریع مشخص کرد. از دکتر نادری پرسیدند که شما هم دلسرد میشی ایشون گفت من اجازه نمیدم به این مرحله برسم و سعی میکنم هر 5 سال یک بار کارمو عوض کنم که هدف های جدیدتری داشته باشم و چالش های جدیدتری. به نظرم الان وقتش رسیده که شما هم تغییراتی رو ایجاد کنی.
    موفق باشی.
    ویرایش توسط ShahdaD : September 28th, 2011 در ساعت 07:51 PM

  5. #105

    پیش فرض پاسخ : نوشته های یک 2 ملیتی درباره ی آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط brotherhood نمایش پست ها
    11 - میفهمید که تنها ایالتی که برای خوانواده و افراد متوسط از نظر ملی خوب نیست (لاس وگاس) هست و پاتونو اونجا نمیزارید چون میدونید که اگر حتی اگر قصد رد شدن از انجا را داشته باشید نمیتوانید جلوی (دیسکو ها - قمار خونه ها - هتل ها - زنان زیبایی که در خیابان کاملا پرهنه قدم میزنن ) دووم بیارید و در 1 شب تمام ثمره زندگیتونو خرج میکنید. ( هیچ کس نمیتونه جلوی این شهر دووم بیاره) در امریکا به شهر گناه معروفه.
    .
    من ده روز لاس وگاس بودم اتفاقا خیلی برام جالب بود که چقدر ارزون هست و اکثرخانواده های متوسط امریکایی میتونن اونجا برن اصلا خبری از زنان کاملا برهنه نیست و فکر میکنم این مثله جرمه در امریکا
    البته تعداد زیادی روسپی به صورت غیر قانونی (چون این کار هم جرمه) فعالیت میکنن ولی شما اون ها رو نمیبینی و کارتشون رو به زور به شما میدن اما ادم حسابی ها اصلا سمته اون مسایل نمیرن
    چون خطرناک هست و کلا مردم امریکا مذهبی هستن , اگه ادم عاقلی باشی و اهل قمار زیاد نباشی هیچ مشکلی نیست
    ما به هتل circus رفتیم جز هتل های متوسط اونجا بود ولی اگه تو ایران بود 6 ستاره رو میگرفت یه اتاق بزرگ در حد 30 متر شبی 30 دلار
    اگه اون اتاق رو تو ایرن میگرفتیم یا ترکیه زیر شبی 200 دلار نبود در امریکا به علت رقابت شدید شما میتونید امکانات خوب رو خیلی ارزون بگیرید

  6. #106
    ApplyAbroad Veteran
    ShahdaD آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    ارسال‌ها
    1,083

    پیش فرض پاسخ : نوشته های یک 2 ملیتی درباره ی آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط dental.persian نمایش پست ها
    من ده روز لاس وگاس بودم اتفاقا خیلی برام جالب بود که چقدر ارزون هست و اکثرخانواده های متوسط امریکایی میتونن اونجا برن اصلا خبری از زنان کاملا برهنه نیست و فکر میکنم این مثله جرمه در امریکا
    البته تعداد زیادی روسپی به صورت غیر قانونی (چون این کار هم جرمه) فعالیت میکنن ولی شما اون ها رو نمیبینی و کارتشون رو به زور به شما میدن اما ادم حسابی ها اصلا سمته اون مسایل نمیرن
    چون خطرناک هست و کلا مردم امریکا مذهبی هستن , اگه ادم عاقلی باشی و اهل قمار زیاد نباشی هیچ مشکلی نیست
    ما به هتل circus رفتیم جز هتل های متوسط اونجا بود ولی اگه تو ایران بود 6 ستاره رو میگرفت یه اتاق بزرگ در حد 30 متر شبی 30 دلار
    اگه اون اتاق رو تو ایرن میگرفتیم یا ترکیه زیر شبی 200 دلار نبود در امریکا به علت رقابت شدید شما میتونید امکانات خوب رو خیلی ارزون بگیرید
    ممنون، یکی استاد آمریکایی داشتم که خیلی مذهبی بود و من رو بدبخت کرد از بس انجیل برام میخرید، نمیدونم چرا اینقدر دیدش نسبت به لاس وگاس بد بود و میگفت اولش نوشته: WElcome to Sin city
    در هر صوت مردم آمریکا با توجه به شنیده ها خیلی مذهبی تر از اروپایی ها هستند، مخصوصا یک ایلتی مثل UTAH که گویا یک چیزی تو مایه های قم خودمخون هست.
    راستی dental جان یک سوال این قیمت هتلی که گفتی همه جای آمریکا اینوطر هست، آیا اطلاعی در مورد نیویرک یا واشنگتن داری و اینکه قیمت هنل ها در زمان سال نو افزایش یا کاهش پیدا میکنه؟
    ممنون.

  7. #107

    پیش فرض پاسخ : نوشته های یک 2 ملیتی درباره ی آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahdad نمایش پست ها
    ممنون، یکی استاد آمریکایی داشتم که خیلی مذهبی بود و من رو بدبخت کرد از بس انجیل برام میخرید، نمیدونم چرا اینقدر دیدش نسبت به لاس وگاس بد بود و میگفت اولش نوشته: WElcome to Sin city
    در هر صوت مردم آمریکا با توجه به شنیده ها خیلی مذهبی تر از اروپایی ها هستند، مخصوصا یک ایلتی مثل UTAH که گویا یک چیزی تو مایه های قم خودمخون هست.
    راستی dental جان یک سوال این قیمت هتلی که گفتی همه جای آمریکا اینوطر هست، آیا اطلاعی در مورد نیویرک یا واشنگتن داری و اینکه قیمت هنل ها در زمان سال نو افزایش یا کاهش پیدا میکنه؟
    ممنون.
    خواهش میکنم ببین من وقتی میگم مذهبی اصلا منظورم utah نیست اونجا که عین قم ماست منظورم مردم عادی هست که بی قید نیستن و ادم های سالم تری هستن(از دید من)
    در مورد هتل کلا اگه بخوای امریکا رو مقایسه کنی بله نسبت به همه جای دنیا شما کیفیت بهتر و قیمت کمتر میبینید
    اما نیویورک یک استثنا است و خیلی گونه اما من خودم حدود یک هفته اونور بودمو برای رهایی از اون قیمت ها شما میتونی بری اطراف شهر مثلا من نیوجرسی بودم شبی 50 دلار و اگه میخواستم تو خوده شهر نیویورک بگیرم زیر 300 تا نمیشد البته اونجا خیلی خوب بود و با اتوبوس نیم ساعته منهتن بودم
    راستی این قیمت ها رو من با آژانس گرفته بودم فکر کنم اگه بخوای مستقیم بری خیلی گرون تر در بیاد
    در مورد واشنگتن نمیدونم اما وگاس به علت رقابتی بودن از همه جا ارزونتره چون هتل میخواد شما بری اونجا تا تو پولتو قمار کنی
    اما خوب من به شخصه اصلا بلد هم نبودم و دوست هم نداشتم که این کارو بکنم
    یه مورد هم بگم اصلا هتل روتو down town نگیرید که هم خیلی جای کثیفیه هم خیلی نا امنه
    حاشیه شهر خیلی بیشتر خوش میگذره
    اگه میخواین هتل بگیرید تو یاهو سرچ کنید بعد یا با کردیت کارد یا با اژانس هایی که تو کاره رزرو هتل هستن تو ایران اقدام کنید
    فکر کنم اژانس ها ارزونتر میگیرن چون بوسیله یه سایت های خاص خودشون این کارو میکنن
    ویرایش توسط dental.persian : September 28th, 2011 در ساعت 09:26 PM

  8. #108
    ApplyAbroad Veteran
    ShahdaD آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    ارسال‌ها
    1,083

    پیش فرض پاسخ : نوشته های یک 2 ملیتی درباره ی آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط dental.persian نمایش پست ها
    خواهش میکنم ببین من وقتی میگم مذهبی اصلا منظورم utah نیست اونجا که عین قم ماست منظورم مردم عادی هست که بی قید نیستن و ادم های سالم تری هستن(از دید من)
    در مورد هتل کلا اگه بخوای امریکا رو مقایسه کنی بله نسبت به همه جای دنیا شما کیفیت بهتر و قیمت کمتر میبینید
    اما نیویورک یک استثنا است و خیلی گونه اما من خودم حدود یک هفته اونور بودمو برای رهایی از اون قیمت ها شما میتونی بری اطراف شهر مثلا من نیوجرسی بودم شبی 50 دلار و اگه میخواستم تو خوده شهر نیویورک بگیرم زیر 300 تا نمیشد البته اونجا خیلی خوب بود و با اتوبوس نیم ساعته منهتن بودم
    راستی این قیمت ها رو من با آژانس گرفته بودم فکر کنم اگه بخوای مستقیم بری خیلی گرون تر در بیاد
    در مورد واشنگتن نمیدونم اما وگاس به علت رقابتی بودن از همه جا ارزونتره چون هتل میخواد شما بری اونجا تا تو پولتو قمار کنی
    اما خوب من به شخصه اصلا بلد هم نبودم و دوست هم نداشتم که این کارو بکنم
    یه مورد هم بگم اصلا هتل روتو down town نگیرید که هم خیلی جای کثیفیه هم خیلی نا امنه
    حاشیه شهر خیلی بیشتر خوش میگذره
    اگه میخواین هتل بگیرید تو یاهو سرچ کنید بعد یا با کردیت کارد یا با اژانس هایی که تو کاره رزرو هتل هستن تو ایران اقدام کنید
    فکر کنم اژانس ها ارزونتر میگیرن چون بوسیله یه سایت های خاص خودشون این کارو میکنن
    ممنون بابت اطلاعات کامل، البته مذهبی بودن برای من خیلی مهم نیست چون خودمم اصلا آدم مذهبی نیستم اما دوست دارم وارد محیطی بشم که کم کم با جامعه ی جدید خو بگیرم. پس با ابن اوصاف اصلا نیویرک به صرفه نیست برای هتل گرفتن. در هر صورت میخواستم ببینم ارزش داره تجربه س ال نو میلادی رو توی نیویرک بودن یا نه؟ که گویا خیلی گرون در میاد.

  9. #109

    پیش فرض پاسخ : نوشته های یک 2 ملیتی درباره ی آمریکا

    از الان چک کنید قیمت ها رو شاید بتونید الان معقول تر بگیرید inn هم یه نوع اقامت گاهه که هتل نیست قیمت هاش هم ازون تره کیفیت خوبی هم داره تو یاهو قسمت تراول به راحتی میتونید قیمت ها رو چک کنید

  10. #110
    ApplyAbroad Veteran
    ShahdaD آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    ارسال‌ها
    1,083

    پیش فرض پاسخ : نوشته های یک 2 ملیتی درباره ی آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط dental.persian نمایش پست ها
    از الان چک کنید قیمت ها رو شاید بتونید الان معقول تر بگیرید inn هم یه نوع اقامت گاهه که هتل نیست قیمت هاش هم ازون تره کیفیت خوبی هم داره تو یاهو قسمت تراول به راحتی میتونید قیمت ها رو چک کنید
    مرسی، من مشکلی با inn ها یا b&b ندارم اتفاقا به نظرم خیلی خوبند چون نه خیلی مجللند نه خیلی بد مثل مسافرخونه های ایران یک چیز متعادل با قیمت مناسب.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •