من درست متوجه نشدم دنبال چه چیزی هستید.
تفاوت سریالها و واقعیت؟ قابل توجهه. کلاً یک sitcom مقدار زیادی اغراق داره، که Friends هم مستثنی نیست.
ولی باز بستگی داره به چه شکلی بهش نگاه کنید. با توجه به اولویت بندیتون به سؤال شاید جواب سایر دوستان بیشتر به دردتون بخوره چون زیاد برای من قابل درک نیست چطور برای مهاجرت باید فرهنگ Dating سؤال اول باشه برای آشنایی با فرهنگ.
شاید چون به این خاطره که نظر خیلی متفاوت میآد و به خاطر جذابیتهای ماهوی که داره.، ولی اساساً چیزی نیست که زیاد بخواد لااقل به منی که دانشجویی اومدم اینجا ربط پیدا کنه، و به نظر شخصی بنده هم بهتره که مورد توجه هم نباشه چون هر چیزی هم که هست برای خودشونه بیشتر. برای یک ایرانی تازه وارد، این فرهنگ هرچقدر هم باز باشه چیزی به عنوان date اون طوری که معمولاً متصوره نداره. بعضاً تصور اینه که روابط هیچ پایهی منطقی و عقلانی ندارند انگار، که خب قطعاً این طوری نیست. شمای نوعی هم به عنوان یک خارجی (نه به خاطر نژادپرستی، به خاطر تفاوت فرهنگ) برقرار کردن ارتباط عاطفی برات سختتر خواهد بود. (منظورم این نیست شما به دنبال چنین چیزی هستی، به طور کلی میگم)
بله drunken night چیزیه که اتفاق میافته. ولی همون توی Friends هم توجه کنید چنین چیزی و امثالش برای خود فرد دخیل هم تجربهی مایهی شرمساری تلقی میشه نه چیز معمول و خوب و عادی. بعضی از عزیزان فقط همون وجود داشتنش رو میبینن و توی فیلم و سریال هم در مورد دفعاتش اغراق میشه، بعد کلاً نگاهشون هم اینه که چه کسانی زیاد مست میکنن چه کسانی کم.
ولی سریالی مثل Friends از جهاتی بسیار خوب هم نشانگر فرهنگ اینجا هست. (در تمام توضیحات بعدی این فاکتور رو که همینها هم نسبت به واقعیت تا حدی متفاوت و اغراقشدهاند در نظر داشته باشید.)
از صرف اتفاقهایی که میافته اگه فراتر نگاه کنیم میبینیم که افرادی رو نشون میده که در عین تفاوت داشتن با هم از جنبههای مختلف برای هم احترام قائلن. سطح درآمد و شغل و حتی نوع اعتقادات مرزبندی نمیکنه آدمها رو. (مثلاً سبک شخصیتی Ross و Phoebe رو با هم مقایسه کنیم خیلی متفاوتن). در محیط کار و غیر کار آدمها بیشتر از یک ماشین انجام وظیفهی محوله دیده میشن، خانواده و اولویتهاشون اهمیت داره، وضعیت روحی روانیشون اهمیت داره (MY SANDWICH؟؟)، ولی در عین حال برای کارشون زحمت زیاد میکشن و با این که سطح اجتماعی کارها یکسان نیست ولی کار عار نیست. (Rachel رو کسی به خاطر waitress بودن تحقیر نمیکنه، خودش گلایه میکنه ولی دیگران به جز «دنبال علاقه رفتن» دلیلی برای ترک شغلش بهش پیشنهاد نمیکنن). نگاه تحقیر عمیق نسبت به هم سعی میکنن نداشته باشن کلاً. دوستها هوای هم رو دارن و زیاد کمک میکنن به هم (Pivot pivot pivot pivot).
صد البته اینها بیشتر روی مثبت قضیه است و سمت منفی هم هست. اینجا هم رفتار افراطی هست. آدمی مثل Interview سالادی Monica پیدا میشه. کارمندها پشت سر رئیسشون حرف بزنن هست. شرکتها بخوان تا حدی که میشه از شما پول دربیارن هست (Maria و Gym) و ...
من خیلی وقت نیست که اینجام ولی با توجه به مشاهدات و صحبتهایی که با آدمهای مختلف داشتم، اساس تفاوت فرهنگی رو در همین چیزها دیدم. میزان بروزش بسته به شرایط و افراد مختلف متفاوته ولی پایهاش همینهاست.
از من بپرسن مهمترین تفاوت فرهنگ اینجا و ایران چیه میگم اینه که توی خیابون این که دو رهگذر به هم لبخند بزنن یک امر بسیار طبیعیه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)