بنده بعد از يك سال زندگى در كاليفورنيا ميخوام به طور خلاصه مزايا و معايب آمريكا رو بگم
معايب:
استرس بالا، اينجا استرس از همه لحاظ بالا هست به طورى كه ميتونه تا آخر عمر اين استرس همراهتون باشه، جورى كه من با آدم جوان و مسن هم صحبت شدم همه استرس رو دارن و تاكيد ميكنن (آمار هم مثل اينكه در گوگل همين رو ميگه)
فشار كار، فشار كار از ديگر معايب هست به نظر من اينجا در آمريكا فشار كار از ديگر كشور ها بيشتر هست
تعطيلات كم
آرمش كم، اينجا دوستان زيادى نه امنيت كارى دارن، نه امنيت مالى، نه امنيت جانى، نه سيستم بيمه ى خوبى پس آرامش ميتونه از كجا بياد؟
رقابت بالا، اينجا هميشه چند نفر هستن كه از شما بيشتر كار ميكنن و كارشون از شما بهتره
مسافت دور و خسته كننده از خاورميانه
دانشجوهاى F1, نه اجازه كار خارج از دانشگاه را داريد مگه اين كه يك اتفاق عجيب برا شما بيوفته اجازه كار بدن كه اونم نياز به تاييد امور مهاجرت داره كه پروسس عجيب غريبى داره، كاغذ بازى هاى بسيار، فشار كار بيشتر از دانشجو هاى در حال تحصيل ديگر كشور ها، انتظار بيش از حد خانواده از شما چون آمريكا هستيد اين انتظار در دانشجوهاى چينى هم ديده ميشه، كار به صورت مداوم از استاد ها، غير ممكن بودن تمديد ويزا در خاك آمريكا، احتمال گرفتن ويزاى سينگل و پس از آن مشكلات روان و اعصاب
دلتنگى، در بعضى مواقع به علت كار زياد امكانش نيست كه سفر كنيد به وطن يا ويزاتون سينگله، يا استرس تمديد ويزا وجود داره كه تك تنها تو غربت اين دلتنگى ها رو ايجاد ميكنه
مزايا:
همون جملات كليشه اى (آب و هوا و...)
در پايان ميخوام بگم كه انسان بايد هميشه به دنبال كشورى باشه كه بتونه آرامش و استرس كم تو اون كشور رو داشته باشه، به نظر من آمريكا گزينه ى مناسبى نبست.
ممنون که بعد از یک سال دست به انتقال تجربه زدید.
بخشی از تجربیات شما زمانی میتونه 100 درصد برای مخاطب استفاده داشته باشه که بتونه با شما هم ذات پنداری کنه یعنی به نحوی از پروفایل شما قبل از سفر به امریکا و وضعیت شما در طول این یک سال مطلع بشه تا بتونه از نکته های ارزشمندی که که فرمودید استفاه ببره.
اگر براتون مقدور بود، در مورد پروفایل خودتون پیش از رفتن به کالیفرنیا، وضعیت زندگی و تحصیل در یک سال اخیر، و البته ذهنیت خودتون پیش از سفر به کالیفرنیا برای مخاطبتون بیشتر بگید.
آیندهای خواهم ساخت که گذشتهام جلویش زانو بزند!
به دلیل محدودیت زمانی، از پاسخگویی به پیام های خصوصیِ قابل طرح در فورِم معذورم.
افراد مختلف در یک محل می توانند شرایط مختلفی را تجربه کنند. کالیفرنیا ایالت بسیار بزرگی است و جا به جایش شرایط می تواند متفاوت باشد.
شرایط رشته به رشته و حرفه به حرفه هم متفاوت است. در زمینه IT (و در دیگر زمینه هایی که بسیار مورد نیاز هستند) اگر دانشجو تخصص خوبی داشته باشد و رزومه و لینکداین خوب داشته باشه و توان ارتباطی خوبی هم داشته باشد و بتونه خودش را در مصاحبه خوب مارکت کنه (How to sale yourself)، شانس گرفتن کار را دارد.
شرایطی که در بالا توصیف شده (شرایط بسیار سخت و پر استرس) را در هر کشور و هر جایی ممکن است که تجربه کنید. من خودم افراد زیادی را در جاهایی که زندگی کرده ام (هند، دانمارک، کالیفرنیا) دیدم که در این شرایط بوده اند. البته ممکن است که یک نفر در یک جا خیلی موفق نباشد و در جای دیگر موفق باشه. به نظر من آمریکا می تواند گزینه مناسبی باشد برای کسی که می دونه دقیقا دنبال چیه و راهی را انتخاب کرده که شدنی است.
نمیدونم چرا پای ایران این وسط باز شد .
در مورد ایران خب ما معمولا اون برخورد نایس رو حتی بین ایرانی با ایرانی هم نمیبینیم. کاری با ایران ندارم. دارم از این نقش بازی کردن تو آمریکا انتقاد میکنم. البته نمیشه این موضوع رو به همه تعمیم داد و گفت همه این طورین. ولی بعضیها نقش بازی میکنن ولی درواقع خوشش نمیاد و بعضی جاها ممکنه متوجه بشید. البته در برخوردهایی که فقط یک بار پیش میاد نمیشه گفت که چیز بدیه.
جالب است که خیلی از جاهای دنیا حتی تو بعضی از کشورهای فقیر مثل نپال بعلت حضور بسیار زیاد توریست ها فرهنگ لبخند زدن به غریبه ها،مودب بودن و احترام گذاشتن و همه رفتارهایی که به نظر ما نمایشی میاد رایج است.تجربه شخصی من در مورد آمریکاییها همیشه این بوده واقعا انسانهای محترم و دوست داشتنی هستند و مخصوصا هرچقدر که مسن تر میشن دوست داشتنی تر میشن،با این وجود همیشه احساس میکنم کاناداییها بیشتر از آمریکایی ها صمیمی هستند و به هر بهانه ای سر صحبت با غریبه ها رو باز میکنند و همیشه از ارتباط با آدمهای جدید استقبال میکنن.
ما دو مدل نقش بازی کردن داریم
بعضی موارد یه ادمی همه تلاشش رو میکنه یه ادم نایس و جنتل به نظر بیاد شاید ذاتا نباشه یا در برابر شما خودش رو کنترل کنه
مورد دوم که در ایران شاهدش هستیم
دورویی و ریاکاری هستش توی روی شما میخندن و از پشت خنجر میزنن
عموما در کشورهای توسعه یافته درست و حسابی افراد تلاش میکنن تا خوب به نظر برسن
به قولی میگن تمرین خوب بودن هم میشه جزوی از خوب بودن
The world is not in your books and maps, it’s out there – Gandalf /HobbitThe Road goes ever on and on -- Down from the door where it began ,,,Now far ahead the Road has gone -- And I must follow, if I can ,, Pursuing it with eager feet -- Until it joins some larger way ,,, Where many paths and errands meet --And whither then? I cannot say **** Bilbo baggins , lord of the rings by JRR TOLKIEN
با نظر شما تقریبا موافقم، هر چند که دیگه من هیچ میلی به دوست شدن یا نشدن با تقریبا هیچ کسی ندارم ولی این نقش بازی کردنه رو من تو خیلیا دیدم (البته نه همه) و این نوع رفتاری که الان میگم رو من تو فرهنگهای شرقی خیلی کمتر دیدم، مثلا خیلی ها رو میشناسم (مخصوصا در بین آمریکایی ها) که در ظاهر خیلی افراد خوبی هستند و خون گرم ولی اگه یه روزی بفهمن که شما به اونها واقعا احتیاج دارین و اونها اگه به شما کمک نکنن براشون مشکلی پیش نمیاد و اگه کمک بکنن هم سودی براشون نداره، این قبیل از افراد عمدن شما رو کمک نمیکنن که هیچ، بلکه به نحوی به شما ضرر هم میزنن، این برای خودم و خیلی از دوستان قبلی و فعلیم بارها پیش اومده (البته خواهشن مثالهاشو نخواین چون خیلی شخصی میشه)، در نگاه اول اصلا آدمای بدی به نظر نمییان ولی بعد که یه جا بهشون احتیاج پیدا کردی خودشونو نشون میدن، همین یکی از دلایلی است که باعث شده که من خیلی کم دنبال social life و این مسایل باشم.
در جامعه ای که در آن خورشید در حال غروب است، مرد نما ها بیشتر وقتشان را به خوش گذرانی و لذت میگذرانند و زن ها به مقامهای بالا میرسند.
Most battles ain't worth fighting for
تو این شهری که ما هستیم هم ، خیلی عجیب مردم خوب هستند . من فکر می کنم این خوب بودنشون دو تا علت اصلی داره ، یکی دین مسیحیت هست ، یکی وضع مالی خوب. در مورد دلیل اولی ، قبل از مسیح ، مردم یهودی بودند و دستورات مذهبی مثل اسلام داشتند و خیلی شدید تر از اسلام ، مراسم مذهبی داشتند ، وقتی اومدند از مسیح پرسیدند که مهمترین حکم دین چی هست؟ مسیح جواب داد اینکه اول خداوند خود را با تمام دل و جون محبت کن ، دوم اینکه بقیه رو با تمام دل و جون محبت کن و آخرش گفت دومی که همون حکم بقیه رو محبت کن هست از اولی کمتر نیست ، من همکار دارم که خودش بی دین هست ، ولی به پدر مادرش ، مسیحی هستند ، ولی همون بزرگ شدن در خانواده مسیحی ، خیلی روش تاثیر گذاشته . و خیلی جا ها من volunteer ، خیرین رو می بینم که اگر این قشر نباشند ، امریکا فلج می شه ، بیشتر هم بازنشته ها هستند .
دومین دلیل که مهمه اون هست ، درامد ملی هر فرد ، در سال 45 هزار دلار هست ، حالا کمتر یا بیشتر ، هر فردی در سال 45 هزار دلار می سازه و این مال امروز و دیروز نیست. خوب همین وضع مالی خوب، خیلی تاثیر می گذراه که نایس باشند. من خانواده افغانی دیدم که 15 ساله اینجا هست ، ولی تحت کمک این جامعه راه افتاده ، الان از صفر شروع کردند ، الان خونه سیصد هزار دلاری دارند ، که کمتر مهندس و دکتری بعد ار فارغ التحصیلی تو ایران بتونه جنین خونه ای بخره ، می خوام بگم که وضعشون از صفر رسیده به اینجا ، الان هم نایس هستند ، از آرامش و فضای اینجا ساخته شدند.
ذات مردم همه جا يه چيزه، خوب و بد داره اما مردم امريكا سيويلايزد رفتار مي كنن. نمود مسيحي بودن هم در رفتار و سياست هاي ريپابليكن هاي امريكايي مشخصه. حالا اگر مثال بزنم مدير فروم در كسري از ثانيه تذكر كتبي ميدن :-)))) نايس بودن هم هيچ ربطي به دين و مذهب نداره، دين و مذهب فقط صفات هر فردي رو تشديد مي كنه، اگر نايس و مهربانه رفرنس ميده به قسمت هاي نايس و مهربان، اگر پرخاشگر و بداخلاقه رفرنس اينجور اخلاق رو هم تو دين و مذهبش ميجوره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)