با تشکر ویژه از شهیاد عزیز
نوشته ی طنز زیبا که قابل تحسین هست. این نوشته با ظرافت خاصی به مقایسه زندگی احتماعی ایران و آمریکا پرداخته هست. وسعی کرده که با بیان طنز تلنگری به خوانندگانش بزند. بررسی نوشته اش می تواند بسیاری از نکات منفی فرهنگ و جامعه ما را آشکار کند.
آنجا که سیستم بانکی کشورش رو در برابر سیستم آنلاین آمریکا قرار می دهد (سیستمی بدون معطلی در صفها، بدون درگیری و ... با رعایت شان انسانی). وقتی آرش نارضایتی خود را از آسفالت کردن خیابان آن هم دم به دقیقه ای بیان می کند، در حقیقت می خواهد تلخندی به خیابان های بی روکش ایران بزند. از کشوری حرف می زنند که داشتن خانه ی چهار خواب و بی ام وه برای اکثریت سخت نیست و در مقابل شما را به یاد کشوری می اندازد که اجاره ی خانه 50 متری نیاز به برنامه چند ساله دارد.
آنگاه که سخن از چایی و منشی و آبدارچی به میان می آید، در حقیقت می خواهد شما را با بزرگترین فرهنگ غرب آشنا کند:
عذر خواهی به خاطر کوتاهی. در مقابل مردمی که واژه
متاسفم در فرهنگشان تعریف نشده هست.
آرش زیرکانه از فرهنگ ناقص ایرانیان خارج از کشور و اهداف آنها سخن به میان می آورد. ایرانیانی که چه زود با یک سفر زبانشان تغییر می کند و در هر کلامشان چهارتا کلمه انگلیسی را ردیف می کنند. ایرانیانی که هدفشان برای رفتن داشتن کارت اعتباری، بی ام و و ... نه برای راحتیشان بلکه برای پز دادن به بقال محله شان هست.
آرش همچنین در کلامش به فرهنگ مرکز نشینی با ظرافت اشاره می کند جایی که شمال می شود روستا و مردمش روستایی. جایی که مرزهای کشور پشت دروازه های تهران هست و آنطرف تنها می شود شهرستانی و ....
آرش خیلی عالی محیط زیست و احترام به آنرا به میان می آورد و آنرا با کشوری مقایسه می کند که فلامینگوهایش دیگر توان رقصیدن ندارند چون نمک گیر شدند....
...
علاقه مندی ها (Bookmarks)