به علاوه اكثر اين چيزايي كه شما نوشتي، يكي از مهم ترين دلايل من اينه: تبديل شدن به يك آدم بين المللي و به دست آوردن اقامت/گذرنامه كشور ديگه براي داشتن دستي باز در تصميم گيري آينده شغلي و اينا.
به علاوه اكثر اين چيزايي كه شما نوشتي، يكي از مهم ترين دلايل من اينه: تبديل شدن به يك آدم بين المللي و به دست آوردن اقامت/گذرنامه كشور ديگه براي داشتن دستي باز در تصميم گيري آينده شغلي و اينا.
ای ول. هدف من که همش همونه
غافل چون صبح کند می اندیشد که چه کند؛<br />عاقل می اندیشد که خدا با او چه خواهد کرد
مگه کار دیگه ای هم هست ؟؟؟- برای یک دانشجو-نوشته اصلی توسط narges B
مثلا می تونستی چیزی هایی مثل ازدواج ، بازیگر شدن ، خواننده شدن ، تو چسم داخلی ها اومدن هم بذاری که همه ی option ها ت تکمیل باشه!!!!!
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
زندگی خوب با رفاه نسبی رو به خوب! این گزینه ای هست که من پیدا نکردم، شاید به قول خیلیا ایران بهترین جا برای پولدار شدن باشه ولی به چه قیمتی؟ همیشه تو استرس، هیچ قانونی وجود نداره و هر لحظه ممکنه یه اتفاق عجیب بیفته و همه چی عوض بشه! مگه اینکه پارتی داشته باشی یا قالتاقبازی خوب بلد باشی! ضمنا تو خیلی کشورا مثل آمریکا اگه کسی تو کار و تخصص خودش قرار بگیره به سرعت پیشرفت می کنه! چیزی که تو ایران وجود نداره! قبول دارم که اونجا کار کردن راحت نیست و پدر آدمو در می آرن ولی به نظر من واقعا ارزششو داره
منم 1و4 و البته استقلال
1 و 2 و 4 .
[color=Blue]جاهلان را همه شربت ز گلاب و قند است قوته دانا همه از خون جگر ميبينم[color/]
سلام
1،3و 4 البته من خودم به شخصه يكي ار اهدافي كه دارم اين هست كه اگه تونستم برم و اونجا موفق بودم بتونم يه روزي برگردم و مهارت هايي رو كه ياد گرفتم( البته اگــــــــــر بشه!!!!) در كشور خودم هم ضمن تكوندن! سيستم هاي قديمي! پياده كنم. مسئله اي كه شايد خيلي از اين هم مملكتي هامون كه الان اونجا به مراحل خوبي دست پيدا كردن ،اگه يه ذره بيشتر هم روش وقت گذاشته بودن حال و روز سيستم هاي ما اكنون اين نبود! البته اين حرف هم شايد در تئوري خوب باشه و در عمل ( به قول يكي از اهالي خود خانواده من!) unrealistic!!! و غير عملي باشه وليكن خود من فكر ميكنم اين يك مهارت هست كه آدم در سيستم هاي بزرگ بتونه در عين پيشرفت نگاهي هم به پشت سر بيندازه...
کسب علم و تخصص
تجربه یک زندگی مستقل از خانواده و يك سري عادات اجتماعي و تاريخي و بعدش هم شايد عدم بازگشت به ايران
مریم گلی جان، فکرت اتفاقا خیلی هم عملی هست!!!!! استاد راهنمای من که از برکلی هم اومده، با 2 تا استاد دیگه که از فرانسه اومده بودند رشته ما رو تو دانشگاهمون بنیان گذاشت و حالا بیا ببین چه برو و بیایی دارن. خداییش الان بعد از 10-12 سال چند تایی از پروژه ها بودن که وارد صنعت شدن! من از زمانی که وارد شدم استادم دیگه فسیل شده بود از بس خودش با خودش رقابت کرده بود. چند سالیه حسابی تو پست و مقام غرق شده و حتی نمی شه ازش توصیه نامه گرفت برای اپلای!!! چون طرز فکرش هم شبیه آدمای دور و برش شده. پس اگه منم(نوعی) برم و برگردم و مثل اون فسیل بشم چی؟! چون هدف اصلی رشد انسانهاست انتظار زیادیه که هر کی می ره برگرده. هر کی طرز تفکر خودشو داره و حق هم داره..
جایی که حرف از رشد و تعالی باشه تعلق به خاک برای من زیاد معنایی نداره.. ولی اگه بخوام جایی کاری بکنم که بیشترین اثر رو بذاره اینجا خیلی کارای بیشتری می تونم بکنم. چون اینجا هر کاری که بکنم جدیده. الان هم که می خوام برم واسه اینه که نیاز به مهارت دارم و مهارتهایی که من می خوام یاد بگیرم تو اینجا 5-6 سال غیر اصولیشو یاد می گیرم و اونور اصولیشو ظرف یک سال. ولی از لحاظ ایده پردازی اگه بخوام بگم، بی انصافیه اگه بگم اینجا خبری ازش نیست. تو گروه ما بچه ها خیلی هم خوش فکرن ولی به خاطر این حس که باید بسازن نرفتن.. من(نوعی) می خوام برم چون موقعشه که چند نفر برن و با خودشون سوغاتی بیارن ;D
همه موارد ;D
علاقه مندی ها (Bookmarks)