من یواش یواش داره دیدم عوض میشه! با این حساب یه مهندس برق هم نهایتا یه مهندس برق حرفه ای میشه مگه اون شم بیزینس رو داشته باشه که در این صورت مدرکش اگرم لازم نباشه احتمالا کمکش میکنه که زودتر پیشرفت کنه.
حالا سوال من اینه برای کسی که شم بیزینس داره ایران و کانادا چه فرقی می کنه؟ (فارغ از جنس کار که به هر حال هر جایی یه چیزی طرفدار داره) در واقع می خوام تفاوت بستر ها رو بدونم
!One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness
نه البته یک تفاوت عمده بین مثلا مهندس متخصص و شاغلین امور حرفه ای (trade) وجود داره. در مشاغل حرفه ای مثل آرایشگری، فروشندگی یا حتی کار تکنیسینی و تعمیرات و نظیر اون که دست زیاده، درآمد شما در نهایت خیلی بالا نمیرود حتی بعد از بیست سی سال چون در این قبیل کارها دست زیادست و نرخی که برای کار خودتون میتونید شارژ کنید محدود است. مثال آرایشگر رو که دوستمون بکار بردند رو اگر درنظر بگیریم با درآمد سی دلار در ساعت، اگر فرض کنید این طرف موفق بشه پیوسته شش ساعت در روز بدون استراحت کار کنه (که عملا اینطور نیست) و بفرض محال هفت روز هفته و 52 هفته سال هم براش کار باشه و مرخصی هم نگیره، یک چیزی حدود 60 هزار دلار در سال براش درمیاد. طبعا ابتدای کار درآمدش خیلی هم کمتره. حتی اگر آرایشگر خیلی معروفی هم بشه که نمیتونه مثلا درآمدش رو به ساعتی دویست دلار برسونه که! بالاخره یک مشتری تا یک حدی حاضره برای سلمونیش پول بده. در نتیجه در این قبیل مشاغل ترقی شغلی همیشه مستلزم راه انداختن بیزینس خودتون و گسترش اون است یعنی این دانش آرایشگری یا تعمیرکاری شما نیست که درآمدتون رو بالا میبره بلکه شم بیزینس و تجاری شماست.
در رشته های تخصصی مهندسی و پزشکی و امثالهم اینطور نیست. شما با بالا بردن همون تخصص خودتون میتونید درآمدتون رو هم بالا ببرید و اگر دانش خودتون رو به حدی برسونید که دیگران نداشته باشند، همیشه کسانی و مراکزی هستند که برای تخصص شما پول بدهند چون فرد دیگری نمیتونه کار شما رو انجام بده. یک مهندس معمولی از مثلا 50-60 هزار دلار در سال شروع میکنه و تا زمان بازنشستگی اگر کارش خوب باشه میتونه حقوقش رو تا 140-150 هزار دلار در سال برسونه. اگر به رده های مدیریتی بره که بالاتر هم امکان پذیره، و اگر شم تجاری هم داشته باشه و بیزینس بزنه که بقول خارجیها sky is the limit. یک پزشک از 130-150 هزار دلار در سال شروع میکنه و با کسب تجربه تا بالای 300 هزار دلار در سال میرسه. وکلای مجرب بهمین صورت.
در نتیجه کار های حرفه ای غیر تخصصی (trade) گرچه برای گذران عمر ممکنه مناسب باشند ولی برای پیشرفت در این رشته ها باید شم تجاری داشته باشید و بیزینس بزنید. در رشته های تخصصی همون تخصص شما امکان پیشرفت بیشتر رو میده.
در زمینه تفاوت ایران و کانادا طبعا کسی که استعداد تجاری داره همه جا موفقه. ولی در ایران مشکل کار تجاری قوانین ناپایدار، دخالت سازمانها و افراد و ارگانهائی که دنبال سود خودشون هستند و شرایط اقتصادی پادرهواست. اگر شما بیزینس یا کارخونه خودتون رو داشتید در عرض چهارماه گذشته چقدر بخاطر افزایش قیمت دلار ضرر میکردید؟ اگر واردات جنسی رو داشتید که ناگهان فلان ارگان دولتی یا نظامی دست روش میگذاشت تکلیفتون چی بود؟ وقایع اخیر بانکها نشون میده حتی داشتن ارتباطات وسیع هم در ایران تضمین کننده موفقیت نیست. اگر ایران اقتصاد پایدار و سیاست مشخصی میداشت که اصلا کسی بیکار نبود زندگیش رو ول کنه بره اونطرف آب از سر شروع کنه.
ویرایش توسط ghlobe : February 5th, 2012 در ساعت 08:20 PM
الان متوجه منظورتون شدم.
ولی در رابطه با ناپایداری ایران چیزی که در واقعیت وجود داره خیلی ها از راه همین ناپایداری دارن سود می برند. از طرفی قوانین دست و پاگیر خارج و مالیات سفت و سخت هم دیگه مطرح نیست و مارکت هم بکره و مثل خارج رقابتی نیست. الان دورو بره جمهوری عین مور و ملخ شرکت وارد کننده ی قطعات الکترونیکی ریخته ست که میلیاردی دارن تجارت می کنن و جالبه طرف حتی حاضر نیست پول دفتر بده و خونه اجاره می کنه! از اون جالبتر اینکه نهایت تخصصی که داره فوق دیپلم ریخته گریه!
من شخصا به این نتیجه رسیدم که داشتن تخصص تو ایران واسه پولدار شدن اصلا لازم نیست چون اصولا کار تخصصی انجام نمیشه خصوصا تو رشته ی ما. من خودم دارم فکر می کنم اگه بحث خارج رفتن و ... نباشه واقعا فوق لیسانس برق گرفتن به عنوان مثال عین حماقته. اصلا یکی از دلایل مهاجرت هم همینه، چون کسی اینجا به امثال ماها نیاز نداره و به نظرم مشکل بر میگرده به خودمون که بدور از واقعیات جامعه درس خوندیم. جالب اینه که همین تحصیلات وطنی هم صرفا پلی برای رفتن به اونور و از صفر شروع کردنه وگرنه اونجا به قول شما یه مدرک یا سابقه کانادایی خیلی ارزشش از این مدارک وطنی بالاتره.
دیر فهمیدن واقعا بده!
!One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness
لطفا یه کم هم در مورد اوضاع کار تو مونترال بگید. اولش که وارد بشیم با توجه به ندانستن زبان فرانسه چه شغلی میشه داشت؟
سلام، مهندس سازه از دانشگاه شریف (ارشد) توی کبک کار گیرش نمیاد؟ آخا توی لیست امتیازی نداشت!
یه سوال تو فرم اصلی هست که آیا شغلت در کبک توسط سازمان خاصی مدیریت و نظارت میشه و اگه آره آیا تو شرایط عضو شدن تو اون رو داری یا نه ، واسه مهندسارو که من خوندم باید یه دوره بگذرونی بعدم امتحان بدی تا عضو بشی و باصطلاح پروانه اشتغال بگیری.
حالا که ما هنوز اونجا نیستیم و این اجازه کار و نداریم :
اولاً : باید بزنیم که شرایطشو داریم که عضو شیم ؟
دوماً : برای جستجوی کاری (اگه قسمت بود و اون طرف رفتنی شدیم) نداشتن این پروانه در اوایل ورود چقدر مساله ساز هست ؟
1.اگر شرایطش رو دارید بزنید.
2. این مسئله پروانه کار در صورتی معمولا جدی میشه که بخواهید خدمات سرویس خاصی انجام بدهید یا اینکه بیزینس خودتون رو بزنید. اگر عنوان professional engineer رو نداشته باشید به این معنی نیست که نمیتونید کار مهندسی بکنید بلکه معنیش این میشه که در رشته های خاصی باید یک مهندس P.Eng. بر نتیجه نهائی کار شما نظارت کنه (مثلا manager شما یا یکنفر دیگر که در شرکت کار میکنه). من خودم چندین سال در رشته الکترونیک و کامپیوتر در شرکت های بزرگ کانادا کار کرده ام و اصلا P.Eng. نگرفته ام با وجودیکه مدرک تحصیلی کانادا رو هم دارم. البته داشتنش برای کار پیدا کردن مفید هست ولی به این معنی نیست که تا نداشته باشید هیچ کار مهندسی نتونید انجام بدید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)