نتایج و تجربیات مصاحبه‌ی ویزای آمریکا در دبی در سال ۲۰۱۲

[misteyes]

ببخشید که دیر می نویسم مادرم 14 فوریه در دوبی مصاحبه شدند برای توریستی و برگه زرد گرفتند اما هنوز کلیر نشده اند.

[admeyl]

در ادامه پست قبلي:

يک خانم جواني تقاضاي ويزاي توريستي داشت براي ديدن خواهرش و ... به عکسش که با حجاب بود گير داده بودند و مجبور شد دوباره بره بيرون سفارت و در نزديکي سيتي سنترهاي اونجا عکس بي حجاب بگيره و بياره که البته گفته بودند تا ساعت 2 ميتونه برگرده( اينجا لازمه توضيح بدم براي آندسته اي که نگران عکسهاي باحجابشان ميشوند: سفارت عکسهاي با حجابي را که در آن گوش و تمام چهره ديده ميشود را قبول ميکند و احتمالا عکس اين خانم از اندسته عکسهاي پرسنلي اداري بوده که تماما مقنعه بوده و ... و بهمين خاطر قبول نکرده اند. و الا در همان روز عده اي هم با حجاب وارد سفارت شدند و مصاحبه کردند و هيچ مشکلي هم برايشان از هيچ نظري وجود نداشت)

به هر حال وقتي برگشت گفت: بدون اينکه کلامي باهاش حرف زده باشن گفتند : متاسفيم به شما نميتونيم ويزا بديم. همين.
البته اين خانم به همراه شوهد خواهرش آمده بود و بنظر مي آمد که خيلي به خودش مسلط نبود و اين موضوع براي مواجه شده با آفيسر هنگام مصاحبه مهمه که بتونيد بلحاظ شخصيتي استرس را از خودتان دور کنيد و کاملا مصمم باشيد...

از مليتهاي مختلف همه غالبا با جواب مثبت روبرو شده بودند.
فعلا تا پست بعدي

[tondarchabok]

سلام

تندر جان ، در روز 8 مارچ قبل از ورود به سفارت کساني بودند که شامل خانواده بودند يعني مرد ، زن و فرزند که ميخواستند براي ويزاي توريستي اقدام کنند و براي ديدار پسرشان بروند. البته هر کدامشان وقت جداگانه گرفته بودند. من با يکي از اين خانمها حرف ميزدم و همسرش رفته بود داخل سفارت. و خودش و فرزندش روزهاي بعد نوبت داشتند. به غير از اين مورد که نميدانم نتيجه اش چه بود( احتمالا فقط به يکنفرشان برگه زرد داده ميشد) دقيقا چند مورد بود که توضيح ميدهم و خودم شاهدش بودم:

يک خانم و آقاي مسن که گويا اصفهاني هم بودند آمده بودند و تنها به خانم برگه زرد داده بودند، اين خانم مشکلش اين بود که بايد پاسپورتش را ميگذاشت و براي 5 روز بعد مراجعه ميکرد تا ويزا را برايش الصاق کنند. و ميگفت وقت ندارند تا بمانند و بايد فردا برگردند ايران. ، و به من ميگفت که چرا آفيسر سفارت همون روز که شفاها بهش گفته تو مصاحبه قبول شده نگفته که پاسپودتشو اونجا بزاره( که خوب دليلش هم معلومه چون بايد با پاسپورتش برگرده ايران) و ..... خلاصه يدفعه گفت اصلا چون به همسرم ندادن خودمم نميرم و خداحافظي کرد و و با همسرش تاکسي گرفتند و رفتند!!!

موارد بعدي را در پست هاي بعد ميگويم تا طولاني نشود.

ممنون اگر دوستان در مورد بانک استیت هم میدوند ممنون میشم اطلاعاتشون را اینجا بذارن

[124login]

با سلام

دوستان من براي 8 مارچ وقت داشتم. و ميتونم بگم حدود 80% از تمامي کساني که مراجعه کرده بودند خوشحال از سفارت مي آمدند بيرون. البته از مليتهاي مختلف.
به عده اي هم که زن و شوهر بودند در سنين مختلف با هم ويزا نميدادند .

زن و شوهر F1 , F2 هم بود؟ ویزا گرفتن؟

[azy]

سلام دوستان. من امروز دوبی مصاحبه داشتم و برگ زرد رو در کمتر از یک دقیقه دریافت کردم. وضعیت ویزا دادن خوب بود.و اونطور که فهمیدم شاید من تنها دانشجوی متقاضی بودم. اول از همه به عنوان یک نصیحت برای سال نو این رو میگم، تا وقتی که مدارکتون کافی و قانع کننده باشه ، به هیچ عنوان غول نسازید از مصاحبه. بابا جان من از استرس سه روزه اینجا تب کردم و تمام دهانم آفت زده!!!! سه روزه صدام در نمیاد ، گوشام هیچیزی رو نمیشنید !!!!چرا آخه؟؟؟ تنها کسانی ویزا نگرفتند که یا مشکل مدارک داشتند و یا دختر جوان بالای 15 سال داشتند(دو مورد) و یک مورد هم که فرهنگی بودند و تعجبم از اینه که چرا به هر نحوی که شده BS فراهم نکرده بودند( بهانشون قابل قبول نبود حتی برای من) ولی آفیسر بهشون گفت در اسرع وقت تهیه کنند و بیان باز چون برادرشون به شدت مریض بوده گویا!!!
من همش به خودم میگفتم همه زندگیم به این 5 دقیقه بستگی داره. و شاید تنها بار توی زندگیم بود که به خودم ارامش میدادم.چون حتی شنیده بودم استرس هم مانع پذیرش میشه!!!!!البته این رو هم بگم که من با اینکه تو دلم همش میگفتم :3-4-7( باجه های ایرانیها) و منتظر بودم شمارم خونده بشه، اسمم رو از باجه شماره 2 شنیدم!!!! سوالاتی که ازم پرسید:
- چرا میخوای بری آمریکا
- چه رشته ای میخوای بخونی
- از کجا دانشگاه رو شناختی
- مدارک فوق لیسانستو بده
بعدشم گفت که یه ایمیل بزنید به این آدرس و RPو CV خودتون رو بفرستید که من گفتم دارمشون و دادم بهش. و برگه زرد رو دریافت کردم!
اینو بگم دوستان، من نمیدونم سفارتهای دیگه چطورین ولی اینجا همه طور پوششی بودند. ایرانیا هم همینطور با آرایش، بدون آرایش، ساده، رسمی، چادری، خیلی باز...
فقط برای یک بار هم که شده به استرس و نگرانیتون فکر نکنید ،به بعد از مصاحبه فکر نکنید. آروم باشید و به چیزی فکر نکنید. فکر نکنم کسی باشه که بیشتر از من استرس داشته باشه واسه هرچیزی. اگر مدارکتون کافی و منطقی باشه هیچ جای نگرانی نیست.
راستی یه چیز خیلی مهم حتمن یه چند درهمی پیشتون باشه، چون داخل یه بوفه هست که میتونید خوراکی بگیرید و مثل من گرسنه نمونید. فقط فکر کنم آجیل و تخمه نداشت . در ضمن وسایلتون رو تا قبل از وارد شدن به سالن مصاحبه میتونید همراتون ببرید . واسه وسایلتون ژتون مخصوص میدند. . جای نگرانی نیست. همین دیگه ، جای همتون اینجا خالیه!!! برای همتون سالی خوش همراه با موفقیت آرزو می کنم.

[124login]

azy روی هم رفته فکر میکنید وضعیت ویزا امسال هم مثل پارسال خوبه؟

[azy]

من از آمار خبر ندارم. چون جامعه آماری فقط شامل این سایت نمیشه. ولی اونطور که من فهمیدم امروز ،ویزای توریستی کمتر داده می شد.

[milad1988]

من از آمار خبر ندارم. چون جامعه آماری فقط شامل این سایت نمیشه. ولی اونطور که من فهمیدم امروز ،ویزای توریستی کمتر داده می شد.

شما که فول فاند بودید، BS ازتون نخواستند دیگه؟ درسته؟

[azy]

شما که فول فاند بودید، BS ازتون نخواستند دیگه؟ درسته؟

بله .از من تنها چیزایی که خواستند و پرسیدند همینایی بود که گفتم.

[mohsen_dp1]

من 26 ژانویه (هفتم اسفند 90) از دبی وقت مصاحبه داشتم. تجربیات خودم رو اینجا براتون میگم امیدوارم به کارتون بیاد
روز قبلش به توصیه یکی از دوستام رفتم سفارت تا ببینم کجاست و برای مصاحبه دقیقا باید به کدوم قسمتش رفت. مسیر رو با مترو و یه خرده پیاده روی رفتم. البته خوش بختانه چون با تور رفته بودم دبی، خود شرکتی که اونجا میزبان ما بود برای همه کسانی که می خواستند برن سفارت امریکا صبح زود ساعت 5:30 سرویس گذاشته بود که از 5-6 تا هتل افراد رو جمع کرد و باهم رسوند به سفارت ولی خب برگشتن رو باز با مترو برگشتم. به هر حال فکر می کنم اینکه زود رفتم خیلی باعث شد کارم جلو بیفته. نفر سوم بودم و به راحتی و سرعت همه چیز پیش رفت.
تا حدود یه ربع به هفت صبح که درب سفارت باز بشه، صف طولانی تشکیل شده بود که اکثرا ایرانی بودن. هوا اول صبحی خیلی بادی خاکی بود. چند تا از مراجعه کننده ها هم خیلی پیر بودند و حتی یکی هم معلول بینشون بود امّا دریغ از چند تا صندلی که اینا بتونن روش بشینن. اما وقتی نگهبان از توی سفارت اومد بیرون بهش گفتیم برای اینها صندلی نیست؟ یه صندلی اورد بعد که دید اینجور نمیشه به یکی دو تاشون گفت بیان داخل بشینن تا نوبتشون بشه. به هرحال برای ورود به سفارت نگهبان گفت باید پرینت وقت سفارت به همراه پاسپورتمون رو بهش نشون بدیم. به من که رسید گفتم من چون ویزای دانشجویی می خوام به من وقت سفارت رو ایمیلی خبر دادن، گفت خب پرینتش کو؟ گفتم نمی دونستم باید پرینت کنم! ولی توی لیستتون که اسامی افرادی که امروز وقت مصاحبشونه می تونم اسمم رو بهتون نشون بدم. خوشبختانه گیر نبود و قبول کرد. اما متاسفانه یه زن وشوهر مسن رو که اتفاقا هم هتل هم بودیم رو بهشون اجازه ورود نداد، چون اینا به عنوان کسانی که مقیم دبی بودن درخواست ویزا و وقت مصاحبه داده بودن ( البته ظاهرا یکی از اقوامشون از کانادا برای اینها فرم ها شون رو پر کرده بود و اشتباه از طرف اون بود!) و بهشون گفت این وقت سفارت شما ملغی است و اجازه ورود ندارند.
هیچ کسی رو هم به عنوان همراه بهش اجازه ورود نمی دادن. البته شاید مثلا مادر یه نوزاد و این حرفا فرق کنه
بعد از بازرسی تمام وسائل رو ازمون تحویل گرفتن و یه ژتون بهمون دادن. بردن کیف به داخل ممنوعه و هر چی مدرکه باید حداکثر توی پوشه باشه که بتونید با خودتون ببرید داخل. سر همین قضیه من مجبور شدم دوباره برگردم دم در ورودی تا بعضی از چیزهایی رو که توی کیفم جا گذاشته بودم رو بر دارم!
وارد سالن کنسولی شدم و یه برگه نوبت که شمارش برای من 103 بود ( نفر سوم ) بهم دادن. مراحل کار اینجوری بود که اول باید مدارک رو به یه کانتر می دادیم که کارش فقط همین بود. بعد می رفتیم برای اثر انگشت و این حرفا و بعدش منتظر می موندیم تا شمارمون رو اعلام کنن بریم برای مصاحبه. همه این مراحل توی یه مکان انجام میشه. به این صورت که یه سالن مستطیل شکله بزرگه که ضلع سمت چپ و بالای اون، حدود ده بیست تا باجه هست که هر کدوم کار مخصوصی انجام میدن.
خلاصه من مدارک رو که تحویل دادم بهم گفت هزینه درخواست ویزا رو پرداخت نکردی! برو همین بانک کنار سفارت پرداخت کن تا قبل از ده اینجا باش. یه برگه کوچیک داد که وقتی از سفارت می رم بیرون دوباره رام بدن بیام تو. بهم گفت یه کپی از مدارکتم بگیر بعد بیا. آقایی که شما باشی ما رفتیم پرسون پرسون بانک رو پیدا کردیم ولی چون هنوز هشت نشده بود یه خرده صبر کردیم تا بانکی ها بیان و پول و پرداخت کنم. 140 دلار رو پرداخت کردم و برگشتم سفارت و از توی کیفم که دو سری از کل مدارک کپی داشتم رو چیزهای لازم رو برداشتم و دوباره با همون برگه 103 رفتم اوّل صف طویل و دراز! سریع رفتم همون باجه تحویل مدارک و مدارک رو تحویل دادم و انگشت نگاری کردند و نشستم تا وقت مصاحبه ام بشه. دیگه تقریبا سالن به اون بزرگی جای سوزن انداز نداشت! بعد از نیم ساعت شمارم رو خوند که برم برای مصاحبه. چند تا نکته میگم شاید تکراری باشه ولی خب یه تاکید مجدده حداقل
1- سعی کنید توی سالن متین و آرام باشید و از کمک به دیگران دریغ نکنید. کلا با دیسیپلین برخورد کنین!
2- اینجور می گفتن که مصاحبه ها فرمالیته است و تصمیمهای پذیرش یا رد کردن همه و همه در پشت باجه ها که یه محوطه بزرگ اداری بود که آدم می تونه از باجه ها ببینتشون گرفته میشه! من نمی دونم این حرف درسته یا نه هر چند به نظرم مصاحبه ها در خیلی از موارد عامل اصلی پذیرش یا رد شدنه ولی اینکه توی اون پشت یه سری خبر مبر هستش رو نمیشه انکار کرد!
3-آفسیر مصاحبه من شروع کرد به فارسی صحبت کردن و من شروع کردم به انگلیسی جواب دادن! یه خرده طول کشید بهش گفتم من مشکلی با ادامه دادن مصاحبه به صورت انگلیسی ندارم و مصاحبه به زبان انگلیسی ادامه پیدا کرد. فکر کنم همین هم نقطه مثبتی بود!
4-من چون برای یه دوره دو ماهه آموزشی ویزا می خواستم و تک و تنها میرفتم، وقتی ازم پرسید زن و بچه داری؟ عکس پسرم رو از کیف پولم نشونش دادم و به این وسیله تلویحا بهش فهموندم که من قطعا به ایران برمی گردم! کلا توی ویزاهای دانشجویی دو تا نکته از اهمیت اساسی برخورداره یک اینکه بدونن از عهده هزینه ها بر می آیی و دوم اینکه بدونن بیخ ریششون نمی مونی!
5-بیشتر از انگیزم پرسید که چرا می خوای بری و فایده اش برات چیه و اینجور حرفها. گیر زیادی به من نداد هر چند برای بار اولم بود که درخواست ویزای آمریکا می کردم. در کل خیلی خوش برخورد و مودب و صمیمی بود.
6- راستی من یه بار پاسپورتم رو گم کرده بودم و این رو توی فرم درخواست ویزا براشون نوشته بودم و ترسم از این بود نکنه روی این گیر بدن که این طرف کجا رفته که خواسته پاسپورت جدید بگیره! و خوش بختانه اصلا حرفی از این قضیه مطرح نشد.
7- اینم باید بگم چون یه اسپانسر داشتم گیری به تامین مالی به من نداد
8- یه چیز عجیب این بود که یه پسر 27-28 ساله برای بار اول اومده بود همون جا بهش گفتن پاسپورتت رو بذار بمونه تا دو روز دیگه بهت ویزا میدیم! بدون کلیرنس!!! فکر کنم سابقه کاریش خیلی خوب بود.
9- یه جراح زیبایی هم اومده بود که همش تو مصاحبه اش داد می زد که بعـــــــــــله من دوست دارم برم آمریکا فقط واسه قمار! ده روز می مونم و بعد برمیگردم. طرف ازش پرسید جراح چی هستی شما؟ گفت بیشتر بینی! ) دو ساعت داشت فضای جوگرفتی ایران رو توضیح می داد که چقد عمل زیبایی بینی رواج داره. آخرش بهش ویزا رو دادن.
10- برای منم که آخر مصاحبه طرف یه برگه زرد بهم داد و گفت Approved. بعد از کمتر از یک ماه توی سایت زدن که باید پاسپورت رو برسونم سفارت برای ویزا

ببخشید یه خرده طولانی شد ولی خب خواستم دینم رو به این سایت و بر و بچه هاش ادا کنم ولی باید یه نکته انتقادی در مورد این اطلاعات موجود توی سایت در مورد مصاحبه بگم که کلا به نظر من فاز منفی زیادی میده که البته از نظر اینکه ادم بیشتر حواسش رو جمع کنه خوبه ها ولی دیگه نه اینقد که افراد رو استرس کُش کنه!

روزگار خوش