نوشته اصلی توسط
azadeh4ever
سفر عشق اباد با اعمال شاقه
سلام دوستان
من خیلی پست نمیذارم ولی این داستان به عنوان ادای دین به همه بچه هایی که تو این مدت از تجربیاتشون استفاده کردم میذارم.
من و 5 نفر دیگه 8 نوامبر مصاحبه داشتیم که دو نفر رفتیم واسه کلیرنس یک نفر فرداش ویزا گرفت و سه نفر بعدی ریجکت شدند
اول قرار بود با آقا مصطفی یکی از بچه های اینجا روز قبلش یریم عشق اباد شب بمونیم و صبح بریم برای مصاحبه ولی چون پدر من اصرار داشت تا همراهم بیاد و براش ویزا نگرفته بودم تصمیم گرفتیم که مصطفی خودش بره و من همراه پدر با ماشین خودمون بریم تا باجگیران؛ صبح پنجشنبه برم عشق آباد و به مصطفی بپیوندم.
شب چهارشنبه من و پدرم راه فتادیم سمت مشهد تا اینکه چهارشنبه شب ساعت 8 به قوچان رسیدیم. چون در طول روز 3 بار بنزین زده بودیم نتونستیم دوباره بنزین بزنیم و کم داشتیم. مسوول پمپ بنزین هم توصیه کرد چون جاده باجگیران خیلی پیچ و خم داره بهتره امشب در قوچان بمانیم و فردا صبح حرکت کنیم لذا شب را در قوچان در هتل ریو گذراندیم (هتل ریو بر وزن هتل هیلتون هتلی است که شرکت سایپا هم در ساختش مداخلاتی داشته!!!)
شب ساعت 8 خوابیدیم و صبح ساعت 4 بیدار شدیم و به سمت باجگیران حرکت کردیم تا ساعت 5 صبح پشت در بسته گمرک باجگیران رسیدیم. داشتیم سعی میکردیم یک چرت صبحگاهی بزنیم که یک تاکسی آمد و شروع کرد به بوق زدن که در را بازکنند. ما هم پشت سرش واستادیم تا ساعت 6.5 که در را باز کردند و ما با ماشین رفتیم بالا. هنوز مسوولان بیدار نشده بودند که ما داخل گمرک بودیم. من عوارض خروج را قبلا پرداخت کرده بودم اما منات نداشتم. صبر کردیم تا ساعت 7 بشود و به آقای صفر زاده زنگ زدم تا از خواب بیدار شود و بیاید به ما منات بفروشد. حدود 7.5 بود که آمد و خریدیم و رفتیم تا از دروازه کشور خارج شویم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)