"World=US or out of the US"
یکی از دقیقترین عبارات علمی در رشته مطالعات جهان همین عبارت هست که مورد تایید اندیشمندان بزرگ معاصر بعد از ج ج 2 هست. اونوقت شما خیلی قابل قبول نمیدونیدش!
"World=US or out of the US"
یکی از دقیقترین عبارات علمی در رشته مطالعات جهان همین عبارت هست که مورد تایید اندیشمندان بزرگ معاصر بعد از ج ج 2 هست. اونوقت شما خیلی قابل قبول نمیدونیدش!
باید ببینید در چه context ای ازش استفاده میشه، من بعید می دونم جزو دقیقترین عبارات در مطالعات جامعه شناسی و روانشناسی درباره مردم آمریکا باشه (چند تحقیق علمی درجه یک یا نوشته های چند اندیشمند بزرگ معاصر رو cite کنید لطفا).
این عبارت رو من در مکالمه های غیرعلمی، بیشتر در بحث هایی که درباره میزان آگاهی و اطلاع مردم درباره سایر کشورها بوده شنیدم که مردم آمریکا خیلی به شرایط در خارج از آمریکا آشنایی نداشتند و وقتی میگن World = US or not US منظور اینه که از دنیا آمریکا رو می شناسند و بقیه دنیا رو اصلا نمی شناسند که بخوان دربارش نظری بدن، نه اینکه بقیه دنیا رو می شناسند و بعد از یک مقایسه آگاهانه، باز هم همش رو مثل هم می دونند طوری که دوست ما میگه زندگی در آلمان و استرالیا مثل همه یا اینکه زندگی در آمریکا چیز بسیار خاصیه که با اون دو تا متفاوته.
اصلا صحبت کلی درباره کشورهای به این بزرگی اونچنان معنی نداره، آمریکا اینقدر بزرگه و اینقدر محل های مختلف با خصوصیات و امکانات و شرایط مختلف داره که نمیشه با کلش رو جمع بست و درباره مقایسه اش با بقیه دنیا حرف زد.
علی الخصوص در باره فرهنگ و ارتباطات و رسانه و جامعه و به خصوص در باره کشور آمریکا ازش استفاده میشه. الگوهای توسعه که ارایه میشند رو یکی از فاکتورهای مهمی که درش استفاده میشه همین عبارت هست. اندیشمندان حوزه توسعه برای بهره گیری و بررسی و کاربرد مدل های تطبیقی ازش استفاده میکنند. یکی از مخالفان همه گیر شدن لایف استایل us هم یورگن هابرماس. اسلاوی ژیژک و.... هستند و در مقابل افرادی هم مثل اکاشا(فیلسوف فلسفه علم و علوم اجتماعی ساکن امریکا). جان مرشایمر(دانشگاه شیکاگو) . ژبیگنیو برژینسکی(مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) . فرانسیس فکویاما . و..... استناد کردند بهش.
فرانکل در کتاب منافع ملی و لزوم بسط این نوع لایف استایل به سایر نقاط برای پیشبرد روند توسعه و تاکید بر تفاوت داشتن همه با us
جرج کنان و تاکید بر لزوم باز تعریف مفاهیمی چون دموکراسی. توسعه و .... برای سایر جوامع با توجه به پیش زمینه های اجتماعی و ذهنی متفاوت علی رغم شکل یکسان و مشابه
کوهم و جوزف نای هم با رایه مفاهیم چون "میراث مشترک بشری" یعی در همسان سازی سایر نقاط با us دارند و تاکید بر بسط نوع لایف استایل.
چالز مک کله لند هم که اساسا یک رساله در دفاع از این که میتوان سایر جوامع را هم به سمت" رفتار متمدنانه" سوق داد.(الان دوباره یه عده میگند یعنی چی یعنی بقیه غیر متمدن هستند و فلان و .... این نظر ایشون هست اعتراضی هست به خودش بگن دوستان!)
دوستان باید شرایط انتظارات و توانایی های خودتون رو در نظر بگیرید.
من در مورد رشته ی خودم بعد از کلی گشتن متوجه شدم می تونم یه دانشگاه با رنک حتی 300 یا بیشتر تو امریکا پیدا کنم که انصافا استاداش تو فیلد کاری من در حد استاد های 20 تا دانشگاه برتر دنیا هستن. شاید به خاطر ایالت های زیاد هست و شاید هم به امریکا بودنش برمیگرده.
مقایسه ها رو خوندم اما گاهی متعصبانه و گاهی اغراق آمیز بود. این خود شما هستید که بهترین هارو خلق می کنید بسته به شرایط محیط و توانایی هاتون.
وافوض امری الی الله، انّ الله بصیرٌبالعباد
وقتی آدم قراره بره
امریکا بره ، یک بار و برای همیشه
قبلا فوق لیسانس مدیریت خواندم حالا شمال کالیفرنیا لیسانس مهندسی کامپیوتر می خونم. علاقمندم دوستان خیلی زیادی داشته باشم ازسراسر دنیا، در صورت تمایل برای کانکت شدن در شبکه اجتماعی مورد علاقه تان پیام خصوصی بدهید.جهت تشکر ، از دکمه تشکر استفاده کنید.
تو این چند صفحه آخر بحث دوستان حول اروپا، آمریکا، استرالیا و کانادا داره میچرخه..
میخوام با اطلاعات و تجربه فعلی و بعد دو سال و اتمام درس تو آمریکا - و در حالی که دارم کار میکنم و دیگه اینجا موندنی ام و قرار نیست جای دیگه برم - بررسی کنم که اگر الان میخواستم انتخاب کنم چجوری فکر میکردم. شاید برای بعضی دوستان که تو این پروسه هستن مفید باشه.. مخصوصا اونایی که روحیه مشابه خودم دارن..
اول بگم همچنان متاسفانه یه سری از دوستان اونجایی رو که هستن دارن تبلیغ میکنن! انگار عنوان تاپیک اینه که "هر آنجایی را که هستید تبلیغ کنید". من بارها خدمت دوستان عزیزم تذکر دادم که در جهت مفید تر شدن بحث ها ،جبهه گیری نفرمایید و نکات مثبت و منفی رو با هم مطرح کنید.. من خودم بارها نکات منفی آمریکا رو که به ذهنم میرسه اومدم گفتم.. مثلا میبینم دوستان مطلقا اروپا رو تبلیغ میکنن!! آدم اصلا شک میکنه که با اتحادیه اروپا قراردادی چیزی داشته باشن. شما میلیون ها مزیت هم از اروپا بشمارید برای من نوعی باز هم اروپا برای مهاجرت حتی گزینه هم به حساب نمیاد، یعنی حتی بهش فکر هم نمی کنم.. بله، یکی ار آرزوهامه که سفر کنم و همه جاشو ببینم.. شاید خیلی مزیت ها هم داشته باشه به نسبت آمریکا یا کانادا اما به هر حال به عنوان یک مهاجر گزینه به حساب نمیاد.. شاید شما با یه زندگی آروم و مرفه اما معمولی! و در سطح یک شهروند عادی راضی بشید.. شاید برای شما بیمه خدمات درمانی و امنیت شغلی مهمترین چیز باشه اما برای من نوعی مهمترین فاکتور اینه که با من به نسبت توانایی هام و میزان شعورم برخورد بشه نه بر حسب ملیت و نژادم!
الان دوستان ساکن یا طرفدار اروپا میتونن بیان بگن که نه همچین چیزی نیست. در جوابشون میگم چون شما هنوز ندیدید دلیل بر این نمیشه که وجود نداره! من آدم میشناسم که زندگی اش داره تباه میشه تو اروپا سر این موضوع.. بازم میگم بستگی به روحیه خود آدم داره.. یکی ممکنه بتونه کنار بیاد.
با در نظر گرفتن این موضوع میمونه 3 گزینه دیگه.. که من در مورد کانادا -البته بعضی قسمتهاش- هم موارد اینچنین شنیدم البته به مراتب خفیف تر از اروپا اما باز هم ریسک نمی کنم.. و کلا با تعاریفی که از کانادا شنیدم میدونم که با روحیه ام سازگار نیست.. خیلی ها زندگی آروم و بدون استرس رو میپرستن اما به نظر من خیلی کسالت آوره این سبک زندگی..
تنها جایی که شک میکنم که شاید میتونست انتخاب بهتری باشه نسبت به آمریکا، استرالیاست. چون تمام فاکتورهای مهم رو داره .. به جز یکی که اونهم سقف پیشرفت و در کل موقعیت هاست.. به قول اون دوستی که بررسی میکرد نکات مثبت و منفی آمریکا رو شما میتونید اینجا بی رؤیا بشید و چه تعبیر قشنگ و به جایی
http://www.applyabroad.org/forum/sho...=1#post1121259
( و به نظرم پست خیلی خوب و مفیدی بود به غیر از یکی دو جاش مثلا در مورد امنیت یه کم اغراق شده بود و همینطور آزادی بیان - دیگه آزادی بیان چی میتونه باشه از این بیشتر؟؟- )
که این موضوع فرصت ها و بی رؤیا شدن به همراه وضعیت برخورد با مهاجرین برای من مهمترین فاکتورهاست که منو متقاعد میکنه تمام سختی ها (گرین کارد، بیمه درمانی،عدم امنیت شغلی و ... ) رو تحمل کنم و آمریکا بمونم..
همیشه به یاد داشته باشید که کل زندگی ما در حال trade-off هستیم.. یعنی از دست میدیم و به دست میاریم.. هیچ وقت همه چی رو یکجا نمیشه داشت..
پیروز باشید
"You cannot discover new oceans unless you have the courage to lose sight of the shore”
سلام دوستان
قبل از هر چیز بگم من در این سایت تازه کار تازه کارم.
راستش همسر من (مهندس شیمی ) یک سالی هست که تو یکی از شرکتهای نفتی (خارک) مشغول به کار هس . ایشون قصد داره برای پاییز 2014 بره آمریکا برای دکترا.و هدفش هم اینه که یه دو سالی اینجا کار کنه یه تجربه ای دستش بیاد بعد بره آمریکا؛ صنعت اونجا هم از نزدیک ببینه ؛ تجربه کاریش و هم تجربه آکادمیکش چند برابر بشه و بعد برگرده ایران و هم تو صنعت مشغول بشه و هم تو محیط آکادمیک .
به نظر خودش اینجوری آدم بسیار موفقی خواهد شد .
خواهش میکنم نظرتون رو راجع به این طرز فکر بگید تا من باهاش درمیون بزارم؟جنبه های مثبت و منفی این جور دیدگاه رو بگید.
آیا واقعا بودن در اونجا این تجربه رو به یه دانشجو دکترا میده که بتونه از این تجربه در ایران استفاده کنه ؟
با تشکر فراوان
ببینید استرالیا چقدر کشور بی در و پیکری (کنار مزایای بیشمارش یعنی از این نظر) هست که دامنه تحریم ها رو به دانشجو ها هم کشونده و دیگه ایرانیها رو خیلی از دانشگاهها ریجکت می کنن.
کلا کشوری که بعد از ایران احساس غریبگی نمی کنم آمریکاست. هم از نظر نژادپرستی هم مثل خط بالا می دونم که بر حسب لیاقتم توش بالا و بالاتر می رم نه اینکه به خاطر کار های دیگران توبیخم کنند.
احساسی نشو عزیزم. همه این تحریمها و بازی ها از آمریکا شروع شده. کشورهای دیگه هم فقط دنبال آمریکا هستن. این کلیرنس مسخره هم مخصوص آمریکا هست. در این مورد هیچ کشوری به بی درو پیکری آمریکا نیست. همین الان چند نفر دانشجو میشناسم ایران برگشتن چند ماهه منتظر کلیرنس هستن و هنوز نتونستن برگردن
فرومایگان، از خطاها و لغزشهای دیگران لذت میبرند.
شوپنهاور
من یک پیشنهادی دارم برای اینکه تاپیک از این حالت جر و بحث بی مورد که برای هیچ کس فایده ای نداره در بیاد.
دوستان لطفا هر کشوری که علاقه به رفتن به اونجا رو دارند فقط نقطه ضعف های اونجا رو بگند.
من خودم آمریکا رو ترجیح میدم، ولی به نظر من بزرگترین مشکل اینه که چند سالی توش زندونی هستی.
بقیه بقیه بچه ها هم لطفا با صداقت جواب بدند
مرسی
علاقه مندی ها (Bookmarks)