Kousha ی عزیز از کامنتی که ارسال کردی ممنون. بابا ما از شما که تجربه بیشتری داری توقع داریم بیشتر بنویسی تا ما هم بیشتر استفاده کنیم. البته اگه منظورتون از قانون 9 به 3، 3 ماه کار و 9 ماه استراحته که اگه اون 3 ماه هم نباشه سنگین تریم . حدس میزنم نظر شما اینه که آدم 9 ماه ایران کار کنه و 3 ماه بره تفریح. خوب این خیلی خوبه و ایده آل خیلی ها از جمله خود من هستش ولی خوب آخه همه که نمیتونن اون درآمدی رو که باهاش بشه این کار رو کرد در بیارن. ببین من نهایت درآمدی که از رشته ام تو ایران میتونم در بیارم (البته تو یه کار دولتی) 2 تا 2.5 میلیون تومان در ماهه که (تو جاهای پرت و شرایط کاری سخت) تازه اونم تو کارهایی هست که در سال شما نهایتاً یه هفته یا 10 روز بتونی مرخصی ممتد بگیری. تازه این درآمد هم باز برای اون چیزی که شما میگی کافی نیست. به نظر من این راهی که شما گفتید ایده آله و در تئوری گفتنش راحته ولی در عمل برای خیلی از ماها عملی نیست. شاید هم با توجه به 3 ماه تعطیلات تابستانی تو خارج از کشور منظور شما کسب در آمد در اونجا و سفر در تابستان به نقاط مختلف دنیاست!!؟ ok. این برای تفریح کردن خوبه ولی اون مشکلاتی که قبلاً ذکرکردم به قوت خودشون باقیه ! و بازم سؤال من سر جاشه که آخرش که چی؟ نظر شما چیه دوست عزیز؟
فقر گرسنگی نیست. چيزي"نداشتن"است ولي آن چیزپول نيست. فقرگردی است كه بركتابهای فروش نرفته كتابفروشي مينشيند،كتيبه3000ساله ای است كه رويش يادگاري نوشته اند، فقرشب"بي غذا"سر كردن نيست. روز"بي انديشه"سركردن است- دکترشریعتی
این خیلی موضوع خوبیه-و حالا بعد از 2 سال که من امریکا بودم بد نیست نظر خودم رو بگم
درس خوندن:
بسیار جای خوبیه- اصلا باورم نمیشد که اینجور باشه دانشگاه ها اینجا و سطح کیفی اونها-جای خوبیه واسه کسایی که دوست دارند درس بخونند و تحقیق کنند-به معنی واقعی-اساتید با کیفیت بالا و آزمایشگاه های های تک-اما یه سری دانشگاه ها هستند معروفند به come-and-go یعنی همون بهتر که همونجا ایران ادم مدرک بگیره-اصلا چیز زیادی که بچه های ایران فکر میکنند یاد نمیگیرند
زندگی:
سطح استاندارد زندگی- رعایت حقوق ادم ها و.... بالاست- اما یادتون باشه-یک دانشجو فقط یک دانشجو هستش-و خیلی چیزها به اون معنی که فکر میکنید امکاناتش واسه دانشجوی F1 نیست
مشکلات:
مثل ایران و هرجای دیگه هست ولی جنسش فرق داره- همونطور که بچه ها گفتند باید سبک سنگین کرد-شاید زندگی در ایران و راحتی اون غالب باشه به اینجا-کار و درس اینجا سخت و جدیه- کسایی که هی امریکا امریکا میکنند و یه چی تو فیلم ها دیدند درست میگند-البته اگه پول بیارند اینجا برند تفریح کنند و بگردند-چرا که نه-اما همونها اگه قرار باشه در جریان کار و سختی درس ها بیاند تو امریکا زندگی کنند -شاید زوود جونشون در بره-یا همون زندگی راحت تو ایران رو ترجیح بدند
تفریح:
واسه دانشجو خیلی همچین چیزی معنی نداره-مگه اینکه کسی ویزیتوری بیاد-میشه با saving هایی یه تفریحات و امریکا گردی رو انجام داد ولی نه اون چیزی که خیلی ها فکر میکنند-در صورت پذیرش به دانشگاه های come-and-go و شغل پدر پولداری میشه این کار رو بهتر انجام داد
رفتارها:
خیلی ادم چیز یاد میگیره-بیشتر از 100 تا دانشگاه-شاید زوود به اندازه سال ها کنار خانواده بودن-انسان محکم تر بشه و پخته تر- بهترین چیزها مثل راستگویی- احترام به بقیه - کمک به همنوع و ....
تردید در زندگی در اینجا:
به نظر من تلاش باید بشه تا فرصتی بشه اینجا درس خوند و زندگی اینجا رو دید- همیشه راه برای برگشت هست-سلیقه ها فرق داره- خیلی ها دوست دارند و می مونند برخی هم نه-
نظر شخصی خودم:
یه چی شبیه نظر Kousha هستش با یه بند اضافی- به نظر من بهترین کار اینه که حداکثر استفاده رو از موقعیتی که تو امریکاست باید گرفت-باید اومد و دید و توشه رو پر کرد-بعد اگه مجالی شد تو ایران کار کرد (کسایی که مشکلی ندارند و فراری نیستند به هر دلیل) و با saving ها رفت دوره دنیا رو گشت هر از گاهی و دوباره برگشت تو آشیونه-
به نظر من کسایی که از شرایطی تو ایران شاکی هستند-همون ها اگه اینجا هم بیاند از یه سری چیزهای دیگه شاکی هستند-اگه هم نباشند ظاهرشون اینطوریه-چون شاید دوست ندارند مصداق کسی بشند که گفت نه در غربت دلم شاد و نه روی در وطن دارم...............................
من نمی دونم چرا اینقدر این khomarعزیز به بچه گیر داده .تازه اگه آینده فرزندانتم برات مهم باشه خودش یه دلیل خوبه برای رفتن از اینجا. من فکر میکنم آدم باید جایی باشه که بیشتر برای خودش و به خصوص دیگران مفید واقع بشه.استاد زبان خود من بعد از 20 سال زندگی در آمریکا به ایران برگشت و در سن 58 سالگی اینجا ازدواج کرد ولی واقعا بودنش اینجا برای یک شهر نعمته.
کسی که بتونه پروسه طاقت فرسای تحصیل تو خارج رو طی کنه چیزایی رو بدست میاره که اگه هر جای دنیا هم که باشه میتونه تو کارش موفق بشه.
و ارزش هر انسانی به دانش اون هست.و به قول countdwon عزیز راه برای برگشتن همیشه باز هست.
والا هرچی فکر می کنم به نظر خودم البته، همه جای دنیا پول حرف اول و آخر رو میزنه و ارزش انسا نها به پولشونو و دانش هم وسیله ای است واسه رسیدن به پول !
خوب یا بد بودنش رو کاری ندارم ولی این چیزی که به دنیا حاکمه پوله
و در ایران خیلی بهتر میشه پول در آورد البته باید راهشو یاد بگیری..
هیچ به فردا نیاندیش!!..فردا اندیشه ای برای خود دارد!!..رنج هر روز برای آن روز کافی است!!..
به نظر من اگه تو ایران هم "رفاه اجتماعی" تعریف شده بود جمع کثیری از مردم به خصوص افراد تحصیلکرده خیلی هم آدمای طماعی نیستن که صبح تا شب بیوفتن دنبال پول. بله همه جای دنیا آدمای حریص وجود دارن، من کسایی رو میبینم که با وجود اینکه n تا خونه دارن بازم دنبال خونه خریدن هستن چون کسی بهشون یاد نداده مسکن یه نیازه، وقتی رفع شد باید به فکر چیزای دیگه بود.
تو ایران بر خلاف کشورهای پیشرفته start up خیلی مشکله برا کسایی که از صفر می خوان شروع کنن. تو ایران با پول میشه خیلی خوب پول درآورد! شما کافیه یه نگا به آدمای ثروتمند جامعه ی ما بندازید، کم هستن کسایی که تنها با کار کردن به ثروت رسیده باشن. معمولا" کار + ثروت قبلی پایداری بالاتری داره. چرا؟ چون سیستمهای حمایت از کارآفرینی وجود نداره. من مهندس می ترسم شرکت بزنم کارم نگیره بدهی بالا بیارم! در حالی که تو کشورهای پیشرفته هم وام میدم هم اینکه کارمزد خیلی کم میگیرن، تحت شرایطی هم که کارت نگرفت نمیان خونه باباتو حراج کنن و وامتو می بخشن.
ضمنا به نظر من تو ایران دانش وسیله ای برای رسیدن به پول نیست! اینجا استاد دانشگاه 3 ملیون میگیره (grant و اینام که خودتون می دونین 0 و 1 هستش)، سوپری بر خیابون هم ماهی 3 ملیون درمیاره!
به نظر من اگه کسی می خواد ایران بمونه همینجا دکترا بخونه کنارشم لینک بسازه و بره تو کار واردات بعد که مشکل مالی حل شد برای شادی روح خودشو هموطناش! در کنارش بره تو کار تولید!
سلام دوستان... منم مطالب بالا را خوندم و خودم هم نسبتا دچار این دو دلی شدم ولی به نظر من ما باید طبق گفته دوستان محترم ببینیم هدفمون چیه؟ واسه آیندمون یه برنامه قشنگ داشته باشیم... ما ها تقریبا هممون جوونیم وفوقش اگه از رفتن اونجا پشیمون شدیم شاید فرصتشو داشته باشیم و بتونیم برگردیم (البته اگه همه پلهای پشت سرمون رو خراب نکرده باشیم) ولی به نظر من واسه جوون جماعت یک روز هم یک روزه.... طبق گفته khomar_x عزیز من کسایی رو دیدم که از رفتن به کشور خارجی واسه تحصیل و زندگی (مخصوصا امریکا) پشیمون شدن و الان هم برگشتن ولی کسی رو هم میشناسم که با توجه به موقعیت نسبتا خوبش در ایران رفته و اونجاهم به گفته خودش زندگی و تحصیل خیلی خوب و نسبتا ایده آلی داره ولی بازم میگم که هرکس باید هدفها و ارزشهایی که میخواد واسه اونا زندگی کنه مشخص کنه و مطمئن باشه که این هدفها و ارزشها ارزشمند هستند و لیاقت خرج عمر آدم رو داشته باشه تا هر اتفاقی هم که رخ بده یک حسی در درونمون بهمون بگه اشکال نداره و این واسه رسیدن به همون هدفه.... ببخشید که پر حرفی کردم... امیدوارم هممون بهترین راه واسه رسیدن به اوج مورد قبولمون در زندگه پیدا کنیم و موفق بشیم....
Try not to become a man of success but rather try to become a man of value ........ Albert Einstein
من قطعا مجردم و تا وقتی تابعیت ایران را هم دارم مجرد باقی می مونم، آوردن بچه ای که تابعیت ایرانی قراره بگیره را یک گناه کبیره و خیانت بزرگ می دونم.
اگه تمام عمرم توی ایران روی تخت پادشاهی بشینم و آب توی دلم تکون نخوره، اگه میلیاردها پول داشته باشم، ارزش یه لحظه موندن تو ایران را نداره. هر چیزی تحت عنوان پیشرفت شناخته شده، با موندن در ایران با ضریب صفر محاسبه می کنم.
بله، می ارزه، ایران آزادی نداره. برای پوشیدن و خوردن و راه رفتنت قانون گذاشتن و اگر عمل نکنی می افتی زندان یا باید کلی وثیقه بذاری. فردا بچه هامم نمی تونن زندگی خودشون را تعیین کنن و همه چیز تحت کنترله. به مجرد قطع کردن بند ناف، کلی بند به سر و پات می بندن و می شی عروسک خیمه شب بازی.
من هم می شناسم، از دوستان خیلی نزدیکم بودن که حالا پشیمون شدند و از استادهای قبلیم که بعد سی سال پشیمون شدن.
مشکلشون اینه که توی خارج مدام دنبال جمع عای ایرانی هستند و اصلا خودشون را توی کشور و موقعیت جدید جا نمی دن. تلوزیون ایران را نگاه می کنن، روزنامه ایرانی می خونن و فکر می کن نسبت به هر چیز خارجی آلرژیک هستند.
کار کردن در ایران مستلزم پرداخت مالیات است. مثل همه جای دنیا. اما این مالیات در ایران صرف کشتن و به زندون انداختن جوانان بی گناه میشه. مردم نون شب ندارن، انرژی هسته ای دارن.
راجب اینکه پولتان در ایران خرج مردم می شود بیشتر تامل کنید.
آقای منشی پور قهرمان بوکس جهان، همسر فرانسوی دارن و اونجا زندگی می کنن.
کمک ایشون پس از زلزله بم... غرور آفرینه.
آقایی از منچستر به یکی از دوستهام گفت: کمکی که فقط انگلستان به ایران کرد برای بازسازی پس از زلزله، به اندازه ای بود که می شد یه منچستر تو ایران ساخت. اما ایرانی ها دستهای کوتاه و جیب های عمیق دارند.
بله من دوست دارم بچه هام پیش خودم باشن، و همین طور هم خواهد بود. من و بچه هام در خارج به خوبی و خوشی زندگی خواهیم کرد.
کسایی هم که رفتن و برگشتن و پشیمون شدن، اغلب مجرد موندند حتی تا سنین نزدیک پنجاه. اگه فهمیدن نمیشه موند چرا زودتر برنگشتن و ایران ازدواج کنن؟ متاسفانه غرب را به عنوان تفریح گاه ناسالم دیدند که اونجا مدام خواستند یا گناه و توبه کنند، یا خواستن شرایطشو مثل ایران کنن.
فرهنگ اصیل ایرانی، بخش کمی از فرهنگ امروز ایرانی هاست. ترجیح می دم فرهنگ اصیل ایرانی را به بچه هام منتقل کنم و باقی قسمت های "تجاوز شده به فرهنگ" را با انتخاب آگاهانه از فرهنگ اروپایی کامل کنم. خیلی از اروپایی ها به فرهنگ ایرانی بیشتر از ایرانیان احترام می گذارن و نسبت بهش آگاهن.
شما الان کم و بیش بیست سالتون هست احتمالا. تا حالا از اینکه در ایران بودید راضی بودید؟ اگر پاسخ منفی است، مطمئن باشید بچه ها تونم نخواهند بود، پس وظیفه خارج رفتن را روی دوش بچه هاتون نذارید و با گفتن: ایران خوب میشه، بهانه جویی نکنید (میشه دیرتر ازدواج کرد و زندگی دلخواه را داشت). اگر هم پاسختان مثبت است و از زندگی در ایران راضی بودید من کوچکترین حرف یا نظری نمی تونم اظهار کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)