صفحه 140 از 178 نخستنخست ... 4090130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,391 تا 1,400 , از مجموع 1772

موضوع: چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

  1. #1391
    Senior Member MAHAN7 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    ارسال‌ها
    938

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    به نظر بنده، بستگی به خود طرف، اعم از تیپ و قیافه، برخورد و شخصیت و فکر این موارد داره و یه چیز صفر صد نیست این بحث تلفیق و بحث عاطفی بودن خارجیا!

    من ک اروپام، امریکایی داریم ک خیلی خوب و گرم هستن و بییر میخرن برات و بهم سیگار میدن ک البته ماهم میدیم! و ... تازه یه شوهر عمه با فامیلی هلالی هم دارن جدا از ... یا مثلا یکی دیگه
    ک من دیده بودم، (امریکایی) یه دختره بود منو به دوس پسرش نشون داد گفت اینو ببین اسمش فلان و ایرانیه خیلی ادمه کوولی هستش و ....

    ولی حرف و رابطه ی اصلی من با روسهاس اینجا!
    من 95 درصد زمان پیش رفیقای روسم بوده و حتی تو پارتیهاشون ک میرن شده ک دو نفر از 12-15 نفر روس باشن و منو یکی دیگه غیر روس
    اونا بمن احترام میذارن و انگلیسی بیشتر حرف میزنن تا روسی، مگه اینکه خیلی سنگین بنوشن و ...
    آدمای خیلی عاطفیم هستن و ...
    چیزیه ک من در عرض 7-8 ماه دیدم.

    به نظرم خیلی ربط به طرف شما و خودتون داره تا مردم و ...
    به نظرم یه سریا خیلی تابلو باهات حال نمیکنن، حالا اگر ک هرکی میخای باشی، آلمانیا صد در صد جزوشون هستن، بخصوص المان شرقیا!
    یکیم اینکه بگی ایرانی هستی و اونا تورو بشناسن و ممکلتتو!

    من اولین دوست صمیمیم ک مرام گذاشت و یه کمک حرفه ای کرد یه اسپانیایی بود، چون من کردیت کارد و اینا نداشتم و .... من بهش 500 یورو دادم اون برام کارت کشید!
    ولی هرچه رفته رفته جلوتر رفتیم، دیدم ک این همش گیره ک ایران جنگه و تو ... و ... هی سوالای گیر دار میپرسید، دیگه کشیدیم کنار (گرچه الانم منو میبینه میترسه ک یه موقع روبوسی نکنم ))) )
    ولی روسا خدایی آدمای ردیفی هستن.

    این تجربه ی بندست.
    البته من بچه های مقدونیه و البانی و فرانسوی و سرب خوب هم دیدم ک واقعا باهم خوب بودیم و خیلی بهم مشق دادن برای کپی کردن ولی رفقای اصلیم روس هستن!
    Stand on the shoulders of giants
    Life is like riding a bicycle, To keep your balance, you must keep moving
    بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
    پستهای قبلیم رو برای درک عمیق از تفاوت امریکا و اروپا بخون


  2. #1392
    ApplyAbroad Superstar amir110 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    ارسال‌ها
    2,183

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    صحبت های این دوستان هم به نوعی تایید صحبت های من بود. یک کشور 320 میلیون نفری و 5-6 برابر ایران وسعت، حالا 7-8 تا شهر که اصلا به چشم نمیاد. من وگاس زیاد رفتم، چون یه زمانی خیلی نزدیک ما بود. کل شهر خلاصه میشه توی یک خیابون. خیابون استریپ که از اول تا آخرش دو کیلومتره، از اونجا که بری بیرون دیگه هیچی نیست. مگه چقدر و چندبار میشه رفت کازینو ها. هرکدوم رو ده بار هم بری 3-4 روز که وگاس باشی حوصله ات سر می ره، چون هیچ چیزه دیگه ای نداره.

    این بنده خدا دوستمون هم که همه ی دوستانش خارجی هستن. پس می بینید با امریکایی ها نمیشه رفیق شد. اصلا اونقدر سردن که نمی تونی تصور کنی. من هم آفیسی دارم که دوساله با هم توی یک آفیس 5 نفره کار می کنیم، اگه من بهش سلام نکنم صد سال سلام نمی کنه. توی دانشگاه قبلی هم داستان همین بود.
    هر چی اینجا می نویسم نظر شخصیه و قابل تعمیم نیست

  3. #1393

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir110 نمایش پست ها
    صحبت های این دوستان هم به نوعی تایید صحبت های من بود. یک کشور 320 میلیون نفری و 5-6 برابر ایران وسعت، حالا 7-8 تا شهر که اصلا به چشم نمیاد. من وگاس زیاد رفتم، چون یه زمانی خیلی نزدیک ما بود. کل شهر خلاصه میشه توی یک خیابون. خیابون استریپ که از اول تا آخرش دو کیلومتره، از اونجا که بری بیرون دیگه هیچی نیست. مگه چقدر و چندبار میشه رفت کازینو ها. هرکدوم رو ده بار هم بری 3-4 روز که وگاس باشی حوصله ات سر می ره، چون هیچ چیزه دیگه ای نداره.

    این بنده خدا دوستمون هم که همه ی دوستانش خارجی هستن. پس می بینید با امریکایی ها نمیشه رفیق شد. اصلا اونقدر سردن که نمی تونی تصور کنی. من هم آفیسی دارم که دوساله با هم توی یک آفیس 5 نفره کار می کنیم، اگه من بهش سلام نکنم صد سال سلام نمی کنه. توی دانشگاه قبلی هم داستان همین بود.
    تجربه افراد در مواجهه با آمریکایی ها و جامعه آمریکایی متفاوته، من دوست آمریکایی دارم که از ایرانی ها ایرانی تره، نمیشه در مورد یک جامعه بزرگ با اینهمه تنوع زیستی و فرهنگی یک حکم کلی صادر کرد که خوبه یا بده ، آمریکا هم مثل همه جای دنیا خوبی و بدی داره.

  4. #1394
    ApplyAbroad Superstar amir110 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    ارسال‌ها
    2,183

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط alikanosala نمایش پست ها
    تجربه افراد در مواجهه با آمریکایی ها و جامعه آمریکایی متفاوته، من دوست آمریکایی دارم که از ایرانی ها ایرانی تره، نمیشه در مورد یک جامعه بزرگ با اینهمه تنوع زیستی و فرهنگی یک حکم کلی صادر کرد که خوبه یا بده ، آمریکا هم مثل همه جای دنیا خوبی و بدی داره.
    این که درسته. منم توی 1-2 تا پست قبلیم گقتم، رفاه اینجا عالیه، زندگی میخای بکنی اینجا عالیه، همه چی خوبه جز روابط سرد. این چیزی که من میگم تنها صحبت من نیست. من این صحبت رو از خیلی از خارجی هایی که اینجا هستن شنیدم. مخصوصا آسیایی ها. من از چینی ها، ارمنی ها، کره ای ها، هندی ها و......... بارها شنیدم که از سردی اینها گله می کنن. ولی خب مسلما شهرها و جاهایی هست که خوبه و یا افرادی که گرمن. من صحبتم اینه (قبلا هم گفتم که حدود 25 ایالت رو رفتم و دیدم) که در قیاس با وسعت و جمعیت امریکا این شهرها و افراد مقدار چشم گیر و معنی داری نیستن.
    هر چی اینجا می نویسم نظر شخصیه و قابل تعمیم نیست

  5. #1395
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    ارسال‌ها
    49

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir110 نمایش پست ها
    صحبت های این دوستان هم به نوعی تایید صحبت های من بود. یک کشور 320 میلیون نفری و 5-6 برابر ایران وسعت، حالا 7-8 تا شهر که اصلا به چشم نمیاد. من وگاس زیاد رفتم، چون یه زمانی خیلی نزدیک ما بود. کل شهر خلاصه میشه توی یک خیابون. خیابون استریپ که از اول تا آخرش دو کیلومتره، از اونجا که بری بیرون دیگه هیچی نیست. مگه چقدر و چندبار میشه رفت کازینو ها. هرکدوم رو ده بار هم بری 3-4 روز که وگاس باشی حوصله ات سر می ره، چون هیچ چیزه دیگه ای نداره.

    این بنده خدا دوستمون هم که همه ی دوستانش خارجی هستن. پس می بینید با امریکایی ها نمیشه رفیق شد. اصلا اونقدر سردن که نمی تونی تصور کنی. من هم آفیسی دارم که دوساله با هم توی یک آفیس 5 نفره کار می کنیم، اگه من بهش سلام نکنم صد سال سلام نمی کنه. توی دانشگاه قبلی هم داستان همین بود.
    تجربه من دقیقا برعکسه... توی ایران کسی آدم حسابم نمیکرد. شاید چون پولی نداشتم، یا شاید چون باکلاس نبودم، یا شاید به دلایل دیگه نمیدونم. ولی اینجا خیلی گرمند... از همون روز اول تا الان هر همخونه ای یا همکاری که داشتم همیشه منو همه جا دعوت میکنن و باهام میپلکن. همیشه برنامه ای اگه باشه منم میگن، خیلی خونگرم و راحتن، یه چیز دیگه هم که تجربه کردم اینه که اونایی که توی کانتری (دور و اطراف و جاهای خیلی کوچک) بزرگ شدن هم خیلی خونگرمترند.
    وقتی اومدم اینجا فهمیدم که چقدر منو کوچیک میدیدن توی ایران... البته از دستشون الان ناراحت نیستما. این فرهنگمونه دیگه... متفاوته...

  6. #1396
    ApplyAbroad Veteran
    Radian آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    رشته و دانشگاه
    Arizona State University
    ارسال‌ها
    1,221

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Foxes نمایش پست ها
    تجربه من دقیقا برعکسه... توی ایران کسی آدم حسابم نمیکرد. شاید چون پولی نداشتم، یا شاید چون باکلاس نبودم، یا شاید به دلایل دیگه نمیدونم. ولی اینجا خیلی گرمند... از همون روز اول تا الان هر همخونه ای یا همکاری که داشتم همیشه منو همه جا دعوت میکنن و باهام میپلکن. همیشه برنامه ای اگه باشه منم میگن، خیلی خونگرم و راحتن، یه چیز دیگه هم که تجربه کردم اینه که اونایی که توی کانتری (دور و اطراف و جاهای خیلی کوچک) بزرگ شدن هم خیلی خونگرمترند.
    وقتی اومدم اینجا فهمیدم که چقدر منو کوچیک میدیدن توی ایران... البته از دستشون الان ناراحت نیستما. این فرهنگمونه دیگه... متفاوته...
    بحث آدم حساب کردن یا نکردن نیست. از یه جهت حرف شما درسته چون من هم خودم دوست ایرانی نداشتم به اون صورت توی این ۸ سال و همه ی روابطم با آمریکایهاست که اونها هم خیلی گرم و مثبت هستند. مشکل اینجاست که اون باندی که میشد تو ایران با یکی گرفت اینجا نمیشه. دقدقه ها و فرهنگ ها با هم فرق میکنه. اینا براشون یه چیزایی مهمه که واسه ی ما نیست. البته من به این یه یکی دو سالیه رسیدم. حقیقتا قبل از اون انقدر ادم دنبال بدبختیای خودشه که فرصت نمیشه. دکتری بگیری , کار بگیری , گرین کارت بگیری, برسی به deep six figure و .. و .. و .. اما بعد که به اینها رسیدی اونجا یواش یواش متوجه اون چیزایی که نیست میشی.

    یه نکته ای البته هست اونم اینه که اگه کسی به فکر صفا و سیتی زمان دانشجویی میگرده سر جدش اینجا نیاد ! بیچاره میشین ! من کم interview نکردم بچه هایی رو که با هم در Grad school بودیم و حتی بعد از من شروع کرده بودن !‌ هیچیم بارشون نیست. کلا تعطیل میشین. اینجا خیلی fast paced هستش. کسی که دنبال لاس وگاس و اینها باشه موقع دانشجویی به همون لذت های خاصی هم که اینجا میتونه داشته باشه نمیتونه برسه !‌ من دهنم صاف شده , relationship ام تعطیله (نسبت به ایران) و و و , ولی حداقل دلم خوشه تو ۳۰ سالگی یه f-type دارم یا مثلا با بیزینس کلاس میرم vacation اروپا و یا ۳ سال دیگه پاسم رو میگیرم.
    Arizona State University / Alumnus, Class of 2015 / Materials Science & Solid State Electronics, PhD
    دریچه ای به زندگی در آمریکا : اینستاگرام

  7. #1397
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir110 نمایش پست ها
    صحبت های این دوستان هم به نوعی تایید صحبت های من بود. یک کشور 320 میلیون نفری و 5-6 برابر ایران وسعت، حالا 7-8 تا شهر که اصلا به چشم نمیاد. من وگاس زیاد رفتم، چون یه زمانی خیلی نزدیک ما بود. کل شهر خلاصه میشه توی یک خیابون. خیابون استریپ که از اول تا آخرش دو کیلومتره، از اونجا که بری بیرون دیگه هیچی نیست. مگه چقدر و چندبار میشه رفت کازینو ها. هرکدوم رو ده بار هم بری 3-4 روز که وگاس باشی حوصله ات سر می ره، چون هیچ چیزه دیگه ای نداره.

    این بنده خدا دوستمون هم که همه ی دوستانش خارجی هستن. پس می بینید با امریکایی ها نمیشه رفیق شد. اصلا اونقدر سردن که نمی تونی تصور کنی. من هم آفیسی دارم که دوساله با هم توی یک آفیس 5 نفره کار می کنیم، اگه من بهش سلام نکنم صد سال سلام نمی کنه. توی دانشگاه قبلی هم داستان همین بود.
    من توی این چند سال که پستهای شما رو خودندم، یه چیز رو در شما تحسین کردم:
    صداقت شما که صادقانه نظر خوتون رو بیان میکنین و هیچوقت حتی محافظه کارانه صحبت نمیکنین و هر وقت گله دارین یا از یه چیزی راضی یا ناراحتین میاین مستقیم بیانش میکنین. و طرف مقابل رو از اومدن به امریکا دلسرد نمیکنه چون دلیلش رو هم ذکر میکنین، یعنی وقتی دلیلو آدم میشنوه میگه اکی من با این قضیه مشکل دارم / ندارم پس میرم امریکا / نمیرم.
    جرات میخواد آدم نظر مثبت یا منفیش رو درباره یه چیزی بیان کنه و پاشم واسه.
    من کانادا هستم، کانادا هم همینجوریه. به سرد بودن اینا ربط نداره، نمیدونم امریکاییا چجورین ولی توی کانادا هیمشه سعی میکنن با احتیاط رفتار کنن، خیلی conservative هستن. از بچگی همینو به اینا یاد دادن. من تا بحال هشت تا هم خونه ای کانادایی داشتم (خونه دانشجوییه و همه میان و میرن) و از undergrad تا دکترای فلسفه فیزیک با کلی جوایز رنگارنگ و قابل اعتماد داشتم. همهتا یه حدی یه مدلن. تکرارین. وقتی باهاشون گرم میگیری و صمیمی میشی دلیلشو میگن.
    از بچگی توی مدرسه هاشون به اینا یاد میدن که مطلقااااااااااااا درباره جنسیت یه آدم (دختر/پسر، دو جنسه، هم جنس گرا) حرف نزنن و سوال نپرسن.
    دومیش نژاد هست. اینا ممکنه در درونشون نژادپرست باشن، وقتی با تو صمیمی هستن پشت همهههه عالم غیبت کنن، ولی هرگز ازین حریم خصوصی بیرون نمیره.
    سومی همینه که پا نذارن به حریم خصوصی بقیه و کلا سعی کنن بی تفاوت باشن. حتی اگه یه سلام دادن باشه.
    ولی اگه مطمئن بشن تو بی ازاری، شادی، کالچرشونو میدونی، عصبی نیستی. حتی شده الکی ظاهرا اروم هستی و خیالشون راحت باشه ازت، میان جلو، دوست میشن، صمیمی میشن. بعد از خودت میپرسن؛ از مسائل ریز زندگیت حتی، اینو قبلا کاربر مهراد هم درباره آمریکا بهم گفته بود.
    یعنی منو همکارم درباره خصوصی ترین مسائل هم ممکنه صحبت کنیم، روزی دو بار همو بغل کنیم، سینما بریم، بیرون بریم، سر و کله هم بزنیم، تو همه عکسا در حال کشیدن موی هم باشیم، واسه هر دلیل بی دلیلی ذوق کنیم و جیغ بزنیم و عکس بگیریم، روز ولنتاین برام شکلات اورده بود که ولنتاینت مبارک کمیستری! اونجا من فهمیدم که تبریک ولنتاین فقط برای زوج ها نیست و دوستای دختر آدمم میتونن تبریک بگن به ادم!! ولی سخته سلام کنن به هم. ولی اگه تو رو بشناسن و ببینن ذوق میکنی بهت سلام کنن یا سلام کنی جواب بدن، سلام میکنن!
    کلا سلام و اینا برای اینا زیاد مهم نیست.
    استثنا توشون هست ولی میدن بهت اون چیزی که میخوای رو. زمان میبره. روی رابطه باید کار کرد. تو ایران راحت میشه دوست شد، اینجا نه.
    در عوض استحکام روابط هم اینجا بالاتره. تو ایران ممکنه یکی رفیق فابریکت باشه ولی تو رو به دوزار بفروشه یا موقع سختی دستتو نگیره، اینجام ممکنه ازینا پیدا بشه (من ندیدم) ولی اگر روزی بین این کاناداییا یا المانیا دوست واقعی پیدا کنی محال هست که دستتو ول کنن. خیلی احتمالش کم هست.
    بعدم اینا سختشونه حتی استانشونو عوض کنن.
    سختشونه دوست پیدا کنن از تنبلی و هم به خاطر صمیمیتی که دارن با همون دوستای های اسکول و ابتداییشون ممکنه دوست باشن.
    یه بار هم خونه ایم (دوست شدیم با هم) بهم گفت کمیستری! جف و جو و جک میرن رستوران غذاهای دریایی، مام بریم باهاشون، دعوتمون کردن. بهش گفتم عالی! فقط یه سوالی کدوم رستوران، تو تجربه داشتی اونجا بری؟ هزینه ش چقدره؟ گفت حدود سی و پنج دلار میشه ماکزیمم، گفتم یا حضرت رقیه! 35 دلار؟! (فکر کن پول چند وعده غذایی منه، مینیمم هشت وعده غذایی، مینیمم!) گفت من کمکت میکنم! من سی دلارشو میدم که همون یه وعده غذایی حساب بشه. دقت کنین، میتونست بگه 35 رو میدم. ولی اینا هیچوقت غرور کسی رو نمیکشنن اونم به خاطر مسئله ناچیزی به اسم پول. خواست من غرورم حفظ بشه و بگم بله خودم دادم پول وعده غذاییمو. گفتم نه مرسی، بذار برم بشینم حساب کتاب کنم، الان برمیگردم. خلاصه رفتیم! بیست دلارم (با tip) صورتحساب من پولش نشد، ولی حواسش بود که اگه من یه لحظه در تفکر عمیقی فرو رفتم که وای خدا چرا گرون تموم شد بپره وسط حساب کنه. یا مثلا من از بچگی توی فانتزیام بود که برم مراسم پرام های اسکول
    دوستم (یه دوست دیگه م) یادمه تا فهمید! فوری گفت کمیستری! مراسم پرام دختر عمومه! پاشو بیا! پرسیدم یا خدا کی هست؟ گفت فردا (همین امروز بهش گفته بودم) اونو نتونستم برم، مراسم پرام خواهرشم دعوتم کرد! که برم ببینم اونا رو، که فانتزی یه دونه دختر ایرانی به حقیقت بپیونده.
    دغدغه چجوری برگردم به خونه که هزینه بر نشه رو هم حل کرد!
    دوست پسرم تو رو میرسونه کمیستری!
    اینا سیستمشون ساده تره. دلاشون پاک تره. تو ممکنه به یه ایرانی فانتزیاتو بگی، نه تنها کمکت نکنه که برسی بهشون، بلکه ازش به عنوان نقطه ضعفت هم استفاده کنه.
    یه مسئله دیگه که هست اینه که (خطاب به علی اقا) شما توی کانادا هستین، امیر امریکاس.
    امریکایی توی کانادا تا حدی غریبه حساب میشه.
    ولی توی امریکا توی کشور خودش و ایالت خودشه. امیر هم اگه کانادا بود و دوست امریکایی پیدا میکرد شاید خیلی دوست میشدن.
    من ایرانیای دیگه رو هم توی کانادا دیدم که با امریکاییا دوست هستن.
    تو دانشگاه ما هم امریکاییا خیلی friendly هستن.
    جفتمون تو کشوری به جز کشور خودمونیم. یه دلیلش اینه.
    من اولین دوستایی که پیدا کردم المانیا بودن و هلندیا و یه پسر برزیلی (یه اکیپ 5 نفره بودیم و من با دختره صمیمی بودم) ولی ممکنه توی خود المان اولین دوستم المانی نباشه. توی هلند ممکنه بهترین دوستم هلندی نباشه و یه هندی باشه. اینجام زمان سپری شد تا دوست کانادایی پیدا کردم که صمیمی بشم.
    اینا رو دقت کنیم.
    ولی در کل
    اینجا تا وقتی به تعویض چیزی/کسی نیاز جدی نداشته باشن، عوضش نمیکنن. تا وقتی مطمئن نشن طرفی که اشنا میشن خطر نداره و ادمیه که باهاش میتونن به اسونی تعامل کنن با کسی دوست نمیشن.
    سر درد نکرده رو دسمال نمیبندن این چیزی هست که توی این یه سال و نیم ثابت شده به من.
    ولی اگه دوستیتون ثابت بشه بهشون، براتون ریسک میکنن و میان جلو. من اینو دوست دارم.


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  8. #1398
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    ارسال‌ها
    36

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    من توی این چند سال که پستهای شما رو خودندم، یه چیز رو در شما تحسین کردم:
    صداقت شما که صادقانه نظر خوتون رو بیان میکنین و هیچوقت حتی محافظه کارانه صحبت نمیکنین و هر وقت گله دارین یا از یه چیزی راضی یا ناراحتین میاین مستقیم بیانش میکنین. و طرف مقابل رو از اومدن به امریکا دلسرد نمیکنه چون دلیلش رو هم ذکر میکنین، یعنی وقتی دلیلو آدم میشنوه میگه اکی من با این قضیه مشکل دارم / ندارم پس میرم امریکا / نمیرم.
    جرات میخواد آدم نظر مثبت یا منفیش رو درباره یه چیزی بیان کنه و پاشم واسه.
    من کانادا هستم، کانادا هم همینجوریه. به سرد بودن اینا ربط نداره، نمیدونم امریکاییا چجورین ولی توی کانادا هیمشه سعی میکنن با احتیاط رفتار کنن، خیلی conservative هستن. از بچگی همینو به اینا یاد دادن. من تا بحال هشت تا هم خونه ای کانادایی داشتم (خونه دانشجوییه و همه میان و میرن) و از undergrad تا دکترای فلسفه فیزیک با کلی جوایز رنگارنگ و قابل اعتماد داشتم. همهتا یه حدی یه مدلن. تکرارین. وقتی باهاشون گرم میگیری و صمیمی میشی دلیلشو میگن.
    از بچگی توی مدرسه هاشون به اینا یاد میدن که مطلقااااااااااااا درباره جنسیت یه آدم (دختر/پسر، دو جنسه، هم جنس گرا) حرف نزنن و سوال نپرسن.
    دومیش نژاد هست. اینا ممکنه در درونشون نژادپرست باشن، وقتی با تو صمیمی هستن پشت همهههه عالم غیبت کنن، ولی هرگز ازین حریم خصوصی بیرون نمیره.
    سومی همینه که پا نذارن به حریم خصوصی بقیه و کلا سعی کنن بی تفاوت باشن. حتی اگه یه سلام دادن باشه.
    ولی اگه مطمئن بشن تو بی ازاری، شادی، کالچرشونو میدونی، عصبی نیستی. حتی شده الکی ظاهرا اروم هستی و خیالشون راحت باشه ازت، میان جلو، دوست میشن، صمیمی میشن. بعد از خودت میپرسن؛ از مسائل ریز زندگیت حتی، اینو قبلا کاربر مهراد هم درباره آمریکا بهم گفته بود.
    یعنی منو همکارم درباره خصوصی ترین مسائل هم ممکنه صحبت کنیم، روزی دو بار همو بغل کنیم، سینما بریم، بیرون بریم، سر و کله هم بزنیم، تو همه عکسا در حال کشیدن موی هم باشیم، واسه هر دلیل بی دلیلی ذوق کنیم و جیغ بزنیم و عکس بگیریم، روز ولنتاین برام شکلات اورده بود که ولنتاینت مبارک کمیستری! اونجا من فهمیدم که تبریک ولنتاین فقط برای زوج ها نیست و دوستای دختر آدمم میتونن تبریک بگن به ادم!! ولی سخته سلام کنن به هم. ولی اگه تو رو بشناسن و ببینن ذوق میکنی بهت سلام کنن یا سلام کنی جواب بدن، سلام میکنن!
    کلا سلام و اینا برای اینا زیاد مهم نیست.
    استثنا توشون هست ولی میدن بهت اون چیزی که میخوای رو. زمان میبره. روی رابطه باید کار کرد. تو ایران راحت میشه دوست شد، اینجا نه.
    در عوض استحکام روابط هم اینجا بالاتره. تو ایران ممکنه یکی رفیق فابریکت باشه ولی تو رو به دوزار بفروشه یا موقع سختی دستتو نگیره، اینجام ممکنه ازینا پیدا بشه (من ندیدم) ولی اگر روزی بین این کاناداییا یا المانیا دوست واقعی پیدا کنی محال هست که دستتو ول کنن. خیلی احتمالش کم هست.
    بعدم اینا سختشونه حتی استانشونو عوض کنن.
    سختشونه دوست پیدا کنن از تنبلی و هم به خاطر صمیمیتی که دارن با همون دوستای های اسکول و ابتداییشون ممکنه دوست باشن.
    یه بار هم خونه ایم (دوست شدیم با هم) بهم گفت کمیستری! جف و جو و جک میرن رستوران غذاهای دریایی، مام بریم باهاشون، دعوتمون کردن. بهش گفتم عالی! فقط یه سوالی کدوم رستوران، تو تجربه داشتی اونجا بری؟ هزینه ش چقدره؟ گفت حدود سی و پنج دلار میشه ماکزیمم، گفتم یا حضرت رقیه! 35 دلار؟! (فکر کن پول چند وعده غذایی منه، مینیمم هشت وعده غذایی، مینیمم!) گفت من کمکت میکنم! من سی دلارشو میدم که همون یه وعده غذایی حساب بشه. دقت کنین، میتونست بگه 35 رو میدم. ولی اینا هیچوقت غرور کسی رو نمیکشنن اونم به خاطر مسئله ناچیزی به اسم پول. خواست من غرورم حفظ بشه و بگم بله خودم دادم پول وعده غذاییمو. گفتم نه مرسی، بذار برم بشینم حساب کتاب کنم، الان برمیگردم. خلاصه رفتیم! بیست دلارم (با tip) صورتحساب من پولش نشد، ولی حواسش بود که اگه من یه لحظه در تفکر عمیقی فرو رفتم که وای خدا چرا گرون تموم شد بپره وسط حساب کنه. یا مثلا من از بچگی توی فانتزیام بود که برم مراسم پرام های اسکول
    دوستم (یه دوست دیگه م) یادمه تا فهمید! فوری گفت کمیستری! مراسم پرام دختر عمومه! پاشو بیا! پرسیدم یا خدا کی هست؟ گفت فردا (همین امروز بهش گفته بودم) اونو نتونستم برم، مراسم پرام خواهرشم دعوتم کرد! که برم ببینم اونا رو، که فانتزی یه دونه دختر ایرانی به حقیقت بپیونده.
    دغدغه چجوری برگردم به خونه که هزینه بر نشه رو هم حل کرد!
    دوست پسرم تو رو میرسونه کمیستری!
    اینا سیستمشون ساده تره. دلاشون پاک تره. تو ممکنه به یه ایرانی فانتزیاتو بگی، نه تنها کمکت نکنه که برسی بهشون، بلکه ازش به عنوان نقطه ضعفت هم استفاده کنه.
    یه مسئله دیگه که هست اینه که (خطاب به علی اقا) شما توی کانادا هستین، امیر امریکاس.
    امریکایی توی کانادا تا حدی غریبه حساب میشه.
    ولی توی امریکا توی کشور خودش و ایالت خودشه. امیر هم اگه کانادا بود و دوست امریکایی پیدا میکرد شاید خیلی دوست میشدن.
    من ایرانیای دیگه رو هم توی کانادا دیدم که با امریکاییا دوست هستن.
    تو دانشگاه ما هم امریکاییا خیلی friendly هستن.
    جفتمون تو کشوری به جز کشور خودمونیم. یه دلیلش اینه.
    من اولین دوستایی که پیدا کردم المانیا بودن و هلندیا و یه پسر برزیلی (یه اکیپ 5 نفره بودیم و من با دختره صمیمی بودم) ولی ممکنه توی خود المان اولین دوستم المانی نباشه. توی هلند ممکنه بهترین دوستم هلندی نباشه و یه هندی باشه. اینجام زمان سپری شد تا دوست کانادایی پیدا کردم که صمیمی بشم.
    اینا رو دقت کنیم.
    ولی در کل
    اینجا تا وقتی به تعویض چیزی/کسی نیاز جدی نداشته باشن، عوضش نمیکنن. تا وقتی مطمئن نشن طرفی که اشنا میشن خطر نداره و ادمیه که باهاش میتونن به اسونی تعامل کنن با کسی دوست نمیشن.
    سر درد نکرده رو دسمال نمیبندن این چیزی هست که توی این یه سال و نیم ثابت شده به من.
    ولی اگه دوستیتون ثابت بشه بهشون، براتون ریسک میکنن و میان جلو. من اینو دوست دارم.
    من پستهای زیادی از شما دیدم، من خودم مونترال هستم فقط یک نکته رو در مورد شما بگم و اون اینکه شما دختر هستین،و جامعه کانادا و همین طور جامعه آمریکا با دخترهای خارجی به طور عمومی بهتر رفتار می کنه و صمیمی تر میشه تا با پسرها!با چند تا دختر پسر ایرانی توی آمریکا هم دوست هستم برخورد ها با دخترها به مراتب بهتره، حتی یکی از دوستهام که دختره خودش قبول داشت.

  9. #1399
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Simge نمایش پست ها
    من پستهای زیادی از شما دیدم، من خودم مونترال هستم فقط یک نکته رو در مورد شما بگم و اون اینکه شما دختر هستین،و جامعه کانادا و همین طور جامعه آمریکا با دخترهای خارجی به طور عمومی بهتر رفتار می کنه و صمیمی تر میشه تا با پسرها!با چند تا دختر پسر ایرانی توی آمریکا هم دوست هستم برخورد ها با دخترها به مراتب بهتره، حتی یکی از دوستهام که دختره خودش قبول داشت.
    من این رو کاملا قبول دارم.
    حتی تو برخورد با کودکان
    ما میریم جلو سلام میکنیم و شروع میکنیم با بچه بازی میکنیم و پدر و مادرشم ذوق میکنن که به به.
    میریم جلو با سگ و گربه هاشون بازی میکنیم و ماچشون میکنیم و فقط تشویق میشیم که به به!
    یه خاطره دیگه تعریف کنم
    پارسال وقتی میرفتم بدوئم تو حاشیه خیابون با سگ ها حرف میزدم و با صاحباشون صحبت میکردم
    با یه سگ سفید کوچولویی دوست شدم.
    یه بار تا دو ماه هوا شدیداااا سرد بود و نتونستم برم بدوئم
    یه روز گفتم این زندگی نمیشه و بلند شدم رفتم بیرون که بدوئم
    از فاصله صد متری دیدم یه خانم داره میگه برو سمتش برو سمتش کمیستریه
    دیدم یه سگ کوچولوی سفید داره سمتم میدوئهههههه و صاحبشم داره تشویق میکنه که بدو بدو! رسیدیم به هم و فقط پنج دقیقه همینجوری هیجان زده دور هم میچرخیدیم. دقت کنین، من سگو از دور نشناختم، صاحبش که یه خانم بود منو شناخت و به سگه گفت بدو سمتش!
    من اینو کاملا موافقم و توی پسرای ایرانی و غیر کانادایی دور و برمم میبینم که چقدر سخته براشون تعامل. چقدر راحت ما دخترا رو خونواده ها دعوت میکنن به چایی و قهوه به خونه هاشون. یه بار یه دختری تو راه تو یه روز برفی و یه بارم بارونی برام ماشینو نگه داشت و گفت من میرسونمت. بخدا مردم ازار نیستم فقط دارم میبینم که یازده تا نایلون دستته (دو هفته بود سوپرمارکت نرفته بودم و اوج کارم بود توی کانادا و عملا دیگه ازون روزی چهار و نیم دلار برای هر وعده غذایی که دوستمون اشاره کرد هم هزینه هام پایین تر اومده بود ) و میتونم برسونمت خونه. بعدش متوجه شدم که دختر همسایمونه.
    کاملا موافقم. حرفی درش نیست.


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  10. #1400
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    ارسال‌ها
    36

    پیش فرض پاسخ : چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    من این رو کاملا قبول دارم.
    حتی تو برخورد با کودکان
    ما میریم جلو سلام میکنیم و شروع میکنیم با بچه بازی میکنیم و پدر و مادرشم ذوق میکنن که به به.
    میریم جلو با سگ و گربه هاشون بازی میکنیم و ماچشون میکنیم و فقط تشویق میشیم که به به!
    یه خاطره دیگه تعریف کنم
    پارسال وقتی میرفتم بدوئم تو حاشیه خیابون با سگ ها حرف میزدم و با صاحباشون صحبت میکردم
    با یه سگ سفید کوچولویی دوست شدم.
    یه بار تا دو ماه هوا شدیداااا سرد بود و نتونستم برم بدوئم
    یه روز گفتم این زندگی نمیشه و بلند شدم رفتم بیرون که بدوئم
    از فاصله صد متری دیدم یه خانم داره میگه برو سمتش برو سمتش کمیستریه
    دیدم یه سگ کوچولوی سفید داره سمتم میدوئهههههه و صاحبشم داره تشویق میکنه که بدو بدو! رسیدیم به هم و فقط پنج دقیقه همینجوری هیجان زده دور هم میچرخیدیم. دقت کنین، من سگو از دور نشناختم، صاحبش که یه خانم بود منو شناخت و به سگه گفت بدو سمتش!
    من اینو کاملا موافقم و توی پسرای ایرانی و غیر کانادایی دور و برمم میبینم که چقدر سخته براشون تعامل. چقدر راحت ما دخترا رو خونواده ها دعوت میکنن به چایی و قهوه به خونه هاشون. یه بار یه دختری تو راه تو یه روز برفی و یه بارم بارونی برام ماشینو نگه داشت و گفت من میرسونمت. بخدا مردم ازار نیستم فقط دارم میبینم که یازده تا نایلون دستته (دو هفته بود سوپرمارکت نرفته بودم و اوج کارم بود توی کانادا و عملا دیگه ازون روزی چهار و نیم دلار برای هر وعده غذایی که دوستمون اشاره کرد هم هزینه هام پایین تر اومده بود ) و میتونم برسونمت خونه. بعدش متوجه شدم که دختر همسایمونه.
    کاملا موافقم. حرفی درش نیست.
    راستش انتظار نداشتم که حرف من رو به این صراحت تایید کنید، از شما تشکر می کنم و معلومه که آدم منطقی هستین.
    این حرفهای دوست ما امیر آقا رو من قبول می کنم، دارن از تجربه خودشون میگن، منتها باید این رو اضافه کنم که اگه جای ایشون یه خانم بودن، اون وقت این مدلی نبود که توی یک آفیس 5 نفره اینقدر برخورد سرد باشه، اما همه چیز هم لزوما برای پسرهای خارجی اینقدر همیشه بد نیست، میشه گفت تا حدودی شانسی هست، یعنی ممکنه شما در یک جمعی قرار بگیرین که همه آدمهای سردی باشند. یه وقتی هم ممکنه توی یک جمع سفید پوست باشین که همه آدمهای cool و خونگرمی باشند. من بالشخصه تجربه هر دو حالت رو داشتم هم بین سفیدپوستهای خیلی سرد بودم، هم دوستهای سفید پوست دارم که شب کریسمس و بعضی آخر هفته ها خونشون باهم خوش بودیم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir110 نمایش پست ها
    صحبت های این دوستان هم به نوعی تایید صحبت های من بود. یک کشور 320 میلیون نفری و 5-6 برابر ایران وسعت، حالا 7-8 تا شهر که اصلا به چشم نمیاد. من وگاس زیاد رفتم، چون یه زمانی خیلی نزدیک ما بود. کل شهر خلاصه میشه توی یک خیابون. خیابون استریپ که از اول تا آخرش دو کیلومتره، از اونجا که بری بیرون دیگه هیچی نیست. مگه چقدر و چندبار میشه رفت کازینو ها. هرکدوم رو ده بار هم بری 3-4 روز که وگاس باشی حوصله ات سر می ره، چون هیچ چیزه دیگه ای نداره.

    این بنده خدا دوستمون هم که همه ی دوستانش خارجی هستن. پس می بینید با امریکایی ها نمیشه رفیق شد. اصلا اونقدر سردن که نمی تونی تصور کنی. من هم آفیسی دارم که دوساله با هم توی یک آفیس 5 نفره کار می کنیم، اگه من بهش سلام نکنم صد سال سلام نمی کنه. توی دانشگاه قبلی هم داستان همین بود.

موضوعات مشابه

  1. قبرس یا مالزی؟
    توسط dexoey در انجمن تحصیل در قبرس
    پاسخ: 115
    آخرين نوشته: November 30th, 2017, 04:22 PM
  2. نوشتن SOP و نداشتن مقاله و سابقه کار پژوهشی؟
    توسط mSky در انجمن Statement of Purpose - SoP
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: March 7th, 2015, 11:49 PM
  3. چقدر قبل از زمانی که می خوای بری باید درخواست ویزا کنی؟
    توسط داوود در انجمن انتخاب سفارت و گرفتن وقت مصاحبه
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: September 29th, 2008, 08:13 AM
  4. پاسخ: 9
    آخرين نوشته: August 15th, 2008, 11:36 PM

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •