چرا آمریکا؟هدف؟اخرش که چی؟

[gbahrein]

راجع به سیتیزنها و وام باید بگم که توی امریکا کسی که بخواد میتونه وام بگیره حتی اگه سیتیزن نباشی. انقدرم بهت کردیت کارت میدن که اونم خودش مثل وامه.
ولی اونایی که با وام درس میخونن (اکثر سیتیزنها) و لایف استایل کسی که سر کار میره را با وام حفظ میکنن (البته اکثرا هم زندگی دانشجویی دارند، ولی بازهم باید وام بگیرن واسه شهریه دانشگاه)، این قضیه یه موهبت نیست، این تله هست. همشون خودشونو میندازن توی قسط و وام واسه یه عمر. اگرهم که نتونن ازون مدرک پول خوبی در بیارن (که ۸۰٪ نمیتونن) که یعنی کلا ضرر.
به نظر من واسه دانشجوهای ایرانی که اکثرا فاند میگیرن، این یک موهبته. نه تنها شهریه نمیدن بلکه پول توجیبی هم میگیرن
اروپا هم آخرش بازهم زندگی دانشجوییه، البته دانشگاه به دانشگاه فرق میکنه. من خودم از طرف اتحادیهمون میدونم که حتی توی یک ایالت یا یک شهر، حقوق TA یا RA با هم خیلی فرق میکنه. ولی بازهم آخرش زندگیت مثل کسی که فول تایم کار میکنه نمیشه...

کلا لایف استایل امریکا و کانادا با وام گره خورده است.با فرهنگ ایرانیها مبنی بر سرمایه گذاری و پس انداز به طور خاص به میزان قابل توجهی متفاوت است و البته خیلی مسایل در این زمینه سازی موثر است.
برخی از این تفاوتها به وجود سیستم کردیت برمیگردد که افراد را تشویق به خرج کردن قبل از وجود پول فیزیکی میکند. در طولانی مدت این امر می تواند به نوعی سبک زندگی در افراد منجر شود. به قول یکی از دوستان بعضی از این افراد با داشتن کردیت کارت 20000 دلاری مثلا همان حسی را دارند که فردی با 20000 دلار کش می تواند تجربه کند بدون اینکه حس ناشی از بدهکاری یا وام به شکلی که ما ایرانیها به طور سنتی از آن گریزانیم را تجربه کنند. البته از دست دادن ملک و مشکلات اعتباری ناشی از عدم امکان بازپرداخت وام و... هم متداول است ولی در مجموع احتیاط و پرهیزی که ما ایرانیهای نسل اول حداقل در این موارد نظیر وام، استفاده از کردیت و ترس از دست دادن جاب و پس انداز و صرفه جویی و نظایر آن و... را داریم من در نه امریکا و نه کانادا در بین افرادی که بیش از یک نسل در فرهنگ امریکای شمالی مانده باشند ، به این شکل سراغ ندارم.

[pouyant]

فقط یک نکته رو بگم اقا کاوه جانم (فرمایشات شما صحیحن همه شون) و اون اینه که اروپا (هلند، المان، بلژیک، سوئد و انگلیس) فاندهای بسیار بسیار بزرگی دارن برای دانشجو. درسته که نباید تنها عدد فاند مقایسه بشه برای مقایسه دو کشور و صد در صد کانادا و امریکا برتری های زیادی به اروپا داره از بسیاری جهات (من خودم از منتقدان سرسخت اروپای شمالی و غربی می باشم)، ولی میخوام بگم اون سیستم بخور و نمیری تقریبا فقط برای دانشجوهای اینترنشنال امریکای شمالی هستن، سیتیزن ها به مقدار کلانی وام و اوسپ و گرنت میگیرن (هر روز دارم میبینم دور و بر خودم و توی دانشگاههای دیگه، حالا ما انتاریو هستیم و بدبخت تریم به نسبت البرتا و بی سی و فاندمون عددش بالا نیست و ضمنا تی ایی کردن کمتر هست توی منیتوبا و البرتا و بی سی طبق شواهد عینی ای که دارم، یعنی سختی کمتر میکشی و پول میگیری، لایف استایل یه دانشجو توی کانادا به شرطی که سیتیزن باشه هیچ فرقی با شما که کار میکنی نداره و چه بسا وضعش از شما بهتره) ولی فاند اروپای غربی و شمالی به طرز محسوسی زیاده.
یکی از بچه های جی تی ای ما داشت اروپا رو مسخره میکرد که ترمی 2300 یورو میگیرن فقط، بعدش که همکارمون اومد بهش گفت این عدد مال یه ماه هست و به یورو هست نه به دلار کانادا، بنده خدا افسرده شده بود برای مدتی
من اروپا رو اصلا تایید نمیکنم ولی بینی بین الله عدد فاندش بالاست. هم دیدم هم دوستام فول فاندن هم این فروم خیلی ازون کاربرا داره و یکیش علی هلندی هست. دلیلشو هم نمیفهمم. پس از کسر تکس حتی عدد فاندش چند برابر اینجاست (کل کانادا). یه روز اگه کسی فهمید چرا فاند اروپا اینقدر عدد بزرگیه و چرا اصلا تی ایی نمیکنن و اینقدر (چندین برابر ما) حقوق میگیرن به منم بگم خوشحالم کنه.
موفق باشی.

به این دلیل که پی اچ دی اونجا شغل محسوب میشه و شما دارید روی مشکلات واقعی مربوط به اون صنعت تحقیق میکنید نه اینکه فقط تعداد مقاله رو ببرید بالا بعد بگید لنقدر مقاله دارم .
نمیدونم چرا با اروپا انقدر مشکل دارید ولی اروپا بخشی از مالیاتی که از درامدهای بالا میگیرن رو به ریسرچ هایی که درد جامعه رو دوا کنند اختصاص میدن که میشه همون فاند نسبتا بالا.

[arzhang12]

فقط یک نکته رو بگم اقا کاوه جانم (فرمایشات شما صحیحن همه شون) و اون اینه که اروپا (هلند، المان، بلژیک، سوئد و انگلیس) فاندهای بسیار بسیار بزرگی دارن برای دانشجو. درسته که نباید تنها عدد فاند مقایسه بشه برای مقایسه دو کشور و صد در صد کانادا و امریکا برتری های زیادی به اروپا داره از بسیاری جهات (من خودم از منتقدان سرسخت اروپای شمالی و غربی می باشم)، ولی میخوام بگم اون سیستم بخور و نمیری تقریبا فقط برای دانشجوهای اینترنشنال امریکای شمالی هستن، سیتیزن ها به مقدار کلانی وام و اوسپ و گرنت میگیرن (هر روز دارم میبینم دور و بر خودم و توی دانشگاههای دیگه، حالا ما انتاریو هستیم و بدبخت تریم به نسبت البرتا و بی سی و فاندمون عددش بالا نیست و ضمنا تی ایی کردن کمتر هست توی منیتوبا و البرتا و بی سی طبق شواهد عینی ای که دارم، یعنی سختی کمتر میکشی و پول میگیری، لایف استایل یه دانشجو توی کانادا به شرطی که سیتیزن باشه هیچ فرقی با شما که کار میکنی نداره و چه بسا وضعش از شما بهتره) ولی فاند اروپای غربی و شمالی به طرز محسوسی زیاده.
یکی از بچه های جی تی ای ما داشت اروپا رو مسخره میکرد که ترمی 2300 یورو میگیرن فقط، بعدش که همکارمون اومد بهش گفت این عدد مال یه ماه هست و به یورو هست نه به دلار کانادا، بنده خدا افسرده شده بود برای مدتی
من اروپا رو اصلا تایید نمیکنم ولی بینی بین الله عدد فاندش بالاست. هم دیدم هم دوستام فول فاندن هم این فروم خیلی ازون کاربرا داره و یکیش علی هلندی هست. دلیلشو هم نمیفهمم. پس از کسر تکس حتی عدد فاندش چند برابر اینجاست (کل کانادا). یه روز اگه کسی فهمید چرا فاند اروپا اینقدر عدد بزرگیه و چرا اصلا تی ایی نمیکنن و اینقدر (چندین برابر ما) حقوق میگیرن به منم بگم خوشحالم کنه.
موفق باشی.

فاند 2300 یورو در اروپا به فرد خارجی و البته آلمانی به ندرت داده میشه. اکثر ایرانی هایی که من میشناسم و فاندهای خوبی دارند حول حوش 1000-1400 هستش.
یه عده هم 500-600 یورو. یه عده هم که از جیب هزینه میکنند.
ضمن اینکه دکترا تو اروپا شغل تمام وقت ( بسته به نوع قرارداد) حساب میشه و کل زندگی شما رو تحت تاثیر قرار میده. کلی استرس داره. همینچوری نیست که پول رو بدن و بگن برو واسه خودت.
یکی از دوستان من قرارداد 50 درصد داره و قاعدتا هفته ای 20 ساعت باید کار کنه به عنوان دانشجوی دکترا. ولی چون پروژه سنگینه و کار میبره عملا هفته ای 38-40 ساعت داره کار میکنه, با همون قرارداد 50 درصد!

[david_87]

من به اروپا کاری ندارم ولی الان تو اینستا که آرزوهای ملت رو میبینم و حتی بیشترین موضوعات جدید سایتو که میخونم میفهمم دیگه هیچ کس به آمریکا حتی فکرم نمیکنه، همه دنبال کانادان!!!! البته درسته تو ایران مردم فکر میکنن کانادا چون نزدیک آمریکاست یکیه با آمریکا و برن اونجا دیگه رفتن به بهشت، ولی با این قانونای جدید به نظرم حداقل در صرف نظر کردن از آمریکا کاملا درست فکر میکنن.

[AFTER]

من به اروپا کاری ندارم ولی الان تو اینستا که آرزوهای ملت رو میبینم و حتی بیشترین موضوعات جدید سایتو که میخونم میفهمم دیگه هیچ کس به آمریکا حتی فکرم نمیکنه، همه دنبال کانادان!!!! البته درسته تو ایران مردم فکر میکنن کانادا چون نزدیک آمریکاست یکیه با آمریکا و برن اونجا دیگه رفتن به بهشت، ولی با این قانونای جدید به نظرم حداقل در صرف نظر کردن از آمریکا کاملا درست فکر میکنن.

درسته خیلی ها به کانادا فکر می کنند من هم مسیج زیاد در مورد کانادا از کاربرها می گیرم. منتها مسئله ای که کسایی که می خوان دکتری بخونند در مورد کانادا در نظر نمی گیرند اینه که بازار کار دکتری توی کانادا خیلی برای فارغ التحصیلهای دکتری به لحاظ فرصتهای کاری کوچیکه. تحصیل در کانادا در شرایطی خوبه که بشه بعد از فارغ التحصیلی برای کار به آمریکا رفت که با توجه به تراول بن فعلا امکان پذیر نیست و آینده رو هم نمیدونیم که چی بشه.
حالا شاید برای رشته های خاصی وضعیت کار دکتری در کانادا خوب باشه که من اطلاعی ندارم صحبتم کلیه!

[pouyant]

پاسخ‌های این موضوع چقدر جالبن. نشون میده که اکثر دوستان چقدر اطلاعات کمی از دنیا دارن. یکی میاد میگه تو امریکا پر بنزه، یکی میگه همه اروپایی‌ها ۲۳۰۰ ۲۴۰۰ یورو فاند میگیرن، یکی میگه تو اروپا برخلاف امریکا هیچوقت احساس اینکه به کشور تعلق داری نداری بعد صفحه بعد یکی همین حرفو در مورد آمریکا میزنه، یکی دیگه هم میگه اگه بری اروپا حتی نمی‌تونی یه خونه بخری.
خیلی برام جالبه که ملت از ایران میرن هم بجای تغییر تصوارتشون سعی میکنن دنیا رو طبق تصوراتشون ببینن. البته نیاز میدونم بگم که می‌دونم بعضیا (از جمله برخی از مواردی که خودم اشاره کردم) احتمالا اگه بحث جدی باشه این حرفا رو نزنن و صرفا حالا یه چیزی بنظرشون جالب اومده گفتن.

بله درسته امریکا پر از بنزه و ماشینای لوکسه و خریدنش خیلی راحته. اجاره خانه هم راحته و شما میتونید خونه 500 متری رو راحت اجاره کنید یا مازراتی بخرید
اشتغال هم که الان فوق العاده عالیه و بهتر هم میشه .
دوستان با سواد و تجربه ای مثل radin عزیز میتونن تا چند سال دیگه حتی هواپیمای شخصی هم داشته باشن .

[gbahrein]

درسته خیلی ها به کانادا فکر می کنند من هم مسیج زیاد در مورد کانادا از کاربرها می گیرم. منتها مسئله ای که کسایی که می خوان دکتری بخونند در مورد کانادا در نظر نمی گیرند اینه که بازار کار دکتری توی کانادا خیلی برای فارغ التحصیلهای دکتری به لحاظ فرصتهای کاری کوچیکه. تحصیل در کانادا در شرایطی خوبه که بشه بعد از فارغ التحصیلی برای کار به آمریکا رفت که با توجه به تراول بن فعلا امکان پذیر نیست و آینده رو هم نمیدونیم که چی بشه.
حالا شاید برای رشته های خاصی وضعیت کار دکتری در کانادا خوب باشه که من اطلاعی ندارم صحبتم کلیه!

در مورد بازار کار حرف شما کاملا درست است. کلا فرصتهای شغلی پس از فارغ التحصیلی در هر مقطعی به ویژه دکتری به میزان قابل توجهی در امریکا بیش از کاناداست. اما بخشی دیگر از فرمایش شما مبنی بر کسب مدرک از کانادا و سپس یافتن شغل در امریکا قابل چالش است. به این عبارت که از نظر تحربه شخصی اینجانب حداقل اگر شخصی قصد پیدا کردن کار و ادامه زندگی در امریکا را دارد بهتر است از زمان تحصیل این اقدام را انجام دهد. جدا از مساله توانستن یا نتوانستن به دلیل محدودیتهای ویزا (که البته در شرایط حاضر با دانشچویی این مساله هم محتمل تر است حتی) مساله مهم دیگر امکان یافتن شغل با شانس بالاتر با مدرک امریکا در مقایسه با کانادا در بازار امریکاست. به دلایلی اغلب شرکتهای تک به عنوان نمونه این ترجیح را در شرایط برابر و یا حتی قدری پایین تر دارند که عوامل مختلفی در آن دخیل است. از آشنایی با سیستمها و ساختار گرفته تا مسایل مرتبط با دورنمای اقامتی و ماندگاری و داشتن لینکهای موجود در آن کشور تا حتی ارزیابیهای صحیح یا غلط در مورد اعتبار مدارک که البته این مساله اخیر جنرال نیست و در مورد همه دانشگاهها و همه رنکها مطرح نیست.
بنا براین توصیه من به دوستانی که به این هدف کانادا را برای پل امریکا برمیگزینند اینست که در صورت وجود انتخاب بین دو گزینه انتخاب دانشگاه امریکایی حتی در یک سطح پایین تر می تواند برای درازمدت مزایای بیشتری داشته باشد.

[gbahrein]

پاسخ‌های این موضوع چقدر جالبن. نشون میده که اکثر دوستان چقدر اطلاعات کمی از دنیا دارن. یکی میاد میگه تو امریکا پر بنزه، یکی میگه همه اروپایی‌ها ۲۳۰۰ ۲۴۰۰ یورو فاند میگیرن، یکی میگه تو اروپا برخلاف امریکا هیچوقت احساس اینکه به کشور تعلق داری نداری بعد صفحه بعد یکی همین حرفو در مورد آمریکا میزنه، یکی دیگه هم میگه اگه بری اروپا حتی نمی‌تونی یه خونه بخری.
خیلی برام جالبه که ملت از ایران میرن هم بجای تغییر تصوارتشون سعی میکنن دنیا رو طبق تصوراتشون ببینن. البته نیاز میدونم بگم که می‌دونم بعضیا (از جمله برخی از مواردی که خودم اشاره کردم) احتمالا اگه بحث جدی باشه این حرفا رو نزنن و صرفا حالا یه چیزی بنظرشون جالب اومده گفتن.

به نظر تجربیات افراد متفاوت است و می تواند به نوعی متعصبانه biased باشد. همه نظرات ما منتج از یک سری اتفاقات احتمالی است که امکان وقوع آن در یک سری زمانی مجدد برای فردی دیگر در همان شرایط و با همان توان به فرض محال، صفر (عملی و نه ریاضی) یا نزدیک صفر (ریاضی) است. در کل به جز معدودی از افراد که به دلایل خاص و اهداف غیر قابل دفاع ممکن است مطلبی را بیان کنند به نظرم در اینگونه فرومها باید به مجموعه و برآیند نظرات توجه نمود و از آن برداشت شخصی خود را نمود و نه لزوما به تک تک نظرات به عنوان خبر قطعی و فیر قابل خدشه نگریست.

سالها پیش در یکی از تاپیکهای همین سایت در خاطرم هست دوستی برای موقعیت پست داک در یکی از دانشگاهها سوالی مطرح کرده بودند و فرد دیگری هم با قطعیت پاسخی نادرست یا بنا به تجربه اینجانب حداقل غیرمعمول ارایه داده بودند. در جهت تصحیح نظر خود را در مقابل سوال اولیه نیز درج نمودم و البته چون فروم تحصصی و مربوط یه سوالات مرتبط با پست داک بود، نظرات برخی دیگر دوستان را نیز در ادامه مرور نمودم و متوجه شدم در یک بازه زمانی کوتاه این کاربر ذکر شده به تعداد قابل توجهی از سوالات دوستان در این تاپیک پاسخهایی داده اند که مشابه ولی دارای مواردی است که ممکن است چندان قابل اعتماد نباشد. با جستجوی ساده مشخص شد، همین فرد در فروم دیگری در تاریخی قبلتر با همان مشخصات سوالی شخصی را مطرح نموده بودند که نشان دهنده عدم اتمام تحصیلات دبیرستان توسط ایشان و سوال در مورد امکان کسب پذیرش در مقطع لیسانس با وجود مسایل مربوطه بود! به عبارت ساده فردی که خود در خصوص اتمام تحصیلات متوسطه دچار مشکل بوده است با مرور احتمالی تیپ نظرات احتمالا سایر دوستان در پستهای مشابه و کسب تحربیات تیپیکال و ترکیب آن و اضافه نمودن برداشتهای شخصی، در حال راهنمایی به دوستان پست داک بودند! سابقه این امر در مکاتبات قبلی اینجانب در این خصوص با یکی از مدیران ارشد انجمن وجود دارد و البته فرد مذکور در ادامه به توجیه اینکه این سوال (و چند مورد قبلتر که مواردی مشابه را در بر داشت) مربوط به دوستانش بوده و نظایر آن اکتفا نمود و البته در تاپیک مربوطه نیز از راهنمایی دوستان پست داک کناره گیری فرمودند. اصولا در چنین فرومهایی امکان صلاحیت سنجی و شناخت واقعی افراد از دنیای مجازی نیست و آیدنتیتی مجازی افراد لزوما آیدنتیتی تایید شده ای لزوما بنا به خوداظهاری فرد نیست. البته پیش فرض خوش بینانه آنهم اینستکه همواره افرادی که به این فرومها مراجعه میکننند نیز به این امر واقفند و از توانی لازم برای سنجش و ارزیابی نظرات به جای افراد یا در کنار آنها نیز برخوردارند. هدف از ارایه این مطلب نه نقد نظری از دوستان و نه تایید یا رد فرمایش پست جنابعالی نیست. تنها هدف این بود که به لزوم برداشتهای مختلف و دلایل ان و نیز داشتن حدی از توانایی شخصی در افراد بر اساس جمع بندی و نه نگاههای فردی لزوما اشاره شود و اینکه احتمال وجود کیسهای غیر واقعی نیز به هر علت با وجودی که استثنا و اندک است هم در نظر گرفته شود.

برداشت شخصی اینجانب هم با مروز برخی پستها وجود میزانی از تعصب و نگاه متعصبانه در برخی نظرات و شاید اغراق در برخی دیگر در مواردی اندک البته هست ولی در مجموع (برآیند) نظرات دوستان را در این مدت اخیر در جهتی واقع بینانه و درست ارزیابی می نمایم.

به عنوان مثال، برآیند نظرات دوستان در مورد یکی دو نکته ای که شما در این پست اشاره نمودید اینها خواهد بود:
1- وجود محدودیتهای پوزیشن در اروپا نسبت به امریکا در خصوص مقطع تحصیلی دکتری و در عین حال دارا بودن موقعیت مالی مناسب تر به علت در نظر گرفته شدن به عنوان شغل و مزایای آن.
2- وجود برخی نگاهها و رویکردهای متعصبانه و بعضا نژادی در هر دو قاره اروپا و امرکای شمالی نسبت به افراد مهاجر که در زمان دوره اخیر در امریکا ممکن است تشدید شده باشد
3- گرانتر بودن نسبی (درامد به هزینه) در مجموع در صورت یافتن شغل در اروپا نسبت به امریکا و در عین حال حمایتهای سوشال دولتی بیشتر به نسبت در اروپا و کانادا در مقایسه با سطح مشابه در امریکا.
موفق باشید

[amir110]

استاد شما که به نظر همه کشورها رو دیدین و متوجه شدین که نظرات همه ما غلطه و اطلاعات کمی داریم و از روی تصورات صحبت میکنیم، میشه قانون جهان شمول خودتون رو بفرمایین تا چراغ راه من و آیندگان بشه که دیگه ازین کارا نکنیم؟ من خودکارمو اماده کردم برای نت برداشتن از سخنان گران قدر جنابعالی.

برای شما که پاتو از شهرتون توی ایران بیرون نذاشتی و کل knowledge ت از خارج از ایران همین پستهای قلوب و بحرین و و امیر و after و امثالهم هست که لطف میکنن میان ایده میدن درباره خارج از ایران، طبیعیه که حرفای هیچ کس make sense نکنه چون دارم میبینم که جلوی همه شون درمیای و هرچیم مخالفت میکنن گوش نمیکنی.
من به شما حق میدم چون کل "خارج" یه کشور واحد معنا میده برات و از ایران بهتره همه جاش حتی حبشه.
من با اروپا مشکل ندارم (در اون حد نیستم که داشته باشم، تصمیم دارم توی دور و بر krumme lanke جایی که زندگی میکردم یه خونه بخرم که بعضی روزا بتونم برم اونجا و از دریاچه های دور و بر لذت ببرم و سفر کنم کشورهای دیگه) منتها وقتی خود المانیا میشینن برات از مشکلات المان حرف میزنن، وقتی خود هلندیا از مشکلات هلند حرف میزنن وقتی باهاشون صمیمی میشی، میفهمی که هیچ کجای دنیا بی مشکل نیست و ادم دیگه همه چیز رو مثبت و یا منفی نمیبینه. حوصله ندارم بشینم برات کلی بنویسم. ولی تصویری که از خارج از ایران داری منو یاد دخترای 16 ساله کلاس بسکتبالمون میندازه (یادش بخیر) که هنوزم که هنوز حتی یه دونه از عکسای پروفایلشون به فارسی نوشته نشده، همه oh yeah it's me babe یا جملات زیبای انگلیسی هست یا ته تهش با hoodie میرن توی خیابون قدم میزنن که حس کنن خارجن.
امیدوارم حرفام ناراحتت نکنه ولی حرف دلمو زدم.

همیشه به خودم میگم
کاش قبل ازینکه میرفتم هر کشور دیگه ای، آدمایی که دیدگاه های واقعی بهم میدادن درباره خارج، بیشتر بود. ایرانی جماعت یاد گرفته همیشه گل و بلبل بشنوه از خارج، برای همینم هست که داریم رو به زوال میریم. مشکل شما نیست فقط، بابابزرگ منم اینجوریه.
Good luck.

احسنت. آفرین. یعنی اینها صحبت های منم بود. بخدا گاهی که میام اینجا می نویسم و راهنمایی هم میدم به افراد، بهم توی پیام خصوصی فحش هم میدن، نفرین هم می کنن. میگن چرا واقعیات رو می گی. مثلا من که میام اینجا از مشکلات میگم، دوستی توی همین تاپیک هست که هر 2-3 روز یه بار به من پیام خصوصی میده و با حالت تمسخر میگه برگرد بیا و..... در حالی که مطمئنم پاش رو از ایران تا الان بیرون نگذاشته. بجای اینکه بیان تشکر کنن و بگن دست شما درد نکنه که میایید و واقعات رو می نویسین که ما واقع بینانه و درست تصمیم بگیریم فقط می خوان با تصورات اشتباهی که از خارج از ایران دارن جلو برن. آخه من که به اندازه ی سن بعضی از بچه های اینجا فقط تجربه ی کار دارم، یعنی نمی دونم که آپشن برگشت هم وجود داره؟ واقعا گاهی میگم ای کاش زمانی که ما داشتیم تصمیم می گرفتیم یکی بود که این مسایل رو اینطوری برامون باز می کرد و ما آگاهانه و با چشم باز تصمیم می گرفتیم.

[amir110]

طرف میاد اینجا از اوضاع گل و بلبل کار توی امریکا می نویسه ولی از واقعیات اصلا ذره ای خبر نداره. دوست خانم من (که یک دختر ایرانی هست و فوق لیسانس کامپیوتر از یکی از دانشگاههای خوب توی ماساچوست داره) 6 ماه دنبال کار می گشت، تا بالخره کار پیدا کرد، بعد سر قضیه ی ایرانی بودن و مشکلات ویزا فهمیدن که ایرانی ها چقدر مشکلات دارن لذا تصمیم گرفتن و اخراجش کردن. الان 6 ماهه در به در دنبال کار می گرده. بیشتر از 250 جا اپلای کرده (کسانی که اپلای کردن می دونن، برای یک بار اپلای کردن، چقدر زمان، مدارک، حوصله و انرژی لازمه). و چندین مصاحبه هم رفته، ولی نتونسته کار پیدا کنه هنوز. دوستان عزیز موارد اینطوری کم نداریم ها. من الان می تونم ده نفر رو براتون مثال بزنم که دور و بر خودم هستن و بودن و کار راحت نمی تونن پیدا کنن، مگر اینکه برن به ایالتهای داغون و حقوق پایین. فک نکنید همه چی برای مهاجراها و به خصوص ایرانی ها گل و بلبله. واقع بین باشین