به نظرم پست های اخیر ی جورایی حرف مشترک دارن که چه بسا در ظاهر مشخص نیست. یادمه این بحث ها (البته خیلی پیشرفته ترش) سالها قبل در همین سایت مطرح بود و دوستای زیادی چون Mehrad عزیز خیلی دقیق و ریزبینانه تحلیل میکردن. در هر حال نقطه مشترک همه این پست ها اینه که بسته به وضعیت زندگی و دیدگاه هر فردی، شخصیت، آرزوها و هدف های زندگیش، ی کشور میتونه موقعیت های خوبی برای رسیدن به اهداف فرد ارایه بکنه حال انکه برای ی نفر دیگه چنین شرایطی فراهم نباشه. حتی ممکنه این حالت در ی بازه زمانی درست باشه، یعنی از ی زمانی تا ی زمانی شرابط اوکی باشه و در بقیه موارد شرایط برعکس باشه، چطور که یکی از دوستان گفتن که مثلاااا برای تربیت فرزند تا فلان سن کانادا خوبه و بقیه آمریکا (البته به درست و غلط بودنش کار ندارم). توی همین چند تا پستی که دوستان مختلف گذاشتن کاملا مشهوده که یکی در آمریکا به معنای واقعی کلمه از زندگی کردن لذت میبره که چه بسا دلایلش برای داشتن چنین حسی برای فرد دیگه مسخره به نظر بیاد. چه بسا فردی هم اصلا توی ی فاز دیگه ای باشه و زندگی در همون کشور رو جهنم بدونه. بنابراین همه این ها بسته به دیدگاه شما، خواسته های شما از زندگی و توانایی های شما داره. دوستمون گفتن که آمریکا ی چیز منحصر بفردی که داره اینه که میتونی ایمجینیشن بی نهایت داشته باشی بدون اینکه کسی نگاه تمسخر آمیزی بهت داشته باشه. خوب این دید در خیلی از فرهنگ ها از جمله ایران نیست. در کنار این حسن، آمریکا چه بسا جایی باشه که اگه تلاش نکنی نه تنها به آرزوها و تخیلاتت نمیرسی بلکه له میشی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)