ببینید دوست عزیز اگر هدف شما اینه که پس از تحصیل در امریکا برگردید به وطن باید خدمتتون به زبان خیلی ساده عرض کنم که من فکر کنم بهترین راه اینه که در این مدتی که مشغول تحصیل در امریکا هستید ، صاحب فرزند نشوید!!! ولی خارج از شوخی شما درست می فرمائید شاید اون احساسی رو که شما می فرمائید در کودکی که در خاک امریکا متولد میشه نسبت به ایران عزیز وجود نداشته باشه ولی فراموش نکنید که کودک شما که در امریکا یا سایر کشورهای پیشرفته به دنیا میاد با بسیاری از خصوصیاتی بار خواهد آمد که به سختی اون خصوصیات را در ایران کسب خواهد کرد!! برای نمونه به او از کودکی آموخته می شود که دین یک امر شخصیه ،به او از کودکی می آموزند که به حیوانات احترام بگذاره، به او از حقوق بشر می گویند،به او می آموزند که طاقت انتقاد دیگران رو داشته باشه،به او می آموزند که دروغ نگه و دورو نباشه ، به او یاد یاد می دند که از شعار مرگ بر ... استفاده نکنه و به همه ملت ها احترام بذاره ،در دل کودک شما بذر بغض و کینه نمی کارند و ... البته چه بسیارند کودکان ایرانی که به لطف پدر و مادر های آگاه تمام این خصوصیات را کسب می کنند ولی در کل رشد پیدا کردن کودک شما در امریکا، احتمال اینکه او در آینده انسان موفق تر و آزاده تری باشد را بسیار افزایش می دهد.باتشکر از شما و تمامی دوستانی که تو این بحث شرکت کردند. واقعاً حرفهای قشنگی زده شده.واما در ارتباط با مطلبی که شما دوست عزیز نوشتی. این بنده حقیر در هیچ قسمت از نوشته هام مطلبی رو به همه یا اکثر افراد بسط ندادم. گفتم که مطالب عنوان شده حرفهایی هست که اطرافیان من به من میزنند و مطمئناً خیلی از دوستان دیگه هم این صحبت ها رو از اقوام، دوستان و اطرافیانشون شنیدن ولی هیچ جایی نگفتم که اینها رو قبول دارم یا ندارم و اشاره کردم که اصلاً مشکل من همینه که نمیدونم کدوم درسته و کدوم غلط و از شما دوستان کمک خواستم. البته اینم بگم که با یه سری از اونها موافقم. مثلاً همین چیزی که شما گفتی. باید این واقعیت رو باور کرد که بچه هایی که در امریکا به دنیا میان با ایرانیهایی که در خود ایران به دنیا میان و بزرگ میشن احساسشون نسبت به ایران تا حدودی فرق میکنه. ببین دوست عزیز من دارم از احساسی صحبت میکنم که زندگی با اطرافیان ایرانی در سنین بچگی و نوجوانی در فرد بوجود میاره و پدر ومادر قادر نیستند این احساس رو به فرزند بدن، چون این احساس آموختنی نیست و باید در کنار دیگران لمس بشه. البته سوء تفاهم نشه. من منکر این نیستم که فرزند یک ایرانی که مثلاً در امریکا بدنیا میاد علاوه بر حس بشردوستی حس عمیق تری به ایرانیها (در مقایسه با مردم امریکا) داره ولی این حس با حس یک بزرگ شده در ایران کمی فرق میکنه . شنیده ها میگه بچه هایی که در خارج از ایران بدنیا میان اکثراً تمایل به زندگی تو همون کشور رو دارن.واما در مورد قسمت دوم صحبتتون. من هم دقیقاً نظر شما رو دارم و اصلاً به همین خاطر گفتم که کار گره میخوره. شمای نوعی میخوای بچه ات آزاد باشه (منم همینطور) و اونو تنها میذاری و بر میگردی ایران. Ok. ولی خوب به اینم فکر کن که اونم دوست داره پیش شما که پدرشی باشه. همونطور که تمام ماهایی هم که داریم از این کشور خارج میشیم سختی دوری از خانواده و اطرافیان (بقولی همون غم غربت) رو داریم به جون میخریم و حتی تا جایی که امکان داشته باشه اگر بتونیم خانوادمون رو هم با خودمون ببریم این کار رو میکنیم.تازه به فرض اینکه ما رفتیم اونور و کلی زحمت کشیدیمودرس خوندیمو و تشکیل زندگی دادیمو نهایتاً بچه ها و زندگی اونجا رو گذاشتیمو برگشتیم ایران. به نظر شما این پایان خوبیه؟ من واقعاً جواب این سوال رو نمیدونم.نهایتاً اینم بگم که هدف من از عنوان کردن این بحث واقعاً این نبوده که خدای نکرده شک و دودلی بندازم تو دل دوستانی که کلی زحمت کشیدنو میخوان برن (از جمله خود بنده حقیر) و یا قبلاً به امریکا رفتن. ببینید اکثر افرادی که تو فروم هستن افراد با تحصیلات بالا هستن واهل فکر. خوب من فقط میگم که اگر قراره تصمیمی به این مهمی مثل زندگی در خارج که زندگی هممون رو به طور کلی تحت تأثیر قرار میده رو بگیریم با چشمان باز بگیریم. بقولی بدونیم داریم چی کار میکنیم. همین.در پایان بازم از دوستان عزیزم که تو بحث شرکت کردن تشکر میکنم.
حالا شمایی که قراره پدر اون کودک شی ،باید تمام این محاسن ومعایب را روی کفه ترازو بریزی و ببینی کدوم طرف سنگینی می کنه!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)