صفحه 1 از 34 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 337

موضوع: معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

  1. #1

    پیش فرض معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    سلام..........

    اول يك مقدمه كوچولو در مورد تاپيك بگم........

    حتما براي همه ي شما پيش اومده كه بخواين معني لغتي رو در انگليسي بدونين و اون رو در ديكشنري فارسي - انگليسي هم نتونسته باشيد
    پيدا كنيد ، گاهي اوقات معادل فارسي يك لغت طولاني هست ، يا اين كه به صورتي هست كه نميتونين توي ديكشنري فارسي - انگليسي گيرش بيارين (مثلا دسگيره ي در ماشين(!!) بعيده تو هيچ ديكشنري فارسي - انگليسي معادل فرنگي اش باشه) ..... گاهي هم لغتي هست كه فقط ميدونين چيه! حتي معادل دقديق فارسي اش رو هم نميدونين! (مثل كتلت پنجول كن!!! به قول مهران مديري!)

    هدف من از ايجاد اين تاپيك اين بود كه همچي لغاتي رو اينجا مطرح كنيم و از دوستاني كه اطلاعات بيشتر دارند......خصوصا عزيزاني كه در آمريكا يا كانادا يا ساير كشورهاي انگليسي زبان هستن ، بخوايم كه معادل انگليسي اون رو به ما بگن كه بتونيم اونجا استفاده كنيم........

    براي شروع خودم در پست بعدي اولين لغات رو مي پرسم ;D

  2. #2

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    خوب.....

    فكر مي كنم براي شروع ، لغات كاربردي در فرودگاه همه باشه.........

    من دو مورد الان تو ذهنمه كه خواستم بپرسم:

    1- به اين چرخ دستي ها كه باهاش چمدون و اينا ميشه حمل كرد چي ميگن؟

    2- معادل انگليسي تلفن عمومي كه يحتمل در فرودگاه ممكنه لازممون بشه چيه؟(بيشتر معادل عمومي رو نميدونم چي بگيم؟)

  3. #3
    ApplyAbroad Veteran

    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    ارسال‌ها
    207

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    من فکر می کنم بسیار مساله ی به درد بخوری رو مطرح کردی. دستت درد نکنه. به خصوص الان مساله ای که توی ذهنم هست انواع دردها و بیماریهاست که نمی دونیم به انگلیسی چطوری توصیفش کنیم یا خلاصه contextهای مختلفی که به مرور پیش میاد و تا حالا برخوردی هم باهاش نداشتیم.

    مورد اول رو احتمالا می گن hand cart یا همون cart
    مورد دوم رو می تونی بگی phone booth

    I've got a little black book with my poems in / got a bag with a toothbrush and a comb in / when I'm a good dog, they sometimes throw me a bone in.

  4. #4

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    1. cart

    2. pay phone- public phone. البته pay phone ازین تلفن عمومی های سکه ایه

    telephone booth = باجه تلفن
    من آن خاكستر سردم كه در من شعله هم عصيان هاست
    من آن پروانه آرامم كه در من فرياد همه طوفان هاست
    من آن مجنون سردم كه در من آتش ليلي است

  5. #5

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    پیشنهاد خوبیه .اما اگه بشه مثلا جدولی باشه که هرکس کلمه ای رو که نمیدونه توش بنویسه و جلوش معنیش نوشته بشه شاید از فضای فروم بهتر استفاده بشه و کلمات بیشتری مورد استفاده قرار بگیره.اینطوری اگر کسی خواست میتونه به همون صفحه سر بزنه و اطلاعات کلی رو بدست بیاره.
    موفق باشید
    Applause dies away<br />Trophies gather dust <br />Winners are soon be forgotten<br />THINK AGAIN

  6. #6

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    سرگیجه = dizziness
    بی خوابی=insomnia
    خماری و خواب آلودگی =drowsiness
    درد ها هم که فراوون هستند
    headache
    backache
    toothache
    stomachache
    آبله مرغون = chicken pox
    همین جوری گفتم منم گفته باشم

  7. #7

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    ضمن تشكر از لطف و همكاري همه دوستان......

    دوتاي ديگه:

    1- كيف كوله : من Backpack رو جايي ديدم ، اگر معادل رايج تري هم داره ، عزيزان بفرمايند

    2- زردچوبه : turmeric


  8. #8

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    توی این وبسایت، بخش ویکی جون میده برای این کار! اونجا یه صفحه ی مخصوص میشه درست کرد با عنوان فرهنگ لغت (مخصوصاً برای) اصطلاحات رایج در طی فرآیند پذیرش (مثل:apply,admission,defer,research plan, bank statement, faculty,scholarship). البته معانی اینا رو همه ی ما میدونیم و شاید برامون خنده دار باشه که کسی اینا رو ندونه. اما من با مثلاً با یکی که تازه امسال میخواست شروع کنه صحبت میکردم خیلی از این اصطلاحاتو نمیدونست. فکر میکنم این واژه‌نامه میتونه برای آیندگان مفید باشه به علاوه ی این که چه خوبه که منی که دارم فارسی صحبت میکنم همه ی کلماتی که استفاده میکنم فارسی باشه نه اینکه به قول شاملو فارسی رو با انگلیسی بلغور کنم!
    راه، همان است که تو می‌روی.

  9. #9
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    ارسال‌ها
    33

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    سلام

    من پیشنهاد میکنم یک سری برید شهر کتاب یا کتاب فروشیهای بزرگ و یک Oxford Picture Dictionary بخرید (جلدش سیاهه). خیلی کتاب بزرگی نیست اندازه کتابهای Headway ,... است.
    در این کتاب تمام موارد ضروری برای زندگی روزمره اومده با شکل (وسایل منزل، خوراکیها، انواع بیماریها و ....).

  10. #10

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar_b
    سلام

    من پیشنهاد میکنم یک سری برید شهر کتاب یا کتاب فروشیهای بزرگ و یک Oxford Picture Dictionary بخرید (جلدش سیاهه). خیلی کتاب بزرگی نیست اندازه کتابهای Headway ,... است.
    در این کتاب تمام موارد ضروری برای زندگی روزمره اومده با شکل (وسایل منزل، خوراکیها، انواع بیماریها و ....).
    آقا من واقعا عذر میخوام..ببخشید تو رو خدا..گلاب به روی ماهتون .... ولی این فرهنگ لغت تصویری شکل بیماریهای متداولی چون اسهال و استفراغ و آبریزش بینی رو چطوری کشیده؟ :P
    اگه اونجا نیست باید بدونیم که :
    اسهال = lose motion
    تهوع و بالا آوردن و استفراغ = vomiting, bringing up
    آبریزش بینی = nose running
    تب = , fever و Burn up
    تب لرز = Shivering
    سرما خوردگی = getting cold
    [color=Blue]جاهلان را همه شربت ز گلاب و قند است قوته دانا همه از خون جگر ميبينم[color/]

صفحه 1 از 34 1234567891011 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •