صفحه 32 از 34 نخستنخست ... 22232425262728293031323334 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 311 تا 320 , از مجموع 337

موضوع: معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

  1. #311
    Member
    تاریخ عضویت
    May 2010
    رشته و دانشگاه
    Pure Mathematics
    ارسال‌ها
    316

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    content/contentment
    To be content with something
    Notice: complacent about ... also has the same meaning but has a rather disapproving connotations

    Conscience
    For example you might say: something has been on your conscience for a while

    I do not wanna feel small/insignificant among my friends

    To owe someone a debt

    After working for three years, I have to start all over again

    نقل قول نوشته اصلی توسط msaber2 نمایش پست ها
    قناعت
    قانع


    عذاب وجدان


    کم آوردن
    نمیخوام جلوی دوستام کم بیارم


    به کسی مدیون بودن
    نمیخوام مدیون کسی باشم


    بعد از 3 سال تلاش کردن برگشتم همون جایی که بودم (برگشتم سر جای اولم)
    Quaecumque Vera

  2. #312
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    رشته و دانشگاه
    مواد-امیرکبیر
    ارسال‌ها
    62

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mostafa_CM نمایش پست ها
    شاید جای مناسبی برای طرحش نباشه
    اما ترجمه ی "صــــندوف رفـــآه اساتــــید دانشــگاه" چی میشه؟
    welfare funds of University Professors
    GREAT OAKS FROM LITTLE ACORNS GROW

  3. #313
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    رشته و دانشگاه
    مواد-امیرکبیر
    ارسال‌ها
    62

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    نقل قول نوشته اصلی توسط msaber2 نمایش پست ها
    من در مورد ترجمه چند تا جمله روزمره مشکل دارم:


    1) محو تماشای چیزی شدن: آنقدر محو تماشای منظره بودی که اصلا متوجه حضور من نشدی

    2) پهن کردن لباس برای خشک شدن

    3) ریختن غذا: بشقابتو بده برات غذا بریزم

    4) گندیدن غذا

    ممنون
    1) you were mesmerized so much by the scenery that you didn't notice me
    2) pegging sheets to a washing line to drain
    3) give me your plate to put some food for you
    4) perish/decay/ go bad
    GREAT OAKS FROM LITTLE ACORNS GROW

  4. #314
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    رشته و دانشگاه
    مواد-امیرکبیر
    ارسال‌ها
    62

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    شکمو: gluttonous
    پرز: fluff
    GREAT OAKS FROM LITTLE ACORNS GROW

  5. #315

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    وقتی بخوایم بگیم صفحه مونیتور پرپر میزنه چی باید بگیم؟
    همچنین وقتی تو مکالمه صوتی صدا قطع و وصل میشه چطور باید اینو بگیم؟
    از بدبختی های مملکت من این است که به ورودی ها توجه میکنند نه خروجی ها. گیریم نفر اول المپیاد ، گیریم نفر اول کنکور ، گیریم شاگرد اول دانشگاه ، گیریم .....نتیجه اش چه بود؟ چرا کسی از نتیجه ها سوال نمیکند ، سوال است برای من!

  6. #316

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    دوستان اسلنگ "قهر کردن" چیه؟

  7. #317
    Banned
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    ارسال‌ها
    4,586

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    نقل قول نوشته اصلی توسط bestMBAman نمایش پست ها
    دوستان اسلنگ "قهر کردن" چیه؟
    سلام

    To huff

    براتون آرزوی موفقیت دارم

  8. #318
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    نقل قول نوشته اصلی توسط bestMBAman نمایش پست ها
    دوستان اسلنگ "قهر کردن" چیه؟
    اسلنگش رو نمیدونم ولی کلمه معادلش sulking است.

  9. #319

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    اسلنگش رو نمیدونم ولی کلمه معادلش sulking است.
    اما sulk سنسش یه مقدار فرق می کنه و متفاوته...اما huff هم خیلی مرسوم نیست
    کسی چیزه دیگه ای می دونه؟

  10. #320
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    رشته و دانشگاه
    مواد-امیرکبیر
    ارسال‌ها
    62

    پیش فرض پاسخ : معادل فارسي واژگان كاربردي در زندگي روزمره در آمريكا

    همون sulk یا go into a sulk که دوستمون گفتن درسته چون اصولا قهر کردن مال بچه هاست ;-). و این اصطلاح واسه بزرگترا هم استفاده میشه.
    she has gone into a sulk in the corner just because she didn't get what she wanted
    GREAT OAKS FROM LITTLE ACORNS GROW

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •