امیداوارم سازمان نظام روانشناسی بره به سمتی که هر گرایشی در مسیر خودت عمل کنه. 100 درصد به همه گرایش ها مجوز میدن ولی در راستای حوزه ای مشخص. چه بالینی ، چه روانسنجی ، چه کودکان استثنایی و....
یه مثال ؛ یه نفر میشناسم تو کرج با لیسانس روانشناسی عمومی روزی هوارتا کیس میبینه و همه بهش میکن دکتر تقریباً 35 سالشه. معلوم پدر چند نفرهم درآورده. این وضعیت ما.
بعید میدونم در طی 3 الی 4 سال آینده این اتفاق بی افته .
در مورد کتاب های لیسانس هم درست میگید. اما دانشکده با دانشکده فرق میکنه. دانشکده هایی مثل بهشتی دوره لیسانسش وحشتناک رشد میکنی. بچه هایی که لیسانسشون بهشتی بوده من اکثراً دیدم که خیلی قوی هستند. البته علامه و تهرانم بد نیست. میگم به دانشجوش و دانشکده اش بستگی داره.
در مورد سوال دومتون ؛ بعضی از درس ها مثل ، آسیب شناسی روانی کودک و بزرگسال ، یا خلاصه روانپزشکی ، روش های گروه درمانی و درمان انفرادی چیزی نیست که تو کتابها بشه اون تجربه استاد را گرفت.
مثلا من خودم کارشناسی درس آسیب شناسی روانی یا همون مرضی کودک را با یه استادی تو بهشتی گذروندم که فارغ التحصیله مدرسه روانکاوی بوستون ماساچوست بود و توی روانکاوی یه استاد فول بود. حالا اگرمن 100 بارهم کتابای فروید و هورنای و ملانی کلاین و Object Relation Theory را میخوندم اوطوری که استاد ما توضیح میداد و از نحوه شناسایی مشکلات مراجعاش از نگاه این تئوری می گفت ، عمرن نمی فهمیدم. خوب غنیمتی بود که ما چندتا درسی با این استاد داشتیم و همین الان خیلی از تکنیک هایی که اون موقع یادگرفتم به کار میبرم. حتی یکی از اون تکنیک ها هم در ارشد به ما یاد ندادند. داخل پرانتز اینکه روانکاوی چیزی نیست که با خوردن کتابهای فروید یکی روانکاو شه.
خوب ببنید چقدر قضییه فرق کرد. بعضی از درس ها را بدون استاد هیچی یاد نمی گیری اگر هم بگیری عمق نداره.
چیزی که من میگم ویژه تجربه خودمه (یعنی بهشتی و تهران) و دانشکده های دیگه را خبر ندارم داخلشون چه خبره.
خوش باشی
علاقه مندی ها (Bookmarks)