از من و دوستم هم یکی پرسید.. البته نه اینطوری تند، گفت شما فردا میایید فستیوال؟ گفتیم کدوم فستیوال ؟ گفت فستیوال عید قربان.. اینجا همه مسلمونا جشن می گیرن مثل اینکه ، حتی استاد مسلمون هم داریم نیومد اون روز دانشگاه پشت دراشون زده بودند رفتیم فستوال ایدا ..( به عید قربان می گن "ایدا" )... ماها گفتیم " ما جشن نمی گیریم" کلی شاخ دراورد و همین حرفها شد "مگه شما مسلمون نیستید"... جواب دادیم " ما ایرانیها مسلمون هستیم اما اسلام رو گرفتیم، دین ایا و اجدادمون (زرتشتی) و سنتهای مربوط به اون رو هم حفظ کردیم ، یک جورایی اسلام رو ایرانیزه کردیم.. واسه همین با شماها فرق داریم"
این circle هایی که گفتی خیلی باحالن )
در دانشکده ما کلا 5 تا ایرانی هست از 3 تا دپارتمان مختلف، افیسها جداست. اتقدر هم دانشگاه بزرگ و پراکنده است که باقی بچه ها رو نمی بینیم چون شنیدم برخی دپارتمانها ایرانی زیاد دارند.. خلاصه اصلا از این خبرا نیست. ) دلم واسه این کل کلا تنگ شده دوره ارشد داشتیم...
از شوخی گذشته مساله ما اینه که کسی نمی خواد حرف اون یکی رو قیول کنه .. چون بحث اعتقادات هست و از بچگی هم به ما گفتن اعتقادات در موردش نباید سوال بشه، شک بشه، بحث بشه... برای همین هر کسی به هرجی اعتقاد داره حاضر نیست حرف گروه دیگه رو بشنوه و فکر کنه و از عقلش استفاده کنه .
به قول یکی از استادا " من دارم paper رو که نوشتی judge میک نم نه شخصیتت رو " .. ما فکر می کنیم هر کسی انتقاد می کنه یه چهار ستون شخصیت و شکوت ما حمله کرده پس باید سپر بگیریم و از خودمون دفاع کنیم، دیگه گوش نمی دیدم چی می گه و فکر نمی کنیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)