صفحه 55 از 74 نخستنخست ... 5454647484950515253545556575859606162636465 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 541 تا 550 , از مجموع 731

موضوع: تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

  1. #541
    ApplyAbroad Veteran
    shahrouz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    رشته و دانشگاه
    PhD, Chemical Engineering- Monash Uni- Aus
    ارسال‌ها
    2,021

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    درود
    به نظر من بحث بی فایده است. عقیده مذهبی می گوید چیزهایی والاتر از عقل وجود دارند و شما می گویید اگر چیزی را عقل ما تائید نکند بی فایده است.

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarada نمایش پست ها
    من واقعا نميفهمم نشستيد دارين راجع به حقانيت يه دين حرف ميزنين؟؟ اولا چه ربطي داره به اين تاپيك و بعد شما تا ماه ها بحث كنين به جوابي نميرسيد نه اسلام به كسي ثابت ميشه و نه چيز ديگه. اين بحث سالهاست كه مطرحه !
    اين همه بحث و جدل و به در و ديوار كوبيدن واسه اينكه بگيم تو اشنباه ميكني و من درست ميگم؟ به جاي اين همه سعي و تلاش براي تير بارون كردن يه اعتقاد بگيد خودتون چيكار كرديد كه درست بوده. دلايلي كه كاري رو انجام ميديد بگين. اينجا اصلا كسي به حرف اونيكي گوش نميده مثه دو نفر كه هي بلند تر داد ميزنن تا صداي اونيكي رو نشنون.
    اتفاقا يه دليل خيلي بزرگ كه ايرانيا از هم فراري هستن وجود همينجور آدماييه كه فكر ميكنن فقط خودشون درست ميگن و همه اشتباهن . براي همين به خودشون اجازه ميدن براي شما يه سري تكليف بنوسن و با حس دوستانه و يه لبخند بدن دستتون !
    بايد يادمون باشه كه مطمئنا ما عاقل ترين فرد روي زمين نيستيم و راهي هم كه انتخاب كرديم بهترين راه نيست . قبول نداريد ؟ باشه طرف چهار تا حرف درستم بين حرفاش ميزنه همون رو يادبگيرين بقيه ش هم بذارين زندگيش رو بكنه همونجور كه خودش فكر ميكنه درسته.
    لطفا بحث رو برگردونيد به موضوع اصلي تاپيك!
    درود
    سارای گرامی، من به نوبه خودم. به هیچ عنوان نمی خواهم در مورد حقانیت دین صحبت کنم. اصلا جاش اینجا نیست. بارها هم گفته ام و اصلا و ابدا هم اونقدرها مذهبی نیستم. بحث بر سر این مسئله هست که کسی تا به حال نگفته که یک نفر که درصدد حفظ عقایدش هست با چه مشکلاتی مواجه خواهد بود و نمونه تجربی فراوانی ارائه نشده است. تنها به تمسخر، تحقیر و توهین به عقاید بسنده شده است! و وقتتی اعتراض شد پاسخ شنیدیم که همینه که هست و تحملتو ببر بالا!

    من بارها خودم گفته ام (من یا کسانی که به این "بت/خدا/ ..." پرستی عقیده دارم. با چه مشکلاتی روبرو هستیم؟)
    از میان دو واژه انسان و انسانیت؛ ‬‫اولی در میان کوچه ها‬،‫و دومی در لابلای کتابها سرگردان است‬...
    PhD positions:Switzerland*** Netherlands***Norwa

  2. #542
    Junior Member sarada آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    ارسال‌ها
    88

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahrouz نمایش پست ها
    درود
    به نظر من بحث بی فایده است. عقیده مذهبی می گوید چیزهایی والاتر از عقل وجود دارند و شما می گویید اگر چیزی را عقل ما تائید نکند بی فایده است.



    درود
    سارای گرامی، من به نوبه خودم. به هیچ عنوان نمی خواهم در مورد حقانیت دین صحبت کنم. اصلا جاش اینجا نیست. بارها هم گفته ام و اصلا و ابدا هم اونقدرها مذهبی نیستم. بحث بر سر این مسئله هست که کسی تا به حال نگفته که یک نفر که درصدد حفظ عقایدش هست با چه مشکلاتی مواجه خواهد بود و نمونه تجربی فراوانی ارائه نشده است. تنها به تمسخر، تحقیر و توهین به عقاید بسنده شده است! و وقتتی اعتراض شد پاسخ شنیدیم که همینه که هست و تحملتو ببر بالا!

    من بارها خودم گفته ام (من یا کسانی که به این "بت/خدا/ ..." پرستی عقیده دارم. با چه مشکلاتی روبرو هستیم؟)
    بله درست ولي جاش اينجا نيست لطفا بحث رو ببنديد.
    ویرایش توسط sarada : December 2nd, 2012 در ساعت 05:04 AM

  3. #543

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahrouz نمایش پست ها
    درود
    به نظر من بحث بی فایده است. عقیده مذهبی می گوید چیزهایی والاتر از عقل وجود دارند و شما می گویید اگر چیزی را عقل ما تائید نکند بی فایده است.



    درود
    سارای گرامی، من به نوبه خودم. به هیچ عنوان نمی خواهم در مورد حقانیت دین صحبت کنم. اصلا جاش اینجا نیست. بارها هم گفته ام و اصلا و ابدا هم اونقدرها مذهبی نیستم. بحث بر سر این مسئله هست که کسی تا به حال نگفته که یک نفر که درصدد حفظ عقایدش هست با چه مشکلاتی مواجه خواهد بود و نمونه تجربی فراوانی ارائه نشده است. تنها به تمسخر، تحقیر و توهین به عقاید بسنده شده است! و وقتتی اعتراض شد پاسخ شنیدیم که همینه که هست و تحملتو ببر بالا!

    من بارها خودم گفته ام (من یا کسانی که به این "بت/خدا/ ..." پرستی عقیده دارم. با چه مشکلاتی روبرو هستیم؟)
    ببینید اصل بحث همین بود. سارا خانم گفتن که در جمع هایی ظاهر می شوند با روسری و احساس ناراحتی نمی کنند و دوست دارند نظرات بد بقیه نسبت به مسلمان ها یا باحجاب ها با شناخت شخصیت متفاوت ایشون عوض بشه و کمی هم از مشکلاتشون در پی حفظ حجاب گفتند ( که یک سری ایرانیای دیگه به غیر ایرانی ها گفته بودند با ایشون نگرد فقط به خاطر ظاهر یا پوشش) (درست متوجه شدم سارا خانم؟) در جواب من گفتم که شاید به نظر من، بقیه ممکنه در جمع به خاطر حجاب ایشون احساس ناراحتی بکنند (دلایلمو توضیح دادم) بالاخره این هم یک مشکل بود از نظر من که در زمینه حفظ عقایدم بهش برخورده بودم (در جواب شما:"بحث بر سر این مسئله هست که کسی تا به حال نگفته که یک نفر که درصدد حفظ عقایدش هست با چه مشکلاتی مواجه خواهد بود و.." و شما در جوب گفتین :"خود حقیر بینی به نظر من کافیه! کسی که حجاب یک دختر ایرانی رو نمی پسنده و نگاه تحقیر آمیز داره بهش می تونه بره یک گوشه ای تنها بشینه داد بزنه! اصلا به نظر من همچنین آدم حقیری نیازی نداره که با اون ارتباط برقرار کنیم! فقط دوست داره افرادی مثل خودش رو ببینه"
    چرا به مشکلات خانم محجبه در خارج که می رسیم خیلی با آرامش و لطافت جواب ایشونو می دیم که بله کار شما درسته که حجاب داری و هرکس ناراحته مشکل خودشه، اما به مشکلات قشر غیر مذهبی که می رسیم این نوع نگرش و برخورد وجود نداره؟ غیر از اینه که افراد مذهبی به اندازه کافی در ایران راحت هستند و کسی حقی نداره به آن ها اعتراض کنه اما در خارج هم ما ها چون ایرانی هستیم و با دید ایران اومدیم بازم باید همی روند ادامه پیدا کنه. چرا در جوابیه تون راجع به ورطه حقارت ، در مورد کیس دختر پسر مذهبی بی اخلاق و لائیک با اخلاق صحبت نمی کنید؟ چرا نگرش ما باید این قدر یک طرفه باشه. من فقط خواستم بگم ممکنه شخصی غیر مذهبی در جمع از حجاب یک نفر احساس راحتی نکنه و شما حتا این حق رو هم نمی خواهید قائل بشید و می فرمایید "کسی که حجاب یک دختر ایرانی رو نمی پسنده و نگاه تحقیر آمیز داره بهش می تونه بره یک گوشه ای تنها بشینه داد بزنه! "
    بحث من اینه. ما این حق و داریم که نپسندیم و ابراز کنیم که در جمع هامون این نوع پوشش رو نمی پسندیم. نه این که بریم یک گوشه بشینیم برای خودمون داد بزنیم!

  4. #544
    Junior Member sarada آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    ارسال‌ها
    88

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط misteyes نمایش پست ها
    ببینید اصل بحث همین بود. سارا خانم گفتن که در جمع هایی ظاهر می شوند با روسری و احساس ناراحتی نمی کنند و دوست دارند نظرات بد بقیه نسبت به مسلمان ها یا باحجاب ها با شناخت شخصیت متفاوت ایشون عوض بشه و کمی هم از مشکلاتشون در پی حفظ حجاب گفتند ( که یک سری ایرانیای دیگه به غیر ایرانی ها گفته بودند با ایشون نگرد فقط به خاطر ظاهر یا پوشش) (درست متوجه شدم سارا خانم؟) در جواب من گفتم که شاید به نظر من، بقیه ممکنه در جمع به خاطر حجاب ایشون احساس ناراحتی بکنند (دلایلمو توضیح دادم) بالاخره این هم یک مشکل بود از نظر من که در زمینه حفظ عقایدم بهش برخورده بودم (در جواب شما:"بحث بر سر این مسئله هست که کسی تا به حال نگفته که یک نفر که درصدد حفظ عقایدش هست با چه مشکلاتی مواجه خواهد بود و.." و شما در جوب گفتین :"خود حقیر بینی به نظر من کافیه! کسی که حجاب یک دختر ایرانی رو نمی پسنده و نگاه تحقیر آمیز داره بهش می تونه بره یک گوشه ای تنها بشینه داد بزنه! اصلا به نظر من همچنین آدم حقیری نیازی نداره که با اون ارتباط برقرار کنیم! فقط دوست داره افرادی مثل خودش رو ببینه"
    چرا به مشکلات خانم محجبه در خارج که می رسیم خیلی با آرامش و لطافت جواب ایشونو می دیم که بله کار شما درسته که حجاب داری و هرکس ناراحته مشکل خودشه، اما به مشکلات قشر غیر مذهبی که می رسیم این نوع نگرش و برخورد وجود نداره؟ غیر از اینه که افراد مذهبی به اندازه کافی در ایران راحت هستند و کسی حقی نداره به آن ها اعتراض کنه اما در خارج هم ما ها چون ایرانی هستیم و با دید ایران اومدیم بازم باید همی روند ادامه پیدا کنه. چرا در جوابیه تون راجع به ورطه حقارت ، در مورد کیس دختر پسر مذهبی بی اخلاق و لائیک با اخلاق صحبت نمی کنید؟ چرا نگرش ما باید این قدر یک طرفه باشه. من فقط خواستم بگم ممکنه شخصی غیر مذهبی در جمع از حجاب یک نفر احساس راحتی نکنه و شما حتا این حق رو هم نمی خواهید قائل بشید و می فرمایید "کسی که حجاب یک دختر ایرانی رو نمی پسنده و نگاه تحقیر آمیز داره بهش می تونه بره یک گوشه ای تنها بشینه داد بزنه! "
    بحث من اینه. ما این حق و داریم که نپسندیم و ابراز کنیم که در جمع هامون این نوع پوشش رو نمی پسندیم. نه این که بریم یک گوشه بشینیم برای خودمون داد بزنیم!
    دوست عزیز واقعا شما دارین درست میگین . ما ایرانی ها دو گروهیم که هر کدوممون از یه طرف بوم افتادیم . یه عادت بدی هم که داریم هر کسی میخواد بگه به ما بیشتر ظلم شده!!! هر دو طرف هم حق دارن چون ما اصلا جز خودمون دیگران رو قبول ندارم.
    تو همین بحث ها که پیش میاد دو طرف بحث اگر دقت کنین اصلا به حرف هم توجهی نمیکنن . هرکسی هدف رو بر این گذاشته که حرف خودشو ثابت کنه نه اینکه یه ذره حتی گوش بده که دیگری چی میگه و شاید کمی هم حق با اون باشه.
    نمونه های زیادی برعکس چیزی که میگم هم دیدیم ( من خیلی تو حرفایی که زدم سعی کردم از هر دو طرف مثال بزنم)
    فکر میکنم یعنی حدس زدم که من و شما با بحثامون بالاخره به یه نتیجه رسیدیم (اگه اشتباه نکنم !) که خب دو نوع جمع هست شما جمع هایی رو مثال زدید که ایرانی ها با کسی که یه نماد مذهبی داره یه کلاه یهودی یا یه روسری یا هر چیزی احساس راحتی نمیکنن و منم جمع هایی که توش بودم رو مثال زدم که هر نوع آدمی وجود داشت و همه باهم به خوبی و خوشی رفاقت کردن .
    متاسفانه این وسط یه سری از اونور افتادن که آی داد و بیداد به مذهبی ها ظلم شده و بی احترامی میشه یه سری هم گفتن اگه نمیخواین نخواین خب برگردید همونجا که بودید یه سری گفتن خب تو اون جمع ها نباشید یا اگه میخواین باشین همرنگ جماعت باشین .
    راه حلشم فکر نمیکنم خیلی پیچیده باشه یکی مثلا مثل شما نمیپسنده تو جمع دوست داره همه مدل خودش باشن و کاااملا حق داره باهاشون رفت و آمد کنه . من به شما قول میدم کسی نیاد بهتون اصرار کنه که تورو خدا بیاین با من که نماد مذهبی دارم رفت و آمد کنین و برعکسشم یه سری هستن که خب دوست دارن با هر مدلی باشن . اونا هم مدل خودشون زندگی میکنن.
    نه من و نه هیچکس دیگه حق نداریم به شما بگیم باید امثال مارو قبول کنین!

  5. #545
    ApplyAbroad Guru Mehrad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    رشته و دانشگاه
    Sociology, MA / Electrical Engineering, BSc
    ارسال‌ها
    4,355

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    بحث سر جوسازی کردن و عدم تحمل هست. اینکه یک گروه یعنی‌ کسانی‌ که عقیده مذهبی‌ خودشون رو به بقیه تحمیل می‌کنن رفتارشون ناپسند و غیر قابل قبول هست، دلیل نمیشه کسانی‌ دقیقا عین همین رفتار رو در جهت مقابل در پیش بگیرن، یعنی‌ عقاید ضّد مذهبی‌ خودشون رو با شانتاژ و توهین و تمسخر و تحقیر به بقیه تحمیل کنن و در جواب هر اعتراضی بگن ظرفیتت رو ببر بالا، آزادی بیان خوبه و این حرف ها. آزادی بیان خوبه ولی‌ نه به صورت یک طرفه.

    ما دربارهٔ ایرانی‌‌های داخل ایران صحبت نمی‌کنیم. داریم در مورد ایرانی‌‌های خارج از ایران و رفتار‌هاشون صحبت می‌کنیم. اگه کسی‌ از رفتار مذهبی‌‌های متحجر شاکی‌ هست، دلیل نمیشه عین همون رفتار متحجرانه و طالبانی رو در جهت متقابل به کار بگیره و خودش رو محق بدونه. رفتار زشت زشته، چه از طرف مذهبی‌‌های عقب مونده باشه، چه از طرف ضّد مذهبی‌‌های عقب مونده. حالا دوباره همین کلمه عقب مونده رو نچسبید بگید تو میگی‌ آدم‌های بدون اعتقاد مذهبی‌ عقب مونده هستن. عقب موندگی یک شاخص هست که با نوع رفتار تعیین میشه، نه با اعتقاد طرف. کسی که عقایدش رو به هر نحو به بقیه تحمیل میکنه، با توهین، تمسخر، جوسازی ، شانتاژ ، برخورد فیزیکی‌، دروغ‌، تهمت یا هر چی‌، این آدم عقب مونده هست، میخواد مذهبی‌ باشه یا سکولار یا هر چی‌. میخواد یه من ریش داشته باشه یا روزی ۵ بار دوش ادکلن بگیره. تحمیل کردن هم فقط ون گشت ارشاد نیست. وقتی‌ کسی‌ میره به بقیه میگه با این رفت و آمد نکن چون روسری داره یا ریش داره، این ذهنیت طالبانی هست، حتی اگه گوینده این حرف خیلی‌ تیپ شیک و پیک و امروزی هم داشته باشه.

    خود من به عنوان آدم مذهبی‌ معتقد (که توی زندگی‌ شخصی‌ خودم خیلی‌ ارتدکس هستم)، چه وقتی‌ ایران بودم، چه در آمریکا، رفتارم با بقیه صرف نظر از ظاهرشون یا عقائدشون یکسان بود. دست کم سعی‌ خودم رو می‌کردم که یکسان باشه. بله کسانی‌ هم بودن و هستن که ظاهرشون رو نمیپسندم (و این حق هر کسیه که از ظاهر بقیه خوشش بیاد یا نه)، ولی‌ رفتار من با همکار‌های خودم یا همکلاسی‌ها (یا بعدا دانشجو هام) همیشه professional بوده، حتی اگه از ظاهرشون خوشم نمیومد. نه پیش روشون نه پشت سرشون چیزی نمیگفتم حاکی از اینکه نظرم در مورد ظاهرشون چیه. محل کار من بالای میدون ونک بود و تقریبا هر روز از این ون‌ها میدیدم برای ارشاد خواهران بدحجاب، ولی‌ در عین اینکه از ظاهر اون خواهران بدحجاب خوشم نمیومد، همیشه با تنفر به این ون‌های سر میدون ونک نگاه می‌کردم. حرف من اینه که در ایران هر چی‌ هست، کسی‌ که میره خارج نباید همون برخورد‌ها و جبهه‌ گیری‌ها رو در مورد ظاهر افراد با خودش بر داره ببره خارج، چه در جهت مذهبی‌ چه در جهت ضّد مذهبی‌.

    یه مورد بامزه یادم افتاد. یه روز تو دوره دانشجویی با یکی‌ از دوستای صمیمی‌ خودم که به شدت ضّد ریش و دین و همه این چیزا هست، رفته بودیم یه جایی‌ دنبال منابع کار تحقیقی که داشتیم به طور مشترک انجام میدادیم. طرف ما یک آدم ریشو بود و برخورد بدی با ما کرد و هر دو خیلی‌ عصبانی‌ شدیم. از اونجا که در اومدیم برگشت گفت من خیلی‌ معذرت میخوام ولی‌ به من حق بده که بگم ...دم توی هر چی‌ ریش. گفتم مگه اون بابا که اون برخورد رو کرد فقط با تو بود، با من ریشو هم برخوردش همین بود. عوضی‌ بودن آدم‌ها که به ریش داشتن و نداشتن نیست. مگه توی مراجعاتی که به جاهای دیگه داشتیم، آدم‌های بی‌ ریشی نبودن که عین همین برخورد رو با ما دو تا کردن؟ به هر حال نظر دوستم همون موند و هنوز هم هست. تازه خیلی‌ وقت‌ها اینجور دوستانم از سر خیرخواهی و دلسوزی میگن، بابا ما که می‌دونیم تو چه آدم باحالی‌ هستی‌، چرا ریشت رو نمیزنی که انقدر دردسر نداشته باشی‌؟
    (and whoever trusts in God, He is sufficient for him ... (65-3 ...
    لطفا پیش از گذاشتن پیام، موضوعهای مرتبط و بخش ویکی رو ببینید. شرمنده، امكان پاسخگويى فورى به سوالها رو ندارم. پاسخ بسیاری سوالها درباره تحصیل در آمریکا رو در پیوست اولین پستم يا تاپيكهاى مرتبط نوشتم.

  6. #546
    Senior Member blur آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    رشته و دانشگاه
    Horticulture-Medicinal Plants (Urmia University)
    ارسال‌ها
    902

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    دوست دارم یه متن کوتاه در مورد فلسفه تضاد بنویسم که به نظرم پاسخ خوبیه بر این نزاع ها در یکی از کتابهای اریک فروم خوندم و حقیقتا بسیاری از اوقات برای منظم کردن ذهنم کمک میکنه. کلی گشتم تا پیداش کنم و یه خلاصه کوچولویی ازش میارم:

    در مقابل "فلسفه ارسطویی" که مبتنی بر قانون رفع نقیضین یا همانندی است یک فلسفه به نام "فلسفه تضاد" وجود داره که اساس فلسفه هراکلیتوس و اکثر فلاسفه شرقی و....بعدا فلسفه هگل و مارکس رو تشکیل داده و لب کلام درش اینه: که A و غیر Aبعنوان محمولهای X منافی همدیگه نیستن یا بعبارتی کلامهایی که کاملا راست هستند به نظر متناقض می آیند. در تفکر سقراط یا در تائوئیسم: بالاترین مرحله ای که فکر به آن می رسد این است که بدانیم، هیچ نمی دانیم و در نتیجه این فلسفه خدارو هم نمیشه نامی خاص نهاد و این خدا چه در جهان و چه در انسان، هم از عالم ادراک و هم از عالم احساس فراتر می رود. در مذهب برهما متفکرین در جست و جوی وحدتی که در حجاب این تعدد وجود دارد به این نتیجه رسیدن که این دو قطب متضادی که درک می شود انعکاسی از ماهیت اشیا نیستن بلکه انعکاسی از ذهن ادراک کننده است. فکر ادراک کننده اگر بخواهدبه واقعیت حقیقی برسد باید از خود فراتر رود (که در حالت عادی ناشدنی ست).

    چون خدا مظهر واقعیت غایی است و چون بشر واقعیت را فقط در تضاد درک می کند و هرگز در عالم "فکر" نمی تواند به ادراک واقعیت یا وحدت غایی دست پیدا کند (به خدا گوش می دهیم و نمی شنویم و او را ناشنیدنی می نامیم و...) بنابراین تنها شیوه برای درک این حقیقت غایی از راه "عمل " است و نه در "فکر" و فقط در عمل است که ما می توانیم این واقعیت غایی رو درک کنیم. عشق به خدا شناخت او در فکر یا در فکر عشق او بودن نیست بلکه در درک و تجربه و احساس وحدت با خداست و از اینجا فلسفه مدارا و اهمیت روش درست زندگی کردن منتج میشه. اونچه که به دانش ما از خدا منجر میشه از راه دانش عملی و نه علمی عبور می کند. و در ادیان شرقی هدف غایی دین عمل صحیح است و نه اعتقاد صحیح. بنابراین در تفکر و مذاهب شرقی بر مدارا تاکید می شود چون فکر صحیح نه حقیقت غایی است و نه راه رستگاری پس دلیلی ندارد که با کسان دیگری که با فکر خود نظام های دیگری را پذیرفته اند بجنگیم . و اگه بپذیریم فقط و فقط از راه فکر به حقیقت غایی می رسیم پس به تفکر جزمی می رسیم. در این ادیان عشق به خدا، یک تجربه احساسی هست که به ابراز عشق در تمام اعمال زندگی بستگی دارد. و فقط از طریق عمل و شیوه زندگی ست که ما میتونیم به حقیقت برسیم.

    نهایتا درسته که همه ما، هرکدوم به شیوه ای یه سری اصول جزمی در ذهن داریم ولی اصولا که ما باید ذهنمون رو اونقدر باز و آزاد نگه داریم که بتونیم عقاید "متفاوت" رو تحمل کنیم و تفاوت رو بپذیریم چون اونچه که مهمترینه زیستن به شیوه درست و انسانی است. واقعا فکر کنید چقدر می تونید شباهت بین دو فرد مسیحی و مسلمون هر دو با عقاید افراطگرایانه (با وجود تفاوت فکری ظاهری) پیدا کنید و بالعکس.....

    اگر آهسته از بال اين دره‌ی برهنه بر پنجه‌ی پا بگذريم،
    می‌بينی که همه‌ی چکاوک‌ها با دو چشم بسته می‌خوانند،
    پس بی‌جهت به هر شب تاريک شک مکن!
    گاه با پلک بسته هم می‌توان از پل به چشمه رسيد. س.ع صالحی




  7. #547
    Member moein749 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    رشته و دانشگاه
    ارشد مهندسي سيستمهاي انرژي
    ارسال‌ها
    173

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط davi johnes نمایش پست ها
    این قطعا را خیلی بولد نوشتید یعنی خیلی نسبت به آن اطمینان دارید. همانطور که گفتم من یک ایرانی هستم و تحصیلکرد مهندس هم هستم اینطور نیست که ندانم در فرآن چه چیزهایی هست شاید همه آن را نخوانده باشم ولی حتی یک آدم 20 ساله هم در ایران می داند تقریبا محتوای کلی قرآن چیست من که دیگر 30 را هم رد کرده ام. بالاخره یک چیزهایی از ان مثل همان دروع نگفتن و محبت کردن به پدر و مادر و غیره خوب است ولی اینها اصول اخلاقی است و ربطی به نظر من به مذاهب ندارد همه آنها این چیزها را قبول دارند. در بقیه آن هم شق و القمری من ندیده ام که مثلا بیاید فرمول بم/ب ات/می چیزی را گفته باشد. هی گفته این خورشید و ماه را خدا آفریده و قیامت شد اینها خراب می شود و از همین چیزها دیگر . من چیز خیلی خاصی که اسم آن را بشود معجزه گذاشت حقیقتا در آن ندیدم. چون عقل گرا هستم اگر این کتاب را قبول می کردم آنچنان برای بقیه تبلیغ می کردم که هیچکس نتواند آن را رد کند ولی دلیلی نمی بینم خودم را برای آن خسته کنم. برای انجیل دیگر دین ها هم نمی بینم. پس تعصب بیخود روی اینها نداشته باشید!

    این هم که نمی دانم اگر فلان قوانین اجرا شود و ناب باشد و اینها مدینه فاضله می شود شمه هایی از آن را در عربستان و افغانستان و خیلی جاهای دیگر دیده ایم به نظر من در عمل همه مذاهب نتوانسته اند خوشبختی زمینی برای بشر بیاورند. اینکه بگویید زجر کشیدن و گریستن و بدبختی خوشبحتی است آن چیز دیگری است البته!
    جناب davi johnes : خوب است که انسان عقل گرا باشد و از نظر من درست ترین کار است. ولی ببینید دین و مذهب و کیش یک امر کاملا شخصی است و هر زمانی حکومتی خواسته آنرا به بقیه جامعه بسط بده فاجعه به بار آمده، نمونش حکومت کلیسا یا همین دوران...!!! یا همین طالبان و القاعده. ولی تمام مذهب که زجر کشیدن و گریستن و بدبختی نیست، این برداشت نادرستی از مذهب است. بسیار افراد بوده اند که با روی آوردن به یک دین و مذهب به آرامش قلبی رسیده اند. کیش هر فرد یک مساله کاملا شخصی و فردی است و بیشتر برای آرامش فرد و انسان است تا جامعه. (در صورتی که برداشت درستی از دین داشته باشیم نه مثل طالبان). در ضمن مطالبی که در مورد قرآن نیز بیان نمودید وجهه خوبی ندارد، چون احتمالا(!) افرادی اینجا باشند که آنرا معجزه الهی بدانند و احترامی برای آن قائل باشند و آن طور صحبت شما لااقل توهین به سرچشمه دین اسلام است. (در ضمن بگم تمام طالب بالا نظر شخصی من است و نظرات دیگران محترم است)
    هيچوقت براي فعاليتي كه عاشقش هستيد، منتظر تحسين ديگران نباشيد و از چرنديات ديگران هم ناراحنت نشيد... اين افراد ممكن نزديكترين افراد خانواده باشند... خودتان باشيد

  8. #548
    ApplyAbroad Veteran
    shahrouz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    رشته و دانشگاه
    PhD, Chemical Engineering- Monash Uni- Aus
    ارسال‌ها
    2,021

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط misteyes نمایش پست ها
    ببینید اصل بحث همین بود. سارا خانم گفتن که در جمع هایی ظاهر می شوند با روسری و احساس ناراحتی نمی کنند و دوست دارند نظرات بد بقیه نسبت به مسلمان ها یا باحجاب ها با شناخت شخصیت متفاوت ایشون عوض بشه و کمی هم از مشکلاتشون در پی حفظ حجاب گفتند ( که یک سری ایرانیای دیگه به غیر ایرانی ها گفته بودند با ایشون نگرد فقط به خاطر ظاهر یا پوشش) (درست متوجه شدم سارا خانم؟) در جواب من گفتم که شاید به نظر من، بقیه ممکنه در جمع به خاطر حجاب ایشون احساس ناراحتی بکنند (دلایلمو توضیح دادم) بالاخره این هم یک مشکل بود از نظر من که در زمینه حفظ عقایدم بهش برخورده بودم (در جواب شما:"بحث بر سر این مسئله هست که کسی تا به حال نگفته که یک نفر که درصدد حفظ عقایدش هست با چه مشکلاتی مواجه خواهد بود و.." و شما در جوب گفتین :"خود حقیر بینی به نظر من کافیه! کسی که حجاب یک دختر ایرانی رو نمی پسنده و نگاه تحقیر آمیز داره بهش می تونه بره یک گوشه ای تنها بشینه داد بزنه! اصلا به نظر من همچنین آدم حقیری نیازی نداره که با اون ارتباط برقرار کنیم! فقط دوست داره افرادی مثل خودش رو ببینه"
    چرا به مشکلات خانم محجبه در خارج که می رسیم خیلی با آرامش و لطافت جواب ایشونو می دیم که بله کار شما درسته که حجاب داری و هرکس ناراحته مشکل خودشه، اما به مشکلات قشر غیر مذهبی که می رسیم این نوع نگرش و برخورد وجود نداره؟ غیر از اینه که افراد مذهبی به اندازه کافی در ایران راحت هستند و کسی حقی نداره به آن ها اعتراض کنه اما در خارج هم ما ها چون ایرانی هستیم و با دید ایران اومدیم بازم باید همی روند ادامه پیدا کنه. چرا در جوابیه تون راجع به ورطه حقارت ، در مورد کیس دختر پسر مذهبی بی اخلاق و لائیک با اخلاق صحبت نمی کنید؟ چرا نگرش ما باید این قدر یک طرفه باشه. من فقط خواستم بگم ممکنه شخصی غیر مذهبی در جمع از حجاب یک نفر احساس راحتی نکنه و شما حتا این حق رو هم نمی خواهید قائل بشید و می فرمایید "کسی که حجاب یک دختر ایرانی رو نمی پسنده و نگاه تحقیر آمیز داره بهش می تونه بره یک گوشه ای تنها بشینه داد بزنه! "
    بحث من اینه. ما این حق و داریم که نپسندیم و ابراز کنیم که در جمع هامون این نوع پوشش رو نمی پسندیم. نه این که بریم یک گوشه بشینیم برای خودمون داد بزنیم!
    دوست عزیز، من یک پسرم. نه حجاب دارم که از حجاب بخوام دفاع کنم نه اونقدرها که تصور می کنید مذهبی هستم. ریش هم ندارم!
    من از انسانی که حجاب داره/نداره و ریش داره یا کروات می زنه دفاع می کنم اونم تا جایی که خیلی برام هزینه نداشته باشه( یعنی من هم یک انسانم و یک سوپرمن مدافع بشریت نیستم!)
    گفتم دوست لائیک دارم کاملا لائیک! کسی که واقعا باور به خدا نداره. ولی با اون خیلی هم خوبم. معلومه که یک مذهبی بداخلاق و کسی که به دیگران توهین می کنه هم شایسته سرزنش هست. ولی من در فروم ندیدم کسی بگه (کسی که بی حجابه فلان مشکلات رو داره!!!) برعکسش فراوون. انسانی که تحمل عقاید دیگران رو نداشته باشه و به توهین روی بیاره به ورطه حقارت افتاده. در مورد مذهبی که ادعای خدا و قرآنش هست که این قضیه بدتره اتفاقا!
    کسی که ناراحت می شه می تونه ناراحت بشه ولی توهین نمی تونه کنه. اخلاقیات این رو به شما نمی قبولونه که صرفا به فرض بی حجابی یا حجاب داشتن شما یا همسر شما من حق ندارم به شما/او توهین کنم حتی اگر از حضور شما/ایشان ناراحت باشم در جمع؟
    باز به نظرم هر انسانی حق داره باقی رو در گروه مختص به خودش نپذیره. ولی وقتی پذیرفت می تونه ناراحت بشه اما حق توهین نداره!
    از میان دو واژه انسان و انسانیت؛ ‬‫اولی در میان کوچه ها‬،‫و دومی در لابلای کتابها سرگردان است‬...
    PhD positions:Switzerland*** Netherlands***Norwa

  9. #549
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarada نمایش پست ها
    دوست عزیز واقعا شما دارین درست میگین . ما ایرانی ها دو گروهیم که هر کدوممون از یه طرف بوم افتادیم . یه عادت بدی هم که داریم هر کسی میخواد بگه به ما بیشتر ظلم شده!!! هر دو طرف هم حق دارن چون ما اصلا جز خودمون دیگران رو قبول ندارم.
    تو همین بحث ها که پیش میاد دو طرف بحث اگر دقت کنین اصلا به حرف هم توجهی نمیکنن . هرکسی هدف رو بر این گذاشته که حرف خودشو ثابت کنه نه اینکه یه ذره حتی گوش بده که دیگری چی میگه و شاید کمی هم حق با اون باشه.
    نمونه های زیادی برعکس چیزی که میگم هم دیدیم ( من خیلی تو حرفایی که زدم سعی کردم از هر دو طرف مثال بزنم)
    فکر میکنم یعنی حدس زدم که من و شما با بحثامون بالاخره به یه نتیجه رسیدیم (اگه اشتباه نکنم !) که خب دو نوع جمع هست شما جمع هایی رو مثال زدید که ایرانی ها با کسی که یه نماد مذهبی داره یه کلاه یهودی یا یه روسری یا هر چیزی احساس راحتی نمیکنن و منم جمع هایی که توش بودم رو مثال زدم که هر نوع آدمی وجود داشت و همه باهم به خوبی و خوشی رفاقت کردن .
    متاسفانه این وسط یه سری از اونور افتادن که آی داد و بیداد به مذهبی ها ظلم شده و بی احترامی میشه یه سری هم گفتن اگه نمیخواین نخواین خب برگردید همونجا که بودید یه سری گفتن خب تو اون جمع ها نباشید یا اگه میخواین باشین همرنگ جماعت باشین .
    راه حلشم فکر نمیکنم خیلی پیچیده باشه یکی مثلا مثل شما نمیپسنده تو جمع دوست داره همه مدل خودش باشن و کاااملا حق داره باهاشون رفت و آمد کنه . من به شما قول میدم کسی نیاد بهتون اصرار کنه که تورو خدا بیاین با من که نماد مذهبی دارم رفت و آمد کنین و برعکسشم یه سری هستن که خب دوست دارن با هر مدلی باشن . اونا هم مدل خودشون زندگی میکنن.
    نه من و نه هیچکس دیگه حق نداریم به شما بگیم باید امثال مارو قبول کنین!
    کلا در ایران و البته ایرانی در همه جای دنیا عادت داره به دخالت در کار همدیگر.
    کلا وضعی داریم واسه خودمون .
    همه چیمون به همه چیمون میاد.!
    پ.ن
    وقتی مهندس روزنامه نگار میشه.
    و.......
    چرا نباید یک ایرانی در ینگه دنیا هم به خودش اجازه بده که در کاری که اصلا و ابدا بهش "ربطی" نداره دخالت کنه. نظر بده. اظهار فضل کنه و......
    به نظرم از برآیند ها و برون دادهای چنین جامعه ای این خیلی طبیعیه براشون.
    ویرایش توسط studentz : December 2nd, 2012 در ساعت 08:55 PM

  10. #550
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    ارسال‌ها
    1,028

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    من بارها خودم گفته ام (من یا کسانی که به این "بت/خدا/ ..." پرستی عقیده دارم. با چه مشکلاتی روبرو هستیم؟)
    اگر اجازه بدید من به این سوالتون پاسخ بدهم:

    اساس کار این هست که تو غرب اکثرا در برخوردهای روزمره کسی به عقاید کسی کار ندارد، حتی اگر عقاید شما نمود ظاهری هم داشته باشد ( البته با طیف جدیدی از مشکلات مهاجرین و 11 سپتامبر و ... تا حدودی یکم نسبت به مسلمانها کنجکاوی بیشتر شده هست). یعنی شما به راحتی می تونید با حفظ عقاید شخصیتون برای خودتون از همان امکانات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی غرب بهره مند شوید بدون کوچکترین تبعیضی.

    مثال می زنم، الان اروپا حتی داره سعی می کنه، حس هم کشوری رو بین مسلمانها افزایش بدهد، مثلا تو مترو ، تبلیغات دولتی یا برنامه های شبکه ها دولتی از محجبه ها هم استفاده می کنند یا حتی امثال سی ان ان بین الملی پوشش کاملی از مراسم حج رو نشان می دند. خوب این تلاشی که توسط غربی ها برای پذیرش مهاجرین اکثرا مسلمون صورت می گیره. می رسیم به جامعه خوب جامعه شامل افراد زیادی هست که نمیشه از همشون انتظار رفتار یکسان رو داشت ولی معمولا تو محیط های دانشگاهی بدلیل سطح فرهنگ بالاتر مشکلی نیست ( مگر هم کشوری ها دگرگون شده ی خود اون افراد). البته معمولا جدا شدن و قاطی نشدن با غربی ها از طرف مهاجرین بیشتر رخ می دهد تا خود غربی ها.


    حالا مشکلاتی رو که به صورت غیر مستقیم یک اقلیت عقیده ای حس خواهد کرد. اولین مساله زمانی رخ خواهد داد که شما بدلیل عقایدتون در خیلی از فعالیت های اجتماعی شرکت نخواهید کرد، دعوت خواهید شد ولی خوب بدلیل مسایل اعتقادی جوابتون نه خواهد بود. خوب بدین ترتیب دایره آشناهاتون کم و کمتر خواهد شد. چون یکی از محلها برای شماره دادن یا آی دی فیسبوک تو همین مهمونی هاست. این بزرگترین مشل خواهد بود. مساله بعدی دیده نشدن هست، خوب وقتی شما این حس رو به اطرافیان نمی دید که آماده معاشرت هستید، اون وقت رفته رفته حس خواهید کرد که تنها هستید و کسی تو محل کارتون و درستون از شما حالی نمی پرسه... البته سعی کردم خیلی ساده مطرح کنم تا بحث منحرف نشه...

    مشکل بعدی زمانی خواهد بود که شما بخواهید برخلاف قوانین جاری اون کشور عقایدتون رو به دیگران تحمیل کنید، یا مراسمی رو داشته باشید که قانونی رو زیر پا می زاره و غیره. خوب اونوقت هم مشکل بزرگتر رو خواهید داشت. مهمترین مشکلی که مهاجرین دارند مساله زن و فرزنده که مفصل بحث شد. و پلیس غرب تو حمایت از زن و بچه با کسی شوخی ندارد حتی خود سی تزن های اون کشور.

    آخرین سری مشکلات هم با فرزندتون که قل چماق شده خواهد بود که می خواد زیر آبی بزنه، و همرنگ بقیه بشه چون اونجا بزرگ شده....
    می گن دو تا دنیای موازی داریم دنیای ما و دنیای تو آینه ها، باز می گن یه عدشون تونستند تو بین ما نفوذ کنند، باز می گن تنها تفاوتشون چپ دست بودنشونه.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •