تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

[ehsan110]

من بیشتر فضای کلی جامعه منظورم بود. مثلا اگر نگاهی به دور وبر بیندازید حضور تعداد زیاد خودروهای لوکس کاملا خودنمایی می کند. با یکی از افرادی که خونه نداشت ولی یه اینفینیتی آخرین مدل به ماهی نزدیک به دوهزار دلار به (گفته خودش) لیز کرده بود سوال کردم فلانی چرا یه ماشین ساده تر نگرفتی؟ بهم گفت اینجوری اونایی که باهاشون کار می کنم فکر می کنن من خیلی موفقم. تعداد زیاد لیموزین ها رو که حتما دیدین که چقدر در سطح شهر دیده میشه. از اینکه چه گروههایی از جامعه بیشتر تو این فکرا هستن؟ باید بگم هموطنای عزیز خودمون که ید طولایی در این زمینه دارن. یکی می گفت قبلا مراسم چهار شنبه سوری رو تو لزلی پارک می گرفتن اون شب همه میرفتن از دیسکاونت بنز و بی ام و کرایه می کردن و برچسبشو می کندن که اون شب جلوی سایر هموطنا کم نیارن. چینی ها هم دست کمی ندارن یه نگاه بکنین فکر کنم از ده تا بنز تو شهر هشتاشو چینیا سوارن. در کانادا عروسی ها هم خیلی مفصل برگزار میشه به غیر از عروسیای ایرانی یه عروسی عرب رفتم و عروسی یه خانواده روس که واقعا مجلل بود. من البته ایرادی به این افراد نمی گیرم بهر صورت اینها هم دوست دارند اینطوری زندگی کنند ولی اشکال من به وقتی است که ارزش یک انسان با نوع ماشین و خونه و مارک لباس سنجیده بشه. تو فرانسه واقعا این تشریفات کمتر است حالا نمی دونم مردم کمتر در میارن یا طرز فکرشون متفاوته.

[marjanmohajer]

متاسفانه در اكثر جوامع انسان ها در بند تجمل گرايي هستند كه اين خود باعث افزايش اضطراب خواهد شد؛ توضيحات آقا احسان درست است. اخلاق هاي ايراني كماكان اينجا بر پاست و چشم هم چشمي ها هنوز ادامه دارد و انسان ها اينجا در گير خرج هاي اضافي هستند. خيلي ها با سرمايه هاي آنچناني وارد كانادا مي شوند و از همان بدو ورود ماشين هاي آخرين مدل زير پاشون هست. بيزنسشون تو ايران پا برجاست و زندگي مرفه شون اينجا. مسلما اين افراد هرگز احساس صفر بودن نخواهند كرد بلكه مي بيني كه با غرور بيشتر در حال گذران عمر هستند. جديدا تعدادشون هم رو به افزايشه ولي خوب در واقع گروه تحصيل كرده كه با اميد ساختن روزهاي بهتر براي خودشان و خصوصا فرزندانشان قدم به خاك كانادا مي گذارند، در بسياري از موارد با اين بحران ها مواجه مي شوند.

[marjanmohajer]

مورد ديگر كه بسياري از نسل اولي ها آن را حس مي كنند، احساس بي وطني است.

انسان‌ بطور طبيعي‌ از تغيير مي‌هراسد و در تکرار زندگی روزانه و عادتی خود احساس‌ نوعي‌ امنيت‌ مي‌كند. دشواري‌ يادگيري‌ زبان‌ و كسب‌ مهارتهاي‌ تازه‌ و ترس‌ از عدم‌ موفقيت‌ باعث‌ مي‌شود مهاجر به‌ خصوص‌ در سنين‌ بالا، بيش‌ از پيش‌ به‌ آداب‌ و عاداتش‌ پناه‌ ببرد و از حشر و نشر با جامعه‌ ميزبان‌ -بدلیل نداشتن وجوه فرهنگی مشترک- بگريزد. بدین ترتیب است که او در ميان‌ هموطنان‌ خويش‌ دوستاني‌ مي‌يابد و فقط‌ با همانان‌ نشست‌ و برخاست‌ مي كند. فقط‌ به‌ راديوهاي‌ فارسي‌ زبان‌ گوش‌ مي‌كند، روزنامه‌هاي‌ فارسي‌ را مي‌خواند و تلويزيونهاي‌ فارسي‌ زبان‌ را تماشا مي‌كند. به‌ معناي‌ ديگر در ايران‌ كوچكي‌ كه‌ براي‌ خود ساخته‌ است‌ با همان‌ آداب‌ و رسومي‌ كه‌ در زمان‌ مهاجرت‌ با خود آورده‌ است‌، روزگار می گذراند. نتيجتاً پس‌ از گذشت سالها نه‌ از جريان‌ امور كشوري‌ كه‌ در آن‌ زندگي‌ مي‌كند، كوچكترين‌ خبري‌ دارد و نه‌ با تغييراتي‌ اجتماعی- فرهنگی كه‌ در وطن‌ خودش روی داده‌ همگام است‌. چنين‌ كسي‌ وقتي‌ به‌ وطن‌ بر مي‌گردد، مشاهده‌ مي‌كند كه‌ تحولات‌ و تغييرات‌ بيشماري‌-مثبت یا منفی- صورت‌ گرفته‌ و کشورش‌ ديگر آن‌ سرزمینی نيست‌ كه‌ او آنجا را ترك‌ گفته‌ بود. بعبارت‌ ديگر نه تنها در کشور محل اقامت خویش که در وطن خویش نیز غریب است.

[marynirvana]

بحثتون خیلی جالب بود، من تجربه زندگی در کانادا را ندارم اما در اروپا به این صورت شرایط را ندیدم اما از بحث شما به یک نتایجی رسیدم . اینکه می گویید در این محیط انسان هایی که خیلی شخصیت محکمی ندارند دچار بی هویتی و مشکل می شوند پس خیلی طبیعی هست که به تجملات بیشتری متوسل بشوند برای مبارزه با اون بی هویت شدن و در اینجا به مراتب بیشتر از ایران نیازمند غرق شدن در این تجملات اند و در صورتی که توان دسترسی به اون رو نداشته باشند ممکن هست دچار عقده یا مشکلات حادتری هم بشوند""

[ehsan110]

متاسفانه در اكثر جوامع انسان ها در بند تجمل گرايي هستند كه اين خود باعث افزايش اضطراب خواهد شد؛ توضيحات آقا احسان درست است. اخلاق هاي ايراني كماكان اينجا بر پاست و چشم هم چشمي ها هنوز ادامه دارد و انسان ها اينجا در گير خرج هاي اضافي هستند. خيلي ها با سرمايه هاي آنچناني وارد كانادا مي شوند و از همان بدو ورود ماشين هاي آخرين مدل زير پاشون هست. بيزنسشون تو ايران پا برجاست و زندگي مرفه شون اينجا. مسلما اين افراد هرگز احساس صفر بودن نخواهند كرد بلكه مي بيني كه با غرور بيشتر در حال گذران عمر هستند. جديدا تعدادشون هم رو به افزايشه ولي خوب در واقع گروه تحصيل كرده كه با اميد ساختن روزهاي بهتر براي خودشان و خصوصا فرزندانشان قدم به خاك كانادا مي گذارند، در بسياري از موارد با اين بحران ها مواجه مي شوند.

راستش من با اینکه یکی از راه حلال پول دربیاره و در کانادا هرجور میخواد خرج بکنه مشکلی ندارم. ناز شستش زحمت کشیده ولی متاسفانه بسیاری از افرادی که شما عنوان کردید همونایی هستند که اون کشور رو داغون کردند و باعث آوارگی ما شدند و حالا هم باز اینجا با پولای دزدی دارن حال می کنن. خاوری ها در اینجا کم نیستند و متاسفانه کانادا هم شده مامن این افراد تازه به نظر من این افراد رو بدون اینکه چک کنند طرف سه سالو اینجا بوده یا نه بهشون تابعیت هم میدن. خودم هفته پیش شاهد دو مورد بودم.

[sysco]

تو فرانسه واقعا این تشریفات کمتر است حالا نمی دونم مردم کمتر در میارن یا طرز فکرشون متفاوته.

این نشان دهنده فرهنگ original اروپاست. دلیلش می تونه هر کدوم از دلایلی که شما ذکر کردید به اضافه نکات دیگه ای مثل فاصله طبقاتی کمتر در نتیجه نظام پرداخت و دستمزد و مالیات و حمایت های اقتصادی از کم درآمدها و روحیه محافظه کار تر اروپایی و ... باشه.
اما در هر حال نشون دهنده روح اصیل و با فرهنگ اروپایی در مقایسه با روحیه آمریکا و آمریکای شمالیه. البته در اروپا هم تفاوت هایی هست اما کلی عرض می کنم.

[ghlobe]

من بین خود کانادایی ها تجمل گرایی ندیده ام. بیشتر در بین مهاجرین جدید است.

[marjanmohajer]

از نظر من در مواردي نه چندان كم، قبل از مهاجرت اين بي هويتي و عدم احساس تعلق به وطن شكل گرفته و وجود دارد. به اين دليل كه در نظام ما از یک طرف به نوجوانان و نیازهای روانشناختی آنها که مهمتریش، کسب هویت اجتماعی است ، توجه نشده و از طرف دیگر ، در اثر عملکرد نادرست و نامناسب با هنجارها و ارزشهای فرهنگی جامعه توسط خانواده ، مدرسه و رسانه ها که نتوانسته اند نوجوانان ( نوجوانان امروز و ديروز ) را جذب کرده و الگوهای جاذب و قابل تقلید مناسب با ارزشهای فرهنگی جامعه ، برای آنها بسازند. از سوي ديگر دستاورد هاي علمي و تكنولوژي گسترده غرب و توانمندي پيچيده آن ها در گسترش فرهنگ و ارزش هاي خود، باعث شده كه اين ارزش ها به سرعت جايگزين ارزش هاى ملي و مذهبي و فرهنگي جامعه ما شود. در نتیجه اين عوامل هویت اجتماعی نوجوانان به شكل درست شکل نگرفته و نوجوانان تحت تأثیر داده های جدید که همان نمود ها و الگوهای فرهنگ غربی است ، هویت اجتماعی خود را شکل داده اند.

[ehsan110]

من بین خود کانادایی ها تجمل گرایی ندیده ام. بیشتر در بین مهاجرین جدید است.

من راستش فقط خونه دو نفر کانادائی سفید تا حالا رفتم که از طبقه متوسط هستند و من هم تجملی ندیدم ولی خونه پولداراشون نرفتم که بتونم قضاوت کنم

[marjanmohajer]

ضمن تشكر از آقا احسان و جناب قلوب، درسته كه لوازم و كالاهاي مصرفي در خانه ها و حتي خود خانه ها به زيبايي و جذابيت ايران نيست و همه چيز ظاهري ساده دارد اما به نظر من تجمل گرايي فقط اين يك بعد را ندارد؛ خرج هاي اضافي در كميت ها و كفيت هاي گوناگون ( مارك هاي مختلف و كالاهاي جديد از برندهاي معروف ) خودش شكل و نمادي ديگر از تجمل گرايي، اسراف و مصرف گرايي است كه در ميان كانادايي ها هم زياده.