صفحه 64 از 74 نخستنخست ... 145455565758596061626364656667686970717273 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 631 تا 640 , از مجموع 731

موضوع: تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

  1. #631
    ApplyAbroad Guru Mehrad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    رشته و دانشگاه
    Sociology, MA / Electrical Engineering, BSc
    ارسال‌ها
    4,355

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط attanew نمایش پست ها
    نه دوست عزیز، من هیچ صحبتی از تایید و تصدیق نکردم، ذهن باز یعنی اینکه عقاید خودتون رو تا زمانیکه طرف از شما به صورت مستقیم نخواست که نقدش کنید برای خودتون نگه دارید. این همون سنگ بنای اصلی هست و باعث میشه شما بیشتر به مفهوم انسان بودن در درجه ی اول متمرکز بشید.
    این که آدم نقد خودش رو بگه یا نگه یا حد زیادی به شرایط بستگی داره. من از بچگی‌ با این اصل بزرگ شدم که همه در قبال هم مسئول هستن. امر به معروف و نهی از منکر هم جز پایه‌های هر دینی هست (نه فقط اسلام). این رو هم بگم که این نوع احساس مسئولیت‌ها و نهی از منکر مختص فرهنگ ایرانی‌ یا اسلامی نیست. یعنی‌ بعضی‌ جاهای آمریکا این توی فرهنگ خودشون هم هست. بعضی‌ جاها پذیرش کمتری وجود داره نسبت به جاهای دیگه، بعضی‌ جاها بیشتر. اینها تا حدی بر می‌گرده به فرهنگ محلّی. مشکل لوث شدن نهی از منکر هست از طرف کسانی‌ که شرایطش رو بلد نیستن. نهی از منکر شرایط متعدد داره، یکیش هم اینه که آدم احتمال تاثیر بده. بحث ترسیدن و رودربایستی و اینها نیست. یعنی‌ وقتی‌ آدم منکری رو می‌بینه و میدونه نهی از منکر با "احتمال عقلایی" اثر نداره، نه فقط واجب نیست، بلکه تکلیف ساقط هست مگه ضرورت مهم تری ایجاب کنه. این چیزیه که خیلی‌ از مسلمون‌های سطحی بهش توجه ندارن. یعنی چیزی میبینن که خوششون نمیاد (حالا بگذریم اون کار ممکنه واقعا منکر هم نباشه، ولی‌ این بابا با سواد کمش فکر میکنه منکره) بعد به خیال خودش داره فریضه نهی از منکر ادا میکنه، اون هم به ناشیانه‌ترین صورت ممکن.

    من به خصوص نسبت به رفقام چه در ایران چه در آمریکا این احساس مسئولیت رو داشتم. ولی‌ سعی‌ می‌کردم به اون شرط "احتمال عقلایی تاثیر" توجه کنم. خوب وقتی‌ رابطه من با یه نفر خودمونی تره، بدیهیه که حرف من رو هم راحت تر قبول میکنه. چه در مورد فوق الذکر، چه در موارد دیگه‌ای که در ایران یا آمریکا بین رفقام پیش میومد، این اطمینان رو داشتم که به من با حسن نیت نگاه می‌کنن نه کسی‌ که میخواد توی کارشون فضولی کنه. با این اطمینان بود که دهنم رو باز می‌کردم برای نظر دادن. حتی وقتی‌ در موردی حرف من رو گوش نمی‌کردند و بعد سرشون به سنگ میخورد، خودشون میومدن میگفتن حق با تو بود. رابطه ما خراب که نمی‌شد هیچ، بهتر هم میشد.

    آهان راستی‌ این رو هم بگم که من در آمریکا به عنوان "گشت ارشاد" هم توی پارک‌ها و مسیر‌های دوچرخه سواری کار کردم که البته شرح وظایف و نحوه عملکردش با ایران متفاوته. اونجا میگن trail patrol. تجربه جالبی‌ بود.
    (and whoever trusts in God, He is sufficient for him ... (65-3 ...
    لطفا پیش از گذاشتن پیام، موضوعهای مرتبط و بخش ویکی رو ببینید. شرمنده، امكان پاسخگويى فورى به سوالها رو ندارم. پاسخ بسیاری سوالها درباره تحصیل در آمریکا رو در پیوست اولین پستم يا تاپيكهاى مرتبط نوشتم.

  2. #632
    ApplyAbroad Veteran
    shahrouz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    رشته و دانشگاه
    PhD, Chemical Engineering- Monash Uni- Aus
    ارسال‌ها
    2,021

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehrad نمایش پست ها
    این که آدم نقد خودش رو بگه یا نگه یا حد زیادی به شرایط بستگی داره. من از بچگی‌ با این اصل بزرگ شدم که همه در قبال هم مسئول هستن. امر به معروف و نهی از منکر هم جز پایه‌های هر دینی هست (نه فقط اسلام). این رو هم بگم که این نوع احساس مسئولیت‌ها و نهی از منکر مختص فرهنگ ایرانی‌ یا اسلامی نیست. یعنی‌ بعضی‌ جاهای آمریکا این توی فرهنگ خودشون هم هست. بعضی‌ جاها پذیرش کمتری وجود داره نسبت به جاهای دیگه، بعضی‌ جاها بیشتر. اینها تا حدی بر می‌گرده به فرهنگ محلّی. مشکل لوث شدن نهی از منکر هست از طرف کسانی‌ که شرایطش رو بلد نیستن. نهی از منکر شرایط متعدد داره، یکیش هم اینه که آدم احتمال تاثیر بده. بحث ترسیدن و رودربایستی و اینها نیست. یعنی‌ وقتی‌ آدم منکری رو می‌بینه و میدونه نهی از منکر با "احتمال عقلایی" اثر نداره، نه فقط واجب نیست، بلکه تکلیف ساقط هست مگه ضرورت مهم تری ایجاب کنه. این چیزیه که خیلی‌ از مسلمون‌های سطحی بهش توجه ندارن. یعنی چیزی میبینن که خوششون نمیاد (حالا بگذریم اون کار ممکنه واقعا منکر هم نباشه، ولی‌ این بابا با سواد کمش فکر میکنه منکره) بعد به خیال خودش داره فریضه نهی از منکر ادا میکنه، اون هم به ناشیانه‌ترین صورت ممکن.

    من به خصوص نسبت به رفقام چه در ایران چه در آمریکا این احساس مسئولیت رو داشتم. ولی‌ سعی‌ می‌کردم به اون شرط "احتمال عقلایی تاثیر" توجه کنم. خوب وقتی‌ رابطه من با یه نفر خودمونی تره، بدیهیه که حرف من رو هم راحت تر قبول میکنه. چه در مورد فوق الذکر، چه در موارد دیگه‌ای که در ایران یا آمریکا بین رفقام پیش میومد، این اطمینان رو داشتم که به من با حسن نیت نگاه می‌کنن نه کسی‌ که میخواد توی کارشون فضولی کنه. با این اطمینان بود که دهنم رو باز می‌کردم برای نظر دادن. حتی وقتی‌ در موردی حرف من رو گوش نمی‌کردند و بعد سرشون به سنگ میخورد، خودشون میومدن میگفتن حق با تو بود. رابطه ما خراب که نمی‌شد هیچ، بهتر هم میشد.

    آهان راستی‌ این رو هم بگم که من در آمریکا به عنوان "گشت ارشاد" هم توی پارک‌ها و مسیر‌های دوچرخه سواری کار کردم که البته شرح وظایف و نحوه عملکردش با ایران متفاوته. اونجا میگن trail patrol. تجربه جالبی‌ بود.
    درود

    با تائید قسمت عمده صحبتهای شما ولی با عرض پوزش ، به نظر من امر به معروف و نهی از منکر و... مسائلی هستند که تنها در صورتی که شخص مخاطب اجازه داد بابد صورت بگیرد. امر به چه معروفی؟ معروفی که من آن را معروف می دانم. و نهی از چه منکری؟ منکری که من آن را منکر می دانم! هر کسی اینطور خودش را بر حق می داند و وضع همینی می شود که ملت از دین و خدا و ... زده شده اند. اینکه اثر بکند یا نکند در مرحله دوم قرار دارد. مرحله اول اینه که جایگاه خودم رو در هر مرحله ای بدونم و طبق اون جایگاه عمل کنم. اگر این مرحله رعایت نشود شخص مخاطب احساس می کند که کسی ایدئولوژی، عقیده و نظر خود را برتر می داند و این واقعا بدترین کار ممکن است.
    مثال داخل وطنیش این می شه(من هنوز پامو به مدت طولانی بیرون نذاشتم) سکانس اول: من نوعی: خانم ببخشید به نظر من حجابتون مشکل داره. خانم (خیلی مودب باشه): به تو چه؟! تو نگاه نکن!
    چیزی که به نظر من هم حق داره اون خانوم.

    به قول شما، تنها در شرایطی که شخص با ما صمیمی است و از حسن نظر ما آگهی داشته باشد میتوانیم دیدگاهمان را در حد یک نظر بگیم. این کار رو واقعا تکرارش به شیوه ای غیر از این در خارج کشور به نظر من یک اشتباه بسیار بسیار بزرگ می تونه بشه.
    از میان دو واژه انسان و انسانیت؛ ‬‫اولی در میان کوچه ها‬،‫و دومی در لابلای کتابها سرگردان است‬...
    PhD positions:Switzerland*** Netherlands***Norwa

  3. #633
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    ارسال‌ها
    1,028

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehrad نمایش پست ها
    این که آدم نقد خودش رو بگه یا نگه یا حد زیادی به شرایط بستگی داره. من از بچگی‌ با این اصل بزرگ شدم که همه در قبال هم مسئول هستن. امر به معروف و نهی از منکر هم جز پایه‌های هر دینی هست (نه فقط اسلام). این رو هم بگم که این نوع احساس مسئولیت‌ها و نهی از منکر مختص فرهنگ ایرانی‌ یا اسلامی نیست. یعنی‌ بعضی‌ جاهای آمریکا این توی فرهنگ خودشون هم هست. بعضی‌ جاها پذیرش کمتری وجود داره نسبت به جاهای دیگه، بعضی‌ جاها بیشتر. اینها تا حدی بر می‌گرده به فرهنگ محلّی. مشکل لوث شدن نهی از منکر هست از طرف کسانی‌ که شرایطش رو بلد نیستن. نهی از منکر شرایط متعدد داره، یکیش هم اینه که آدم احتمال تاثیر بده. بحث ترسیدن و رودربایستی و اینها نیست. یعنی‌ وقتی‌ آدم منکری رو می‌بینه و میدونه نهی از منکر با "احتمال عقلایی" اثر نداره، نه فقط واجب نیست، بلکه تکلیف ساقط هست مگه ضرورت مهم تری ایجاب کنه. این چیزیه که خیلی‌ از مسلمون‌های سطحی بهش توجه ندارن. یعنی چیزی میبینن که خوششون نمیاد (حالا بگذریم اون کار ممکنه واقعا منکر هم نباشه، ولی‌ این بابا با سواد کمش فکر میکنه منکره) بعد به خیال خودش داره فریضه نهی از منکر ادا میکنه، اون هم به ناشیانه‌ترین صورت ممکن.

    من به خصوص نسبت به رفقام چه در ایران چه در آمریکا این احساس مسئولیت رو داشتم. ولی‌ سعی‌ می‌کردم به اون شرط "احتمال عقلایی تاثیر" توجه کنم. خوب وقتی‌ رابطه من با یه نفر خودمونی تره، بدیهیه که حرف من رو هم راحت تر قبول میکنه. چه در مورد فوق الذکر، چه در موارد دیگه‌ای که در ایران یا آمریکا بین رفقام پیش میومد، این اطمینان رو داشتم که به من با حسن نیت نگاه می‌کنن نه کسی‌ که میخواد توی کارشون فضولی کنه. با این اطمینان بود که دهنم رو باز می‌کردم برای نظر دادن. حتی وقتی‌ در موردی حرف من رو گوش نمی‌کردند و بعد سرشون به سنگ میخورد، خودشون میومدن میگفتن حق با تو بود. رابطه ما خراب که نمی‌شد هیچ، بهتر هم میشد.

    آهان راستی‌ این رو هم بگم که من در آمریکا به عنوان "گشت ارشاد" هم توی پارک‌ها و مسیر‌های دوچرخه سواری کار کردم که البته شرح وظایف و نحوه عملکردش با ایران متفاوته. اونجا میگن trail patrol. تجربه جالبی‌ بود.
    مهرداد جان، من و شما خیلی هنر کنیم می تونیم گشت ارشاد خودمون باشیم. همانطور که شهروز جان فرمودند چه کسی می تونه این مرزبندی ها رو مشخص کنه؟ بی قانونی از همان احساس مسئولیت مردم خارج از قانون رخ می دهد که خود را محق می دانند که به دیکران شیوه ی زندگی را یاد بدهند. البته اینها تئوری هم نیست، نتیجه اش کاملا مشخص هست و د رکشور خودمون به وضوح می بینیم.

    من و شما می تونیم اگر احساس خطر کردیم یا عملی را خلاف دیدیم به مرد قانون ارجاع دهیم. تفاوتش در این هست که قانون یک تعریف مشخص دارد که توانایی تغییر خواهد داشت و اکثرا توسط خرد جمعی تعیین شده هست.
    می گن دو تا دنیای موازی داریم دنیای ما و دنیای تو آینه ها، باز می گن یه عدشون تونستند تو بین ما نفوذ کنند، باز می گن تنها تفاوتشون چپ دست بودنشونه.

  4. #634
    ApplyAbroad Guru Mehrad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    رشته و دانشگاه
    Sociology, MA / Electrical Engineering, BSc
    ارسال‌ها
    4,355

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    من فکر می‌کنم این رو توضیح دادم که منظور من از احساس مسئولیت و نهی از منکر به مفهوم کلیش بود. اینکه تعریف شما از نهی از منکر محدود شده به چیزایی‌ که گفتید نتیجه نهی از منکر به شیوه جاهلانه است. نه میخوام بحث رو سیاسی کنم نه اینکه تاپیک از مسیر خودش منحرف بشه. اینکه گفتم رفقام رو نهی از منکر می‌کردم، در مواردی نبود که شما گفتید. اون دوستان من نه ظاهرشون سنخیتی با من داشت نه نوع روابط کذایی شون. من در اینجور چیزا نبود که نظر میدادم. چیز‌هایی‌ که من بهشون می‌گفتم از نوع نصیحت دوستانه بود نه از جنس ارشاد از موضع بالا در مواردی که شما فکر می‌کنید. معمولاً خودشون علاقه داشتن نظر من رو بشنون. ولی‌ حتی در مواردی که از من نظر نخواسته بودن، به خاطر نوع ارتباطی‌ که با هم داشتیم پذیرش از طرف اونها وجود داشت. گواهش هم گرمتر شدن (و نه سرد تر شدن) ارتباطمون بود و اینکه کسان دیگه‌ای رو بفرستن سراغ من. لقب غیر رسمی‌ من در اون دوران "صدای مشاور" بود. در آمریکا هم همین رو مراعات می‌کردم. یعنی‌ وقتی‌ نظر میدادم که میدونستم پذیرش وجود داره. این هم که گفتم "مگه ضرورت ایجاب کنه"، خوب بعضی‌ وقت‌ها واقعا ضرورت داره. مثلا وقتی‌ یکی‌ سگش رو بدون leash راه میبره یا آشغال میریزه باید بهش تذکر بدی، چون این قانون زندگی‌ شهریه. نه اینکه آدم بگه اووهووی مرتیکه سگت رو ببند. ولی‌ خوب نمیشه هیچی‌ هم نگفت.

    چیزی که من در مورد تجربه خودم گفتم در همین راستا بود. بحث من سر تجربه تعامل فرهنگی‌ بود. این هم قسمتی‌ از تعامل فرهنگی‌ هست. اینکه گفتم تجربه جالبی‌ بود همین تفاوت عملکرد گشت ارشاد در آمریکا و ایران هست. اینش برای من جالب بود. قبلا گفتم که من از هر فرصتی برای شناخت بیشتر جامعه آمریکا استفاده می‌کنم. برای مصاحبه هم که رفته بودم همین رو بهشون گفتم. trail patrol اونجا یه جور خدمت رسانی حساب میشه. من هم در مصاحبه خودم گفتم با این کار هم به جامعه محلّی خودم خدمت می‌کنم، هم اینکه دید من در مورد جامعه بهتر میشه و به درد مطالعات دانشگاهی من هم میخوره.

    اونجا trail patrol کارش منحصر به گیر دادن به ظاهر مردمی که اومدن پارک نیست. اون یه قسمت خیلی‌ کوچک قضیه هست که تازه اون هم وقتی‌ که سر و وضع طرف واقعا مشکل دار باشه (با استاندارد‌های امریکایی، نه استاندارد‌های ایرانی‌). خوشبختانه توی گشت‌های من هیچ وقت پیش نیومد. وظیفه اصلی‌ ما این بود که ملت مقررات پارک یا trail رو رعایت کنن تا محیط برای همه با هر نوع سلیقه‌ای قابل استفاده باشه. عمده‌ترین نکات این بود که ملت در راه بردن سگ، پارک کردن ماشین، نظافت محیط، نحوه دوچرخه سواری، نحوه استفاده از محوطه پیک‌نیک و همینطور عدم استفاده از الکل در محیط پارک و trail‌ها مقررات رو رعایت کنن. به اضافه اینکه اگه کسی‌ احتیاج به هر نوع کمکی‌ داشته بشه در حد توانمون کمک کنیم. مواردی هم که از عهده و توانمون خارج بود رنجر خبر میکردیم. مثلا قسمتی‌ از آموزش‌های ما کمک‌های اولیه و احیای قلبی و اینجور چیزا بود (گواهی رسمی‌ هم بهمون میدادن). مورد اینجوری هم خوشبختانه هیچ وقت برای من پیش نیومد. یه دفعه مورد پیش اومد که یکی‌ دوچرخه اش مشکل پیدا کرده بود که بهش کمک کردم.

    یه مورد جالب یادم افتاد اضافه کنم. ما توی گزارش شیفتمون غیر از مشکلات مشاهده شده، این رو هم باید به طور خلاصه می‌نوشتیم که اگه با کسی‌ صحبت کردیم یا کسی‌ با ما صحبت کرد، چه جور حرف‌هایی‌ رد و بدل شده. حتی یک مورد توی فرم گزارش بود که چند بار ملت با شما سلام و علیک کردن یا چند بار شما با ملت سلام و علیک کردین.
    ویرایش توسط Mehrad : December 5th, 2012 در ساعت 11:04 PM
    (and whoever trusts in God, He is sufficient for him ... (65-3 ...
    لطفا پیش از گذاشتن پیام، موضوعهای مرتبط و بخش ویکی رو ببینید. شرمنده، امكان پاسخگويى فورى به سوالها رو ندارم. پاسخ بسیاری سوالها درباره تحصیل در آمریکا رو در پیوست اولین پستم يا تاپيكهاى مرتبط نوشتم.

  5. #635
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط attanew نمایش پست ها
    مهرداد جان، من و شما خیلی هنر کنیم می تونیم گشت ارشاد خودمون باشیم. همانطور که شهروز جان فرمودند چه کسی می تونه این مرزبندی ها رو مشخص کنه؟ بی قانونی از همان احساس مسئولیت مردم خارج از قانون رخ می دهد که خود را محق می دانند که به دیکران شیوه ی زندگی را یاد بدهند. البته اینها تئوری هم نیست، نتیجه اش کاملا مشخص هست و د رکشور خودمون به وضوح می بینیم.

    من و شما می تونیم اگر احساس خطر کردیم یا عملی را خلاف دیدیم به مرد قانون ارجاع دهیم. تفاوتش در این هست که قانون یک تعریف مشخص دارد که توانایی تغییر خواهد داشت و اکثرا توسط خرد جمعی تعیین شده هست.
    همین دیگه فضولی یعنی همین که آدم به خوش به غلط اجازه بده به دیگران ایراد بگیره و به صراط مستقیم هدایتشون کنه. و وقتی دوستان اینجا میگند از نزدیک ایرانی هایی که درگیر این مسایل هستند نباید گذشت به همین خاطر هست. چون محدوده که نداره اولش همه از محدوده و ... دم میزنند بعدش در مورد ریز ترین مسایل اجازه دخالت و نظر میدند به خودشون. اصلا پذیرفته نیست که به هر اسمی کسی در حوزه خصوصی افراد دخالت کنه و حتی این مسئله قانونا جرم هست که کسی به حریم دیگری تعدی کنه. اسمش هرچی میخواد باشه. هرفرد خودش در برابر رفتار خودش مسئوله.

  6. #636

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir110 نمایش پست ها

    .... اصلا اینطور نیست که شما میگی: این عین قانونه ( طبق صراحت ماده 1171 قانون مدنی كه می گوید: "در صورت فوت یكی از ابوین حضانت طفل با آن كه زنده است خواهد بود، هرچند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین كرده باشد". حضانت بچه ها با مادر است و می تواند آنها را با خود ببرد. حتی درصورتی كه ازدواج كند. پس از فوت پدر حضانت در هر حال با مادر بچه هاست). این یک مورد که اصلا اینطور نیست که شما میفرمائید.
    در مورد ارث هم قوانین اسلام بسیار دقیق و ریزبینانه اس. خانم ها همیشه گله دارن که چرا دیه ی زن نصف مرده. در صورتی که این سوال رو باید اینطور پرسید" چرا دیه ی مرد دو برابره زنه؟" و اما پاسخ: خدا با در نظر گرفتن شرایط زن پس از فوت همسرش_ چون وظیفه ی امرار معاش رو به دوش مرد قرار داده_ دیه ی مرد رو دو برابر در نظر گرفته تا زن در گذران امور خودش و فرزندانش پس از از دست دادن شوهرش مشکلش زیادتر نشه.
    ...
    من از ابتدای این تاپیک را خواندم و بسیاری موارد بود که خواستم پاسخ بدهم ولی دیدم از بحث، کلی وقته که گذشته، اما این یکی را نتوانستم. این موضوع را اینجا اعلام می کنم:
    1- در خصوص حضانت، یک نکته هست و آن هم ولایت هست. ولایت را با حضانت نباید قاطی کرد. طبق قانون ایران، مادر به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی، بر بچهء خود ولایت ندارد و این پدر، جد پدری و یا پدربزرگ پدری است که بر بچه ولایت دارد و در همه حال صاحب اختیار قانونی فرزند است، صاحب مال، صاحب اجازهء خروج و ووو....
    حضانت شامل جنبه های جسمی و روحی کودک می شود؛ اما ولایت به معنی سرپرستی و اداره تمام امور زندگی طفل تا زمانی که کبیر و رشید شود،می باشد. بنابراین اگر حضانت کودک به مادر سپرده شود ولایت پدر و در غیاب پدر، جد پدری نسبت به کودک تا زمان حیات آنان باقی است.

    2- دیهء هیچ زن یا مردی، به همسرش نمی رسد. این که این دوست عزیز و متأسفانه خیلی ها تصور می کنند، به خاطر یک زن بیوه شده، دیهء مرد 2 برابر زن هست، کاملاً غلط است. باز هم می گم، دیهء هیچ زن یا مردی به همسرش نمی رسد، چون طبق قانون، زن و شوهر، ولی دم هم محسوب نمی شوند. ولی دم، پدر و مادر می باشند، لذا اگر مردی دارای همسر و بچه و پدر و مادر، فوت کند، دیهء مرد به ولی دمش، یعنی والدین خودش می رسد.
    من موردی را می شناسم که یک بیوهء جوان با غم از دست دادن همسر، نه ارثی از شوهرش برد و نه از دیهء او چیزی به دست آورد و برای سرپرستی بجه اش با مشکلات متعدد و من جمله مالی روبرو بود.
    قضاوت راجع به عادلانه بودن این قوانین، با دوستان.

  7. #637
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    ارسال‌ها
    1,028

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahi2012 نمایش پست ها
    همین دیگه فضولی یعنی همین که آدم به خوش به غلط اجازه بده به دیگران ایراد بگیره و به صراط مستقیم هدایتشون کنه. و وقتی دوستان اینجا میگند از نزدیک ایرانی هایی که درگیر این مسایل هستند نباید گذشت به همین خاطر هست. چون محدوده که نداره اولش همه از محدوده و ... دم میزنند بعدش در مورد ریز ترین مسایل اجازه دخالت و نظر میدند به خودشون. اصلا پذیرفته نیست که به هر اسمی کسی در حوزه خصوصی افراد دخالت کنه و حتی این مسئله قانونا جرم هست که کسی به حریم دیگری تعدی کنه. اسمش هرچی میخواد باشه. هرفرد خودش در برابر رفتار خودش مسئوله.
    موافقم، باید سعی کنیم کمتر تو مسایل خصوصی همدیگر وارد شویم تا بتونیم راحت تر با همدیگر تو کشور مقصد تعامل داشته باشیم وگرنه سختی زیاد خواهیم داشت.
    می گن دو تا دنیای موازی داریم دنیای ما و دنیای تو آینه ها، باز می گن یه عدشون تونستند تو بین ما نفوذ کنند، باز می گن تنها تفاوتشون چپ دست بودنشونه.

  8. #638

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط attanew نمایش پست ها
    مهرداد جان، من و شما خیلی هنر کنیم می تونیم گشت ارشاد خودمون باشیم. همانطور که شهروز جان فرمودند چه کسی می تونه این مرزبندی ها رو مشخص کنه؟ بی قانونی از همان احساس مسئولیت مردم خارج از قانون رخ می دهد که خود را محق می دانند که به دیکران شیوه ی زندگی را یاد بدهند. البته اینها تئوری هم نیست، نتیجه اش کاملا مشخص هست و د رکشور خودمون به وضوح می بینیم.

    من و شما می تونیم اگر احساس خطر کردیم یا عملی را خلاف دیدیم به مرد قانون ارجاع دهیم. تفاوتش در این هست که قانون یک تعریف مشخص دارد که توانایی تغییر خواهد داشت و اکثرا توسط خرد جمعی تعیین شده هست.
    به همین دلیل هست که من می گم یک مهاجر باید به فرزندش فقط یک سری اصول اخلاقی کلی رو آموزش بده و سعی کنه تا جایی که میشه ذهن اون رو با افکار و عقائد خاص و ناجور پر نکنه. چون اینها باعث میشه همیشه در کنار همسن و سالانش خودش رو غریبه احساس کنه و نتونه با اون جامعه به سازگاری برسه. این شروع جذب شدن اون بچه در گنگ ها و محیط هایی هست که احساس می کنه در اونها می تونه برای خودش یک نوع احساس قدرت ایجاد کنه. این هم مختص آمریکا و ایران نیست. در ایرانش طرف میره توی کمیته و بسیج و گشت ارشاد و جاهای دیگه ای که در مقابل توده جامعه ای که نتونسته با اون سازگار بشه بهش یک نوع احساس قدرت میده، در آفریقا میره توی این گروه های مسلحی که با جیپ این طرف و اونظرف میرن. در کشورهای پیشرفته هم میره توی گنگ ها یا گروه های دیگه ای که به نوعی میتونه از طریق اونها بقیه رو "ارشاد" و "اصلاح" کنه و به سمت چیزهایی که به "باورش" درست لایتغیر هستند "هدایت" کنه. این دیگه از یک عقیده شخصی صرف فراتر میره و هم برای خود اون فرد زحمت ایجاد می کنه و هم برای اون جامعه.

  9. #639
    ApplyAbroad Veteran
    shahrouz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    رشته و دانشگاه
    PhD, Chemical Engineering- Monash Uni- Aus
    ارسال‌ها
    2,021

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط davi johnes نمایش پست ها
    به همین دلیل هست که من می گم یک مهاجر باید به فرزندش فقط یک سری اصول اخلاقی کلی رو آموزش بده و سعی کنه تا جایی که میشه ذهن اون رو با افکار و عقائد خاص و ناجور پر نکنه. چون اینها باعث میشه همیشه در کنار همسن و سالانش خودش رو غریبه احساس کنه و نتونه با اون جامعه به سازگاری برسه. این شروع جذب شدن اون بچه در گنگ ها و محیط هایی هست که احساس می کنه در اونها می تونه برای خودش یک نوع احساس قدرت ایجاد کنه. این هم مختص آمریکا و ایران نیست. در ایرانش طرف میره توی کمیته و بسیج و گشت ارشاد و جاهای دیگه ای که در مقابل توده جامعه ای که نتونسته با اون سازگار بشه بهش یک نوع احساس قدرت میده، در آفریقا میره توی این گروه های مسلحی که با جیپ این طرف و اونظرف میرن. در کشورهای پیشرفته هم میره توی گنگ ها یا گروه های دیگه ای که به نوعی میتونه از طریق اونها بقیه رو "ارشاد" و "اصلاح" کنه و به سما چیزهایی که به باورش درست لایتغیر هستند "هدایت" کنه. این دیگه از یک عقیده شخصی صرف فراتر میره و هم برای خود اون فرد زحمت ایجاد می کنه و هم برای اون جامعه.
    ارتباط اینها رو با مسئله امر به معروف و ارشاد واصلاح نفهیدم. والله پدر و مادر بنده صبح تا شب تو گوش ما می خوندن از خدا و پیغمبر حرف می زدن، من در زندگی خودم یک بار نیومدم برای کسی جز دوستانم روش حتی توصیه رو در نظر بگیرم. تو خود همین سایت محاله قبل از اینکه کسی سوالی بپرسه من پیشنهادی بدم. انصافا این همه تو ایران نماز می خونند،الکل نمی خورند، رابطه خاص ندارند، معتقدند و... چند نفرشون "برادر" هستند؟ چند نفرشون به شما تذکر دادند؟ چند درصدشون؟
    کی می گه عامل این اتفاقات پدر و مادر هستند؟ پدر و مادر اکثرا خیلی دلسوزانه میان برای آرامش و رستگاری فرزندشون از خداوند صحبت می کنند! تو آفریقا پدر و مادر بچشون رو برای جنگهای مسلحانه آموزش می دهند؟ در ایران، این برادرانی که امر به معروف میکنند رو پدر و مادرشون ازشون خواستند که امر به معروف کنید؟! یعنی فکر نمی کنید چیز دیگری بوده جز پدر و مادر؟ همون چیزی که در فاکس نیوز و روزنامه یدیعوت آحارانوت و شبکه ملی کره شمالی پخش می شه. در سطوح مختلف؟

    آخه من کی باشم که به بقیه بگم چی کار کنند چی کار نکنند! مسئله فرزند رو تحت هیچ شرایطی با این قضیه قاطی نکنید که تا ابد هم توضیح بدید من باور نمی کنم تنها یک حلقه هستم در فلسفه evolution بشریت!!! و اینکه فرزندم چطور بار میاد به من مربوط نیست!!
    افراط و تفریط پدرمون رو دراورده!
    ویرایش توسط shahrouz : December 6th, 2012 در ساعت 12:30 AM
    از میان دو واژه انسان و انسانیت؛ ‬‫اولی در میان کوچه ها‬،‫و دومی در لابلای کتابها سرگردان است‬...
    PhD positions:Switzerland*** Netherlands***Norwa

  10. #640
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : تاثیرات روانی پدیده مهاجرت بر نسل اول و دوم مهاجران و مسئله بى هويتى

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahrouz نمایش پست ها
    ارتباط اینها رو با مسئله امر به معروف و ارشاد واصلاح نفهیدم. والله پدر و مادر بنده صبح تا شب تو گوش ما می خوندن از خدا و پیغمبر حرف می زدن، من در زندگی خودم یک بار نیومدم برای کسی جز دوستانم روش حتی توصیه رو در نظر بگیرم. تو خود همین سایت محاله قبل از اینکه کسی سوالی بپرسه من پیشنهادی بدم. انصافا این همه تو ایران نماز می خونند،الکل نمی خورند، رابطه خاص ندارند، معتقدند و... چند نفرشون "برادر" هستند؟ چند نفرشون به شما تذکر دادند؟ چند درصدشون؟

    آخه من کی باشم که به بقیه بگم چی کار کنند چی کار نکنند! مسئله فرزند رو تحت هیچ شرایطی با این قضیه قاطی نکنید که تا ابد هم توضیح بدید من باور نمی کنم تنها یک حلقه هستم در فلسفه evolution بشریت!!! و اینکه فرزندم چطور بار میاد به من مربوط نیست!!
    افراط و تفریط پدرمون رو دراورده!
    99.999999999% مردم ایران همیدگر را نصیحت میکنند. در کار هم فضولی میکنند. قصد ارشاد و امرو به معروف و نهی از منکر همدیگر را دارند. بدون اینکه ازشان نظر خواسته شود نظر میدهند. و......... نمونه های دیگری از کلکسیون بی نظیر فرهنگ و تمدن ایرانی.
    کلا تفریح/کار/زندگی ملت در ایران اینه که در باره همدیگه در افشانی کنند.ربطی هم به نوع روحیات نداره . اپیدمی شده اصلا.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •