دکترای مدیریت - همه رشته ها

[meeraha]

سلام
متاسفانه بحث اصلی کمی منحرف شد و از مسیر خارج شد . نظر همه ی دوستان قابل احترام هست و هرکس دیدگاه خودش رو داره و هر رشته ای هم جایگاه و ارزش خودش رو داره . هیچ رشته ای بر هیچ رشته ای برتر نیست چون اینها تماما دانش های ساخته و پرداخته و موردنیاز بشریت هست اما اینکه حالا یه سری رشته ها بازار کار بهتری دارند دلیل بر ارجحیت نمیشه و اساسا سافت و هارد کردن رشته ها خیلی کار درستی نیست . این جامعه و محیط هست که این شرایط رو به وجود اورده و به بعضی رشته ها میدان میده و بعضی ها رو کمی به حاشیه برده دلیلش رو هم همه میدونم جهان امروز جهانی صنعتی و تولید محور و اقتصادی و به تبع گرایش هایی که به تولید و بازار و اقتصاد مربوط میشن بیشتر مورد توجه قرار میگیرن .
این تاپیک ها بیشتر برای طرح سوالات در مورد فرایند پذیرش و شرایط و وضعیت رشته ها هست سعی کنیم بیشتر در این مسیر حرکت کنیم سوالای همو جواب بدیم
ممنون

[hipax]

دوستان من خاستم، یه توصیه ای به خیلی کسایی ک تو این سایت میان و بخصوص علاقه فوق شدیدی به دکتری مالی یا اقتصاد دارن بکنم.
دوستان گرامی،
ورود به دانشگاه مورد نظرتون
با
خارج شدن با مدرک دکتری

دو دنیای متفاوت هستن. دوره دکتری یه فشار بسیار بسیار شدید داره تو رشته یی ک بنده دارم میخونم.
و هرچقدر هم رنک دانشگاهتون بالا تر باشه، این بحث شدید و شدیدتر میشه!
فکر نکنید، هرچی رنک دانشگاهتون بالاتر باشه و اسم بزرگتری داشته باشه، بهتره!
خیلی ساده رخ میده ک شما سال 4 دکتری، به حد انفجار میرسی از درس و واقعا تموم میشه هر علاقه و توانی ک داشتید! و یه سال به پایان دکتری انصراف میدید! (نمونه میبینم ک میگم!)

هرچقدرم ادم بیشتر زمین بخوره بلند شه، مثل یه ماشین تصادف کرده، ضعیف و ضعیف تر میشه.

دوره دکتری، واقعا با تمام چیزایی ک تا الان خوندید فرق داره.
این حرفا سر تجربه ست. دکتری شوخی نیست و فشارش خیلیها رو از پا درمیاره!
بچه های کشورای جهان اولی، اکثرا رشته های با کلاس و سافت رو میخونن و تا جاییم ک داشته باشه ادامه میدن، حقوق، سیاست، برنامه ریزی، تاریخ و ...
ولی رشته های کوانت مثل ریاضی، فیزیک، مالی، اقتصاد ک اگر بگم دکتری مالی سختتر از ریاضی نباشه اسون تر نیست، رو بچه های جهان سومی مثل هند، چین، روسیه، ایران بیشتر دنبالش میرن.
دکتری مالی یا اقتصاد خارج از ایران، ریاضی محضه! و فشار زیاد تو زمان کم، باعث میشه خیلا دووم نمیارن!
ریاضیم ک بهتون تدریس میکنن، از مباحث ریاضیاتی ک عرفه و اشنایی دارید، 50 درصد متفاوته! درکشون سخت نیست، ولی حجم محاسباتی بسیار بسیار زیادی داره.

مثلا شما بخاید، طی 4 سال یک ملیون آجر رو با دستتون روی هم بچینید تا برید روش بایستید و چیزی رو رصد کنید! این علم دکترا ست!
باید این اجرها رو با دقت، با روش مناسب، روی زمین مناسب بگذارید تا بتونید برید روش بایستید.

ممکنه بعد از گذاشتم اون میزان آجر هیچی رو رصد نکنید، بعلاوه تا به نتیجه نهایی نرسید، هیچ چیزی بدست نیاوردید.
خیلی از دانشگاهها، سیاست سوئیچ به فوق رو برداشتن بنابراین برای از بین نرفتن زندگیتون، درست برنامه ریزی کنید!

سلام جناب ماهان،
محض فضولی، میشه یه رزومه از خودتون بگین که کجاها درس خوندین، الان کجا دارین درس میخونین، معدل و نمرات تخصصی مثل جی آر ای و تافلتون چقدر بوده و مقاله اینا هم داشتین یا نه؟ این خیلی به بچه هایی که میخوان مالی بخونن کمک می کنه.

ولی در اینکه دوره دکتری یه دنیای دیگه است اظهر من الشمسه. یادمه استادم اولین باری که مصاحبه کرد بهم گفت که ممکنه روزی 15 -16 ساعت پشت سیستم بشینی و مقاله بخونی و دیتا آنالیز کنی. اگه میخوای وسط کار جا بزنی و فرار کنی بهتره که اصلا نیای. شما توی دکتری چون باید به بالاترین سطح تخصص یه فیلد برسین باید فشار کاری زیادی رو تحمل کنین و لیاقت خودتون رو نشون بدین. حقوق پایه تون هم نسبت به بقیه مشاغل خیلی بهتره پس می ارزه به این فشار کاری. در کل، دتکری واقعا علاقه میخواد وگرنه جدا به مشکل می خورین.
ولی چیزی که مشخصه اینه که شما هنوز توی فاز ایران هستین و تقسیم بندی های خاص خودتون رو دارین. من که بازاریابی می خونم توی یه دانشگاه خیلی خوب، این رو به جرات می تونم بگم که دکتری خوندن توی بیزینس اسکول های تاپ دنیا آرزوی خیلی هاست حتی خود افراد کشورهای به اصطلاح جهان اول چون هم میزان پذیرش خیلی خیلی پایینی دارن در مقایسه با مهندسی ها هم تقریبا آینده شغلی تضمین شده. مثلا امثال دپارتمان ما سه نفر پذیرش کرده بود که یه نفر رفت یه دانشگاه دیگه و الان دو نفریم. یه جای دیگه هم قبلا پذیرش گرفته بودم دو نفر بودیم که من نرفتم و فقط یه نفر برداشتن. فارغ التحصیل های ایرانی سه چهار سال قبل تا الان هم خداروشکر همه شاغل هستن تا اونجایی که من اطلاع دارم و درآمد خوبی دارن. کلا هم ده دوازده نفر دانشجوی دکتری بیشتر نداره در مقابل مهندسی ها که راحت 30-40 نفر میشن. تکمیل ظرفیت و اینجور مسخره بازی ها هم خبری نیست.

بیزینس اسکول ها هم پولدارترین و پولسازترین دانشکده دانشگاه ها هستن چون به جرات می تونم بگم که توی خیلی از دانشگاه ها حداقل 15 تا 20% دانشجوها بیزینس می خونن. به خصوص دوره های MBA که مخصوص مدیران شرکت ها با سابقه بالای 5 سال هست خیلی طرفدار دارن توی دنیا. اگر اینجوری نبود که بیزینس اسکول های تخصصی مثل INSEAD، London Business School, Bocconi, Copenhagen Business School, BI Norwegian, ESADE, ESSEC و غیره ورشکست میشدن درحالی که بهترین آفرهای دکتری رو دارن میدن.

ولی اینکه رشته ها رو تقسیم کردین به با کلاس و بی کلاس و سافت و هارد به نظرم کاملا در اشتباهین. اگر ریاضی که به شما تدریس می کنن 50% متفاوته، رشته ما به جرات می تونم بگم که نوع ریسرچ و کورس ها 90% با ایران متفاوته و ما توی ایران مطالب کاملا منسوخ شده رو داریم می خونیم. اگر شما افتخار نمیدین به دکتری مالی و دنبال یه رشته با کلاس هستین و به این باورین که اقتصاد یا مالی رشته های تاپی نیستن و مباحث کمی رو فقط جهان سومی ها میخونن، می تونین بگین که چرا از بین همه برنده های جایزه نوبل اقتصاد، فقط دو سه نفرشون جهان سومی هستن و بقیه بلا استثنا از کشورهای پیشرفته مثل امریکا، انگلیس، اسرائیل، روسیه و سوئد هستن؟ همه رشته ها مباحث کمی یا نظری دارن، مثلا الان من دیکشنری روانشناسی کمبریج رو دارم می خونم چون بخشی از تزم روانشناسی هست و کتاب آمار رشته های دیگه رو دارم میخونم. همین رشته خود ما بخش کمی هم داره که خیلی ها نزدیکش نمیشن چون سردر نمیارن ازش. طرف پروفسوره، مشهور هم هست ولی میگه من نمی فهمم اینا چی میگن.

چیزی هم که در مورد مدیران شرکت ها گفتین، یه نگاه به مدیران شرکت های فناوری دنیا بندازین. هندی ها همه جا رو قبضه کردن.

یه نکته دیگه اینکه، شما اصلا به فکر شغل پس از فارغ التحصیلی هستین؟ این رشته های باکلاسی که گفتین دقیقا چقدر احتمال داره که شغل مرتبط پیدا کنن؟

مخاطب این حرف من فقط شما نیستین بلکه همه افرادی هستن که میان توی این فروم. واقعیت اینه که وقتی می خواین یا دارین خارج از ایران درس میخونین و زندگی می کنین، باید خودتون رو برای یه شرایط رقابتی آماده کنین. چون توی ایران هرکی که بوده باشین اونجا هیچی نیستین و دایی و عمو و پارتی تون اونجا دیگه به درد نمیخوره. اونجا یه محیط رقابتیه که به خاطر بیزینس خودشون حتی حاضرن یه شغل رو به شمایی که تخصص دارین بدن نه بچه شون که تخصص رو نداره، کاملا برخلاف ایران. مثلا توی ایران من کسی رو مشناسم که با لیسانس کشاورزی به خاطر پارتی که داشته رفته کارگزار بورس شده، بعد سه سال سابقه هم میگه که رفتم اقتصاد خرد و کلان و مدیریت مالی 1 و 2 رو خوندم و مدارک بورس رو هم گرفتم و بعدش رفتم دانشگاه آزاد اسلامشهر ارشد مالی خوندم و از من میپرسید که برای دکتری مالی کانادا بهتره یا امریکا، حتی دانشگاهی من اونجا میخوندم رو قبول نداشت و دنبال پوزیشن توی کالیفرنیا یا نیویورک بود از این دست افراد توی این یه شش هفت ماه خیلی دیدم یعنی شرایط ایران باعث شده که خیلی ها توهم برتر بودن بهشون دست بده و بقیه رو خنگ فرض بکنن ولی وقتی که پاشون رو میزارن اونور دادشون میره هوا که خیلی سخته و ....

ولی در کل، بهتون حق میدم. دکتری مالی کار هرکسی نیست و به جرات می تونم بگم که تاپ ترین رشته بیزینس اسکول هاست و انصافا هم پذیرش گرفتن ازش سخت هست و هم جون سالم به در بردن ازش. ولی آینده کاری خیلی خوبی داره.

[MAHAN7]

نمیدونم تجربه شما در کدام کشور جهان اولی بوده. ولی در امریکا و کانادا رشته هایی مثل تاریخ و علوم سیاسی نه بازار کار دارند نه درآمد چندانی، و در مقطع لیسانس هم معمولا ضعیف ترین دانشجوها جذب این رشته ها میشوند.

در اینجا رشته های حرفه ای مثل پزشکی و حقوق پر متقاضی ترین و پر درآمد ترین هستند. رشته های مدیریت مالی و حسابداری و همینطور کامپیوتر هم بازار کار و درآمد خوبی دارند.

دوست گرامی، شما ک واقعا با تجربه هستید و من خودم چندبار نظرتونو پرسیدم و کمک کردید.

من حرفی از بازار کار نزدم.

ولی همونطوری ک شاید مطلع باشید، و من تو پست قبلی گفتم، در جواب به خانم دکتر کمیست گفتم، هرچی مسولیت و فشار کار بیشتر باشه، حقوقش بیشتر. ای یه قاعده کلی هست. از بچه های منابع انسانی و استخدام بپرسید. بعلاوه من در مورد کل ساختار بازار کار میگم.
در مورد مقطع لیسانس البته بنده حرفی هم نزدم! من دکتری رو گفتم. دکتری، مثال اجر و رساله و ... در حالت کی ورد اگر هم ببینید، متوجه میشید من در مورد دکتری و ایندش حرف زدم!

[KavehKaveh]

خوب من فکر کنم یکمی این شلوغ پلوغی ها رو جمع جور کنم بد نباشه!

1. نظر ماهان درسته حالا شاید یکمی احساسات تو نوشته هاش باشه چون هدفش کمک کردن به بقیه اس و خیلی زود میخواست تجربه اش رو به اشتراک بذاره. اما ذات کلامش خیلی غلط نیست. دکتری اقتصاد ، کوانت فاینانس و مالی ریاضیاتی خیلی رشته های سنگینی هستن و گاهی اوقات از رشته هایی مثل ریاضی و فیزیک هم سخت تر میشن. دلیلش اینه: خود فاینانس به ذات شاخه ای هست که خیلی جلو رفته و پیچیده شده و آموختنش کلی وقت و انرژی میگیره ، حالا شما ریاضی رو بهش اضافه کنی شدیدا سخت میشه. برای یکنفر ایرانی هم این داستان خیلی سخت تر میشه چون مفاهیم فاینانس رو باهاشون خیلی آشنا نیست و تا بیاد با پایه های فاینانس به اون شکلی که تو دنیا هست آشنا بشه یهو از همه چیز عقب میمونه.
کسی که یهو از ایران میره سر کلاس فاینانس توی یه کشور دیگه میشینه عین این میمونه که براش دارن به یه زبون دیگه دکتری رو درس میدن. شاید هفته ها آدم احساس سرگیجه بگیره که بابا اینا چی چی میگن؟ خیلی جاها overwhelming میشه

2. در خصوص اینکه بچه ها همه جا نیان نظر بدن هم من موافقم. دیگه متخصصین دندون پزشکی و داروسازی و غیره لطفا تو حوزه خودشون نظر بدن. ایشون روی صحبتش با کسی هست که دکتری مدیریت قراره بخونه. دیگه یهو یه نفر از زیر شاخه باغداری بیاد بگه آقا به ما ها توهین نکن دیگه یکمی بی معنیه. اینجا یه فروم هست برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و هیچ چیزی با ارزشتر از شنیدن تجربه یکنفر نیست که به رایگان در اختیار ما گذاشته میشه. اینقد تو فرهنگمون زور کردن که آقا حرفت رو نزن چون ممکنه یکی بهش بربخوره که همه جا میخوایم زور بگیم.
دیگه تو هر گروه و تاپیکی نمیشه رفت و نظر داد. یکی تو گروه مهاجرت به اندونزی بگه هرکی تو کانادا درس خونده بی سواده ، بعد من برم سینه چاک که آقا توهین نکن ! به من چه آخه !!

3. جناب هیپکس ، حرف هاشون خیلی درسته ولی باور کنین که شاخه کمی فاینانس واقعا پیچیده میشه و علم فاینانس هم کیلومتر ها با اطلاعات بچه ها تو ایران فاصله داره این میشه که یکنفر ممکنه یهو بگه بیام به بقیه headsup بدم - حرفهای شما درسته ولی من شرایط ایشون رو خیلی خوب درک میکنم و بهش حق میدم.

در کل به نظرم اگه یکم رنگ و لعاب احساسات رو از روی نوشته های ایشون کنار بزنین ، حرفهای خوبی میزنن که میتونه به درد بقیه بخوره.
یادمه یه بنده خدایی چند سال پیش ازم پرسید فلانی دارم میرم سر کلاس فاینانس فلان دانشگاه چی بخونم که بیام تو باغ؟ بهش یه کتاب معرفی کردم که پایه بود و با اینکه ایشون مدیریت مالی ایران خونده بود باورش نمیشد که اینقدر اطلاعاتش کم باشه.
بچه هایی که برای فوق یا دکتری مالی یا شاخه های کمی مالی میرن باید ماه ها قبل از شروع تحصیلشون شروع کنن self study وگرنه ضربه میخورن.

[MAHAN7]

من رزومه انچنانی ندارم. پستهای قدیم رو ببیند، هست.
تمایلی ندارم بگم کجا میخونم.
متاسفانه جایی ک من میخونم، دانشجوهای دکتری رو میکشه ک دانشگاه بشه mit!
من ترم اول 300 ساعت سرکلاس رفتم! شما عدد و رقمشو بزنی میبین ک هروز درمیاد!
جاهای دیگه، دانشگاهای دیگه خیلی استاندارد تر هستن! مثلا دانشگاههای دیگه، در طی دوسال اول ک کورس هستش، چیزی بین 270-450 ساعت میرن بچه ها سرکلاس.
یعنی دو روز یا سه روز! ولی ما اینجا دقیق بخام بگم، هروز دانشگاه میریم!
متاسفانه بنده، به وعده های تو خالی ه استادی گوش کردم و اومدم! (استاد دانشگاه بودش!) و البته به خاظر شرایط شخصی.
اساتید تو اروپا واقعا از لحاظ تدریس ضعیف هستن و این دانشگاه بنده با این ساختار اموزشی بی کیفیتش خیلیها رو از بین میبره و بی سواد میده بیرون.

[ghlobe]

دوست گرامی، شما ک واقعا با تجربه هستید و من خودم چندبار نظرتونو پرسیدم و کمک کردید.

من حرفی از بازار کار نزدم.

ولی همونطوری ک شاید مطلع باشید، و من تو پست قبلی گفتم، در جواب به خانم دکتر کمیست گفتم، هرچی مسولیت و فشار کار بیشتر باشه، حقوقش بیشتر. ای یه قاعده کلی هست. از بچه های منابع انسانی و استخدام بپرسید. بعلاوه من در مورد کل ساختار بازار کار میگم.
در مورد مقطع لیسانس البته بنده حرفی هم نزدم! من دکتری رو گفتم. دکتری، مثال اجر و رساله و ... در حالت کی ورد اگر هم ببینید، متوجه میشید من در مورد دکتری و ایندش حرف زدم!

حق با شماست و پوزش میخواهم. من فکر کردم بعنوان قاعده کلی فرمودید ولی اگر منطورتان برای فارغ التحصیلان مدیریت بود صحیح می فرمایید. باید به عنوان تاپیک بیشتر دقت می کردم.

[miss_ana]

سلام . در مورد رشته مدیریت بیمه خواستم بپرسم . تو دانشگاه های اروپا و امریکا بهش چی میگن و زیرشاخه کدوم یکی از رشته های مدیریت هست؟ خودش گرایش های بیشتری داره یا همین مدیریت بیمه هستش ؟

[paymansniper88]

سلام دوستان وقتتون بخیر ی سوالی داشتم ممنون میشم دوستان کمک کنن
من کارشناسی پیام نور میخوندم مدیریت دولتی متاسفانه اوایلش ب دلیل سهل انگاری بعد هم ب واسطه مشکلاتی ک داشتم و سر کار میرفتم لیساتسم 13 ترم!طول کشید متاسفانه 6.5سال با معدل 15.33
الان ترم4 ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه دولتی تبریزم با معدل18.28 و دارم پایان نامه مینویسم و شهریور97فارغ التحصیل میشم
میخواستم از دوستان بپرسم منی که کارشناسیم رو به هردلیل از دست دادم هم از نظر زمان و هم معدل دیگه شانسی برای اپلای ندارم؟ترجیحا امریکای شمال-کانادا
ممنونم از حسن نظر و توجه دوستان

[susighton]

سلام تا آنجا من میدانم در انگلستان در City University- Cass Business School دو رشته Actuary و Insurance and Risk Management مربوط به بیمه هستند برای ارشد و در این رشته ها این دانشگاه با موسسه چارتر هم برای مدارک حرفه ای خیلی نزدیک کار میکند و برای فارغ التخصیلانش معافیت در امتحانات حرفه ای -مثل ACII - میگیرد.

سلام . در مورد رشته مدیریت بیمه خواستم بپرسم . تو دانشگاه های اروپا و امریکا بهش چی میگن و زیرشاخه کدوم یکی از رشته های مدیریت هست؟ خودش گرایش های بیشتری داره یا همین مدیریت بیمه هستش ؟

[miss_ana]

سلام تا آنجا من میدانم در انگلستان در City University- Cass Business School دو رشته Actuary و Insurance and Risk Management مربوط به بیمه هستند برای ارشد و در این رشته ها این دانشگاه با موسسه چارتر هم برای مدارک حرفه ای خیلی نزدیک کار میکند و برای فارغ التخصیلانش معافیت در امتحانات حرفه ای -مثل ACII - میگیرد.

سلام . ببخشید یکم در مورد این دانشگاه توضیح میدید ؟ چون من هیچ شناختی ازش ندارم . دکتری هم داره؟