دکترای مدیریت - همه رشته ها

[haniehmoshki]

شرایططتون خوبه به نظرم. کانادا چون دانشگاههاش کم هستن برای IS ممکنه یکم شرایط براتون سخت بشه اما امریکا از رنک 70 به بعد فک میکنم شرایطتتون خیلی مساعده.

میشه بگین 70 به بعد کدوم لیست؟ من راستش اولویتم کاناداس...اونجا کجاهاروتوصیه میکنی؟ با سپاس

[tahahavakhor]

میشه بگین 70 به بعد کدوم لیست؟ من راستش اولویتم کاناداس...اونجا کجاهاروتوصیه میکنی؟ با سپاس

70 به بعد لیست US news رو منظورم بود. اگه میخوای کانادا شانست رو امتحان کنی به نظر من همه جاهایی که IS دارن بفرست

[سهیل]

خوب اما در مورد من
/لیسانس صنایع آزاد تهران جنوب معدل 17.49
/فوق MBA تهران گروه صنایع معدل 17.85
/فوق Business engineering and computer science فنی وین تزم مونده اما تا اینجا 1.75 و امیدوارم بهتر شه... بهترین 1 , بدترین 5
/GMAT 650 49,29,5
/تافلم هفته دیگه میاد
/2 تا مقاله جورنال غیر ای اس ای اما اینترنشنال
/2 سال بیزنس اکسپرت زیمنس تهران
/2 ترم سابقه تدریس کورس مبانی ای تی دوره لیسانس... دانشگاه وین
علاقه مند به ادامه تحصیل در ای اس کانادا یا امریکا...
چه کنم؟ کجاها افدام کنم؟ جیمت دوباره بدم...حالش نیس نکنه بدتر شم؟ ممنون از راهنمایی

از نظر آینده شغلی آکادمیک من دکترای IS رو به هیچ وجه برای ادامه تحصیل در آمریکا توصیه نمی کنم. البته به دلیل همین وضعیت چالش برانگیز شغلی متقاضیهای کمتری داره (به خصوص آمریکایی) و در نتیجه با تفاوت زیاد ساده ترین گرایش برای پذیرش گرفتنه. البته اگر کسی علاقه زیاد و واقعی داشته باشه و رزومه بسیار خوب بسازه ممکنه موفق باشه، اما برای موففیت شایدلازم باشه به مراتب بیشتر از رشته ها و گرایشهای دیگه تلاش کنه.
البته برای اپلای در هر گرایش دیگه ای نمره جی مت بالاتری نیاز داری. اما برای ISشاید همین نمره هم کارت رو برای بعضی دانشگاهها (در حد همون رنکی که طاها اشاره کرد) راه بندازه.

[alved]

از نظر آینده شغلی آکادمیک من دکترای IS رو به هیچ وجه برای ادامه تحصیل در آمریکا توصیه نمی کنم. البته به دلیل همین وضعیت چالش برانگیز شغلی متقاضیهای کمتری داره (به خصوص آمریکایی) و در نتیجه با تفاوت زیاد ساده ترین گرایش برای پذیرش گرفتنه. البته اگر کسی علاقه زیاد و واقعی داشته باشه و رزومه بسیار خوب بسازه ممکنه موفق باشه، اما برای موففیت شایدلازم باشه به مراتب بیشتر از رشته ها و گرایشهای دیگه تلاش کنه.
البته برای اپلای در هر گرایش دیگه ای نمره جی مت بالاتری نیاز داری. اما برای ISشاید همین نمره هم کارت رو برای بعضی دانشگاهها (در حد همون رنکی که طاها اشاره کرد) راه بندازه.

منم خیلی جاها خوندم که اوضاع IS در آمریکا بده. ولی نکته متناقض برای من اینجاست که Placement خوبی تو سال های گذشته وجود داشته. مثلا:
UC Irvine به McGill در 2009
Michigan به Wisconsin Milwaukee در 2008
Emory به Illinoise در 2009
Purdue به U of Florida در 2009
U of Washington به Wisconsin Greenbay در 2010 و به Carnegie Mellon در 2008
U of Connecticut به UT Dallas در 2010
NYU به Minnesota در 2010 و UBC در 2009

تعداد زیادی هم Placement هم در صنعت انجام شده.البته من این لیست رو نیاوردم تا بگم شما اشتباه می کنی چون واقعا این گرایش تو آمریکا به مشکل خورده. نمی دونم! شاید منظور شما اینه که اگر از حالا به بعد دانشجوی دکتری IS بشی دیگه پس از فارغ التحصیلی از این Placement ها خبری نسیت.

[سهیل]

منم خیلی جاها خوندم که اوضاع IS در آمریکا بده. ولی نکته متناقض برای من اینجاست که Placement خوبی تو سال های گذشته وجود داشته. مثلا:
UC Irvine به McGill در 2009
Michigan به Wisconsin Milwaukee در 2008
Emory به Illinoise در 2009
Purdue به U of Florida در 2009
U of Washington به Wisconsin Greenbay در 2010 و به Carnegie Mellon در 2008
U of Connecticut به UT Dallas در 2010
NYU به Minnesota در 2010 و UBC در 2009

تعداد زیادی هم Placement هم در صنعت انجام شده.البته من این لیست رو نیاوردم تا بگم شما اشتباه می کنی چون واقعا این گرایش تو آمریکا به مشکل خورده. نمی دونم! شاید منظور شما اینه که اگر از حالا به بعد دانشجوی دکتری IS بشی دیگه پس از فارغ التحصیلی از این Placement ها خبری نسیت.

از این لیست و از هیچ لیست این چنینی نه میشه به سادگی نتیجه گرفت که placement برای این گرایش خوب بوده و نه میشه نتیجه گرفت که بد بوده. فاکتورها پیچیده تر این ها هستن. دانشگاهی که من هستم در گرایش IS در اکثر رنکینگ ها رنک یک یا دو دنیاست و فارغ التحصیلهای ISاش placementهای خوب می گیرن، اما خیلیهاشون روشهای مختلفی برای دست یافتن به اون placement اجرا میکنن که همگی شاهد این هستن که علیرغم رنک دانشگاه پیدا کردن شغل خوب براشون چالش برانگیزه (در حالیکه فارغ التحصیلهای گرایش دیگه دانشگاه ذره ای دغدغه این چنینی ندارن). مثلا بعضی از دانشجوهای دکترای IS برای اینکه placementخوب گیرشون بیاد میان سراغ کارهای بین رشته ای تا شاید بتونن با استفاده از جذابیت آکادمیک گرایشهای دیگه شغل پیدا کنن. بعضیهاشون میرن سراغ صنعت (در حالیکه برای صنعت رفتن نیازی نیست کسی 4 تا 5 سال عمرش رو بداره و کلی آمار و روش تحقیق بخونه و دکترا بگیره. کلا هم تو دانشکده های بیزینس رفتن فارغ التحصیل دکترا به صنعت نماد عدم موفقیته.) بعضیهاشون تحصیل رو کش میدن و مثلا به جای 5 سال، 6 یا 7 یا حتی 8 سال دانشجو میمونن تا نهایتا placement خوب پیدا کنن. بعضیهاشون offer های با حقوق پایین تر از حد معمول برای دانشکده های بیزینس رو قبول می کنند. نهایتا بعضیها هم از همون اول تلاششون رو چند برابر می کنن و در ژورنالهای خوب مقاله میدن یا network عالی میسازن تا بتونن بعد از فارغ التحصیلی placement خوب با حقوق خوب داشته باشن.... و انواع روشهای دیگه که می تونن در مواجهه با این مسئله یاریگر باشن.
به این نکته هم باید توجه کرد که به هر حال بعضی دانشگاهها این گرایش رو دارن و خواهند داشت و تعطیل هم نخواهند کرد، تعدادی ار این دانشگاهها اتفاقا دانشگاههای بسیار عالی هم هستند. طبعا این دانشگاهها بالاخره به استاد نیاز خواهند داشت. پس بالاخره تعدادی از فارغ التحصیلان این گرایش در دانشگاههای خوب placement خواهند گرفت (گرجه گاهی با حقوق کمی پایین تر). اما این موضوع ناقض trend کلی که در بازار کار این گرایش وجود داره نیست (به خصوص اگر به انواع اون روشهایی که خیلی از فارغ التحصیلان این گرایش به کار می گیرن و بهشون اشاره کردم هم توجه کنید.)

به هر حال این گفته ها بر اساس دیده ها و شنیده های من از دانشجوها و اساتید دانشگاه حودم و چند تا دانشگاه دیگه است و اصراری روش ندارم.

[tahahavakhor]

از این لیست و از هیچ لیست این چنینی نه میشه به سادگی نتیجه گرفت که placement برای این گرایش خوب بوده و نه میشه نتیجه گرفت که بد بوده. فاکتورها پیچیده تر این ها هستن. دانشگاهی که من هستم در گرایش IS در اکثر رنکینگ ها رنک یک یا دو دنیاست و فارغ التحصیلهای ISاش placementهای خوب می گیرن، اما خیلیهاشون روشهای مختلفی برای دست یافتن به اون placement اجرا میکنن که همگی شاهد این هستن که علیرغم رنک دانشگاه پیدا کردن شغل خوب براشون چالش برانگیزه (در حالیکه فارغ التحصیلهای گرایش دیگه دانشگاه ذره ای دغدغه این چنینی ندارن). مثلا بعضی از دانشجوهای دکترای IS برای اینکه placementخوب گیرشون بیاد میان سراغ کارهای بین رشته ای تا شاید بتونن با استفاده از جذابیت آکادمیک گرایشهای دیگه شغل پیدا کنن. بعضیهاشون میرن سراغ صنعت (در حالیکه برای صنعت رفتن نیازی نیست کسی 4 تا 5 سال عمرش رو بداره و کلی آمار و روش تحقیق بخونه و دکترا بگیره. کلا هم تو دانشکده های بیزینس رفتن فارغ التحصیل دکترا به صنعت نماد عدم موفقیته.) بعضیهاشون تحصیل رو کش میدن و مثلا به جای 5 سال، 6 یا 7 یا حتی 8 سال دانشجو میمونن تا نهایتا placement خوب پیدا کنن. بعضیهاشون offer های با حقوق پایین تر از حد معمول برای دانشکده های بیزینس رو قبول می کنند. نهایتا بعضیها هم از همون اول تلاششون رو چند برابر می کنن و در ژورنالهای خوب مقاله میدن یا network عالی میسازن تا بتونن بعد از فارغ التحصیلی placement خوب با حقوق خوب داشته باشن.... و انواع روشهای دیگه که می تونن در مواجهه با این مسئله یاریگر باشن.
به این نکته هم باید توجه کرد که به هر حال بعضی دانشگاهها این گرایش رو دارن و خواهند داشت و تعطیل هم نخواهند کرد، تعدادی ار این دانشگاهها اتفاقا دانشگاههای بسیار عالی هم هستند. طبعا این دانشگاهها بالاخره به استاد نیاز خواهند داشت. پس بالاخره تعدادی از فارغ التحصیلان این گرایش در دانشگاههای خوب placement خواهند گرفت (گرجه گاهی با حقوق کمی پایین تر). اما این موضوع ناقض trend کلی که در بازار کار این گرایش وجود داره نیست (به خصوص اگر به انواع اون روشهایی که خیلی از فارغ التحصیلان این گرایش به کار می گیرن و بهشون اشاره کردم هم توجه کنید.)

به هر حال این گفته ها بر اساس دیده ها و شنیده های من از دانشجوها و اساتید دانشگاه حودم و چند تا دانشگاه دیگه است و اصراری روش ندارم.

البته من فکر میکنم قبل از فکر کردن به placement بهتره به علاقه به موضوع research فکر کرد. من خودم چون برای CIS/MIS اقدام میکنم خیلی راجع به این گرایش و بازار کار اکادمیکش کنجکاوی کردم. حرفها متفاوته حتی ادعاهای هر دانشگاه برای کار بعد از فارغ التحصیلی، اما نکته ای که برای من نهایتا بوجود اومد این بود که هر کسی اگه واقعا رشتش و موضوعش رو دوس داشته باشه خیلی بیشتر از یه رشته popular رفتنی که هیچ جذابیتی براش نداره میتونه موفق باشه و اصلا اصرار adcom ها به دونستن علاقه تحقیق و ارتباط اون با پیش زمینه فرد اینه که ، فک می کنم این قضیه برای دوره PhD خیلی مهمه. البته اینا همه برداشت شخصی منه.

[سهیل]

البته من فکر میکنم قبل از فکر کردن به placement بهتره به علاقه به موضوع research فکر کرد. من خودم چون برای CIS/MIS اقدام میکنم خیلی راجع به این گرایش و بازار کار اکادمیکش کنجکاوی کردم. حرفها متفاوته حتی ادعاهای هر دانشگاه برای کار بعد از فارغ التحصیلی، اما نکته ای که برای من نهایتا بوجود اومد این بود که هر کسی اگه واقعا رشتش و موضوعش رو دوس داشته باشه خیلی بیشتر از یه رشته popular رفتنی که هیچ جذابیتی براش نداره میتونه موفق باشه و اصلا اصرار adcom ها به دونستن علاقه تحقیق و ارتباط اون با پیش زمینه فرد اینه که ، فک می کنم این قضیه برای دوره PhD خیلی مهمه. البته اینا همه برداشت شخصی منه.

علاقه برای بعضیها از هرچیزی مهمتره، از جمله برای خود من.
همونطور که بعضیها میرن زندگیشون رو وقف انواعی از هنر می کنن که ممکنه دستاورد شغلی یا مالی خوبی هم براشون نداشته باشه، اما احساس رضایت و موفقیت هم می کنن (و البته بعضیهاشون از نظر مالی و شغلی هم بسیار موفق هستن). در هر رشته دیگه ای هم ممکنه آدمها چنین علاقه ای داشته باشن (حالا مقداری کمتر یا بیشتر) و حاضر باشن برای پیگیری علاقه شون هزینه کم یا زیاد هم بدن.

اما مطمئنا کسانی هم هستن که فاکتورهای دیگه رو هم در کنار علاقه در نظر می گیرن. همونطور که برای من گرچه علاقه مهمترین چیزه اما فاکتورهای متعدد دیگه هم هستن که وزن اونا هم در تصمیم گیری من صفر نیست. از این جهت برای بعضیها خوبه که جوانب مختلف یک موضوع رو تا حد ممکن بدونن و بر اساس مجموعه اونا تصمیم بگیرن، حالا با هر وزنی که میخوان به فاکتورهای مختلف بدن.

[alved]

علاقه برای بعضیها از هرچیزی مهمتره، از جمله برای خود من.
همونطور که بعضیها میرن زندگیشون رو وقف انواعی از هنر می کنن که ممکنه دستاورد شغلی یا مالی خوبی هم براشون نداشته باشه، اما احساس رضایت و موفقیت هم می کنن (و البته بعضیهاشون از نظر مالی و شغلی هم بسیار موفق هستن). در هر رشته دیگه ای هم ممکنه آدمها چنین علاقه ای داشته باشن (حالا مقداری کمتر یا بیشتر) و حاضر باشن برای پیگیری علاقه شون هزینه کم یا زیاد هم بدن.

اما مطمئنا کسانی هم هستن که فاکتورهای دیگه رو هم در کنار علاقه در نظر می گیرن. همونطور که برای من گرچه علاقه مهمترین چیزه اما فاکتورهای متعدد دیگه هم هستن که وزن اونا هم در تصمیم گیری من صفر نیست. از این جهت برای بعضیها خوبه که جوانب مختلف یک موضوع رو تا حد ممکن بدونن و بر اساس مجموعه اونا تصمیم بگیرن، حالا با هر وزنی که میخوان به فاکتورهای مختلف بدن.

کاملا موافقم. اگر فقط صرف علاقه باشه، راه های خیلی سهل تری برای مطالعه و پژوهش هست تا اینکه 5 سال زحمت بی امان بکشی و خروجی چشمگیری هم نداشته باشی. بالاخره دانشجویی که با کلی زحمت وارد دانشگاه میشه حتما توقع داره بعد از فارغ التحصیلی، دست آوردی متناسب هم داشته باشه. پس باید حقایق بازارکار در نظر گرفته بشه.

[haniehmoshki]

ممنون از راهنمایی...والا رنک 70 به بعد که خیلی مناسب نیستند و فاند کافی هم نمیدند...شخصا درس نخوندن رو به تحصیل در دانشگاه بد ترجیح میدم...راستی تافل در چه حد وربال بد جیمت رو میتونه تعدیل کنه؟ 114 28.30.28.28 شدم...واینکه 50 نمره جیمت یعنی اینقدر سرنوشت سازه؟ هی...و اینکه من در هیچ زمینه دیگه تخصص و دانش کافی ندارم و سوالم اینه که این شغلی که میگین آکادمیک منظورتونه یا کلن بیکارن؟

[tahahavakhor]

ممنون از راهنمایی...والا رنک 70 به بعد که خیلی مناسب نیستند و فاند کافی هم نمیدند...شخصا درس نخوندن رو به تحصیل در دانشگاه بد ترجیح میدم...راستی تافل در چه حد وربال بد جیمت رو میتونه تعدیل کنه؟ 114 28.30.28.28 شدم...واینکه 50 نمره جیمت یعنی اینقدر سرنوشت سازه؟ هی...و اینکه من در هیچ زمینه دیگه تخصص و دانش کافی ندارم و سوالم اینه که این شغلی که میگین آکادمیک منظورتونه یا کلن بیکارن؟

اینکه رنک زیر 70 مناسب درس خوندن نیست خوب سقفیه که هر کسی برای خودش میذاره اما در مورد فاندینگ اینجوری که فرمودین نیست. البته تردیدی نیست که منابع مالی دانشگاههای عالی بسیار بهتره اما در نظز بگیرید دانشگاههایی دوره دکتری میذارن که از عهده تامین مالیش بر بیان. به شخصه دانشگاههای رنک پایینی دیدم که آفر مالیشون برای stipend بالای 20k بوده. در مورد جی مت متاسفانه و یا خوشبختانه در چند سال اخیر رابطه مستقیمی بین سطح دانشگاه و نمره جی مت پذیرفته شدگانش بوده. یه دلیلش اینه که موسساتی که ارزیابی میکنن بیزینس اسکولها رو اوریج نمره جی مت رو به عنوان شاخصی از میزان competitive بودن دانشگاه ارائه میکنن. در مورد 50 نمره و اینهمه تفاوت هم باید بگم بهتره ببینید اون 50 نمره چند درصد percentile شما رو افزایش میده و در مقایسه با ظرفیت دوره های دکتری اون بهبود چقدر میتونه موثر باشه.(بعضی از دانشگاهها cut off جی متشون 700 هستش) ضمنا قسمت وربال جی مت به هیچ وجه به منظور ارزیابی سطح زبان طراحی نشده که با نمره امتحان زبان weave بشه. در سایت جی مک هم می تونید ببینید که تاکید شده جی مت به دنبال سنجش قدرته تحلیله در بخش وربال(به تاپیک جی مت در AA هم میتونید مراجعه کنید).{یه مثال ساده اینه که اگه بحش وربال قابل weave بود همه native ها دتبال اماده سازی برای وربال نبودن.}