استادی در آمریکا بعد از پایان دکتری

[tesoke]

قبلا تو این فروم خونده بودم که حقوق پایه برای استاد دانشگاه 80 هزار دلار در سال است. حالا سوالم این است که

1) برای این حقوق چند ساعت موظفیم کار در دانشگاه انجام بدیم؟ فصل تابستان چقدر تعطیلی داریم. یک ماه آزاد میشه وقتمون که بتونیم برگردیم خانواده را ببینیم؟ (کمتر از یه ماه که نمی صرفه آدم بیاد)

2) بعدش این که با کارهای مشاوره ای و پروژه های پژوهشی چقدر میتونیم حقوق خودمان را افزایش بدیم؟ مثلا در ایران میدونید که بیشتر حقوق یه استاد از پروژه های تحقیقاتیشه و حقوق استادی چیزی نیست. توی آمریکا میشه در کنار استادی، پروژه هایی با صنعت هم گرفت؟ با این پروژه ها، یه استاد چقدر میتونه به درآمد خودش اضافه کنه؟

[ghlobe]

قبلا تو این فروم خونده بودم که حقوق پایه برای استاد دانشگاه 80 هزار دلار در سال است. حالا سوالم این است که

1) برای این حقوق چند ساعت موظفیم کار در دانشگاه انجام بدیم؟ فصل تابستان چقدر تعطیلی داریم. یک ماه آزاد میشه وقتمون که بتونیم برگردیم خانواده را ببینیم؟ (کمتر از یه ماه که نمی صرفه آدم بیاد)

2) بعدش این که با کارهای مشاوره ای و پروژه های پژوهشی چقدر میتونیم حقوق خودمان را افزایش بدیم؟ مثلا در ایران میدونید که بیشتر حقوق یه استاد از پروژه های تحقیقاتیشه و حقوق استادی چیزی نیست. توی آمریکا میشه در کنار استادی، پروژه هایی با صنعت هم گرفت؟ با این پروژه ها، یه استاد چقدر میتونه به درآمد خودش اضافه کنه؟

حقوق پایه برای رشته های مختلف متقاوت است. برای علوم انسانی پایین تر و برای رشته هایی مثل حقوق، بیزینس و پزشکی بالاتر. مهندسی و علوم هم بینابین.

1) کار استادی دانشگاه بیشتر مثل گرداندن بیزینس شخصی خودتان است نه مثل کارمندی. ساعت که نمیزنید. طبعا ساعتهای تدریس و جلسات دانشکده و مشاوره دانشجویان ساعتهای موظف شماست ولی غیر از آن باید کار پژوهش خودتان را هم انجام بدهید و بخصوص سالهای اول که دنبال تنیور هستید هر چه بیشتر کار کنید بیشتر نتیجه میگیرید. تعطیلی هم بهمین ترتیب دست خودتان است گرچه دانشگاه مقدار معین تعیین میکند (جاهایی که من دیده ام 4-5 هفته در سال) ولی خیلی در این مورد سختگیری نمیکنند و عملا برنامه کاری تان بقدری سنگین است که باید خودتان ببینید کی میتوانید زمان مشخصی برای مسافرت خالی کنید.

2) من با کانادا بیشتر آشنا هستم که از پول گرنت چیزی به استاد نمیرسد و کارهای مشاوره صنعتی و بیزینس هم تا 25 درصد اضافه بر حقوق مجازست ولی امریکا تا جایی که شنیدم دست تان باز تر اسیت و طبعا هرچه بیشتر پروژه و گرنت بگیرید درآمدتان بالاتر میرود.

[tesoke]

مرسی. راستی

1) میشه بگین منظور از گرنت یعنی چی؟

2) یه استاد در ایران حقوقش 2.5 است! اگر این استاد در شهرستان باشد، عملا کار خارجی وجود ندارد که انجام بدهد و باید با همان 2.5 سر کند. اما در تهران میشه کار تحقیقاتی گرفت و حقوق را زیاد کرد. در تهران بالاخره استادها تا حدودی راحت میتونن کار تحقیقاتی پیدا کنند. حداقل دو سه برابر کردن این حقوق ناچیز، کار چندان سختی نیست. حالا میخوام کمی از امریکا بدانم. اولا برای این که کار ریسرچ و مشاوره صنعت بگیرند باید حتما در شهرهای بزرگ استاد باشند یا در شهرهای کوچیک هم میشه؟ بعدش این که واسه دو سه برابر کردن حقوق (مثلا تا مرز 150-200 تا) باید یه استاد، عموما چند سال تلاش کنه تا به یه همچین حقوقی برسه؟

[ghlobe]

مرسی. راستی

1) میشه بگین منظور از گرنت یعنی چی؟

2) یه استاد در ایران حقوقش 2.5 است! اگر این استاد در شهرستان باشد، عملا کار خارجی وجود ندارد که انجام بدهد و باید با همان 2.5 سر کند. اما در تهران میشه کار تحقیقاتی گرفت و حقوق را زیاد کرد. در تهران بالاخره استادها تا حدودی راحت میتونن کار تحقیقاتی پیدا کنند. حداقل دو سه برابر کردن این حقوق ناچیز، کار چندان سختی نیست. حالا میخوام کمی از امریکا بدانم. اولا برای این که کار ریسرچ و مشاوره صنعت بگیرند باید حتما در شهرهای بزرگ استاد باشند یا در شهرهای کوچیک هم میشه؟ بعدش این که واسه دو سه برابر کردن حقوق (مثلا تا مرز 150-200 تا) باید یه استاد، عموما چند سال تلاش کنه تا به یه همچین حقوقی برسه؟

1) گرنت همون بودجه های تحقیقاتی است که اساتید و دانشگاههای از طریق مراکز دولتی یا صنایع و بیزینس ها میگیرند.
2) امریکا خیلی گسترده تر از ایران است و مثل ایران متمرکز نیست. بیشتر شهرت و ارتباطات خودتان و اعتبار دانشگاهتان کمک میکند که پروژه و گرنت بگیرید. طبعا برای هر رشته ای هم در جاهای خاصی موقعیتهای بهتری وحود دارد ولی همه چیز متمرکز نیست. یک استاد دانشگاه وقتی به رده فول پروفسور برسد (حدود 10-15 سال بعد از شروع کار ومنوط به رزومه خوب) حقوقش در همین محدوده های 150-160 هزار دلار در میاید.
از طرف دیگر اینجا احتیاج ندارید حقوقتان را دو سه برابر کنید. همان 80-100 هزار دلار هم برای یک زندگی متوسط و معقول کافی است. بالاترش هم تا هر حدی که بخواهید بسته به استعداد و توانایی خودتان دارد.

[shadeshad]

سلام
من هم رشته م علوم انسانیه و باید بعد فارغ التحصیلی دانشگاه درس بدم. نگرانیم اینه که اونجا ایرانی-مسلمون-خارجی و... بودن تاثیر داشته باشه در گرفتن استاد. همش فکر می کنم مثل اینجا اونجا هم یه چیزی مثل صلاحیت عمومی دارن که اگه مثلا با یهودی ها نسبتی نداشته باشی رد می شی!!
ممکنه تصورم اشتباه باشه؟
ممنون

[ghlobe]

سلام
من هم رشته م علوم انسانیه و باید بعد فارغ التحصیلی دانشگاه درس بدم. نگرانیم اینه که اونجا ایرانی-مسلمون-خارجی و... بودن تاثیر داشته باشه در گرفتن استاد. همش فکر می کنم مثل اینجا اونجا هم یه چیزی مثل صلاحیت عمومی دارن که اگه مثلا با یهودی ها نسبتی نداشته باشی رد می شی!!
ممکنه تصورم اشتباه باشه؟
ممنون

شما لیست اساتید دانشکده های رشته خودتون در امریکا رو نگاه کرده اید که ببینید چند نفر خارجی و از کجاها هستند؟

بجای نگرانی سعی کنید افکار یهودستیزانه و نژادپرستانه را از ذهن خودتان خارج کنید و بیشتر به تقویت رزومه خودتان بپردازید و ارتباطات آکادمیک خودتان را هم قوی کنید.

[haydar]

سلام
من هم رشته م علوم انسانیه و باید بعد فارغ التحصیلی دانشگاه درس بدم. نگرانیم اینه که اونجا ایرانی-مسلمون-خارجی و... بودن تاثیر داشته باشه در گرفتن استاد. همش فکر می کنم مثل اینجا اونجا هم یه چیزی مثل صلاحیت عمومی دارن که اگه مثلا با یهودی ها نسبتی نداشته باشی رد می شی!!
ممکنه تصورم اشتباه باشه؟
ممنون

سلام دوست عزیز
خیر اینجوریا هم نیست که نشه ، اساتید بسیار زیادی از بین ایرانی ها و شرق آسیایی ها در بین هیئت علمی ها هستند ...
معمولاً این مصاحبه ها وجود داره و برای اساتیدی که گرایش سیاسی یا بهتر بگم سیاسی افراطی (دردسر ساز) نداشته باشند مشکلی به وجود نمیاد ...
فقط تلاشتون رو برای بهبود رزومه بکنید ...
موفق باشید

[tesoke]

از آقای حیدر 3 سوال دارم.

1) خواستم بدونم شما که الان استاد دانشگاه هستید، وقتتون به طور متوسط صرف چه کارهایی میشه؟ شما گفتید که از 7 صبح تا 7 شب در دانشگاه و آزمایشگاهتون هستید. خواستم بدونم که مثلا چند درصد وقتتون صرف تدریس و برگه صحیح کردن میشه؟ چند درصدش دنبال گرنت پیدا کردن و صحبت کردن با کمپانی ها و ...؟ چند درصد بررسی مقاله های دانشجوها و راهنمایی دانشجوها؟ چند درصدش هم میشینید خودتون روی ریسرچ وقت میزارید؟ (کلا این 12 ساعت در روز و 5 روز هفته را چطوری پر می کنید؟)

چون راستش به نظر من کلا همون بخشی که آدم خودش بشینه روی ریسرچ وقت بزاره جذابه. این که از خودش ایده بده یا یه طرحی را به جایی برسونه یا یه ایده ی خفنی بده. بقیه اش (تدریس و برگه صحیح کردن و ریوایز مقاله و ...) از نظر من کارهای جذابی نیستند. (البته می دونم که شما هم از صرف تدریس خوشتون نمیاد.)

2) خواستم بدونم که مسیر ایده ها و کارهای جدیدی که یه استاد انجام میده، چطوریه؟ یعنی مثلا شما اول یه ایده ی خفنی به ذهنتون می رسه و بعد می رید این ایده را به یه کمپانی ارائه میدین و یه پروژه و قرارداد می بندید یا این که کمپانی ها خودشون یه پروژه و ایده میدن و شما اون را می گیرید و انجام میدید؟

3) در پروژه هایی که انجام میشه، جای خلاقیت و نوآوری استاد کجاست؟ چون من فکر میکنم که استاد، دانشجو و پروژه می گیره و بعد هم دانشجو پروژه را انجام میده و استاد نظارت می کنه و عملا درگیر پروژه نمیشه (حداقل با تجربه ای که من از دانشگاه های ایران دارم این طور به نظر میرسه). خب پس استاد کجای کار یه گره را حل میکنه و مثلا یه ایده ی خفن میده؟

[haydar]

از آقای حیدر 3 سوال دارم.

1) خواستم بدونم شما که الان استاد دانشگاه هستید، وقتتون به طور متوسط صرف چه کارهایی میشه؟ شما گفتید که از 7 صبح تا 7 شب در دانشگاه و آزمایشگاهتون هستید. خواستم بدونم که مثلا چند درصد وقتتون صرف تدریس و برگه صحیح کردن میشه؟ چند درصدش دنبال گرنت پیدا کردن و صحبت کردن با کمپانی ها و ...؟ چند درصد بررسی مقاله های دانشجوها و راهنمایی دانشجوها؟ چند درصدش هم میشینید خودتون روی ریسرچ وقت میزارید؟ (کلا این 12 ساعت در روز و 5 روز هفته را چطوری پر می کنید؟)

چون راستش به نظر من کلا همون بخشی که آدم خودش بشینه روی ریسرچ وقت بزاره جذابه. این که از خودش ایده بده یا یه طرحی را به جایی برسونه یا یه ایده ی خفنی بده. بقیه اش (تدریس و برگه صحیح کردن و ریوایز مقاله و ...) از نظر من کارهای جذابی نیستند. (البته می دونم که شما هم از صرف تدریس خوشتون نمیاد.)

2) خواستم بدونم که مسیر ایده ها و کارهای جدیدی که یه استاد انجام میده، چطوریه؟ یعنی مثلا شما اول یه ایده ی خفنی به ذهنتون می رسه و بعد می رید این ایده را به یه کمپانی ارائه میدین و یه پروژه و قرارداد می بندید یا این که کمپانی ها خودشون یه پروژه و ایده میدن و شما اون را می گیرید و انجام میدید؟

3) در پروژه هایی که انجام میشه، جای خلاقیت و نوآوری استاد کجاست؟ چون من فکر میکنم که استاد، دانشجو و پروژه می گیره و بعد هم دانشجو پروژه را انجام میده و استاد نظارت می کنه و عملا درگیر پروژه نمیشه (حداقل با تجربه ای که من از دانشگاه های ایران دارم این طور به نظر میرسه). خب پس استاد کجای کار یه گره را حل میکنه و مثلا یه ایده ی خفن میده؟

سلام دوست عزیز
من ساعت 5:30 از خونه میام بیرون و از ساعت 6 شروع به کار میکنم ...
خوب ببینید کار استاد که نه ریسرچ محضه و نه تیچینگ محض ، معمولاً اساتید در طول روز یک جلسه تدریس رو دارند ، من هم مثل بقیه ، تقریباً 4 ساعت از روزم به کلاس هام تعلق میگیره ، حدود 3-4 ساعت در هفته به بررسی مقالات مرتبط به هر تیم تعلق میگیره و در صورت نیاز بررسی و اصلاح در کار ها صورت میگیره ، تقریباً میشه گفت که در طول روز 5 ساعت رو به چک کردن کار ها و همکاری با تیم ها میگذره و حدود 1 الی دو ساعت به ریسرچ های شخصی و بقیه هم زمان پرته که گاهی به استراحت و گاهی به سر زدن به این فروم و یا صحبت با نماینده شرکت ها میگذره ...
در این بین جلسات دپارتمان و صحبت با اپلیکنت ها و بررسی رزومه های گلچین شده توسط منشی و ... هم جای میگیره ...

من به شخصه اظهار نظر نمی کنم در مورد پروژه های پی اچ دی ها ، سال اولشون زیر دست من ، ریسرچ اسیستنت ها و پست داک ها ریسرچ یاد میگیرند و در ادامه بهشون ابزار و رفرنس ها و حمایت های لازم داده میشه و البته کنترلشون توسط من و ریسرچ اسیستنت ها صورت میگیره و در انتهای هر ماه گزارش پیشرفت دریافت میشه و در انتهای هر ترم هدفی که تعیین شده باید کسب بشه ، اگر زودتر به این هدف برسند که پاداش هایی مثل گیفت کارت ، مرخصی و حتی میهمان شدن به یک آخر هفته در تنیس استادیوم منطقه در انتظارشونه ؛ اگر هم نتونند به خوبی پیش برند باید آخر هفته رو هم روی پروژه کار کنند ...
پروژه های من و پی اچ دی هام اصلاً ربطی به کار های درخواستی کمپانی ها نداره ، این پروژه های دریافتی عموماً توسط مستر ها و پست داک ها اجرا میشن ، ولی پروژه های پی اچ دی ها در صورت تولیدی بودن به کمپانی ها فروخته میشه (تقریباً هر دو حالت هست) ، پروژه های شخصی خودم هم فروشی نیستند و پس از کسب مجوز ها و استاندارد ها مستقیماً پابلیش میشه ...

ببینید در یک تیم یک دانشجوی پی اچ دی به عنوان پایه کار فعالیت می کنه و دلیلش هم اینه که این ثمره زندگیشه و همیشه این دستاورد رو با خودش جابجا میکنه ، و مشاوران و راهنمایی داره که کمکش کنند و به راه بیارندش و دستیارانی داره که بخشی از کارش رو انجام بدند که عموماً مستر و لیسانسه هستند ، استاد در واقع استاد راهنماست نه اینکه مدیر پروژه که هر تمایلی داشت به دانشجوش دیکته کنه ، استاد تجربیاتش رو در اختیار دانشجو میگذاره و در صورت نیاز مشاوره و یا تذکر میده ولی این دانشجوست که باید مسئله رو حل کنه ؛ اگر استاد می خواست بیاد و مداوم در یک پروژه باشه که نمیتونه بیش از یک دانشجو داشته باشه و دیگه وجود دانشجو بی معنی میشه ، استاد همزمان چند دانشجوی لیسانس ، مستر ، پی اچ دی و در صورت تمایل پست داک داره و عملاً نمی تونه بیش از 10 درصد وقتشو به هر کدام اختصاص بده (خیلی خوب حساب کردم ، من که فکر نمی کنم بیش از 5 درصد به کسی بتونم تخصیص بدم!) ...
استاد اسمش روشه ، "استاد راهنما" نه حل المسائل ...

موفق باشید

[tesoke]

پروژه های من و PHDهام اصلاً ربطی به کارهای درخواستی کمپانی ها نداره، این پروژه های دریافتی عموماً توسط مستر ها و پست داک ها اجرا میشن ، ولی پروژه های پی اچ دی ها در صورت تولیدی بودن به کمپانی ها فروخته میشه (تقریباً هر دو حالت هست) ،

گفتید که پروژه هایی که از شرکت ها می گیرید را مسترها و پست داک ها انجام میدن. اکی. خب سوال اینجاست که اگر پروژه ی phdها از شرکت ها نیست، پس این پروژه ها را شما قبلا خودتون تعریف کردید؟ دانشجو دکتراها خودشون تعریف می کنند؟ ساپورت مالی این پروژه ها را کی تامین می کنه؟

پروژه های شخصی خودم هم فروشی نیستند و پس از کسب مجوز ها و استاندارد ها مستقیماً پابلیش میشه ...

منظور از پروژه های شخصی، یعنی کارهایی که خودتون به تنهایی واسه خودتون انجام دادین؟ خب چرا فروشی نیستند؟ یعنی بعد از کسب مجوز و استاندارد که پابلیش شد بیشتر سود دارن واسه تون که نمی فروشیدشون؟

بازم مرسی