سلام...
دوستان من اکثر پستهای این مطلب خومدم و حالا میخوام نظرمو بگم و این کاملا نظر شخصیه منه..
آقای عابد شما گفتین ماها دیگه بچه نیستیم که بخواهیم دلتنگ پدر و مدرامون بشیم..فکر نمیکنم این به بچه بودن یا نبودن زیاد ارتباطی داشته باشه..من خودم تجربه مستقل زندگی کردن را هم داشتم ولی بر این باورم که ما هم نسبت به پدر و مادرامون که به قول شما الان در یک سنی هستند یک سری وظایف و مسولیتها داریم، البته این نظر منه..در رابطه با آمریکا هم من در مورد شرایط فعلی صحبت میکنم که اوضاع کاری چندان خوبی نداره..یکی از نزدیکان من فوق لیسانس از یکی از دانشگاههای معتبر گرفته و چون نتونست کار خوبی پیدا کنه الان داره دکترا میخونه..از نظر اب و هوا هم غیر از کالیفرنیا بقیه جاها خیلی اب و هوای عالی ندارن..
نکته ای که دوست دارم ذکر کنم این هست که سلایق خیلی فرق میکنه، خیلی ها به اروپا فکر نمیکنند و اعتقاد دارن که اروپایی ها مردمان سردی هستن ولی من طبق تجربه شخصیم، یک چنین برداشتی از اروپایی ها نداشتم..کانادا بهشت برین نیست اما آمریکا هم نیست..کانادا، استرالیا و آمریکا هر کدام معایب و مزایای زیادی دارن که این من و شما هستیم که با توجه به دیدگاه شخصیمون این معایب و مزایا پر رنگ تر به چشممون میان..اما نکته آخر من فکر میکنم اون احساسی که ما از بیگانگی تو کشور خودمون میکنیم با احساس بیگانگی در خارج خیلی تفاوت داره و به مراتب کمتر.. البته خود بنده هم در حال خروج ار کشور هستم ولی خواستم به دوستان بگم که حداقل چند ساعت بشینین و با خودتون خلوت کنین و ببینین واقعا چه چیزی مد نظرتون هست..
موفق باشین..