سلام ... فکر نکنم زیاد ارتباطی به زبان داشته باشه... تو لابراتور ما یه پسر اتوپیایی بود که با بورس دولتی فاند میگرفت و زبان کره ایش خیلی خوب بود... نکته جالب اینه که وقتی قبل اومدنش کره ایا فهمیدن دانشجو جدید زبانشونو میدونه خیلی ناراحت بودن و بعد کلی بحث و گفتگو اونو گذاشتن جایی که تنها باشه که مبادا حرفاشونو بفهمه... البته این اوضاع لابراتدر ما شاید اینجوری بود چون استادم مثل خیلی از استادای کره ای دیگه فقط کار و نتیجه میخواست از دانشجوهاش و این موضوع یه جو رقابتی خیلی احمقانه ایجاد کرده بود... خصوصا کره ایا چشم دیدن خارجیا رو نداشتن چون تو گذشته خارجیای لابراتورمون خیلی موفقتر و با ایده تر بودن و معمولا استاد بهشون این موضوع رو سرکوفت میزد...یودن ازمایشگاهای دیگه که کره ایا با خارجیا خوب بودن و تشویقسون میکردن که زبان یاد بگیرن... ولی در کل با توجه به جوی که من دیدم کره ایا بر خارجیا مقدمن... من مثلا یه پتنت نوشتم و همع کارشو خودم کرده بودم و هیشکی تو ازمایشگاهمون نمیدونست حتی مدضوعش چیه... بعد استادم گیر داد که باید یه کره ای اینو ترجمه کنه که بشه سابمیت کردش... من همه کاراشو کردم شکلاشو ساختم و تحویل دوست کره ایم دادم...تنها کاری که کرد این بود که 2 صفحه رو ترجمه کرد و سابمیت کرد... بعدا فهمیدم که استادم اونو تو پتنتم به اندازه من شریک کرده تو درصد مشارکتش..از این حق کشی ها زیاده... برای کنفرانسا تا بشه به جای خارجی کره ای میفرستن... شده کره ای بی ژورنال میره یه کنفرانسو اما خارجی که کارش مرتبطه رو نمیفرستن... البته باید بگم که فوق العاده مردم مودب و متنینی ان...شهراشون واقعا تمیزه ... طبیعتشون دیدنیه... انا خب فشار کارش دیوانه کنندست... یکی از هم لابراتوریهای کره ای من از شدت کار و استرس تحویل یه ریپورت برای استادم شب قبل تحویل دیتاهاش سکته کرد و متاسفانه فوت کرد....نکته جالب اینه که تو مراسم تشیع جنازه اش خانوادش شرمنده بودن جلو استادم که ببخسید پسرمون ضعیف بود کم اورد....
علاقه مندی ها (Bookmarks)