ایجاد پایگاه داده IELTS Speaking (نمونه سوالات Speaking آزمون های اخیر)

[Moosa]

من امروز امتحان دادم. (سنجش)
سوالای من تقریبا همش روتین بود.

• ممتحن : یه آقا بود که اسمش یادم نیس. ولی تو اسمش B داشت. یه چیزی مثل Bob یا Bill . آدم خیلی خوبی بود و هی با چهره ش آدمو تشویق می کرد.
• بخش اول
  
  • کار می کنی یا درس می خونی؟ (من گفتم دانشجو ام)
  • کجا درس می خونی؟
  • چرا این دانشگاهو انتخاب کردی؟
  • روز اول که رفتی دانشگاه چطور بود؟
  • برخوردی که تو روز اول با آدم می کنن چقدر مهمه؟ چرا؟
  • کدوم فصل از سالو بیشتر دوس داری؟ چرا؟
  • چه فعالیتی تو وقتای آزادت در مواقع مختلف سال می کنی؟ (اولش گفتم surfing the Internet کلی خندید ! )
• بخش دوم:
  
  • شبیه همونی که جناب arm7 تو چند پست قبل توضیح دادن. (یه پیام یا ایمیل مهم که دریافت کردی)
• بخش سوم: بیشتر حول و حوش "ارتباط" بود:
  
  • چرا گاهی اوقات ارتباط face2face راحتتر از ارتباط نوشتاری هست؟
  • استفاده از تکنولوژی برای ارتباط با آدما چه فوایدی داره؟
  • آدمایی که بهتر ارتباط برقرار می کنن موفق ترن؟
  • آدمایی که بهتر ارتباط برقرار می کنن، اینطوری زاده شدن یا میشه این مهارت رو کسب کرد؟
  • یه نفر باید چیکار کنه تا بتونه بهتر ارتباط برقرار کنه ؟

[Ham3d]

من امروز امتحان دادم. (سنجش)
سوالای من تقریبا همش روتین بود.

• ممتحن : یه آقا بود که اسمش یادم نیس. ولی تو اسمش B داشت. یه چیزی مثل Bob یا Bill . آدم خیلی خوبی بود و هی با چهره ش آدمو تشویق می کرد.
• بخش اول
  
  
  • کار می کنی یا درس می خونی؟ (من گفتم دانشجو ام)
  • کجا درس می خونی؟
  • چرا این دانشگاهو انتخاب کردی؟
  • روز اول که رفتی دانشگاه چطور بود؟
  • برخوردی که تو روز اول با آدم می کنن چقدر مهمه؟ چرا؟
  • کدوم فصل از سالو بیشتر دوس داری؟ چرا؟
  • چه فعالیتی تو وقتای آزادت در مواقع مختلف سال می کنی؟ (اولش گفتم surfing the Internet کلی خندید ! )
  
  
• بخش دوم:
  
  
  • شبیه همونی که جناب arm7 تو چند پست قبل توضیح دادن. (یه پیام یا ایمیل مهم که دریافت کردی)
  
  
• بخش سوم: بیشتر حول و حوش "ارتباط" بود:
  
  
  • چرا گاهی اوقات ارتباط face2face راحتتر از ارتباط نوشتاری هست؟
  • استفاده از تکنولوژی برای ارتباط با آدما چه فوایدی داره؟
  • آدمایی که بهتر ارتباط برقرار می کنن موفق ترن؟
  • آدمایی که بهتر ارتباط برقرار می کنن، اینطوری زاده شدن یا میشه این مهارت رو کسب کرد؟
  • یه نفر باید چیکار کنه تا بتونه بهتر ارتباط برقرار کنه ؟
  
  

منم دیروز با همین آقا داشتم! بخش دوم و سوم سوالا دقیقا مثل شما بود!!

[silence scream]

19 اوگوست اصفهان:
اطلاعات شخصی: فقط نام و اهلیت!
اولش ازم خواست که شماره ی کارت ملیمو بخونم به انگلیسی (منم خوشبختانه تو همین یه ماه گذشته بود که با واژه ی dash آشنا شده بودم D: )
_ چه جور لباسی میخری و دوست داری بپوشی؟ چرا؟ وقتی پیرتر شدی چی؟
_ بچگی از چه غذایی خوشت میومد؟ الان چی؟ (منم واسش قاطی کردم گفتم هر چیزی که خوردنی باشه و جلوی گشنگیمو بگیره)
_ از کدوم فصل سال بیشتر خوشت میاد و چرا؟

خیلی هم سریع سوالو عوض می کرد

بعد هم درباره ی شهرم پرسید و کاغذ سوالی که جلوم گذاشت درباره این بود (شرمنده دقیقشو یادم نیست):
درباره ی تغییراتی که در شهرتون اتفاق افتاده یا داره میفته صحبت کن (حالا خوبه من نزدیک یه ساله فقط تا سر کوچه مون میرم و سیگار میگیرم و برمیگردم)
کدوم قسمتش خوبه و کدوم قسمتو تو بیشتر دوس داری و ....کلاً درباره ی شهر و تغییرات و توصیفشو اینا بود.
آهان راستی گفت تو توصیه میکنی که کدوم قسمتو مثلاً تغییر بدن یا توسعه بدن

آخرش دیگه خارج از امتحان بهم میگفت که تو خیلی خوب صحبت میکنی ولی ببین مثلاً من دو تا مثال واست زدم این سوال خیلی آسونی بود چطور از پسش برنمیای و این حرفا (من یه سوالی از بحث رو کم آوردم، آخه نظری درباره ش نداشتم، درباره ی اینکه چه اتفاقاتی میفته مثلاً وقتی یه شهر بزرگتر میشه)
بعد داشت نصیحتم می کرد که حاشیه نرم و میدونم تو فرهنگ ایرانیا مردم تا جواب سوال اصلی رو بدن هی دور و برش حرف میزنن ولی توی فرهنگ بریتانیایی شما باید مستقیماً به سوال جواب بدین (تو دلم گفتم آخه عزیز من، اگه جواب دقیق سوالتو می دونستم که حاشیه نمی رفتم)

ولی خب برخورد و رفتار ظاهری بسیار خوشایندی داشت و خیلی جو خوبی رو حاکم کرده بود، اما در واقع خیلی جدی بود و تا میدید من دارم بی ربط به موضوع حرف میزنم هی بهم گوشزد میکرد، نمیدونم چه گیری داده بود به اون یه سواله...
اسمشم بود سارا ....(فامیلیشو نفهمیدم خیلی سریع گفت: بیرمنگام ... بریکینگ... یه همچین چیزایی)

راستی یه چیز مهم دیگه: خیلیای دیگه هم گفتن که سوالشون همین بود و یه نفر هم میگفت من تماس داشتم چند کشور دیگه هم همین بوده...

[mahyarelc]

سلام
امتحان 30 آگوست(مربوط به امتحان کتبی 4 سپتامبر) در تهران
قسمت اول:
در مورد hometown موقعیت، امکانات و خوبی هاش
در مورد استفاده از موبایل و cell phone و امکانات قابل استفاده و نقاط منفیش
در مورد آشپزی و اینکه در بچگی آشپزی کردم یا نه !وچندتا سوال دیگه.

قسمت دوم:
آخرین فیلمی که دیدم
کی بود
نقاط منفیش چی...از چیاش خوشم نیومد؟
به بقیه پیشنهاد میکنم؟
دوباره نگاه میکنم؟

قسمت سوم:
در مورد فیلم: چه فیلمایی رو بیشتر مردم میپسندند، گفتم مثلا خارجی...کمدی.بعد پرسید فقط منظورت humor هست یا چیز دیگه...مثال بزن
درمورد بقیه نوع ها:مثلا اکشن همه خوششون میاد تو ایران؟(گفتم بیشتر آره ، ار بس تلوزیون خودمون بکش بکش نشون میده، ملت واسشون عادی شده و همه میبینن)
بعد در مورد اینکه فرهنگ تو فیلم میتونه تاثیر گذار باشه؟...مثلا بالیوود و اینا

[sheri_sheri]

سلام دوستان.من دفه دومم بود امتحان ميدادم.سري اول با كاترين كه 7 شدم و موضوعات در باره technology و نقشش تو حمل و نقل و آموزش بود.تاپيكم هم درباره يه وسيله الكتريكي كه برات مهمه و ميخاي بخري توضيح بده كه چي هست؟چرا مفيده و ...
اين سري كه 24 august امتحان داشتم با كرول بود كه خيلي عالي بود كلا در باره سرگرمي و جمع كردن سكه و تمبر و ...بود.تاپيك كارتم در باره يه روزي كه از درس خوندن و كاركردن دور بودم توضيح بده كه چي كار كردي؟كجا رفتي؟با كي بودي؟كي اين اتفاق افتاد
و قسمت سوم هم در باره تعطيلات و مسافرت بود.كلا خوب بود و اينكه امتحان رو خودم ميچرخوندم.ازم پرسيد اگه يه عالمه پول داشته باشي چي جمع ميكني؟سكه؟تمبر؟...منم جواب دادم هيچي فقط ميرم مسافرت كه بعدش كم كم بحث به اين سمت هدايت شد.
به اميد موفقيت براي همه دوستان.فقط اضطرس نداشته باشيد خيلي راحت و با لب خندون برين امتحان بدين

[shabnam.b]

من هفته پیش امتحان دادم موضوع کارت من راجع به کادویی بود که واسه یه نفر خریدم اینکه چرا خریدم و آیا اون شخص راضی بود از کادویی که واسش دادم یا نه؟یادتون نره اونقدر حرف بزنین که حرفتونو قطع کنه

[omid88]

امتحان 4 سپتامبر....با یه خانوم مسن که همیشه میخندید و اسمشم کرول بود فکر کنم.
پارت 1:
اسم و رشته و پیدا کردن کار تو رشتت چه جوریه؟
از چه صداهایی خوشت میاد؟
چه صداهایی بدت میاد؟
مزایای سفر؟
اگه بخوای سفر بری کجا میری؟
پارت 2:
یه خانواده رو که میشناسی و دوس داری باهاشون باشیو دیسکرایب کن
پارت 3:
قبلا ایرانیها همه تو یه خونه دور هم زندگی میکردن.چه مزایایی داره؟
چرا جوونا این روزا دوس دارن از خونه برن تنها زندگی کنن؟(اینو مطمئن نیستم.امیدوارم سوالشو درست فهمیده باشم!!!!!!!!)
از افراد مسن چه چیزایی میشه یاد گرفت.

کسایی که با این خانوم امتحان دارن دقت کنن که بعد از هر جمله شما اون سرشو به نشانه تایید پایین میره.جوری که فکر میکنین میخواد شمارو قطع کنه.و این حواس آدمو پرت میکنه.حواستون باشه.

[nimboloojak]

امتحان 13 سپتامبر (مربوط به آزموون 16 سپتامبر)

ممتحن مرن میانسال قد بلند با موو های جو گندمی به اسم باب (BOB) بود که خیلی خوش اخلاق بود و خیلی فضای صمیمانه ای ایجاد کرده بود. خودش در رو برای من باز کرد و بهم دست داد و گفت: how do you do son
کلی کیف کردم :دی

پارت اول:

اول ازم خواست از فول نیم (اسم کامل) شروع کنم
بعد بحث رو به shopping کشوند
پرسید که وقتی میری خرید چه احساسی داری
کی به خاطر یک خرید خیلی هیجان داشتی
چه چیزایی معمولا میخری
از کجاها خرید میکنی
و از این مدل سوالا

پارت 2:
به دفتر بهم داد که توش نوشته بود
کی از دریافت یک نامه یا پیغام خیلی خوشحال شدی
کی بود؟
موضوع نامه چی بود؟
چه چیزی تو اون نامه خاص بوده که باعث خوشحالی و excitment من میشد

تو این قسمت من کمی صحبت هام کوتاه بود که وقتی حرفمو تمام کردم با دستش بهم اشاره کرد که کمی بیشتر ادامه بدم و این کار رو طوری انجام میداد که من استرس نمیگرفتم
وقتی براش کمی بیشتر صحبت کردم انگشت های شستش رو نشونم داد و با چهره اش رضایتشو از صحبت های من بهم نشون داد.

پارت 3:

در مورد communication و راه های مختلفش ازم پرسید.
اینکه چرا بعضی ها فکر میکنن اگر رو در رو با کسی صحبت کنن بهتر میشه ارتباط برقرار کرد
تو سوال بعدی گفت، از طرف دیگه به نظر شما مزایای استفاده از تکنولوژی برای برقراری ارتباط چی هستش؟
سوال بعدی در مورد این بود که آیا به نظر شما قابلیت های برقراری ارتباط در افراد مختلف ذاتی هستش با قابل آموزش دادنه؟
سوال بعدی این که نحوه ی برقراری ارتباط در جوان ها چه فرقی با افراد مسن تر داره؟
بعد در مورد تبلیقات 2تا سوال پرسید که چه تاثیری داره و ...

خلاصه خیلی مرد محترمی بود و نهایت تلاش خودشو میکرد که فضای دوستانه ای ایجاد کنه. تو 1 دقیقه ی اول استرس من به کلی از بین رفت با اینکه میدونستم یکی 2تا سوتی دادم...

[yakia]

دوستان سلام،
امتحان من 13سپتامبر بود(کتبی 16 سپتامبر)؛
با یه خانم فکر کنم هندی مصاحبه داشتم که اسمش یادم نیست رو میزش هم یه شمع روشن کرده بود و تو اتاقش عود سوزونده بود!
اولش فکر کرد من خیلی هولم(آخه در اتاقش بسته نمی شد آخرش در از دستم ول شد و محکم خورد بهم!)، شما سعی کنین اینجوری شروع نکنین!! سعی کرد جو رو آروم کنه، برخوردش خیلی خوب بود و با حالت چهره ش توجه و علاقه ش رو به صحبتهایی که میکردم نشون میداد. کلا صحبتها یه حالت دوستانه داشت. سوالاش:
قسمت اول:
چه کاره ای؟
آیا آدم اهل معاشرتی هستی؟ زود دوست میشی با دیگران؟
فعالیتهای یه روزتو توضیح بده.
بهترین ساعت روز برات کیه؟
آیا آدم On Timeیی هستی یا نه؟
قسمت دوم:
یه موقعیتی رو تشریح کن که دیرت شده بود؛
چه وقتی بوده؟کجا بوده؟چرا این اتفاق افتاد؟
قسمت سوم:
کجاها باید همیشه سر وقت حاضر شد؟(اینجا اولش نفهمیدم گفت When یا Where. پرسیدم، اما شما سعی کنین هرچی فکر میکنین درسته جواب بدین خیلی تردیدتون رو نشون ندین)
به نظرت میشه بعضی وقتها تاخیر داشت؟
برات مهمه که دیگران بدقولی نکنن؟
آیا امروزه آدمها بیشتر تحت فشار زمان هستندتا در گذشته؟(چون جواب من یه چیزی در مورد کمک تکنولوژی به زندگی امروز بود در این مورد یه ذره صحبت کردیم)

توصیه آخر: فقط سعی کنید موقع امتحان خونسرد باشید.
موفق باشید؛
اگه کسی با این خانم امتحان داده میشه بگه چه جوری نمره میده؟(من خیلی استرس دارم چون 2-3 جا مجبور شدم بپرسم چی گفته فکر کنم نمرم خیلی کم شه. تازه اولش که دوبار اسمم رو اشتباه تلفظ میکرد و هی من تصحیحش میکردم بار سوم که پرسید پس اسمت اینه(باز هم اشتباه)گفتم بله، به فارسی!!! فکر کنم 3هم نده بهم)

[b.sh]

امتحان 19 سپتامبر
با یک خانم میان سالی که فکر کنم پاکستانی بود(لهجه اش نه بریتیش بود نه ایرانی)، سعی کنید با اعتماد به نفس و مودب و لبخند و خوش برخورد همون اول وارد اتاق شین، تاثیر بسیار خوبی روی خودتون و روی ممتحن داره(حداقل واسه این خانمه که اینطوری بود)

سوالات:
اولش که معرفی خودم بود بعد راجع به تعطیلات ازم سوال پرسید که یک روز تعطیل کجاها دوست دارم برم، با کی ها دوست دارم برم، آدمهایی که باهاشون می رم چه طور باشن بهتره، چه چیزهایی تاثیر داره که آدم یک تعطیلات خوب داشته باشه، بیشتر ترجیح می دم با خانواده برم یا دوستان؟
بعد نوبت کارت شد، که راجع به یک نفر که از یک culture دیگه بوده و با اون ملاقات داشتم رو توضیح بدهم. که کجا باهاش آشنا شدم، چه تاثیری رو من داشت، کلا خوبه با آدمها با culture های دیگه آشنا بشیم یا نه؟ کجاها دیگه می تونم چنین ملاقاتهایی داشته باشم.
سوالهای آخری رو زیاد یادم نیست ولی یک سوال هم اون وسط بود در مورد مهاجرت، چه نظری دارم راجع به مهاجرت و چرا آدمها مهاجرت می کنن؟


من فقط سر یک کلمه موندم، به زبونم تلفظش نمی اومد، اونم یک کلمه ساده بود، 3 بار سعی کردم تلفظش کنم، نتونستم، آخرش بیخیال شدم موضوع رو عوض کردم.
من قبل امتحان با خودم انگلیسی حرف می زدم تا یک کم راه بیافتم(البته تقریبا زیرلب) چون شخصا باید موتورم روشن شه تا راحت بتونم صحبت کنم.
یک چیزی هم خیلی جالب بود که به هر حرکت کوچک آدم توجه می کرد، مثلا دستهام رو یک کم تکون می دادم به دستهام نگاه می کرد، یا حالت چهره ام... پس حتما به body language هم توجه کنید، تاثیر داره.
اصلا هول نشید و استرس نگیرید، فکر کنید چیز مهمی نیست و دارید به سوالهای دوستتون جواب می دید. البته لبخند فراموش نشه، واقعا تاثیر گذاره.