نکته جالبی بود. نمی دانستم سال مالی در کانادا از آپریل شروع می شود. پس با این حساب فرمایش moby هم صحیح است چون معمولا فرصت بستن حسابها چهار ماه پس از سال مالی است (مثلا در ایران تا پایان تیر). با احتساب چهار ماه از ابتدای آپریل می شود همان پایان جولای.
[ QUOTE=saeedCan;808656]البته سال مالی دولت از اول آپریل تا آخر مارچ سال بعد است و ادارات مسئول بستن حسابها جدا از قسمتهای اجرایی میباشند. اما کلا دولتیها در تابستان کندتر هستند (در کانادا) چونکه تابستان فصل تعطیلات و مرخصیها و مسافرتهاست.[/QUOTE]
حالا گذشته از مثبت و منفی بودن ولی باید قبول کنیم آخر شانسیم!
داشتم آمار pre c50 رو نگاه می کردم دیدم آمار فاینال دسیژن شده های کل حدود 15000 نفر (نه پرونده) بود. از این تعداد 2700 نفر در ورشو هستند و ورشو دومین ویزا آفیس شلوغ از این نظر می باشد.
خوب از طرفی هم اینو می دونیم که تو این چند سال ورشو و دمشق همیشه فقط به یک نوع متقاضی سرویس دادند. هر وقت 29 رشته ای رو شروع کردند بقیه رو قطع کردند. زمانی که به 38 رشته ایها رسیدند (امسال) 29 رشته ای ها رو معطل گذاشتند و .... .
نمی خوام بگم امیدوارم حتما به کار ما برسند از این پس چون مابقی دوستان هم مثل ما منتظرند. ولی می گم یکی از دوستان که برنامه ریزی و کنترل پروژه کار کرده بروه یادشون بده که میشه همزمان به کار چند کتگوری هم رسیدگی کرد در عین کنترل ظرفیت ها!
Landed in Vancouver: Dec 2012, Blog: http://www.koukia.ca
مهاجرت یک لطف است و نه یک وظیفه... از کشور پذیرنده فرد به او. پس ما بهتر است که به لطف چنین کشوری زیاد دل نبندیم کشوری که پذیرنده دزدان و کلاهبرداران و فراری های سیاسی است و همه ما هم می دانیم که با چه شرایطی به آنجا می روند و جالب اینکه با چه سرعتی... آنها نه مشکل مدیکال دارند و نه حساب بانکی و نه گواهی عدم سو پیشینه .... امروز در روزنامه جامجم آمده بود کانادا رتبه چهارم میزان جرم است البته باز هم باید بدانیم که...
ما نسل سوخته ایم بهتر آن است که از اواخر دوران جوانی امان بهتر و اثر بخش تر استفاده کنیم و به نوعی از زندگی امان قاافل نشویم مهاجرت انتخاب ما بود و ما آنرا پذیرفتیم اما باید بهای آنرا به اندازه پرداخت کنیم و التآه و فغان و تضعیع حالمان نخواهد بود.............خوش باشید......
سلام به همه دوستان و متخصصینی که منتظر رفتن به کانادا هستند
دیدم جو دوباره یکم مایوس کننده شده گفتم که یه چیزی بنویسیم.
به نظر من ما کار درست رو انجام دادیم وبرای بهترین گزینه ای که در شرایط الانمون تو این کشوری که ما توش به دنیا اومدیم وجود داره اقدام کردیم. به نظرم انتظار مهاجرت یه تیغه دو لبه است، از یک طرف آدم نمیتونه برنامه ریزی بلند مدت بکنه و مدام فکر میکنه که به همین زودی ها کار مهاجرتش درست میشه و سرمایه گذاری که داره میکنه بیهوده و وقت تلف کردنه و از طرف دیگه زمان پشت سر گذاشته شده رو میبینه وبا خودش میگه که مثلاً من میتونستم تو این زمان فلان کار رو انجام بدم. تو زمانی که دادن مدیکالها به دلیل مثائل دمشق متوقف شده بود بعد از چند ماه خیلی ها گفتن خوب فعلاً به زندگیمون برسیم و یه کاری رو همینجا شروع کنیم. اما به نظر من اساساً مسئله ای که باعث شده تا ما با این اشتیاق بخوایم که از این کشور بریم همین مشکل عدم امکان برنامه ریزی و اجرای پلن هاست. چرا که نه سیستم مدیریتی کشور و نه فرهنگ بسیاری از مردم هنوز انقدر رشد پیدا نکرده که فضا رو به نخبه ها بده و از تخصص و دانش استفاده کنه. بنابر این به نظرم قبطه زمان گذشته که ما توش نتونستیم کار خاصی رو انجام بدیم نخوریم و بدونیم که حتی اگه اصلاً مهاجرتی هم وجود نداشت، خیلی اتفاق خاصی نمی افتاد، هرچند به نظرم فعلاً بهترین کار برای ما که بتونیم از زمان خودمون بهترین استفاده رو ببریم اول کامل کردن تحصیلات تا جایی که میشه و بعد گذروندن دوره ها و آموزشهای تخصصی و دریافت مدارک تا بشه بعداً از اونها استفاده کرد.
به هر حال پروسه مهاجر پذیری هر کشوری کار سختی برای اون کشوره که بتونه آدامهایی رو به کشورش بیاره که مفید باشن به همین دلیل باید خیلی پارامترها رو مد نظر قرار بدن و با توجه به درخواستهایی که دارن زمان میبره، پس بهتره قبول کنیم که شرایط محیطمونه که ما رو بیشتر تحت فشار قرار داده و نه شرایط بهتر فردا که هنوز بهش نرسیدیم.
از مدیران این فروم هم عذر میخوام که شاید کمی خارج از مسائل مهاجرت نوشتم. خواستم به سهم خودم جو رو عوض کنم.
received by sydney Sep, 2009 / File No.1 Nov, 2009 / Doc. Send Feb, 2010 / File No.2 May 2010
transferred to Warsaw Dec, 2011 / processing on Mar, 2012 / Medical May,2013 / Neuroscience PhD / Ms. in Audiology / Visa, Jul 2013
علاقه مندی ها (Bookmarks)