نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
این بعد دو سال روی دلم مونده و باید بنویسمش
توی ایران
وقتی داشتم فوقمو میگرفتم
توی سمینارم
حضار داشتن سوال میپرسیدن
استادا و دانشجوها

بعد خود دانشجوهای ازمایشگاه ما هم یا سوال میپرسیدن یا مثلا تیکه مینداختن و عملا سمینار و دفاع محلی برای عقده گشایی و نشون دادن خودت بود.

بعد یادمه بچه های ازمایشگاه و استادا همه و همه سوال پرسیدن، از شانس بد یا خوب تونستم همه رو جواب بدم. بعد استاد راهنمای خودم شروع کرد سوال پرسید. مثلا 4 تا پرسید 3 تا رو جواب دادم و چهارمی رو واقعا بلد نبودم و گفتم نمیدونم اقای دکتر الان خاطرم نمیاد.
یادمه با حالت تحقیر و مسخره یه نگاه به من انداخت، و بعد به استادای دیگه یعنی ببینین اینم هیچی نیست (حالا توی ورودی های اون سال اون دانشگاه لیسانس من بهترین دانشگاهی بود که کسی فارغ التحصیل شده بود اومده بود اونجا بخونه). و بعدش گفت نمیدونم دانشجو باید دانشجو باشد... خب آدم مومن، اگه سوالی داری قبل و بعد این قضیه بپرس. ضعیف بودن من توی سمینار در درجه اول نشون میده تو چه سوپروایزر ناموفقی هستی.

اینجا، توی همون مقطع، تمام استادها پشت دانشجوهاشون وامیسن. دانشجوها اگه واقعا گرفتار نباشن میان سمینار هم ازمایشگاهیشون شرکت میکنن (البته خب دوست دارن ببینن چطوریه عملکرد هم ازمایشگاهیشون و چیز هم یاد میگیرن) استادا میبینی عین کوهن. یعنی استاد طرف ماست، استاد هوای ما رو داره. تقلب نمیرسونه ولی هوای ما رو داره. حتی ما دفاع بقیه بچه ها از گروههای دیگه میرفتیم هم سوال نمیپرسیدیم چون یه جلسه دفاعه و دانشجو فرست یر ریپورت و سمینار و هزار تا امتحان دیگه رو پاس کرده که رسیده اونجا. کلا سرو میندازی پایین میشینی و حرف نمیزنی و تشویق میکنی مگر بیماری روحی روانی داشته باشی که بخوای کسی رو اذیت کنی.
توی ایران یادمه یکی از دخترای گروه ما دخلش اومد از طرف خود هم ازمایشگاهیای من، چون بلد بودن کارشو، شروع کردن از نقاط ضعفش استفاده کردن و اذیتش کردن. از بقیه ایرانیا هم کم نشنیدم این رو. حتی توی چین و هند و خاورمیانه این چیزها هست چون کلاسای تیچینگ و ورکشاپ میرفتم و اونجا صحبت میکردم با دانشجوهای دپارتمان های مختلف.
استاد میبینی سر دفاع دانشجوش هم میخواد ثابت کنه که دانشجوش هیچی نیست (از بس که ما رو از بچگی با عقده بزرگ کردن) و همش میخواد بگه من بهترینم.

ازین نظر، کانادا واقعا مهاجرت بهش کار درستیه.
سیستم کمتر از کشور خودمون فساد داره ازین نظر (ولی همچنان فساده وجود داره). یه محیط سالم تر و با عقده کمتر رو تجربه میکنی. طوری که سال های تحصیلت جزو سالهای خوب زندگیت میشن. دقت کنین من به عنوان یه اینترنشنال هم cultural difference داشتم هم language barrier هم هزار تا درد دیگه، درد دوری، کم پولی، سختی، اینکه چطوری باید با هم خونه ایام بجوشم، اینکه چطوری باید یه جوری کار کنم توی ازمایشگاه که دو سال خوب و بدون جنگ رو سپری کنم (چون دعوا کم ندیدیم اینجا مخصوصا از طرف اینترنشنال ها)، با همه اینها، بازدهی ما خیلی بیشتر از ایران بود. سیستمش یه کوچولو صبوری میخواد و یکمی کند هست. دلیلشم اینه که ما با فشار و بدبختی درس خوندیم تو ایران و استاندارد ما فرق داشته. برای اینها، این سیستم تحصیلی اینقدر فشار داره که معادل سه تا خودکشی هست. ولی با همه اینها، خیلی چیزها یاد میگیری و قوی تر میشی و دست اوردهات زیادن.

هیچ جا مدینه فاضله نیست.
اینجا هم نیست.
مشکلات خودشو داره. بشینم بنویسم باید سه هفته بنویسم. تبعیض داره نژادپرستی ممکنه باشه خیلی چیزا...
ولی به شخصه توی دانشگاه و توی زندگی با هم خونه ایای وایت خیلی چیزا یاد گرفتم. یکیش این بود که صبورتر باشم و آرامشم بیشتر باشه. اون چیزی که باید اتفاق بیفته، میفته (و افتاد).
غرب کلا خیلی خوبه از این نظر. یکی از دوستام المان زندگی میکنه دانشگاه میره. هفته ایی دو جلسه و هر جلسه ۹۰ دقیقه استاد میاد کار میکنه با دانشجو. اینجا ولی استاد انگار پیامبره. ولی خودم میگم کلا مردم جهان سوم اینطورین. از کوچیکی احترام رو تو درس دیدن. یعنی بهشون یاد دادن درس بخونی محترمی. برا همینه اگه یه کارگر ببینیم حتی ادم حساب نمیکنیم. استادای ما جزو همین قشرن. پدر مادر خودمون مگه اینطوری احترام و شان انسانی رو برامون تعریف نکرده؟ منطق ساده ی کامپیوتری میگه خروجی چیزی میشه که الگوریتم بر اساسش تعریف میشه. برا ماها اینطوری کلا تعریف شده و کسی جرات مخالفت و شکستن رو نداره. خیلی شنیدم اگه مخالفت کنی بهت نمره نمیده و یا طرف سالها درس خونده به اینجا رسیده. یا از این حرفا. خودم ۳۵ سالمه. یادمه زمان ما میگفتن شیرینی رو پرپیمون بگیر هم دانشجو هم استاد برات کف میزنه. من یکی نصف عمرمو کردم. تربیت ما از اول اشتباه بوده. خودم دوتا فرزند دارم. از همون اول با خانومم گفتم بیا مثل یه غربی بزرگشون کنیم. چون ما دیدیم اشتباه بوده. نمیخوام فرزندام مثلا استاد عقده ایی دانشگاه بشن.