گرفتن اقامت یک کشور مرحله اول هست و جدا از شهروندی هست،با گرفتن اقامت فنلاند نمیتونید بدون ویزا به کانادا سفر کنید بلکه باید پاسپورت فنلاند بگیرید که من نمیدونم چقدر طول میکشه،
اضافه بر این با حضور به عنوان توریست در کانادا هرگز اجازه کار یا تحصیل ندارید، و ویزای توریستی کانادا از داخل کانادا تبدیل به هیچ ویزای دیگه ای نمیشه .برتری کانادا نسبت به خیلی از کشورهای دیگه اینه که فعلا به طور رسمی برنامه پذیرش مهاجر داره.
سلام آقای امید،
تا اقای دن اینجا نیست (و ایشالا میاد و نظرشو میگه)، دوست داشتم چند کلمه (به عنوان خواهر کوچک شما) خدمتتون عرض کنم.
من ابدا استرالیا نرفتم.
ولی، توی این یه سال و هشت ماهی که کانادا هستم هم استرالیایی دیدم و هم با کسانی که استرالیا زندگی کردن خیلی صحبت کردم.
نظر اغلب کاناداییا درباره استرالیاییا اینه (مخصوصا اونایی که غیربریتیش هستن) و این جمله رو دقیقا بهم گفتن:
گفتن، تصور کن، dumbest ترین بریتیش ها، سوال قایق بشن، برن یه کشور جدید بسازن، اون کشور الان اسمش استرالیاس.
همیشه هم میگن که توی گروههاشون دانشجوهای استالیایی بودن و کسی (از دانشجوها) جدی نمیگرفته اونها رو. دلیلشو هم پرسیدم. کلی خندیدن و گفتن به مثال قایق توجه کن.
من فکر میکنم نظرات اقای دن که توی هر دو کشور زندگی کرده قابل اعتماد تره بهتره اصل کلامش رو بگیریم که استرالیا دور هست و چون به بازار کار امریکا نزدیک نیست ممکنه که بازار کار وسیع در اختیار کسی که یه پاسپورت معتبر به جز ایران داره نباشه.
اینجا هم ایرانیایی که حال و حوصله دارن و هدفشون یه چیزی بیشتر از پاسپورت کاناداس، بعد از گرفتن پاسپورت فوری جمع میکنن میرن امریکا.
و اینکه
برای ما ایرانیا که از هم زده هستیم و از کالچر هم زده هستیم و توی کانادا تا همو میبینیم فرار میکنیم و همش تلاش میکنیم که ایرانی به نظر نرسیم (با اینکه قیافه و لهجه مون بعد 20 سال هم داد میزنه ایرانی هستیم و اکثرمون در به در دنبال رابطه ساختن با وایت ها هستیم)، این چیزی که ایشون میگه ممکنه بی معنا باشه، حقیقتش چینیا و هندیا همه هوای هم رو دارن و وقتی اونها در یه جایی خیلی تجمع کنن واقعا برای بقیه دردسر درست میکنن، چون دوست دارن چین و هند رو توی کانادا و هر کشوری بسازن و چینیا حتی توی جمع هم میگن که ایشالا یه روزی چین تمام دنیا رو میگیره (من این جمله رو بارها شنیدم، حتی رو در رو بهم گفتن که ایران هیچی نیست و ایشالا چین سر ده سال اسم ایران رو محو میکنه). ما وقتی جایی زندگی میکنین که چینی و هندی زیاد داره، انگار دارین توی چین و هند زندگی میکنین چون اونها کالچر رو سینه به سینه منتقل میکنن. ولی چون ما خودگریز و غریبه پرستیم طبیعتا فهم این قضیه برامون سخته. این حرف رو افرادی هم از رشته مدیریت، هم مهندسی، هم اونایی که سر کار میرن و هم اونایی که اروپا کانادا امریکا زندگی کردن بهم گفتن و من بعدها بهش رسیدم.
من حرفای Dan رو (و ادبیاتش رو، چون بسیار مودبانه مینویسه و اصل مطلب رو هم میرسونه همیشه بدون اینکه به کسی توهین کنه) قبول دارم. یکی از رفیقای منم که توی استرالیاس میگه به طرز وحشتناکی این کشور گرونه!
با تشکر از آقای دن که تجربیاتش رو با ما Share کرده و با ارزوی موفقیت برای شما.
ویرایش توسط chemistrymaste : August 6th, 2018 در ساعت 07:19 PM
"We believe in "Possibility
به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!
من هم کانادا بودم و هم استرالیا
اما جالب اینجاست که شما زمانی که می خواهید مثلا استرالیا را از نظر گرانی مقایسه کنید حتی شهر های معادل هم را هم در نظر نگرفتید .اگه قرار بر مقایسه سیدنی از نظر گرانی باشد بهتره که سیدنی با ونکوور مقایسه بشه که من اونجا هم بودم و از سیدنی گرونتر بود . البته سیدنی گرانترین شهر استرالیاست و اتفاقن برتری استرالیا به کانادا همین بیشتر بودن کلان شهر هاستدر استرالیا 5 کلان شهر داریم که همه از نظر اب و هوایی قابل زندگی برای ما ایرانی ها هستند کلا کانادا سه شهر اصلی داره که مونترال و تورنتو و ونکوور است من مونترال نبودم اما تورنتو که زمستانش قابل تحمل نبود .مونترال که وضعیتش معلومه .ونکوور هم به شدت گرون بود . دیگر ویژگی استرالیا داشتن حقوق بالا برای حتی کارهای خدماتی است حداقل حقوق رسمی کانادا حدود 10.5 دلار در در ساعته که در استرالیا 17.5 دلاره یا مثلا خیلی ها که کار تخصصی گیر نمیارند مثلا خانه سالمندان کار می کنند یا تیکت لیفتراک می گیرند که برای این طور کارها حقوق ساعتی در کانادا بین 13 تا 15 دلاره اما در استرالیا حدود 24 تا 30 دلاره . کرایه خونه در تورنتو از ملبورن بالاتره حالا با حقوق 13 دلار در ساعت یک فرد در کانادا فقط می تونه کرایه خونه بده و همسرش باید کار کنه تا فقط خرج پوشاک و خوراک هم در بیاد . برای شغل های تخصصی هم من خیلی ها دیدم با حقوق 18 تا 25 دلار در ساعت در کانادا کار می کردند که تو استرالیا حداقلش سالی 70 هزار راحت می گیره ضمن اینکه در استرالیا کارفرما موظفه علاوه بر حقوق 9.5% به عنوان بازنشستگی بپردازه که جدا از حقوق است در حالی که در کانادا از همان حقوقی که می گیرند باید سالانه مبلغی برای بازنشستگی بدن.
نکته اخر اینکه تو مدتی در کانادا بودم به ندرت در رودرو شدن با کانادایی دیدم که لبخند بزنه در حالی که تو استرالیا به ندرت دیدم فردی لبخند نزنه
اگر مطالعه کنید متوچه میشید که بسیاری از مهاجران خود کشور امریکا هم ایتالیایی ها و دیگر اروپایی های فراری از قحطی و گرسنگی بعد از جنگ جهانی اول و دوم بودند که با کشتی به امریکا مهاجرت کردند. قبل از ان هم که اصلا هواپیمای مسافری در کار نبود کلا مردم امریکا اکثرشون با کشتی خودشون را به امریکا رسوندند حالا کانادا که جای خود داره .پس مهاجرت با کشتی نمتونه ملاک کار باشه و گرنه امریکا الان پیشرفته ترین کشور نبود
کاملا با حرفایی که زدین موافقم.
من خودم استرالیا هستم و اقوام نزدیکم کانادا هستن.
کاملا تایید میکنم حرفاتونو.
چیزایی که دوست عزیزمون Dan گفتن، خیلی کلی و نتیجه گیری موردی و شخصی به نظر میرسه و چندان جامع نیست.
مثلا در مورد اینکه چینی بیشتر هست توی استرالیا یا کمتر، خوب این خیلی به شهری که داخلش هستین بستگی داره.
سیدنی پر از چینی هست. ولی مثلا آدلاید، اکثر جمعیت استرالیایی هستن و خارجی، من جمله چینی، خیلی کمتره.
تو کانادا هم ونکوور پر از چینی هست، ولی مطمئنم بعضی نقاط دیگه، مثل همین مونترال که دوستمون اشاره کردن، چینی خیلی کمتر داره.
هرگز به آرزوهای دیگران نخند؛
كسانی كه آرزو ندارند چیز زیادی ندارند ...
ابراز نظری در واکنش به چند پست قبلی: در بررسی این که کدام شهر و کشور برای زندگی مناسب تره دایم نژاد ساکنینش رو عنوان می کنید. این استریوتایپ کردن ملیت ها و نژاد ها خیلی ناپسنده. فرقی هم نمی کنه که نژاد خودتون رو جزء لیست خوب ها قرار داده باشید یا بدها. این که دوست داشته باشید جایی زندگی کنید که چینی و هندی کم ببینید سرشار از نژادپرستیه.
لطفَن به جای فرستادنِ پیام خصوصی، پرسش ها یا نظراتتون رو در تاپیک های مربوط بیان کنید. در بخش کانادای ویکی این سایت اطلاعات تقریبن جامع و به روزی از شیوه ی درخواست ویزای دانشجویی و توریستی کانادا آورده شده. لطفَن پیش از ارسال پرسش این صفحه از ویکی را مطالعه کنید.
دقیقا اولین چیزی که بعد از خوندن این چند صفحه به نظرم رسید همین بود که مگه چینی ها زامبی هستن؟ یا هندی ها همه بد هستن ...
واقعیت اینه که انسانهای بد و خوب در هر ملیت و نژاد و رنگی هست و تجربه من از زندگی و کار در کانادا این حرف رو بیشتر از همیشه به من اثبات کرده.
من وایت هایی (کانادایی و اروپایی) دیدم که بی اخلاق و بد جنس بودن،همچنین وایت هایی دیدم که به شدت محترم و مهربون بودن. عرب هایی از عربستان و سوریه و لبنان دیدم که چنان با من مهربانانه و با ادب و تواضع صحبت کردن که شرمنده دیدگاه های قدیمی خودم در باره شون شدم و بالعکس یکی دو نفری دیدم که اهل کنار اومدن با شرایط جدید نبودن و با فرهنگ جامعه همراه نبودن. دوستانی در محل کارم از ویتنام و چین و فیلیپین پیدا کردم که انسان های ساده و شریف و با تعهدی بودن ،همچنین دوستان چینی داشتم و دارم که خیلی خودخواه و مغرور بودن، دوستان هندی ای دارم که بسیار خوب هستن و کلی توی مشکلات بهم کمک کردن، بعضی از هندی ها رو هم دیدم که حسود هستن، قانون رو رعایت نمی کنن و یا از زیر کار در می رن...
اونچه که یاد گرفتم این بود که پیش قضاوت های ذهنی خودم رو کنار بزارم و آدم ها رو فقط و فقط یه آدم ببینم و بعد از گذشت مدتی درباره شون قضاوت کنم که خوب هستن یا بد.
الان یه همکار چینی و فرانسوی دارم که اونچنان در مواقع سختی بهم کمک میکنن و از خود گذشتگی می کنن که شاید این انتظار رو فقط از دوستان صمیمی ایرانم میتونستم داشته باشم.
پ.ن: از اینکه در شهری هستم که ملیتهای مختلف از جمله چینی ها، عربها، ایرانی ها، هندی ها، ویتنامی ها، اروپایی ها،آفریقایی ها، کانادایی ها، فرست نیشن ها، و سایر نژاد ها هستن، خوشحالم و هر بار ازشون چیزهای جدید می بینم و یاد می گیرم و با خوارکی ها مختلف و مراسم های عجیب و جالب و ... آشنا میشم.
پ.ن2: متاسفانه دیدگاه های نژاد پرستانه همچنان در غرب و کانادا هم هست، هرچند شاید کمتر از جاهای دیگه باشه، اما وجود داره و وقتی که این رفتار باهات می شه می فهمی که چقدر این تبعیض منزجر کننده ست.
این قضیه متاسفانه در طول تاریخ بشر همیشه وجود داشته و دارد.
در طول زمان، نژاد پرستی از گروه های کوچک به گروه های بزرگ رسیده. برای مثال، در چندین سال پیش بحث های طایفه ای مطرح بود ولی با پیشرفت تکنولوژی و ارتقاء دانش مردم، بحث های نژادی اندکی بزرگتر شده و الان هر کسی هر جای دنیا، حتی یک روستای کوچک، کلمات "سیاه"، "سفید" رو تو محاوراتش به کار میبره.
امروزه، کانادا و امثالهم، کشورهایی هستند که تجربه قوم های مختلف و ملیت های مختلف رو به خودشان دیده اند. نتیجه ای که حاصل شده اینست که با ایجاد شرایطی مناسب و تا حدودی حذف کلمه "نژاد" از تصمیمات خودشان توانسته اند اتحاد میان انسان ها را ایجاد کنن به طوری که همه سوای نژاد و ملیتی که دارند بتوانند در کنار هم برای پیشرفت چه شخصی و چه اجتماعی یکدیگر تلاش کنند.
تا امروز که میبینیم، این کار نتیجه مثبتی داشته.
---
ولی بحث نژاد پرستی مسئله ای هست که نمیتوان آن را از وجود انسان حذف کرد.
این حرف را بنا به دو چالشی که در پیش روی ما انسان های روی زمین هست مطرح میکنم.
1- منابع موجود محدود هستند.
اندکی منفی نگری کنید، منظور من را میفهمید.
2- این جهان خیلی بزرگ هست و احتمال وجود موجوداتی رقیب خیلی زیاد هست.
مقدمتا میگم، قبلا از آمریکا فقط اسمش را میشنیدیم (عموم مردم نه خواص) ولی با رشد تکنولوژی، هر کسی هر گوشه دنیا ادعای آشنایی با فرهنگ آمریکایی رو میکنه.
اگر از بحث های قومی، نژادی و ملیتی توانستیم رهایی یابیم و در کنار هم زندگی خوبی رو به عنوان انسان تجربه کنیم، بعد از یک مدتی، دوباره با شروع آشنایی با موجوداتی جدید، بحث های نژاد انسان و نژاد فضایی ایجاد میشود.
انسان هم مانند تمام مخلوقات دیگر، در ابتدای کار، در مواجهه با چیزی جدید، محافظه کارانه پیش میرود تا زمانی که کاملا آشنایی پیدا کند و حد و حدود خود را در ارتباط با آن بشناسد.
این بحث دوم رو صرفا جهت تبادل ایده ها و عقاید برای آشنایی با نظرات همدیگر مطرح کردم.
"""خلاصه کلام اینکه، لطفا بیایید مهربانی رو نسبت به هم نوع خودمون دریغ نکنیم. دنیا دو روزه.
برای ساخت جامعه امون باید با هم باشیم نه مقابل هم."""
Instead of goals, try this: Focus on Process; Results are side-effects of processes
علاقه مندی ها (Bookmarks)