نقل قول نوشته اصلی توسط mehrdad1976
من مدتی در سوئد و در شهر لوند (شهری که دانشگاه مشهور لوند در اون قرار داره) زندگی کردم. شهر لوند بخاطر حضور شرکتهای بزرگ و مشهوری مانند اریکسون و سونی اریکسون یکی از قطبهای فن آوری اطلاعات منطقه جنوب سوئد هست و من هم در اونجا کار می کردم. دوستان دانشجوی ایرانی زیادی رو در اونجا داشتم. اما شخصاْ به دلایلی در سوئد نمونم و به کانادا اومدم. موارد زیر تصویر دقیقی از تفاوت های این دو کشور با هم نیست ولی بعضی چیزهایی که به ذهنم رسید رو می نویسم.

سوئد کشور بسیار مرفهی هست. سطح زندگی در سوئد خیلی بالاتر از کانادا هست. درس خوندن در سوئد هم تا حدودی آسان تر از کاناداست. بر خلاف آمریکای شمالی که به ازای هر دلاری که به عنوان فاند به شما داده میشه انتظار دارن یک کاری انجام بدین در سوئد در سطح فوق لیسانس که اکثر دانشجوها فاند نمیگیرن و بنابراین تعهدی هم نسبت به دانشگاه ندارند. بنابراین وقت آزاد بیشتری دارند و می تونن در کنار تحصیل شاید اندکی تفریح هم داشته باشند (البته به شرط اینکه هزینه های لازم برای زندگی رو داشته باشند). بخصوص که فضای حاکم بر دانشگاهها و مخصوصاْ خوابگاهها به این امر کمک میکنه. در ضمن بدلیل مدل خاص امتحان دادن که هر امتحانی رو میشه چندین بار تکرار کرد تا پاس بشه پاس کردن درسها راحت تره. همکاری بین صنعت و دانشگاه هم به اندازه آمریکای شمالی نزدیک نیست و خیلی پروژه ها دانشگاهی هستند (که در نتیجه فشار روی دانشجوها کمتر میشه). بسیاری از دانشجویانی که اونجا درس میخونن یا از آمریکای شمالی نتونستن پذیرش بگیرن و یا بدلیل مشکل ویزا یا مسایل شخصی میخوان که نزدیک به ایران (و در اروپا) تحصیل کنند. اگر چه در سوئد خارجی زیاد هست ولی خارجی بودن یک چیز عادی محسوب نمیشه. ولی سوئدی ها با خارجی ها خیلی خوب برخورد می کنند اما از خارجی ها انتظار دارند که فرهنگ و زبان اونها رو یاد بگیرند. مخصوصاْ اگر قصد داشته باشید که بعد از پایان تحصیلات اونجا بمونید و کار و زندگی کنید. در سوئد علیرغم گوشه گیری و منزوی بودن سوئدی ها به دلیل مدل خاص خوابگاههای دانشجویی (که اصطلاحاْ کریدور نامیده می شدن) زندگی گروهی وجود داره و دانشجوها با هم در ارتباط هستند (چیزی که در کانادا کمتر هست). در سوئد هنگام تحصیل نیازی به دانستن زبان سوئدی نیست و با انگلیسی کار آدم راه میفته همین باعث میشه خیلی ها فکر کنند بعد از پایان تحصیل و شروع به کار هم همینطور خواهد بود. که البته اینطور نیست. بدون یاد گرفتن سوئدی زندگی و کار در سوئد براحتی میسر نخواهد شد.

در کاندا فاصله آدمها خیلی بیشتر از هم هست. کشور خیلی بزرگه و کسی مجبور نیست ور دل اون یکی زندگی کنه. در دانشکده و خوابگاه ارتباط چندانی بین دانشجوها وجود نداره. اما در عوض خارجی بودن شما اصلاْ به چشم نمیاد. چون خارجی خیلی زیاد هست و خیلی کسانی که کانادایی محسوب میشن پدر مادر خارجی دارند. آب و هوا به خوبی اروپا نیست و تفریحاتی که به فضای باز نیاز داشته باشند به نیمی از سال محدود هستند و هر آنچه که با مساحت شهر و کشور رابطه داشته باشند (مثل توریسم) برای دانشجویان گرون هستند. دیدن شهرها و کشورهای دیگه عمدتاْ هنگام کنفراسها اتفاق میافته که به خرج دانشگاه یا استاد میرید. این در حالی هست که در اروپا رفتن به شهرها و کشورهای دیگه بصورت زمینی و با هزینه کمتر عملاْ امکان پذیر هست (چه بسا که به خارج دانشگاهها به بسیاری از این سفرها برین). در کانادا دانشجوها همه در زمان تحصیل یا بعد از فارق التحصیلی برای مهاجرت اقدام می کنند و اجباری به بازگشت ندارند. کسی هم مایل به بازگشت این دانشجویان نیست. سندی رو نگاه می کردم چند وقت پیش که استادم برای دریافت فاند دولتی تهیه کرده بود و در بخشی که مزایای حاصل از پروژه ها رو تشریح کرده بود در جمله آخر و بعنوان حسن ختام ذکر شده بود که دانشجویان فوق لیسانس و دکترایی که در این پروژه ها تربیت خواهند شد احتمال قوی در کانادا خواهند ماند و به کشور خودشون باز نخواهند گشت. در سوئد علیرغم تمایل دولت به نگاه داشتن دانشجویان خارجی اما بدلیل مشکلات فرهنگی و عدم آشنایی با زبان یا عدم موفقیت برای برقراری ارتباط با سوئدی ها یا پیدا کردن کار خیلی ها سوئد رو ترک می کنند.
ممنون بخاطر توضیح کاملتون ولی خیلی گیج شدم . واقعا آدم نمیدونه کدومو انتخاب کنه